درد دلی از یک معلم به بهانه روز معلم !!!

زرین نامه: 12اردیبهشت روز معلم است.روز ارج نهادن به مقام شامخ جهادگران عرصه تعلیم و تربیت.این روز را به همه معلمان تلاشگر تبریک عرض نموده و چند سطری را به عنوان یک معلم و تحت عنوان یک درددل با مسئولین محترم درمیان می گذارم.

قصه، حکایتی کهن است و شاید تکراری، ولی دردی است که در سینه هر معلمی وجود دارد و آن معیشت معلم و تبعیض در حقوق و دستمزد بین این قشر و سایر اقشار دولت است.از وقتی که بحثی در کشور، تحت عنوان نظام هماهنگ پرداخت مطرح گردید، با خود فکرکردیم که شاید تبعیض ها پایان یابد.

شاید روالی منطقی در سیستم حقوق و دستمزد کارکنان دولت ایجاد گردد. ولی نتیجه، آن چیزی نبود که انتظارش را داشتیم.درست است که نظام هماهنگ پرداخت قانون شد و ابلاغ گردید ولی آن چیز که میزان دریافتی یک کارمند را مشخص می کند، فیش حقوقی است.

اجرای قانون نظام هماهنگ پرداخت،فقط در سطح احکام کارگزینی، باقی ماند ولی رقم های دریافتی فیش های حقوقی در سازمان های مختلف، نشان از باقی ماندن تبعیض و حل نشدن مساله دارد.

نمی دانید چه حسی دارد وقتی شاگرد تنبل!!!آری تنبل، اشتباه نگفتم،همان دانش آموزی که با هزار رنج و مشقت به او مسائل را تفهیم می کردی و به پایش سختی ها را تحمل می کردی را اکنون در یک اداره دولتی می بینی و از او می پرسی که عزیزم اینجا چه کار می کنی؟و او در جوابت می گوید که کارمند این اداره شده ام.

در دل تعجب می کنی و به حرمت معلم بودنت، خوشحال می شوی از این که ثمره رنج و تلاشت در کلاس درس را می بینی.به او می گویی که از کارت راضی هستی؟می گوید خداراشکر. بدک نیست.بخور و نمیری هست. حدودا...تومان در ماه گیرمون میاد.چشمانت گرد می شود وقتی می بینی و می شنوی که دانش آموز تنبلت اینک دو برابر حقوق تو دریافتی دارد.

لبت را می گزی و می خواهی فریاد بکشی ولی صدایی به تو می گوید: معلم نجیب است،فریاد نمی کشد.فریادت را در سینه فرو ببر.خنده ای تلخ تر از زهر بر لبانت جاری می شود و تنها دل به این خوش می داری که خدایا شکر. حداقل این ثمره تلاش من است.خداروشکر که لااقل او خوشحال است.

نمی دانی چه حسی دارد وقتی همکلاسی نه چندان زرنگت که الان کارمند فلان اداره است،با ماشین لوکس خود در جلوی پایت ترمز می زند و می گوید:آقا معلم برسانمت؟کجا تشریف می برین؟نمی دانید چه حسی دارد وقتی از یک مهمانی خانوادگی برمیگردی و همسرت از تو می پرسد که خانم ...آقا می گفت: شوهرش در ماه اینقدر درآمد دارد.

طفلکی همسرت باورش نمی شود که این حقوق ها راست و درست باشد و به تو می گوید من می دانم که خواسته پز الکی بده.کی اینقدر حقوق می گیرد و تو در برابر معصومیت همسرت، خنده تلخی سر می دهی.نمی دانید چه حسی دارد وقتی ما را برای ضامن بانک شدنشان دوست دارند و نمی دانید چه حسی دارد وقتی بلیط استخری را که برای معلم ساخته شده است،فامیلت که در اداره دیگری است،از تو ارزانتر دریافت می کند و تو با بلیط او به استخر معلم مراجعه می کنی....

یادم هست که ایام قبل از نوروز بود.همه در تکاپوی خرید مقدمات عید.مدارس طبق روال این چند ساله،چند روزی زودتر و پیش از موعد قانونی، به دلیل نیامدن دانش آموزان تعطیل شده بودند.خانمی بچه اش را در بازار نفرین می کرد.بد نیست بدانید چه می گفت.

می گفت:"خدا لعنت کند این آموزش و پرورش را که بچه ها را زودتر تعطیل کرده است."کلی در دل خندیدم.گفتم خدایا!مردم تحمل بچه های خودشان را ندارند.حتی نمی توانند چند ساعتی، شلوغی و شیطنت بچه خودشان را تحمل کنند.عزیز دیگری بعد از شیطنت یک بچه در خیابان،معلمانش را لعنت می فرستاد و می گفت:"من نمی دانم این معلمان به شما در مدرسه چه درس می دهند؟"این ها همه نشان از انتظار جامعه از قشر معلم است.

این که چه انتظار بالایی از این قشر وجود دارد.ولی آیا میزان حقوقی که یک معلم می گیرد متناسب با زحمتی که می کشد و همتراز با سایر ادارات دولتی است؟جالب است که تا در جمعی درددل می کنیم به ما می گویند که: شما معلمان که چند ماه در سال تعطیل هستین.شما دیگه چی میگین.

چماقی که همیشه بر سر ما معلمان است همین جمله است.به آنها می گویم شما تحمل یک ساعت نگهداری از بچه خودتان را ندارید چه برسد به اینکه علاوه بر نگهداری سی الی چهل دانش آموز در یک کلاس، متولی آموزش و یاددهی و یادگیری آنها نیز باشی.به آنها می گویم: آخر بی انصاف ها! این فرصت علاوه بر اینکه تعطیلات صرف نیست فرصتی برای تمدد اعصاب برای ماست تا در سال جدید باز به خوبی پذیرای بچه های شما باشیم.

درست است که ما افراد شاغل در آموزش و پرورش،از نظر تعداد زیادیم ولی به خدا زیادی نیستیم.آموزش و پرورش دستگاهی مصرفی نیست بلکه محل سرمایه گذاری است.محصول آموزش و پرورش انسان است.دکتر و مهندس و وکیل و ...همه محصول آموزش و پرورش هستند و مدیون معلمی که الفبا را به آنها آموخت.نباید گفت که فلان اداره چون درآمدزاست،کارمندانش حق دارند تا حقوق بیشتری بگیرند.

این طرز فکر غلط است.درآمد دولت باید به خزانه برگردد و مساوی در بین کارکنانش تقسیم شود.شغل ما کارمندی دولت است نه القابی که در وزارتخانه های گوناگون داده می شود.این وزارتخانه و آن وزارتخانه ذیل دولت تعریف می شوند پس این همه تبعیض معنا ندارد و باید حل شود.

ما قانونی که منتج به نتیجه نشود نمی خواهیم.ما عدالت را در فیش حقوقی می خواهیم نه در حکم کارگزینی.ببندید راههای فرار از قانون را و حل کنید این ظلم و تبعیض ناروا را.معلم خواستار رفع این تبعیض نارواست نه تعریف و تمجید الکی.معلم علاوه بر شأن و شخصیت درد معیشت نیز دارد.خواهشا غافل نباشید از این درد کهن.


برآنکه کنار تخته فرسود سلام......خود سوخت ولی روشنی افروخت سلام

بر موی سپید و تن افتاده ز تاب......بر دست و بر انگشت گچ آلود سلام

منبع : وبلاگ روزی یک قاشق مرباخوری حرف حساب

نظرات
هنوز هیچ دیدگاهی ثبت نشده است اولین نظر را شما ثبت کنید
ثبت دیدگاه

ارسال دیدگاه