نقش هاي متقابل پليس و رسانه در ايجاد امنيت اجتماعي
پليس بايد رسانه را به عنوان همكار و در كنار خود ببيند و اصلا احساس نكند كه در كارش خللي ايجاد شده و رسانه ها هم طوري عمل كنند كه دست و پا گير مامورين نشوند ، تا آنها كار خود را به دقت انجام دهند.
به گزارش زرین نامه؛ عبدالجواد عموزاد خلیلی فعال مطبوعاتی طی مقاله ای به نقش متقابل پلیس و رسانه اشاره کرده که با هم می خوانیم:
"امروزه در كشورهاي مختلف امنيت و آرامش رواني جامعه مهمترين مولفه به شمار مي رود كه مي تواند متضمن آرامش رواني، رفاه و سرمايه گذاري باشد.
بطور كلي امنيت پايه واساس هر جامعه و يا در مقياس محدودتر گروه و خانواده هاست كه اگر نباشد سنگ روي سنگ بند نمي شود.
با نگاهي كلي به سطح جهان متوجه مي شويم كه در اقصي نقاط جهان ناامني به شيوه هاي مختلف وجود دارد و زندگي انسانها را تهديد مي كند.
انواع ناامنی در جامعه
ناامني هايي كه امنيت جامعه را بر هم زده منشا مختلفی دارد كه مي توان به نامني سخت و ناامني نرم تقسيم كرد:
در ناامني سخت ، امنيت يك فرد ، گروه و جامعه توسط گروههاي ديگري با اهداف مختلف مانند كشورگشايي ، عقده گشايي ، تصرف آب و خاك و دسترسي به منابع نفتي و مالي صورت مي گيرد كه نمونه اش جنگ تحميلي هشت ساله عليه ما بود كه امنيت جامعه را سلب كرده بود.
در ناامني نرم بطور غير مستقيم امنيت فرد ، گروه و يك جامعه به مرور زمان مورد تهديد قرار مي گيرد و روح و روان جامعه را آسيب پذير و شكننده مي كند به عنوان مثال حضور ماهواره در خانه ها باعث شد تا عفت و حيا و مرزهاي ايدئولوژيك از بين برود و يك نوع تفكر غربي در برخي خانواده ها ايجاد شود كه ثمره آن فروپاشي كانون گرم خانواده ها ، طلاق ، تجمل پرستي و ايجاد هزينه هاي اضافي و كمرشكن در خانواده بوده است.
بطور كلي وظيفه ايجاد امنيت در كشور ما بر عهده نيروي انتظامي جمهوري اسلامي ايران مي باشد . نيرويي كه تا سال 70 تحت عنوان شهرباني كار مي كرده و بعد از طي تحولاتي به نيروي انتظامي تغيیر كرده و با روند تكاملات ساختاري در كشور اين نيرو هم خود را متناسب با شرايط روز تطبيق داده و جلو آمده است.
در واقع با ورود دشمنان ما به عرصه تهديدات نرم شگردهاي نيروي انتظامي هم تغيير كرده و امروزه شاهديم كه در بخش هاي مهم اين نيرو بخش هاي تخصصي چون پليس فتا ، پليس مبارزه با جرايم اقتصادي ، پليس مبارزه با موارد مخدر و ... بوجود آمده و همزمان با شدت يافتن ناامني ها در اين حوزه پليس هم توانسته به عنوان عامل بازدارنده بر توانمندیهای خود بیفزاید.
اما اينها كافي نيست. همه سازمانها و نهادها بخصوص آنهايي كه درگير تبعات ناامني هستند و به نوعي از ناامني دچار اسيب مي شوند و آنهايي كه به فكر نظام و اصلاح ساختار حكومت هستند بايد در این مورد به پليس كمك كنند.
نقش رسانه ها در همکاری با پلیس
يكي از اين گروهها رسانه ها هستند كه به سبب تاثير گذاري و گستردگي و همچنين ارتباط مستقيم با افراد مختلف در سطح روز مي توانند به پليس كمك كنند. شايد در جامعه وجود داشتن احساس امنيت از خود امنيت بهتر و مفيد تر باشد و زماني كه اين احساس امنيت نباشد ناخواسته امنيت هم از بين مي رود .
في المثل در جريان اسيد پاشي هاي اخير ممكن است چند مورد از اين حركت زشت به دلايل شخصي و انتقام جويانه وجود داشته باشد اما با شيطنت گروههاي مختلف و انعكاس وسیع آن از طريق شبكه هاي اجتماعي باعث از بين رفتن احساس امنيت در جامعه شد و باعث شد تا خيلي ها شيشه هاي ماشين خود را پايين نكشند و بدبختانه اينكه افرادي عامل اينكار معرفي شدند كه در دفاع از دختران و زنان در كوچه و خيابان شاهرگشان زده شد.
