فلسفه غیبت امام زمان(عج) و تکالیف منتظران ظهور

زرین نامه: امام صادق(ع) می‌فرمایند: غیبت یک راز است و تنها ائمه(ع) از راز آن خبر دارند و مجاز نیستند این راز را به شیعیان بگویند.

به گزارش زرین نامه؛ غیبت امام زمان(عج) یک راز است و این راز را هیچ کس از مردم عادی نمی داند و فقط ائمه طاهرین(ع) از آن آگاهند. این جملات مضمون روایتی از امام صادق(ع) است که می فرمایند: غیبت یک راز است و تنها ائمه (ع) از راز آن خبر دارند. در همین روایت امام(ع) فرموده اند که مجاز نیستند این راز را به شیعیان بگویند.

این مطلب را حجت الاسلام والمسلمین نجم الدین طبسی از پژوهشگران برجسته مهدویت در پاسخ به سوال خراسان درباره فلسفه غیبت بیان می کند. وی که سال هاست در عرصه مهدویت به تحقیق و تدریس مشغول است، در گفت وگویی که به مناسبت سالروز ولادت منجی بشریت حضرت بقیة ا... الاعظم(عج) با خراسان انجام داد، حکمت های غیبت امام زمان(عج) را با استناد به روایات بازگفت و در ادامه صحبت های خود نیز به وظایف منتظران ظهور حضرتش پرداخت.

در ابتدای این گفت وگو لطفاً توضیح دهید که فلسفه غیبت چیست؟

در ابتدا لازم می دانم سالروز ولادت مهدی موعود(عج) و منجی بشریت را تبریک بگویم. در پاسخ به سوال شما درباره فلسفه غیبت، لازم است مقدمه ای عرض کنم. در این باره که امام زمان(عج) اکنون زنده اند و واجب الاطاعه هستند، جای شک و شبهه ای نیست. در این که اکنون غایب هستند و از انظار پنهان، باز هم شکی نیست. یعنی در این که شخصیت یا شخص آن حضرت از نظرها غایب است و در پس پرده غیبت قرار دارند، بحثی نیست و دوران ما دوران غیبت است، نه دوران ظهور.

حال با توجه به این مقدمه باید به این سوال پاسخ داده شود که فلسفه غیبت حضرت مهدی(عج) چیست؟ من در جلد اول کتاب «تا ظهور» از صفحه 12 تا صفحات 60 و70 چند روایت را که در آن ها به علت ها و حکمت های غیبت اشاره شده است، نقل کرده ام. البته این ها به عنوان حکمت و جزءالعله مطرح است، نه علت تامه.

اولین حکمتی که برای غیبت بیان شده، اجرای شیوه و سنت برخی از پیامبران الهی درباره حضرت مهدی(عج) است. براساس این دسته از روایات، بعضی از پیامبران، بنا به مصالحی برای مدتی از قوم خود (از چند روز تا چند ماه و چند سال) غایب می شدند.

پیامبرانی چون حضرت ابراهیم(ع)، حضرت اسماعیل(ع)، حضرت یونس(ع) ، حضرت موسی(ع) و حضرت عیسی(ع) از جمله این انبیا هستند.

بر پایه این روایات، یکی از حکمت های غیبت، آن است که خداوند می خواهد این شیوه را در مورد حضرت مهدی(عج) نیز اجرا کند.

حکمت دوم، این است که گاهی خداوند می خواهد امام معصوم(ع) در میان قوم خود مستکمن (ذخیره پنهانی) باشد.

حکمت سوم، آگاه کردن مردم و بر حذر داشتن آن هاست.

حکمت چهارم، آزمودن و امتحان کردن مردم در عصر غیبت است.حکمت پنجم، آن است که خداوند نمی خواهد حضرت مهدی(عج) تحت بیعت هیچ حاکمی باشد، از این رو امام زمان(عج) غایب هستند، زیرا در غیر این صورت باید بیعت حاکمی را بپذیرند و خداوند نمی خواهد که ولی امرش(عج) که قرار است حکومت عدل گستر جهانی را برپا کند، خود تحت حاکمیت حاکمی به سر برده باشد.حکمت ششم، خالی شدن صلب های کفار از مومنان است. به این معنا که ممکن است نسل هایی از کفار باشند که از صلب آن ها، مومنانی متولد شوند و اگر حضرت حجت(عج) غایب نمی شدند، آن مومنانی که از نسل های کفار هستند، از نعمت وجود و هستی محروم می شدند.

بنابراین با غیبت آن حضرت، این نسل ها امکان وجود می یابند.حکمت هفتم، بیم و نگرانی از کشته شدن است. اشکال نشود که مگر این بیم و نگرانی نسبت به زندگی سایر ائمه(ع) وجود نداشت؛ زیرا قیاس شرایط امام زمان(عج) با سایر ائمه(ع) قیاس مع الفارق است. چون تکلیف ائمه(ع) در همه شرایط و احوال رویارویی و مقابله علنی با ظالمان نبود و آن بزرگواران به ویژه پس از قیام عاشورا به دلیل شرایط اختناق آمیز، به حسب ظاهر به قیام کردن علیه حکام تکلیف نداشتند. با این وجود حاکمان جور، آن بزرگواران را در همین شرایط هم تحمل نکردند و به شهادت رساندند.

حال در شرایطی که در صدر برنامه های امام عصر(عج) درگیری با حاکمان ظالم و سرنگون کردن آن هاست و حاکمان این موضوع را می دانند که پایان کار آن ها با آمدن حضرت مهدی(عج) رقم می خورد، طبیعی است که اگر این امام(ع) در میان مردم ظاهر باشند، آن حضرت را به شهادت می رسانند و در محو وجود شریف قائم آل محمد(عج) می کوشند. از این رو، یکی از فلسفه های غیبت، حفظ جان امام زمان(عج) از شر دشمنان است.

