دولت در مسائل اقتصادی و معیشتی مردم، منفعل است
از همان آغازبهکار دولت یازدهم چهرههای اصلاحات و بزرگان معتدل نظام در دیدارهای خصوصیشان با حسن روحانی به او توصیههای مؤکدی درباره بهکارگیری و انتخابات مدیران داشتهاند. این توصیهها مدام به حسن روحانی مستقیم و غیرمستقیم از سوی رسانهها رسانده شده است.
به گزارش زرین نامه؛ میگوید حمایت اصلاحات از حسن روحانی، در جهت منافع ملی است. هشدار میدهد اگر رئیسجمهور همچنان به توصیههای اصلاحطلبان درباره تغییر مدیران میانی بازمانده از دولت قبل و حتی برخی وزرای ناهماهنگ با دولت بیتوجه باشد، عرصه را به رقیبی نوظهور خواهد باخت. عبدالله ناصری، در گفتوگو با «شرق» خبر میدهد جریان اصلاحات در ماههای آتی که فضای رقابتهای انتخاباتی کلید میخورد نقادانهتر به عملکرد دولت خواهند پرداخت.
مدتی است برخی چهرههای جناح راست هم به خیل گروههای تندرو و رسانههای پرشمارشان پیوستهاند و بحث نارضایتی مردم از عملکرد دولت روحانی را هدف قرار داده و روی آن مانور میدهند. آنها تلاش دارند القا کنند حسن روحانی یک رئیسجمهور تکدورهای است؛ درحالیکه در اغلب دولتهای گذشته مردم برای رؤسایجمهور منتخبشان برای دو دوره متوالی پای صندوقهای رأی آمدهاند... این تلاشها و تکاپوها برای چیست؟
تلاش برای تکدورهایشدن ریاستجمهوری حسن روحانی برای جریان تندروی اصولگرا دلایل مختلفی دارد، اما مهمترین آن میتواند دوری آنها از منابع ثروت و قدرت باشد و امیدواریشان برای کسب مجدد جایگاهی که در هشت سال دولت احمدینژاد داشتند.
رقیب روحانی خوب میداند توفیقات هستهای که دیپلماسی دولت یازدهم برای نظام به ارمغان آورد توجه مردم را جلب کرده است. همچنین طیف رادیکال اصولگرا با توجه به شکست سختی که در انتخابات ریاستجمهوری ٩٢ و انتخابات مجلس شورای اسلامی ٩٤ از ائتلاف امید خوردند، میخواهند به هر سبک و روشی که شده روحانی را کنار بزنند و به قدرت برگردند؛ درحالیکه هم اصلاحطلبان و هم جریان معتدل و عاقل جناح راست با وجود برخی کاستیهای دولت، بهویژه در حوزه اقتصاد و سیاست داخلی همچنان پای حمایت از روحانی ایستادهاند؛ چراکه دستاورد برجام در عرصه بینالمللی و ایجاد توازن بین دولت و برخی جمعهای شبهدولتی در سیاست داخلی کوچک از سوی حسن روحانی دو پیروزی تقدیرشدنی و مهم هستند که بهراحتی نمیتوان آنها را نادیده گرفت.
مردم در انتخابات مجلس دهم و خبرگان رهبری که اسفند گذشته برگزار شد آمدند و در حمایت از ائتلاف امید آرایشان را به صندوقهای انتخاباتی ریختند، آنچنان که بیشتر چهرههای شاخص اصولگرا از راهیابی به مجلس بازماندند و درباره انتخابات مجلس خبرگان در تهران هم برخی چهرههای شناختهشده منتسب به طیف خاص یا رأی نیاوردند یا حداقل آرا را کسب کردند و در انتهای فهرست برگزیدهشدگان موفق به راهیابی به مجلس شدند. با این حمایت درخور توجهی که مردم در همراهی با ائتلاف امید نشان دادند، به نظرتان باز هم این هیاهوی تندروها میتواند خطری برای اردوگاه روحانی و حامیانش محسوب شود؟
متأسفانه تندروها با انتقادات مکررشان و تریبونهای ویژه و پرسروصدایی که در اختیار دارند، موفق شدهاند بخشی از افکار عمومی را به سمت خودشان متوجه کنند. این امر البته دلایل دیگری هم جز انتقادات پردامنه و جنجالآفرین آنها دارد که اولین دلیل میتواند فقدان سامانه اطلاعرسانی بهروز و قوی دولت باشد و دلیل دوم هم انفعال دولت در مسائل اقتصادی و معیشتی مردم است. مردم واقعا با مشکلات معیشتی بزرگی دستوپنجه نرم میکنند. این دو عامل در کنار تبلیغات بدون حدومرز مخالفان دولت سبب آسیبدیدن پشتوانه اجتماعی روحانی خواهد شد.
