آینده نامعلوم بیش از 12 میلیون کاربرِ زیر 18 سال اینترنت در ایران زیر سونامی فیلم‌های مستهجن

دولت یازدهم از بدو تشکیل، شعار «ما توانستیم» در فناوری هسته‌ای را طی چند عملِ ظریفِ دیپلماسی به «نباید بتوانیم» مبدل کرد و ما مجازی کارها، از همان روزها نگرانِ امروزی بودیم که گویا دارد فرامی‌رسد! اما با یک تفاوت...

به گزارش زرین نامه به نقل از راه دانا، عبارات بکار رفته در عنوان این مقاله، شاید در نگاه نخست ناهمگون تلقی شود، اما اگر حوصله کنید و بخوانید، بحث داغ این روزهای فضای‌مجازی و به‌تبع آن فضای حقیقی و پیوند آن با بحث داغ همۀ روزهای سال‌های اخیر، یعنی پرونده هسته‌ای ایران را از دو زاویه بررسی خواهیم کرد.

زاویه نخست:

فناوری‌ها همیشه باهم مرتبط‌اند؛ گاهی فنی و گاه، ماهوی!

اگر فناوری هسته‌ای را از نگاه فنی با فناوری اطلاعات مرتبط ندانیم، اما از حیث ماهوی و اینکه هر دو در زمره زیرساخت‌های پیشرفت شمرده می‌شوند و استقلال ملت‌ها در دستیابی و بهره‌گیری از هردو فناوری، خط قرمز شیطان بزرگ محسوب می‌شود، شباهت‌های غیرقابل‌انکاری به هم دارند.

دولت یازدهم از بدو تشکیل، شعار «ما توانستیم» در فناوری هسته‌ای را طی چند عملِ ظریفِ دیپلماسی به «نباید بتوانیم» مبدل کرد و ما مجازی کارها، از همان روزها نگرانِ امروزی بودیم که گویا دارد فرامی‌رسد! اما با یک تفاوت...

الحق والانصاف دولت احمدی‌نژاد در مسئله هسته‌ای شعار «ما می‌توانیم» را به منصه ظهور رساند؛ اما در ارتباط با فضای‌مجازی خلف صالحی بود برای دولت خاتمی و امروز دولت روحانی هم راه احمدی‌نژاد را می‌رود، البته بدون تعارف و رودربایستی‌های قبلی!...

در سطح مدیرانِ دولتِ دکتر، فضای‌مجازی پر بود از شعار «ما نمی‌توانیم» و امروز دولت دیپلمات هم تلاش می‌کند مُهرِ «ما نتوانستیم و نمی‌توانیم» را بر پیشانی فضای‌مجازی ایران بکوبد... (اگر سند می‌خواهید کلمه «ما نمی‌توانیم» را در صحبت‌های آقای روحانی در ارتباط با فضای‌مجازی جستجو کنید!)

درنتیجه از این حیث، شتاب‌زدگی در راه‌اندازیِ نسل سوم و بالاترِ تلفن همراه در ماه‌های اخیر را می‌توان «یک حالتِ وادادگی، انفعال و یاس» در دولت جدید دانست که این رویکرد نسخه‌ای جز بازماندن از پیشرفت و عقب‌نشینی از منافع ملی، برای ملت ایران ندارد.

زاویه دوم:

اگر محتوای سایت وزارت خارجه آمریکا را مستند بدانیم، «پرزیدنت اوباما» در پیام نوروزی خود از دولت ایران خواسته است دسترسی نامحدود به «اینترنت پهن باند و سرعت اینترنت» را فراهم کند تا مخالفان نظام «در زمان‌هایی نظیر تظاهرات از پیش برنامه‌ریزی‌شده که منجر به گردهمایی عمومی می‌شود»(!) با مشکل مواجه نشوند! او در ادامه به فیلترینگ در ایران اعتراض کرده و گفته است: «ایران به‌طور مرتب دسترسی به فیسبوک، توییتر، یوتیوب و تارنماهای مبادله عکس و ویدیو را مسدود می‌کند» و خواستار رفع فیلتر این سایت‌ها در ایران شده است(!) در همان پیام، رییس‌جمهور آمریکا که پیش‌تر ورود سیستم‌عامل اندروید و نسل سوم گوشی‌های تلفن همراه به ایران را از دستاوردها ونتایج هزینه کرد بودجه جنگ نرم دولتش علیه ایران اعلام کرده بود، می‌گوید «ما شرکت‌های آمریکایی را تشویق می‌کنیم تا نرم‌افزار و ابزار ارتباطاتشان را به مردم ایران ارائه دهند.»(!)