غیبت یک راز است

با وجود تمام این احادیث ، به نظرم غیبت امام زمان(عج) یک راز است و این راز را هیچ کس از مردم عادی نمی داند و فقط ائمه طاهرین(ع) از آن آگاهند. در روایتی به این موضوع اشاره شده که غیبت یک راز است و ائمه(ع) از راز غیبت خبر دارند ولی فرموده اند که مجاز نیستیم آن راز را به شیعیان بگوییم.پس غیبت به خاطر یک یک آن حکمت ها نیست، آن موارد، جزءالعله یا حکمت غیبت است.

اما علت واقعی طبق روایتی که خواهم گفت، آن است که غیبت یک راز است. این روایت چنین است: در کتاب «کمال الدین و تمام النعمه» شیخ صدوق از عبیدا... بن فضل هاشمی نقل شده است که «گفت: از امام صادق(ع) شنیدم که فرمود: ان لصاحب هذاالامر غیبة لابدمنها؛ صاحب الامر قهراً دارای غیبتی خواهد بود که هر باطل گزینی در آن به شک و تردید خواهد افتاد.

عرض کردم: فدایت شوم چرا غایب می شوند؟ فرمود:برای علتی که به ما اجازه داده نشده آن را برای شما فاش کنیم. قلت فما وجه الحکمة فی غیبته؛ عرض کردم: چه حکمتی در غیبت امام زمان(عج) هست؟ فرمود: راز غیبت امام عصر(عج) همان راز و حکمتی است که در غیبت حجت های الهی قبل از او بوده است.

به درستی که راز غیبت امام زمان(عج) آشکار نشود مگر پس از ظهور آن حضرت. همان طور که راز کارهای حضرت خضر(ع) از سوراخ کردن کشتی و کشتن پسر بچه و مرمت دیوار شکسته تا زمان جدایی موسی(ع) و خضر(ع)، بر حضرت موسی (ع) آشکار نشد.

ای پسر فضل! ظهور حضرت مهدی(عج) از امور الهی و رازی است از اسرار خدا و از جمله غیب های پروردگار است» و از آن جا که ما می دانیم خدا حکیم است تصدیق می کنیم که تمام کارهای او براساس حکمت است هر چند راز آن برای ما آشکار نباشد.به نظر من، قول فصل روایات در باب غیبت، همین روایت است.

آیا این روایت از نظر سند بی اشکال و معتبر است؟

روایت از نظر سند نباید مشکلی داشته باشد. چون این روایت را شیخ صدوق در کتاب «کمال الدین و تمام النعمه» در بحث علة الغیبه و در جلد اول «علل الشرایع» نقل می کند و آیت ا... صافی هم در «منتخب الاثر» آن را ذکر کرده است. حال اگر از نظر سند هم به راوی حدیث یعنی «فضل هاشمی» ایرادی باشد، باید به متن روایت رجوع کرد؛ زیرا قوت متن مشخص می کند که روایت از امام (ع) نقل شده است یا نه. از این رو ما گاهی از توثیقات سندی عبور می کنیم و با توجه به ضعف و قوت متن درباره آن اظهارنظر می کنیم و روایت فضل از متنی قوی برخوردار است.
شما از فلسفه و حکمت غیبت سخن گفتید، روی دیگر غیبت، انتظار فرج است و مومنان باید از وظایف خود در این زمینه آگاه باشند و به آن عمل کنند. حال سوال این است که وظیفه منتظران ظهور حضرت چیست و چگونه می توانند منتظر واقعی باشند؟
تکالیف ما با توجه به این روایت معروف که می فرماید:«افضل الاعمال انتظار الفرج» مشخص می شود. انتظار در اصل یک عمل، یک تعهد و یک تلاش است نه بی تعهدی، تنبلی، سهل انگاری و بی اعتنایی در حقیقت، انتظار تلاش و کوشش دوچندان است. انتظار فرج یعنی این که مایوس نشویم و همیشه نگاهمان به آینده روشن باشد و این که بشریت چنین آینده درخشانی را پیش رو دارد.جامعه ای که چنین حالتی داشته باشد، قطعاً از یاس و خمودگی به دور و سر تا پا شور و امید است.

جامعه امیدوار باید عملکردش با آن چه نسبت به آن امیدوار است و انتظار آن را می کشد، تناسب داشته باشد. ما منتظر جامعه ای هستیم که در راس آن مهدی آل محمد(عج) است، حاکمی که حکومتش سراپا عدل و عدالت است و این حاکم از جانب خدا تایید شده و برنامه حکومتش هم مشخص است. منابع برنامه ها و تکالیف این حکومت، کتاب خدا و سنت رسول خدا(ص) و ائمه طاهرین(ع)است.

با توجه به آن چه اشاره شد، جامعه منتظر، جامعه ای است که آحادش رفتار و کردارشان را در زندگی فردی و اجتماعی با آن چه در کتاب و سنت آمده، وفق دهند.بنابراین جامعه ای که خط مشی و روشش با قرآن و اهل بیت(ع) مخالف باشد، جامعه منتظر نیست.منتظران واقعی کسانی هستند که منش و کردارشان مهدوی باشد و مهدوی بودن یعنی این که قرآنی، محمدی، علوی و آیینه تجلی منش و سیره یکایک ائمه طاهرین(ع) باشد.

نظرات
هنوز هیچ دیدگاهی ثبت نشده است اولین نظر را شما ثبت کنید
ثبت دیدگاه

ارسال دیدگاه