گلستان سرزمین رنگ‌ها و نقش‌ها/میراثی گران‌بها که درست معرفی نشد

تلاش برای نشان دادن جریان زندگی از لا به لای زندگی افرادی که در دل کویر زندگی می کنند بهانه ای شد تا ارزش های فراموش شده خدادادی گلستان را در قاب دوربین عکاسی یک هنرمند یادآور شویم.

 به گزارش زرین نامه؛ هنر ثبت لحظه‌های زندگی، بازی با سایه‌ها، تمرین متفاوت دیدن در پشت دوربین روایت بانوی خوش‌ذوق کرمانی از عکاس شدنش است. لاله خواجویی ساکن شهرستان سیرجان استان کرمان و کارشناس زبان و ادبیات فارسی است.

حضور خواجویی همراه با تور عکاسی عکاسان خبرگزاری مهر برای عکاسی از جاذبه‌های گلستان بهانه‌ای برای گفتگو با این بانوی هنرمند شد تا تصور این بانوی کویر نشین را نسبت به استان سبز گلستان جویا شویم.

*از چه سالی به‌صورت حرفه‌ای شروع به عکاسی کردید؟

 عکاسی را از سال ۹۰ با عضویت در انجمن تازه تأسیس خانه‌ی عکاسان شهرستان سیرجان آغاز کردم که این انجمن بعد از یک سال به دلیل بی‌توجهی و نبود حمایت از سوی مسئولان این شهرستان منحل شد. بعدازآن با عضویت در آژانس عکس دوربین دات نت عکاسی را ادامه دادم و به دنبال آن در خبرگزاری مهر به شکل جدی‌تر شروع به فعالیت کردم.

*چه زمانی متوجه علاقه خود به عکاسی شدید؟

از کودکی عادت داشتم به اشیاء، سایه‌ها و هر چیزی که اطرافم بود خیره شوم و آن‌ها را شبیه موجودات و آدم‌ها ببینم. مثلاً یک سایه درخت را شبیه گوزن می‌دیدم و به اطرافیانم نشان می‌دادم که باعث تعجبشان می‌شد؛ یا ابرها، گل‌ها و کوه‌ها را شکل دیگری تجسم می‌کردم درواقع متفاوت دیدن را از کودکی تمرین می‌کردم و هنوز هم از انجام این تمرین لذت می‌برم.

ازنظر من یکی از دلایل موفق بودن در عکاسی دید متفاوت داشتن نسبت به سوژه است تا از این طریق بتوان جنبه‌های پنهان و حرف‌های ناگفته‌ای را که در بطن موضوع و سوژه پنهان است از زوایای بهتری آشکار شود.

*تعریف شخص شما از عکاسی چیست و علاقه‌مند به عکاسی در چه زمینه‌ای هستید؟

 عکاسی اقیانوسی است که هرچه به عمق آن بیشتر فرو می‌روی خودت را کوچک‌تر می‌بینی؛ عکاسی یکی از پیچیده‌ترین و سخت‌ترین هنرهاست چراکه باید دنیایی از حرف را در یک‌لحظه ثبت کرد و نشان داد.

 ازنظر من عکاسی مستند سخت‌ترین شاخه در عکاسی است چون باید واقعیت را به گویاترین شکل ممکن به تصویر کشاند و درواقع لحظه‌ها در عکاسی مستند حکم سربازهایی رادارند که اگر مدیریت نشوند کشته خواهند شد و آن‌ها را برای همیشه از دست خواهی داد.

من عکاسی مستند را به دلیل زنده‌بودن، هیجانش و واقع‌گرایی آن بیشتر می‌پسندم و دوست دارم این شاخه را دنبال کنم؛ همیشه وجود انسان در عکس‌هایم را دوست داشته‌ام و احساس می‌کنم که انسان جریان زندگی را در عکس‌ها پررنگ‌تر نشان می‌دهد.

در طول این چند سالی که عکاسی خبری و مستند انجام می‌دهم هیچ‌وقت نتوانستم به‌طور کامل به‌عنوان یک شغل به عکاسی نگاه کنم چون عکاسی قبل از اینکه یک شغل باشد یک هنر است و من به هنر عشق می‌ورزم و شاید این تنها دلیلی است که هنوز از عکاسی خسته نشده‌ام.

*در عکاسی چه هدفی را دنبال می‌کنید؟

هدفم از عکاسی این است که بتوانم آنچه را که از نگاه خودم و در دنیای اطرافم مشاهده و حس می‌کنم به بهترین وجه در تصویر نشان دهم و موفقیت دراین‌باره لذت‌بخش‌ترین هدفی است که امیدوارم به آن دست پیدا کنم.

*شما همراه دیگر عکاسان خبرگزاری مهر به استان گلستان سفر کردید؟ دست آورد شما از این سفر چه بود؟

بله ما به‌صورت گروهی در قالب تور عکاسی به گلستان سفر کردیم و در گرگان مستقر بودیم، با توجه به فرصت کمی که داشتیم فقط گرگان، روستاها و مناطق اطرافش را پوشش تصویری دادیم.

تصویری که در طول این سفر در ذهنم باقی‌مانده است گلستانی است با مردمان شاد و سرزنده، خانه‌ها و لباس‌هایی منقوش از طرح‌ها و رنگ‌های زیبا که انرژی عجیبی به من داد، من به‌عنوان یک کویرنشین که از جنوب شرق ایران به این خطه سفر کردم به‌وضوح شاهد تأثیر طبیعت و سرسبزی در روحیه و رفتار مردم بودم و از سفر به این استان زیبا بسیار انرژی گرفتم.

