اگر شما یک مرغ داشتید از او چه انتظاراتی داشتید …

زرین نامه: اگر شما یک مرغ داشتید از او چه انتظاراتی داشتید …

به گزارش زرین نامه وبلاگ جمجمه ات را به خدا بسپار نوشت :

بسم الله العلیم

عکس نوشت : تا بحال باخود اندیشیده اید که خدا با ان همه عظمت و قدرتی که دارد از بندگانشچه می خواهد … چندی پیش حکایتی را خواندم که حال و روز خیلی از ما را روایت می کرد ، دلم نیامد ان را پیشکش نگاهتان نکنم …

شبی از شبها، شاگردی در حال عبادت و تضرع و گریه و زاری بود. در همین حال مدتی گذشت تا آنکه استاد خود را بالای سرش دید که با تعجب و حیرت او را نظاره می کرد.

استاد پرسید: «برای چه این همه ابراز ناراحتی و گریه و زاری می کنی؟»

شاگرد گفت: «برای طلب بخشش و گذشت خداوند از گناهانم و برخورداری از لطف خداوند!»

استاد گفت: «سوالی می پرسم پاسخ ده؟»

شاگرد گفت: «با کمال میل، استاد.»

استاد گفت: «اگر مرغی را پروش دهی، هدف تو از پرورشِ آن چیست؟»

شاگرد گفت: «خوب معلوم است استاد. برای آنکه از گوشت و تخم مرغ آن بهره مند شوم.»

استاد گفت: «اگر آن مرغ، برایت گریه و زاری کند، آیا از تصمیم خود، منصرف خواهی شد؟»

شاگردگفت: «خوب راستش نه…! نمی توانم هدف دیگری از پرورش آن مرغ، برای خود، تصور کنم!»

استاد گفت: «حال اگر این مرغ، برایت تخم طلا دهد چه؟ آیا باز هم او را، خواهی کشت، تا از آن بهره مند گردی؟!»

شاگرد گفت: «نه هرگز استاد، مطمئنا آن تخمها، برایم مهمتر و با ارزش تر خواهند بود!»

استاد گفت: «پس تو نیز برای خداوند چنین باش! همیشه تلاش کن تا با ارزش تر از جسم، گوشت، پوست و استخوانت گردی. تلاش کن تا آنقدر برای انسانها، هستی و کائنات خداوند، مفید و با ارزش شوی تا مقام و لیاقت توجه و لطف و رحمت او را بدست آوری. خداوند از تو گریه و زاری نمی خواهد! او، از تو حرکت، رشد، تعالی، و با ارزش شدن را می خواهد و می پذیرد. نه ابرازِ ناراحتی و گریه و زاری را…!»

راستی : چراعده ای از مسئولین بلند بالا در فیسبوک ، صفحه دارند ؟ اگر خوب است ، چرا همگان استفاده نکنند ، و اگر بد است ، چراعده ای از مسئولین بلند بالا در فیسبوک صفحه دارند ؟

کاملا بی ربط : دخترک فقط موقع نماز چادر می پوشید… انگار فقط خدا با او نامحرم است!

نظرات
هنوز هیچ دیدگاهی ثبت نشده است اولین نظر را شما ثبت کنید
ثبت دیدگاه

ارسال دیدگاه