گویی پیام اوباما را دولت یازدهم به‌سرعت دریافت کرده و خواسته یا ناخواسته موانع اجرای خواسته‌های او را یکی‌یکی از سر راه برداشته است تا با ساده‌لوحی و به خیال خام برخی آقایان، بتوانند در موضوع هسته‌ای به ازای دادن این امتیاز بزرگ، تحریم‌های کوچکی را «تعلیق» کنند(!)

درصورتی‌که این امتیازدهی‌های سخاوتمندانه به ایالات‌متحده آمریکا در موضوع بسیار مهم فضای‌مجازی که به همه ابعاد زندگی امروز ما ارتباط مستقیم دارد را از سر ناچاری دولت بدانیم، باز باید گفت اگر تیم دیپلماسی آقای دیپلمات در همان آغاز راه به توصیه کارشناسان توجه کرده و تمام برگ برنده‌های نظام را در مقابل دشمن رو نکرده بود، اکنون ناچار نمی‌شد شرف و آبروی ملی را وجه‌المصالحۀ گفتگوهای هسته‌ای کند.

البته سیگنال‌های مجازیِ دولتِ جدید از همان روزهای نخست شروع شد. از عضویت غیراخلاقیِ ظریف و چند عضو سیاسی دیگر کابینه در سایت غیراخلاقی، غیرقانونی و فیلتر شدۀ فیسبوک و جمع‌کردن لایک برای صهیونیست‌ها که بگذریم؛ به نمونه‌های جدی‌تری می‌رسیم که ذکر برخی از آن‌ها شاید شمارا هم به همین نقطه‌ای برساند که بنده رسیده‌ام...

تمام ادوار گفتگوهای هسته‌ای در دولت جدید همیشه پر از حاشیه‌هایی از جنس فضای‌مجازی بوده است؛ مثلاً:

- دادن سیگنال مثبت به آژانس امنیت ملی آمریکا در دفاعیات وزیر در صحن علنی مجلس شورای اسلامی، دقیقاً آنجا که افزایش پهنای باند اینترنت آمریکایی را «اولویت اصلی» خود در وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات اعلام کرد!

- انتصاب یکی از پادوهای فتنه که در کارنامه خود «عضویت در شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت»، «عضویت مؤثر در دفتر سیاسی و عضو مؤسس جبهه منحله مشارکت»، «عضویت مؤثر در سازمان منحله مجاهدین»، «عضویت مرکزیِ بنیاد باران»، «سرپرست وزارت ارتباطات کنونی در دولت خاتمی» که بارأی عدم اعتماد مجلس، عزل شده بود و... به سِمَتِ دبیریِ «شورای عالی فناوری اطلاعات و ارتباطات»، «مسئول توسعه دولت الکترونیکی در کل کشور»، «مسئول یکپارچگی نظام اطلاعات دولت الکترونیکی»، «مسئول اعمال هماهنگی فنی و اجرایی در تبادل اطلاعات»، «مسئول پایگاه‌های اطلاعاتی کشور» و «مسئول خدمات الکترونیکی دستگاه‌های اجرایی» با حکم رئیس‌جمهور و انتصاب وی به سِمَتِ «معاون وزیر ارتباطات و فناوری اطلاعات»، «رئیس مرکز فناوری اطلاعات ایران» و «رئیس شبکه ملی اطلاعات» به‌صورت همزمان، پالس مثبت بسیار مهمی به آمریکا بود. به‌عنوان‌مثال دم خروس آنجا بیرون می‌زند که آقای «نصرالله جهانگرد» به‌عنوان «مدیر هماهنگی ملی ایران در برنامۀ اجلاس جهانی سران جامعۀ اطلاعاتی» می‌گوید: «ایران به دنبال مدیریت اینترنت و قرارگیری آن زیر نظر سازمان ملل متحد است.»(!)