ظرفیت گلستان در عکاسی را چطور ارزیابی می‌کنید؟

استان گلستان به دلیل تنوع اقوام و آداب‌ورسوم خاص مردمانش بسیار جای کار دارد. سبک زندگی، پوشش محلی ترکمن‌ها در سطح شهر، موسیقی اصیل و فوق‌العاده زیبای ترکمن، صنایع‌دستی متنوع و هنرهای بسیاری که از دید خیلی از مردمان ایران پوشیده مانده است و بدون شک رسانه‌ها بالاترین نقش را در احیای آن‌ها دارا هستند؛ اما آن‌چنان‌که باید این جلوه‌ها منعکس نشده و بسیاری از جلوه‌های این قاب زیبا پشت گرد فراموشی پنهان مانده است.

موضوعی که بسیار قابل‌تأمل است میراث فرهنگی این استان است که احساس می‌کنم آن‌طور که باید موردتوجه قرار نگرفته است؛ یکی از مناطقی که جزو میراث فرهنگی باارزش این استان حساب می‌شود بافت سنتی شهرستان گمیشان است که متأسفانه بسیاری از خانه‌های چوبی با قدمت ۱۵۰ ساله به‌راحتی زیر آوار فراموشی و بی‌توجهی در حال فروریختن و از دست رفتن است و این درحالی‌که است هرساله توریست‌هایی از سراسر دنیا برای دیدن این خانه‌ها به این استان سفر می‌کنند.

*کدام‌یک از مجموعه‌های عکسی که در کارنامه خوددارید برایتان تأثیرگذار بوده است؟

هنوز مجموعه زیادی در کارنامه عکاسی‌ام ندارم اما بین همین تعداد کم یک مجموعه که شامل زندگی مردم محروم جنوب کرمان بود بیشتر در ذهنم مانده و خاطراتش را از یاد نبرده‌ام. جریان زندگی در مناطقی که جریان آب وجود نداشت و روشنایی امید در اتاق‌های بدون برق و باوجوداین کاستی‌ها زندگی و بازهم زندگی! برایم عجیب بود اینکه چطور انسان می‌تواند با سخت‌ترین شرایط کنار بیاید و ادامه دهد.

کودکانی که مسافت زیادی را در اوج گرما به عشق درس خواندن طی می‌کردند تا به مدرسه‌ای در چند کیلومتری خانه‌شان برسند. زنان و مردانی که با پای پیاده در گرمای شدید تابستان مسافت طولانی را برای رسیدن به تانکرهایی که از شهر آب می‌آوردند طی می‌کردند و ظرف‌های سنگین آب را بر دوش خود حمل می‌کردند تا به خانه بازگردند در این سفر انسان‌هایی را دیدم که بدون شک در همه جای دنیا وجود دارند.

مردم محرومی که برای به دست آوردن حداقل امکاناتی می‌جنگند که به‌راحتی در اختیار ماست و حتی نداشتنشان در تصورمان نمی‌گنجد و درواقع دیدن زندگی آن‌ها باعث شد که معنای واقعی این جمله را درک کنم: تا وقتی چیزی را از دست ندهیم ارزش واقعی آن را نخواهیم فهمید و این روایت زندگی ما انسان‌هایی است که قدر داشته‌هایمان را نمی‌دانیم.

*آیا تاکنون مجموعه عکس‌های شما خروجی خاصی در برداشته است؟

بستگی دارد نتیجه را در چه چیزی بدانیم؛ دقیق اطلاعی ندارم بعد از عکاسی‌هایم اتفاق خاصی برای آن مکان یا سوژه افتاده است یا نه؛ اما همین‌که با عکس‌هایم دل یک کودک را شاد کرده باشم و خاطره‌ای را در ذهنش رقم‌زده باشم برایم بهترین نتیجه است. یا اینکه با مرد یا زن تنها و محرومی هم‌صحبت شده باشم و پای سفره درد دلشان نشسته باشم و با عکاسی از آن‌ها جرقه‌ای از امید و شادی را در دلشان روشن کرده باشم می‌تواند یک نتیجه مثبت باشد و این برایم بسیار لذت‌بخش است.

*دوست دارید در عکاسی به کجا و چه درجه‌ای برسید؟

دوست دارم به‌جایی برسم که فاصله‌ای رابین خودم و سوژه‌هایم احساس نکنم با آن‌ها یکی شوم و همان‌طور که هستند آن‌ها را ببینم و این بهترین درجه در هنر عکاسی برای من است و قطعاً پیشرفت را به دنبال خواهد داشت.

*اگر قرار باشد برای عکاسی به یکی از نقاط دنیا سفر کنید کدام مکان را ترجیح می‌دهید؟

دلم می‌خواهد به تمام نقاط ایران سفر کنم، عقیده دارم تا وقتی کشور و مردم خودم را نشناسم نمی‌توانم برای سفر به نقاط دیگر تصمیم بگیرم.

*شما در تور عکاسی گلستان بیشتر به زندگی مردم ترکمن پرداخته‌اید، دلیل انتخاب این سوژه را توضیح دهید؟

دلیل انتخاب مردم ترکمن زندگی متفاوت و آرام آن‌ها، عقاید و آداب‌ورسوم و باورهای زیبا و متفاوتشان بود؛ این‌که مردمی با مذهب سنی در گوشه‌ای از ایران چطور با صلح و صفا در کنار شیعه‌ها زندگی می‌کنند برایم جالب بود.

 سعی کردم نوع زندگی آن‌ها را که در عین متفاوت بودن بی‌شباهت هم به زندگی دیگر اقوام نیست و کمتر در رسانه‌های ما به آن پرداخته می‌شود در حد توانم نشان دهم تا تفکر اشتباه بعضی از مردم که اطلاع کافی از خصوصیات وزندگی اهل سنت ندارند و گاهی به‌اشتباه برداشت‌های غلط می‌کنند را تا حدی برطرف کنم.

انتهای پیام/