برخی چهرههای جریان مقابل، در حالی برای فضاسازی علیه دولت و کابینه حسن روحانی به تکاپو افتادهاند که کاندیدای واحدی را که بتواند مورد اجماع تمام احزاب اردوگاهشان باشد ندارند و هنوز نتوانستهاند فردی را بیابند که قدرت رقابت با حسن روحانی را داشته باشد. میدانیم که او از اعتماد و حمایت جریان اصلاحات و میانهروها برخوردار است و حتی بعید نیست برخی اصولگرایان نیز در انتخابات ریاستجمهوری دوازدهم از او حمایت کنند؛ پس چرا میخواهند روحانی کنار برود و فرد دیگری بیاید؟
ببینید، این جریان تندرو و افراطی در دوران محمود احمدینژاد و در زمان مجلس هفتم تا دهم موسسات وسیعی را در سطح کشور ایجاد کردند که توانمندیهای اقتصادی بسیار عظیمی را برای آنها به ارمغان آورد. همانطور که اخیرا هم گوشهای از آن، یعنی ماجرای فیشهای حقوقی نجومی خبرساز شد. پس جدل آنها بر سر پایگاههای اقتصادی است، نه تلاش برای حل مشکلات مردم.
تحلیلگران میگویند مهمترین فاکتور در موفق شد یا نشدن دولتها با اراده رئیسجمهورها ارتباط مستقیم دارد؟ به نظرتان در ماجرای فیشهای حقوقی و جنجالسازیهای اینچنینی علیه دولت، روحانی مستقل و با اراده عمل کرده است؟
ماجرای فیشهای حقوقی نجومی دستاورد دولت قبل از روحانی است که حالا دامن دولت او را گرفته است؛ پیشنهاد من به روحانی این است که باید خیلی صریح و قاطع در قبال ماجرای فیشهای حقوقی بایستد و از این دام برای خودش موفقیت بیبدیلی بیافریند. دراینمیان تاکنون هرچند روحانی موفق شده بیانی محکم و ستودنی داشته باشد؛ اما هنوز گزارش مبسوطی از مقابله او و دولتش با ماجرای فیشهای حقوقی به مردم و حتی نخبگان ارائه نشده است که این سکوت و ارائهندادن مستندات به مردم میتواند برای او خطرناک باشد.
سنگاندازی و مانعتراشیهای رقبای روحانی هرچه به انتخابات نزدیکتر شویم، بزرگتر و خبرسازتر میشود. حالا روحانی و تیمش در آستانه انتخابات چه باید بکنند؟ برخی میگویند چون مجلس با او همراهتر شده، باید سنگش را با برخی از وزرا که خیلی با کابینه سازگار نیستند، وا بکند و آنها را تغییر دهد؟ شما دراینباره چه فکری میکنید؟
خوشبختانه همانطور که شاهد هستیم، جریان معتدل جناح راست هم جنجالآفرینیهای تندروهای اصولگرا را به خوبی شناخته است و این جمع شانسی نزد عقلای اردوگاه جناح راست ندارند؛ اما این به این معنا نیست که روحانی برای رأیآوری در انتخابات ریاستجمهوری ٩٦ مانعی ندارد و همه چیز برای او مهیاست. جامعه ایران جامعه پیشبینیناپذیری است و جامعهای است با مختصات خاص خودش که هیچگاه نمیشود درباره آن با قاطعیت پیشبینی کرد. من فکر میکنم روحانی اگر میخواهد همچنان ریاستجمهوری را در اختیار داشته باشد، باید برخی مهرههای دولتش را از چند نفر از وزرا گرفته تا مدیران میانی شهرها و استانها که یادگار دولت قبلی هستند، تغییر دهد.
به نظرتان پشتوانه مردمی و جایگاه اجتماعی روحانی و دولت امید نسبت به خرداد ٩٢ چه تغییری کرده است. آیا روحانی و تیمش توانسته این پایگاه اجتماعی را حفظ یا تقویت کند؟
سازمان رأی حسن روحانی به دو بخش تقسیم میشود، یک بخش اصلی که آن را اصلاحطلبان و هوادارانشان تشکیل میدهند و یک بخش فرعی که شکلگرفته از معتدلهای جریان راست است. خود دولت، بدنه حزبی قوی و سازماندهیشدهای ندارد که بیاید و ادعا کند با بسیج آرای حزب اعتدال و توسعه میتواند پیروز رقابتها شود. در اینجاست که در کنار شهرهای بزرگ و پایتخت هم آرای نقاط مرزی، مناطق محروم و حوزههای روستایی، مهم و تأثیرگذار میشود که متأسفانه همانطور که اشاره کردم، بیشتر مدیران میانی این مناطق که میتوانند بر رأی مردم تأثیر بگذارند، یادگاران احمدینژاد هستند. تاریخ نشان داده است که اگرچه مدیرانی از جنس تفکرات دیگر با دولتها در سه سال اولیه فعالیتشان هماهنگ و همقدم هستند؛ اما در ماههای پایانی عمر دولت و در بزنگاههای سیاسی- انتخاباتی تغییر رویه میدهند و چرخشهای بزرگی از خود نشان میدهند که به ضرر دولت تمام میشود.
