دغدغه های فرهنگی استان در آئینه دغدغه های فرهنگی رهبری(3)/فضای فرهنگی گلستان اقتضای مدرنیزم نیست؛ کم کاری شماست!
آن مسئولی که براساس مستندات مضبوط موجود در یکی از جلسات شورای فرهنگ عمومی استان، فضای فرهنگی موجود در استان را «اقتضای مدرنیزم»می داند؛باید بداند به تعبیر رهبری این تهاجم فرهنگی و شبیخون زده گی در اثر خواب و غفلت سیاسی است؛
به گزارش زرین نامه ؛ حسن بیارجمندی فعال فرهنگی اجتماعی استان گلستان که در حال حاضر مشغول تحصیل در رشته دکترای حقوق فضا در روسیه است قسمت سوم مطلب فرهنگی خود را برای ما ارسال کرده است :
در قسمت اول ما بطور کلی به طرح دغدغه های فرهنگی با تاکید بر« سازماندهی و تشکیلات» و «برنامه عملیات فرهنگی و آسیب شناسی آن» از منظر رهبری با یک تطبیق اجمالی با وضعیت استان گلستان پرداختیم ودر قسمت دوم در پاسخ به این سئوال که در صورت اولا سازماندهی و تشکیل جبهه فرهنگی استان با تاکید بر وجود یک رهبری مقتدر و صاحب نفوذ در استان و کشور(ارتباط با مسئولین کشوری) ثانیا برنامه عملیات فرهنگی در استان - که نقشه راه عزم استانی و مدیریت جهادی ما را برای دستیابی به حقیقت گنج دغدغه های یاد شده ترسیم نمایند- بطور خاص برای ساخت فرهنگ انقلاب و روحیه انقلابی مردم استان می بایست بر روی چه عنصر و یا عناصری سرمایه گذاری کنیم؟
با بیان ابعادی عبرت انگیز از انقلاب الجزایر از منظر رهبر معظم انقلاب اسلامی بیان داشتیم که معظم له عنصر اصلی ضامن بقای انقلاب اسلامی را«تدین و ایمان» معرفی می کنند.
عنصری که در تمامی این سالها بطور خاص آماج تمامی تهاجمات و شبیخون های فرهنگی دشمنان بوده و هست.
اما مسئله عمده ای که در ارتباط با جامع عمل پوشاندن به عناصر«تدین و ایمان» در سطح استان مطرح می گردد عبارت از این است که از منظر معظم له در راستای حفظ و تقویت عنصر ایمان دینی بعنوان اساس و بنیان فرهنگ و روحیه انقلابی،می بایست به کدام یک از مظاهر فرهنگی توجه بیشتر نماییم؟کتاب دغدغه های فرهنگی بطور خاص در فصل سوم با موضوع«فرهنگ و هنر ایران و انقلاب» به تفضیل بدان موضوع پرداخته است.
در آغازین جملات این فصل به کلیدی ترین عبارت یعنی تحول عظیم و تعیین کننده ملت ایران در سایه انقلاب اسلامی و نیز نیاز فراوان آن به «ادبیات و هنر» در استمرار خود اشاره شده است.
در واقع فرهنگ و روحیه انقلابی-اسلامی بعنوان دغدغه اصلی رهبری نیز به تبع چنین نیازی، بی نیاز از چنین ابزاری نیست.بنحوی که رهبر معظم انقلاب اسلامی،از میان تمامی ابزارها جهت حفظ و تقویت چنین عنصر اساسی و بنیادی،از هنر بعنوان بهترین،رساترین،موجزترین و نافذترین یاد می کنند.
انقلاب اسلامی به یک ادبیان غنی و قوی نیاز دارد
معظم له با انتقاد نسبت به کسانی که انقلاب اسلامی را بی نیاز از ادبیات و هنر می دانند،با اشاره به این مطلب که اسلام از اول در یک قالب صددرصد هنری ارائه شده است؛تاکید می کنند این انقلاب اسلامی بیش از همه به یک ادبیات قوی و به یک هنر غنی و سطح بالای بشری نیازمند است.ایشان از فقدان چنین ابزارهایی با چنین کارایی به «مشکل بزرگ کار ما» یاد می کنند و امر می کنند که باید دنبال آن باشیم.
