انتظاری که با طلوع صبح به پایان رسید/ سفر محرومین گلستانی به «ولایت عشق»+ تصاویر
سفر به «ولایت عشق» و زیارت بارگاه ملکوتی امام رئوف آرزویی بود که محرومین و زائراولی های گلستان سال ها در دل می پرورانند و سپیدی گیسوان و چین های روی پیشانی بسیاری از آن ها، حکایت از تحمل انتظاری طولانی برای تحقق این آرزو دارد.
به گزارش زرین نامه؛ 89 نفر از زائر اولی های روستای ایلوار شهرستان کردکوی و روستاهای کهنه کلباد، لیوان شرقی و تلور شهرستان بندرگز و محرومینی از این روستاها که از آخرین زیارتشان در مشهد مقدس بیش از10 تا 15 سال می گذشت، به پابوس شاه خراسان در ولایت عشق رفتند.
قرعه سفر به ولایت عشق در حالی به نامشان افتاد که موی بسیاریشان در پیچ و خم زندگی سپید شده بود و حالا بعد از تحمل حدود یک ماه انتظار از زمان ثبت نام تا تحقق وعده زیارت، موعد مقرر فرا رسیده. یک ماه انتظاری که هر روزش به مثابه صد روز بود و هر روزش رویای مهمانی در قطعه ای از بهشت بیشتر روح و جانشان را اسیر خود می کرد.
آغاز سفر
زائرا ها یک به یک سوار اتوبوس ها می شوند. راننده با تبحر خاصی از شهرها و روستاها می گذرد و با پایان شب، سختی انتظار هم به پایان می رسد و طلوع آفتاب با رخ نمایی گنبد طلایی شمس الشموس در نظر زائران همزمان می شود.
«اللهم صل علی محمد و آل محمد»، این پیام، نوید رسیدن به مقصد ولایت شاه خراسان را دارد که توسط زائر نشسته در ردیف جلو اتوبوس به عقبی ها مخابره می شود و در کمتر از ثانیه ای آن ها نیز با صلوات بلندتری پاسخش را می دهند.
حالا السلام علیک هاست که یک به یک زیر لب ها جاری می شود و با غلط خوردن اشک ها روی گونه ها، حال و هوای همه را در همین آغاز کار بارانی می کند.
اسکان در ساختمانی با 4 طبقه به نام ابوالفضلیه است که زائران گلستانی در طبقه دوم و سوم آن ساکن می شوند و چون زمان زیادی تا طلوع فجر دوم نمانده، نماز را در همانجا اقامه می کنند. به سرعت وسایل خود را جابه جا کرده تا هرچه سریعتر خود را به حرم یار برسانند.
حالا دیگر از نزدیک می توانستند ضریح حضرت علی بن موسی الرضا (ع) را که همیشه در رویاییشان می دیدند، از نزدیک لمس کنند و گل بوسه ای از سر ارادت و عشق به امام هشتم، به گوشه ای از این بارگاه مقدس بزنند.
شب اول است و اگر چه زائران بعد از تحمل سختی این راه طولانی، استراحت زیادی نکرده اند و از همان صبح خیلی زود عازم حرم شده و بیشتر وقت خود را در آنجا گذرانده اند، اما دلشان طاقت نمی آورد که حتی یک لحظه از حضورشان در این فضای ملکوتی بی حساب و کتاب از دست برود و از این رو گرد هم جمع می شوند تا دعای توسل بخوانند.
زائران اگر چه همه ی این سه روز مهمان سلطان خراسان هستند و خادمان آستان مقدس رضوی از آن ها پذیرایی می کنند، اما روز دوم مهمان ویژه مهمانسرای حضرتی هستند، جایی که بسیاری از زائران آرزو دارند برای حداقل برای یکبار به آنجا رفته و نان و نمک امام رضا (ع) را در این مهمانسرای زیبا بخورند.
همیشه آدم هایی پیدا می شوند که دست به بانی شدنشان برای برپایی روضه خوانی ها و گستراندن سفره هایی برای ائمه اطهار (ع) که برای اجابت حاجات مردم، آن ها را پای این سفره ها بنشانند. در این کاروان که متشکل از محرومین و زائراولی های گلستانی بود، چنین آدم هایی کم نبودند.
در نیمروز منتهی به شب دوم، هر کس به میزان وسع و توان خود، همتی کرد برای اینکه سفره امام زمان (عج) در ابوالفضلیه برپا شود. سفره ای که گرداگردش را زائران دلسوخته ای گرفته بودند و هر یک اگر چه از سختی روزگار رنج ها کشیده بودند اما اولین دعایشان برای مسلمانان و جوانان، نیازمندان و بیماران بود.
سفره ای که به نیت امام زمان گسترده شد و با خواندن نوحه هایی از زبانحال امام حسین (ع) و حضرت ابوالفضل (ع) دل زائران را روانه کربلا هم کرده بود. زائران محروم و تنگدستی که حضور در بین الحرمین بعد از پابوسی امام رضا (ع) آرزوی دیگرشان است.
روز سوم، روز وداع هم هست. روزی که آه حسرت ها را بلند کرده و باعث شده زائران بیشتر از روزهای قبلی در حرم حضرت علی بن موسی الرضا (ع) بمانند، تا در فرصت باقیمانده باز هم زیارتنامه بخوانند، نماز جماعت بخوانند، قرآن بخوانند، از برنامه های حرم مطهر بهره بگیرند، گرداگرد ضریح آقا طواف کنند، حاجات خود را از کنار پنجره فولاد و کمی نزدیکتر با ایشان بازگو کنند که شاید به این زودی ها دیگر نتوانند به این ولایت بیایند و شاید هم برای بعضی هایشان این اولین و آخرین زیارت باشد.
وقت خداحافظی رسیده، دل کندن اگر چه سخت اما دیگر امان ماندن هم نیست. خانه های زائران این چند روز در فراغ مادر صبح ها را به شب رسانده اند. خانه هایی که همه ی چشم و چراغ و امیدشان این مادران است و اگر نباشند شاید تحمل زندگی با آن همه مشقت های دنیا برایشان سخت و طاقت فرسا باشد....
گزارش: نرگس تجری
انتهای پیام/
ارسال دیدگاه