این نظر به‌عنوان دیدگاه جمهوری اسلامی ایران در حالی مطرح می‌شود که در صورت تحقق آن هیچ اتفاق خاصی در مرکزیت اینترنت جهان نمی‌افتد و مرکز اینترنت جهان همچنان در آمریکا و تحت سیطره کامل شیطان بزرگ باقی خواهد ماند و از طرفی این دیدگاه با منویات امام خامنه‌ای و اساسنامه شورای عالی فضای‌مجازی نیز تناقض جدی دارد، آنجا که ازجمله اهداف این شورا آمده است «ایجاد ائتلاف قوی مرکب از ملت‌ها و دولت‌ها در جهت کاهش حاکمیت قدرت‌های بزرگ در عرصه اینترنت و به وجود آمدن بستر عادلانه و اخلاقی برای استفاده از این ابزار توسط همه ملت‌ها و دولت‌ها و همچنین تأمین حقوق ملت ایران در این عرصه».

جالب اینجاست که موضع این فرد به‌عنوان نماینده جمهوری اسلامی ایران درزمانی طرح می‌شود که کشورهایی مانند آلمان، فرانسه و برزیل به دنبال تشکیل «سازمان جهانی اینترنت» به‌صورت مستقل از سازمان به‌اصطلاح ملل هستند.
- مخابره پیام‌هایی مثل «آن مردی که در ایران هولوکاست را انکار می‌کرد، رفته است» و تبریک سال نو یهودی و پیام‌نگاری با صهیونیست‌های شاخص در توئیتر توسط وزیر امور خارجه در حاشیه مذاکرات هسته‌ای را نمی‌توان نادیده گرفت.

- بزرگنمایی و تبلیغ فراگیر درخواست شخصی و خوراک‌سازی رسانه‌ای برخی دولت مردان برای رفع‌فیلتر فیسبوک در سطح رسانه‌های مجازی و چاپی داخلی و خارجی، قبل از برگزاری نشست با سران 5+1 را نیز می‌توان در همین راستا ارزیابی کرد.

- از رأی مثبت دادن به فیلتر «وی‌چت چینی» توسط دولت‌مردانِ عضو کارگروه تعیین مصادیق محتوای مجرمانه و اجرای فوریِ این رأی توسط وزارت ارتباطات، درحالی‌که وی‌چت ده‌ها برابرِ نمونه‌های آمریکایی در ایران کاربر داشت تا وتو کردن فیلتر نرم‌افزار صهیونیستی-آمریکایی «واتس‌اپ» علیرغم تصویب در کارگروه تعیین مصادیق محتوای مجرمانه و رأی مقام قضایی و همچنین اجرا نکردن دستور رسمی و کتبی قوه قضائیه در ارتباط با مسدودسازی نرم‌افزار عکس کمپانی صهیونیستی-آمریکایی فیسبوک با نام «اینستاگرام» آن‌هم با بهانه عجیبِ بالا بودن تعداد کاربران (!) را هم می‌توان در همین جهت دانست.

- رفع‌فیلتر یوتیوب بر روی گوشی‌های تلفن همراه و آزاد گذاشتن نرم‌افزارهای پخش شبکه‌های ماهواره‌ای بر روی رایانه و تلفن همراه و عدم جلوگیری از فعالیت، مزیت بخشی و حمایت آشکار از اپراتورهای مخابراتیِ مجازیِ متعلق به رژیم صهیونیستی مانند «وایبر» در جغرافیای ایران (!) نیز بعید است بی‌ارتباط با ماجرای هسته‌ای باشد.