البته نباید از نقش متلازم«ادبیات و هنر» غافل شد چراکه عنصر اصلی تشکیل دهنده محتوی بسیاری از مظاهر هنری سنتی و مدرن(تئاتر،سینما و...) ادبیات است و هرگونه قصور و کوتاهی در حوزه ادبیات ،خود را در حوزه هنر نشان خواهد داد.رهبر معظم انقلاب اسلامی در این خصوص می فرمایند:« كارها و اقدامات فرهنگی همچون شمشیر دو دَم است، اگر همراه با محتوای خوب باشد، بستر اصلاح جامعه خواهد بود »
در همین ارتباط معظم له با اشاره به برجستگی ها و درخشندگی های تاریخی ایران،آنرا بالاخص با توجه به دوران قاجار و پهلوی فاقد پختگی و بلوغ کافی می دانند و در پاسخ به این سئوال که عیب عمده کارهای فرهنگی و هنری در دوران قبل از انقلاب چه بوده است؟از تهاجم فرهنگی و شبیخون زده گی در سایه غفلت حاکمان وقت به عمده دلیل آن یاد می کنند که اولا گذشته ما را که عمده اش منبعث از اسلام و جوشیده از اسلام و تعالیم اسلامی است،به فراموشی دادند و از یادها بردند ثانیا اینکه ترتیب و شیوه غرب را که با فرهنگ بومی و فرهنگ بَدَوی و دوران کاملا وحشیگری شان آمیخته بود را به اینجا آوردند.
البته رهبر معظم انقلاب اسلامی در ادامه همین مطلب بر این نکته تاکید می کنند که البته امکان ندارد که انسان از فرهنگ دیگران استفاده نکند و امروز در فرهنگ غرب انصافا عناصری وجود دارد که برای ما حیاتی است و باید آنها را یاد بگیریم؛ و از نظم،پرکاری و خستگی ناپذیری بعنوان مولفه های مثبت و مطلوب فرهنگی آنان یاد می کنند که اینها را البته باید گرفت و استفاده کرد.
بنابراین از منظر معظم له ادبیات و هنر مساله اصلی در تمامی مراحل ساخت جامعه ما(تحول،بازسازی و بازپروری) است منتهای امر این ادبیات و هنر که خود در جهت حفظ و تقویت فرهنگ و روحیه انقلابی بر پایه ایمان دینی است می بایست ضرورتا بر پایه های مبانی و اصول اسلامی و انقلابی و دور از انحراف، خرافه گرایی،تنگ نظری،جمود،ملاحظه کاری،ترس از دنیای متعصب خارج و بطور خاص غرب استوار گردد و بطور کمی و خاص از نگاه بلند مدت بلحاظ کیفی مورد توجه جدی قرار گیرد و آن روشن کردن سرچشمه فرهنگ انقلاب و روحیه انقلاب در دل ها و روح ها و استعدادهاست و این یعنی«ایمان فرهنگی».
اگر به سیره عملی رهبری در تمامی این سالها بخوبی توجه نماییم علاوه بر مبارزه مستقیم با مظاهر انحراف،خرافه گرایی،تنگ نظری،جمود،ملاحظه کاری،ترس از دنیای متعصب خارج و بطور خاص غرب در فضای فرهنگی جامعه اسلامی-ایرانی ما،با تکریم خاص و تجلیل از نویسندگان و شُعرای حوزه ادبیات انقلاب اسلامی بصورت حضوری و اهتمام خاص به گوش دادن اشعار، مطالعه آثار مکتوب بالاخص در حوزه دفاع مقدس و تقریظ های بسیار عمیق و هوشمندانه به آنها در سالهای اخیر-که آثار آن را می توان در تیراژ و تجدید چاپ و علاقه مندی خاص به فعالیت در این حوزه -مشاهده کرد؛که می توان از آن به رنسانس یا تولد ادبیات انقلاب اسلامی یاد کرد.
ادبیات واشعاری که با راه یافتن به حوزه هنر انقلاب اسلامی همچون تئاتر،سینما،موسیقی و هنر خوانندگی متعهد،حتی مداحی های تطبیفی با وضعیت حال و کنونی و...در همین سالهای اخیر منشا خیر و تحولات شگرفی در حوزه فرهنگی کشور شده اند.
بنابراین با عنایت با طرح مسئله ای که در ابتدای این یادداشت نمودیم؛ به تصریح رهبری آنچه برای استان ما و دیگر استان ها و در یک کلام کشور و عناصر مسئول و متولی فرهنگی مهم است عبارت است گسترش کیفی فرهنگ:«یعنی تربیت شاعر،نویسنده،هنرمند و تربیت کسانی که بتوانند تولید هنری کند و پایگاه هنری را پیش ببرند.
اینها لازم است. با تشویق هنرمندان،با شناخت استعدادها،با باز کردن میدان کار برای آنان،اگر بشود در یک استان و در سطح کشور این گونه کارها انجام بگیرد، آن وقت امیدهای زیادی هست چرا؟چون استعداد ها،استعدادهای برجسته است.