اصلاحطلبان موانع کار روحانی را بهخوبی میدانند و شرایط و سختیهای کار دولت را میشناسند. برخی چهرههای این جریان گفتهاند که همچنان از او در انتخابات آینده حمایت خواهند کرد. این حمایت برای چهار سال دیگر مواضع اصلاحطلبان در برابر هوادارانشان را خدشهدار نمیکند؟
پاسخ سؤالتان را روشن و صریح میدهم. اصلاحطلبان و حتی اصولگرایان میانهرو پای روحانی میایستند؛ اما آقای روحانی برای اینکه مسیر آرام و آسودهای را در انتخابات ٩٦ داشته باشد، باید به توصیه اصلاحطلبان گوش کند و تحولات محسوسی را در عرصه مدیریت سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی ایجاد کند و این توصیه تغییر برخی مدیران و وزرای ناهمسو با دولت امید است. روحانی خود باید میداندار این تغییرات شود و هزینه این تغییرات را به دوش بکشد. روحانی باید بدون وقتکشی و تردید دست به تغییر در کابینه بزند. گزینههای مطبوعش را به مجلس معرفی کند، مجلس هم آماده است در این هفت، هشت ماه باقیمانده از عمر دولت یازدهم به وزرای پیشنهادی روحانی رأی اعتماد دهد.
در مقابل هم شایعه حضور احمدینژاد مطرح است و خوب میدانیم او چگونه میتواند از فضا به سود خودش بهره ببرد و از تأثیر او بر توده مردم شهرهای کوچک و روستاها که هشت سال برای جلب نظرشان تلاش کرد، خبر داریم. به نظرتان حضور انتخاباتی احمدینژاد میتواند زنگ خطری برای روحانی باشد؟
با توجه به سابقه ردصلاحیت اکبر هاشمیرفسنجانی در انتخابات ٩٢ از سوی شورای نگهبان، ردصلاحیت محمود احمدینژاد از سوی این شورا پیشبینی میشود و برای من محرز است که احمدینژاد تأیید صلاحیت نخواهد شد. پس او و همفکرانش که در انتخابات ٩٢ عرصه را به روحانی باختند، نمیتوانند برای روحانی خطرناک باشند.
با این اوصاف و با توجه به اینکه در اردوگاه اصولگرایان چهرهای که اعتماد همه جریانهای این جناح را جلب کند، وجود ندارد، روحانی باید از چه نگران باشد که برای انتخابات ٩٦ برنامهریزی کند؟
اگر دولت همچنان در عرصه اقتصادی موفق ظاهر نشود و در ماههای پیشرو تدبیری برای اوضاع معیشتی مردم نیندیشد، مردم قطعا جذب چهرهای نوظهور با سخنان و وعدههای دلنشین اقتصادی خواهند شد. پس روحانی باید هوشیار باشد و تدبیر جدی در این زمین اتخاذ کند.
در لابهلای صحبتهایتان اشاره کردید که از سوی اصلاحطلبان به حسن روحانی بارها و بارها توصیه شده است مدیران میانی بازمانده از دولت قبلی و برخی وزرای ناهماهنگ با دولتش را تغییر دهد، این توصیهها کی و از سوی چه کسانی به حسن روحانی شده است؟
از همان آغازبهکار دولت یازدهم چهرههای اصلاحات و بزرگان معتدل نظام در دیدارهای خصوصیشان با حسن روحانی به او توصیههای مؤکدی درباره بهکارگیری و انتخابات مدیران داشتهاند. این توصیهها مدام به حسن روحانی مستقیم و غیرمستقیم از سوی رسانهها رسانده شده است.
اینکه توصیههای اصلاحطلبان چندان جدی گرفته نمیشود و در سیاست داخلی هم شعارهای انتخاباتی، بعد از گذشت سه سال به آن صورت اجرائی نشده، فکر نمیکنید پشتوانه اجتماعی اصلاحات را با علامتسؤالهایی برای تداوم همراهی با دولت مواجه میکند؟
قطعا بیتأثیر نیست، اما مردم شرایط سیاسی کشور را خوب درک کردهاند و میدانند چه سبب شد که اصلاحطلبان در انتخابات ٩٢ خواهان کنارهگیری کاندیدای اصلاحات به نفع حسن روحانی شدند. اصلاحطلبان در شرایطی نیستند که به اوضاع ایدهآل فکر کنند؛ باید در جو سیاسیای که وجود دارد تصمیم بگیرند و نقشآفرینی کنند. همینها سبب میشود که همچنان از حسن روحانی حمایت کنند.
فکر نمیکنید، بهتر باشد مثلا با حسن روحانی وارد مذاکره شوید و بگویید شرایط اصلاحات برای حمایت مجدد، رعایت این خطوط است؟
ببینید، اصلاحطلبان الان در شرایطی نیستند که ایدهآلهایشان را در دستور کار قرار دهند. الان مهمترین اصل برای اصلاحات منافع ملت و حفظ حداقلهاست. ضمن اینکه شخصیت و تیپ رفتاری حسن روحانی هم به این صورت نیست که اما و اگر بپذیرد./ راه دانا
انتهای پیام/
ارسال دیدگاه