- فیلترکردن غیرقانونی جدی‌ترین پایگاه‌های قانونی مخالفِ رژیم صهیونیستی و آمریکای جنایتکار که دیده‌بان‌های هسته‌ای ملت ایران نیز محسوب می شوند توسط معاونت مطبوعاتی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در آستانه اجلاس دوشنبه، که با مسدودسازی «پایگاه اطلاع‌رسانی دانا» کلید خورد، نیز حرکتی تأثیرگذار در جهت خواست آمریکا مبنی بر مواجهه بدون مزاحمت با جمهوری اسلامی ایران بود.
- تعلل در راه‌اندازی شبکه ملی اطلاعات و ایجاد تأخیر و مانع در مسیر دستیابی ملی به اینترنتِ «سالم، سریع، امن و ارزان»، با توجه به ابراز نگرانی عمیق اوباما در پیام نوروزی خود در ارتباط با «شبکه ملی اینترنت در ایران»، را نیز می توان نوعی نشان دادن چراغ سبز به دشمن دانست.

- و دست‌آخر این‌که این روزها و در آستانه دومین سفر آقای روحانی به نیویورک، گویا دولت در حال بسته‌بندی G3، G4 و LTE با زرورق هسته‌ای جهت پیشکشی به اوباماست، درحالی‌که فتاوا و هشدارهای جدی مراجع تقلید، ائمه جمعه، علما، کارشناسان فنی و فرهنگی، رئیس مرکز ملی فضای مجازی و دبیر و اعضا شورای عالی فضای‌مجازی، مسئولین تراز اول قوه قضائیه و نمایندگان مجلس هم تاکنون نتوانسته است جلو این اقدام غیرقانونی بی‌سابقۀ دولت را بگیرد...

شاید اکنون درک اینکه چرا رئیس‌جمهور فردی با مدرک «دکترای روابط بین‌الملل» را به سِمتِ صدارتِ وزارتِ ارتباطات و فناوری اطلاعات برگزیده و اداره این وزارتخانه را به‌دست فرد سیاست زده‌ای به نام «نصرالله جهانگرد» سپرده است، برای ما راحت‌تر شده باشد.

آن‌چه گفته شد تنها بخشی از اقدامات رسانه‌ای شده این روزهای دولت در فضای مجازی است که در رابطه با مورد آخر، علیرغم مغالطه‌های فراوانِ مسئولین وزارت ارتباطات که ادعا می‌کنند تفاوتی بین اینترنت در قبل و بعد از راه‌اندازی نسل سوم تلفن همراه نیست، باید گفت علیرغم تمام مشکلات ریزودرشت شتابزدگی و بی تدبیری در گسترش ناگهانی 3G، با توجه به اینکه مهم‌ترین ویژگی نسل سوم اینترنت بر روی تلفن همراه مشاهده فیلم‌های باکیفیت روی گوشی‌های موبایل است و تنها فیلم‌های باکیفیت کنونی اینترنت آمریکایی فعلی نیز مربوط به فرهنگ منحط غرب و مخالف موازین شرع و اخلاق است، از طرفی شبکه ملی اطلاعات و پروژه های اقماری آن راه اندازی نشده، در نتیجه دولت چاره ای ندارد جز اینکه واردات اینترنت «ناسالم، ناامن و بسیار گران» از آمریکا را ده تا صد برابر افزایش دهد و این یعنی پیشرفت در وابستگی و پیشرفت در وابستگی عین پسرفت است.

اما اگر بتوان از تمام این مشکلات چشم پوشی کرد، چیزی که نمی توان از آن گذشت آینده بیش از 12 میلیون کاربرِ بی‌دفاع زیر 18 سال کنونیِ اینترنت ایران است که زیر سونامی فیلم‌های مستهجن از بین خواهد رفت و این بهای گزاف هرگز قابل جبران نخواهد بود.

به نظر می‌رسد در حال حاظر تنها راه‌کار این است که تا پیش از تدبیر و تصویب پیوست امیدبخش فرهنگی، تصویب اجرای نسل سوم در شورای عالی فضای‌مجازی و راه‌اندازی شبکه ملی اطلاعات و پروژه های اقماری آن از جمله IPTV و IPMedia، جلو این حاتم‌بخشی دولت ایران به آمریکا گرفته شود؛ که البته به حول قوه الهی گرفته خواهد شد.
روح اله مومن نسب

نظرات
هنوز هیچ دیدگاهی ثبت نشده است اولین نظر را شما ثبت کنید
ثبت دیدگاه

ارسال دیدگاه