وقتی که یک کار نو و وسیعی در سطح کشور انجام گرفت،آن وقت می شود خرسند،راضی و امیدوار بود که گردونه فرهنگی به راه افتاده است»(28/6/75)اما آیا گردونه فرهنگی استان ما با این اوصاف امروز به راه افتاده است؟
آنچه می توان گفت اینکه گردونه فرهنگی استان در این سالها بالاخص در سالهای اخیر بی گردش نبوده و حرکت های خوب و سازنده ای صورت پذیرفته است؛ ازراه اندازی نشست ها و جلسات نقد ادبی و گفتمانی و تهیه طرح شبکه سازی این نشست ها و جلسات توسط یکی از مدیرجوان،خلاق و مدبر حوزه کتاب، تاسیس انجمن نویسندگان هوران استان گلستان، برگزاری جلسات نوبه ای پیشکسوتان دفاع مقدس و ثبت و نگهداری گنجینه ای غنی از این حوزه در استان،تاریخ نگاری مستند انقلاب اسلامی در این منطقه و انتشار یک نشریه در این ارتباط،تاسیس بسیج رسانه و جهت دهی به بخشی از باشگاه خبرنگاران جوان استان جهت تربیت جوانان مستعد و متعهد و...اما با وجود تمامی این اقدامات کمی،کیفیت مورد انتظار در حوزه ادبی و هنری استان ظهوری نداشته است!
گلستان دچار دوگانگی فرهنگی است
این سئوالی است که باید بدان پاسخ دهیم که چرا این منطقه با وجود طبیعت فرهنگی مردم و استعدادهای خوب ادبی و هنری با مشکلات بنیادی ای مواجه است.جواب این سئوال بر آگاهان اجتماعی و فرهنگی استان و حتی کشور –که می دانند استان گلستان از یک دوگانگی مفرط رنج می برد- پوشیده نیست.به تعبیر حضرت آیت الله دکتر بهشتی در نامه معروفش به حضرت امام(ره):«دوگانگی موجود میان مدیران بیش از آن که جنبه شخصی داشته باشد، به اختلاف دو بینش مربوط میشود.
یک بینش معتقد و ملتزم به فقاهت و اجتهاد، اجتهادی که در عین زنده بودن و پویا بودن، باید سخت ملتزم به وحی و تعهد در برابر کتاب و سنت باشد، بینش دیگر در پی اندیشهها و برداشتهای بینابین، که نه بهکلی از وحی بریده است و نه آنچنان که باید و شاید در برابر آن متعهد و پایبند، و گفتهها و نوشتهها و کردهها بر این موضوع بینابین گواه.»
این دوگانگی در استان گلستان بطور خاص در برداشت از«انقلاب اسلامی» و «اسلام ناب محمدی(ص)» مشاهده می شود که این دوگانگی از منظر جامعه شناسان سیاسی و صاحب نظرین حوزه هویت در استان منجر به نوعی اختلال هویتی فردی و جمعی گردیده است که بطور خاص ایمان دینی افراد و بطور عام ابزارهای آن یعنی ادبیات و هنر استان را تحت الشعاع خود قرار داده است.
بعبارتی شاید ما در 35 سال گذشته در این منطقه شرقی استان مازندران سابق و بالاخص با تاسیس استان گلستان،بلحاظ کمی در حوزه ادبیات و هنر رشدی داشته ایم اما بجهت همین دوگانگی در کیفی سازی ادبیات و هنر در این منطقه با چالش های عمده و لاینحلی مواجه هستیم.
از یک سو در تولیدات محصولات فرهنگی با رشد کمی و غیرضرورِ بدون جهت! مواجه اما از سوی دیگر با فقر کیفی ادبیات و هنر بومی بر پایه های برداشت ناب از«انقلاب اسلامی» و «اسلام ناب محمدی(ص)» مواجه هستیم؛که نمی توان بر پایه و اساس آن«ایمان فرهنگی» مردم استان را شکل داد.
جالب اینکه همانقدر که در عرصه سیاست زدگی استان بعض افراد و جریانات از انقلاب و اسلام برداشت آلوده به انحرافات التقاطی،خرافه گرایی،تنگ نظری های سیاسی،جمود،انحصارگرایی،ملاحظه کاری و ترس از نگاه دیگران(مثلا پایگاه اجتماعی و سیاسی خود که دارای حق رای می باشند) را در تمامی این سالها به هر قیمتی بر دوش می کشند! ؛
در حوزه فرهنگی نیز به جهت داشتن اختیارات و نفوذ همین افراد و جریانات و تاثیر پذیری سلطه جویانه فضای سیاست زده استان،همین آلودگی ها با شدت بیشتر و آثار تخریبی عمیق تر در مبانی هویتی فردی و جمعی جامعه هدف مشاهده می گردد.
