کبوترانی که به تشییع پیکر شهید آمدند/ "علی اصغر" با شهادتش خیلی ها را به جبهه فرستاد+ تصویر

شهید علی اصغر باغچقی در روز عاشورای سال 1351 در بجنورد به دنیا آمد و از هفت سالگی ساکن علی آباد کتول شد. وی تنها 14 سال در این دنیا زندگی کرد اما داستان زندگی اش بسیار پر قصه و خاص است.

به گزارش زرین نامه؛ محمد باغچقی4 فرزند داشت و شهید علی اصغر فرزند آخرش بود. خداوند وی را پس از 3 خواهر، به آن ها هدیه کرده بود.


زنده ماند تا با شهادت برود

مادر، علی اصغر حامله است که ضربه ای به شکمش وارد شده و او زودتر از موعد و نارس به دنیا می آید، طوری که کمتر کسی به زنده ماندنش امید دارد. اما تقدیر خداوند اینگونه رقم می خورد که تنها پسر خانواده زنده بماند تا با شهادت جاودانه شود.

پدر کارگر است و وضع مالی خانواده خوب نیست. همین می شود که علی اصغر با علی وزیری که صمیمی ترین دوستش بود، از همان آغاز دوران نوجوانی در کوره های شیخ نظری مشغول به کار می شود تا کمک خرج خانواده و عصای دست پدر باشد.

فیلمی که انگیزه حضور در جبهه شد

آن روزها که همه جای ایران حرف جنگ بود، فیلمی درباره حمله دشمن به خرمشهر می بیند که قلب کوچکش طاقت نمی آورد و همان هم انگیزه ای می شود تا در ۱۳ سالگی، برای دفاع از میهنش، به جبهه برود.

با اصرار زیاد پدر و مادر را راضی می کند تا راهی جبهه شود. دوره آموزشی را در گوهرباران ساری پشت سر می گذراد و بعد از آن به کردستان اعزام می شود و در سپاه مریوان با وساطت پدر دوستش مشغول امورات نگهبانی می شود. در مرحله دوم اعزام، به منطقه پیرخزران کردستان که یک منطقه استراژیک جنگی بود، اعزام می شود.

کسب رضایت پدر در خواب

وقتی برای بار سوم عزم جبهه می کند، دیگر پدر به او اجازه حضور 3 باره در جنگ را به او نمی دهد. شهید علی اصغر که تشنه خدمت و ایثار بود، نمی تواند از دیگر یارانش دور بماند، اثر انگشت رضایت پدرش را مخفیانه و زمانی که پدر به خواب عمیقی فرو رفته، از او می گیرد و با دستکاری شناسنامه اش یک سال سنش را بزرگتر می کند و این بار راهی منطقه شلمچه می شود.

علی اصغر در سال 1365 در عملیات کربلای 5 از پشت، مورد اصابت خمپاره قرار می گیرد و بعد از اینکه خون زیادی از او بر زمین شلمچه می ریزد، بالاخره جام شیرین شهادت را سر می شکد.

کبوترانی که به تشییع پیکر شهید آمدند

خاطره ای که شاهدان عینی زیادی دارد و متمایز تر از سایر از خاطرات نقل شده اطرافیان شهید علی اصغر باغچقی است و آن اینکه؛ علی اصغر در منزل چند کبوتر داشت. زمانی که پیکر مطهر این شهید گرانقدر را تشییع می کنند، کبوترانش بالای سر او و مردم تا مسجد محمدیه به پرواز در می آیند و این مسیر را با تشییع کنندگان علی اصغر همراه می شوند. بعد از تدفین شهید، همه ی این کبوتران متفرق شده و به منزل نیامدند. از آن روز به بعد دیگر کسی کبوتران علی اصغر را ندید!

علی اصغر با شهادتش خیلی ها را به جبهه فرستاد

وقتی شهید باغچقی را به محل آوردند، تحول خاصی در محله و شهر ایجاد شد و بسیاری از جوانان از جمله شهید حسن عاشوری به حضور در جبهه تشویق می شوند که شاید دلیل این تاثیر را باید در سبک زندگی خانواده این شهید بجوییم که با سختی زیاد تک پسر نوجوان خود را قربانی راه انقلاب کرده بودند.

وصیت نامه علی اصغر باغچقی نیز خود گویای بصیرت فوق العاده این شهید است که نظر شما را به بخشی از آن جلب می کنم:

فرازی از وصیت نامه شهید علی اصغر باغچقی:

درود خداوند بر همه شهیدان انقلاب اسلامی که با رفتار خود درس شجاعت و دلیری و آزادگی و دینداری دادند . پدر و مادر عزیزم شما باید افتخار کنید که خداوند به شما چنین فرزندی داده است که در راه خدا گام بر می دارد . پد رو مادرم مرا حلال کنید و من هم امیدوارم خدا از گناهان من بگذرد . مادر عزیزم هیچ غصه نخور . انسان روزی به دنیا می آید و روزی هم از دنیا می رود . تنها کردار و اعمالش بر جای خواهد ماند . پس مرگ سرنوشت ما می باشد . پس چه بهتر که انسان در راه مکتب و هدفش کشته شود . از من نگران نباشید زیرا نزد خدای متعال زنده هستم و نزد خدا بهره مند می شوم . امیدوارم خدا مرا از همان بندگان شهیدش قرار دهد . مادر عزیز چرا باید ناراحت باشی . من راه حق را یافته ام . من دیگر وقت گران شما را نمی گیرم . فرزند شما علی اصغر باغچقی.

baghcheghi1.jpg - 63.61 کیلو بایت

شهید علی اصغر باغچقی زیاد اهل عکس گرفتن نبود، و تنها همین 2 عکس از او موجود است که با اصرار دوستانش گرفته بود.

گردآورنده: رضا فکری عضو گروه چهل شب با چهل شهید علی آباد کتول

انتهای پیام/

نظرات
هنوز هیچ دیدگاهی ثبت نشده است اولین نظر را شما ثبت کنید
ثبت دیدگاه

ارسال دیدگاه