چراکه فرهنگ و بالاخص ابزار ادبی و هنری آن خود ابزاری برای رسیدن به مقاصد و مطامع سیاسی آنان شده است.حال آنکه رهبر معظم انقلاب اسلامی همچنانکه در قسمت اول بیان داشتیم از چنین امری با تاکید فراوان منع نموده اند.
ممد خرتو نتیجه دوگانگی فرهنگی است
اگر در حوزه تاریخ و ادبیات استان آثاری تدوین و تالیف شد و می شود می بینیم مثلا سررسیدی تقویمی تهیه شده است در فلان شهر که در انحرافاتی آشکار جهت تقویت چهره ها و ایامی است که در چارچوب ترسیمی صدرالاشاره نیست!تاریخ این منطقه نوشته می شود اما با تعصبی خاص از ریشه های چندین هزار ساله بر گرگانیت و ناسیونالیست منطقه ای تاکید می گردد و از نقش و هویت اسلامی در این منطقه غافل می شود ، در حوزه ادبیات داستانی فقط آنچه برجسته می شود یک لهجه و تهی از مایه های بنیادی که می بایست «ایمان فرهنگی» مردم این استان را شک دهد و نباید تعجب کرد که برآیند چنین آثار ادبی! نمایش کمدی ممد خرتو!باشد؟یا اشعاری با همین مضمون.اگر دانش نامه فرهنگی برای استان نوشته می شود؛ متولیان این اثر برخلاف نظر صریح رهبری بجای خبرگان فرهنگی از خبرگان سیاست زده ای که جز تندترین افراد از افراطی ترین احزاب سیاسی هستند انتخاب می شوند!
اگر کتابی در حوزه انقلاب اسلامی در این منطقه نوشته و چاپ می شود حداقل در یک مورد انحراف و التقاط گروهکی موج می زند و در مورد دیگر تملق و چاپلوسی ،تاریخ این منطقه را با تنگ نظری کامل می نویسند!در حوزه فرهنگ دفاع مقدس-که همچنانکه در قسمت اول این یادداشت بیان داشتیم خود جزیی از فرهنگ و روحیه انقلابی است- از میان بعض آثار بخوبی می توان کمیت را بجای کیفیت ملاحظه کرد؛کمیتی که با آلودگی به انحرافات سیاسی جریانی و التقاطی جامعه شناسانه غربی ایمان فرهنگی مردم این منطقه را هدف قرارداده است.
بدیهی است که در چنین آشفتگی ابزار ادبی و هنری خود به ضد خود مبدل و به تعبیر رهبری بستر گسترش نابسامانی و كژی خواهد شد: «كارها و اقدامات فرهنگی همچون شمشیر دو دَم است...
اگر با محتوای نامناسب باشد، بستر گسترش نابسامانی و كژی خواهد شد.» و قهرمانان عرصه جهاد و شهادت نام و نشان تصویری و نمادینشان از کوچه ها و اماکن عمومی و میادین رخت می بندد!!؟
این چه ایمان فرهنگی در بعض متولیان فرهنگی است که نام فلان گُل،درخت و... بر نام یک شهید ترجیح می دهد؟البته نباید از انصاف خارج شد و این حقیقت را هم باید گفت که براساس مشاهدات عینی شخصی از تولیدات معاونت پژوهشی و ارتباطات فرهنگی سازمان بنیاد شهید استان اقدامات ارزنده و قابل تقدیری انجام شده است اما متاسفانه دیگر دستگاهای ذیربط از آثار محتوایی ارزشمند چه بهره برداری شایسته ای نموده اند؟
فضای فعلی گلستان اقتضای مدرنیزم نیست؛ کم کاری شماست
آن مسئولی که براساس مستندات مضبوط موجود در یکی از جلسات شورای فرهنگ عمومی استان، فضای فرهنگی موجود در استان را «اقتضای مدرنیزم»می داند؛باید بداند به تعبیر رهبری این تهاجم فرهنگی و شبیخون زده گی در اثر خواب و غفلت سیاسی است؛اگر من حقیر و« مای» متولیان فرهنگی استان از این خواب غفلت بیدار شویم و دغدغه های فرهنگی رهبری را نقشه راه خودمان کنیم؛ فضای فرهنگی استان به حول و قوه الهی سامان می یابد. انشالله
منبع: گلستان ما
انتهای پیام/م
ارسال دیدگاه