به همين خاطر رسانه ها وظيفه دارند تا با اطلاع رساني دقيق و بموقع اين احساس امنيت را در جامعه نگه دارند و اگر هم دشمنان در برخي موارد اين احساس را به هر طريقي از بين بردند روشنگري كنند چرا كه دنياي امروز عرصه رقابت و تعامل است و در اين بين هر كسي رسانه بهتر و قوي تري داشته باشد صدايش بهتر به گوش جهانيان مي رسد .
رسانه ها منشا ناامنی نباشند
از طرفي خود رسانه ها نبايد منشا احساس ناامني درجامعه باشند و در انتخاب تيتر ، روتيتر و مطالب داخلي خود جوري حساسيت به خرج دهند كه گروههاي مختلف جامعه را با سوژه اي درگير نكند و سبب همه گير شدن آن نشود مثلا بازتاب دادن خبر قتلي فجيع ممكن است به شكلي باشد كه تا ماهها برخي احساس كنند كه نكند اين اتفاق براي آنها بيفتد و همواره شب و روز اين توهم را در خود زنده مي كنند و اين موضوع باعث مي شود كه در نشست هاي محفلي دوستانه و يا خانوادگي از اين دغدغه خود سخن بگويد و نهايتا ناآگاهانه باعث انتشار ناامني شود.
امروزه برخي نشريات زرد و سايتهاي خبري براي اينكه مخاطب خود را داشته باشند اخبار زرد را سريعا انتقال مي دهند تا جايگاه خود را حفظ كنند ، معمولا وقتي خبري به سرعت منتشر مي شود زواياي آن بررسي نشده و ممكن است نياز به كارشناسي داشته باشد و مقصر اصلي آن نيز معلوم نشده باشد.
مثلا در همین سال اخير خبري به سرعت منشتر شد كه يك همسايه اي به علت داشتن رابطه نامناسب با همسايه ديگر خود آش نذري به منزل آنها برد و بچه هاي همسايه نيز با خوردن آش مسموم شدند و يكي از آنها فوت كرد. اين خبر به سرعت منتشر شد و موجي از نگراني در جامعه ايجاد كرد و خيلي از سايتها و نشريات نيز از همسايه به عنوان قاتل اصلي نام بردند.
اين پرونده در دستور كار پليس آگاهي قرار گرفت و بعد از يك ماه مشخص شد كه همسايه بيچاره در این كار دخيل نبوده و همسر اين دو تا بچه مي خواسته شوهر خود را مسموم كند كه متاسفانه بچه ها قرباني اين توطئه شوم شدند.
نقش هاي متقابل رسانه و پليس در ايجاد امنيت اجتماعي:
براي اينكه هم رسانه و هم پليس بتوانند در برقراري نظم عمومي مشاركت داشته باشند پيشنهاداتي در اين زمينه دارم:
1) رئيس پليس هر استاني به همراه معاونتهای خود ماهانه، دو ماه و نهايتا فصلي با خبرنگاران و اصحاب رسانه نشست خبري داشته باشند و اطلاعات و داشته هايي كه مي توانند جامعه را از اخبار ناامن نجات دهد بيان كند.
2) پليس مي تواند در بين خبرنگاران سرپل هايي داشته باشد تا در حوادث ناگهاني اختيار و كنترل رسانه ها را در دست داشته باشد كه اين خيلي مهم است.
3) رسانه ها به محض شنيدن خبر حوادث كه معمولا عاملان و انگيزه آنها هنوز مشخص نيست با مسئول مربوطه آن در پليس ارتباط برقرار كرده و از حداقل اطلاعات مربوط در حد مجاز برخوردار شود.
4) رسانه ها بعد از درج خبر مي توانند با ارائه تحليل مناسب از آن موضوع به تبيين ابعاد حادثه پرداخته و با ارائه راهكار و پيشنهاد از انتشار ناامني جلوگيري كرده و راه مناسب برای مخاطب را نشان دهد تا او بداند در اين بحرانها چكار كند.
5) كار پليس جوري است كه در شناسايي و كشف يك جرم دخيل است و با تحويل عامل يك حادثه به مراجع قضايي كارش تمام مي شود اما رسانه مي تواند با درج خبر ، ارائه تحليل و پيگيری سرنوشت عاملان يك حادثه افكار عمومي را اميدوار نگه دارد و مردم بدانند كه مجرمين اگر چه خود عامل ناامني هستند اما در برابر قانون ، خود ناامن هستند و دچار عقوبت مي شوند و اين امر مي تواند آلامي بر غم هاي داغديدگان و افكار عمومي رنجور جامعه شود.
6) پليس بايد رسانه را به عنوان همكار و در كنار خود ببيند و اصلا احساس نكند كه در كارش خللي ايجاد شده و رسانه ها هم طوري عمل كنند كه دست و پا گير مامورين نشوند ، تا آنها كار خود را به دقت انجام دهند .
7) روندي كه درسيستم فعلي كشور وجود دارد به اين صورت است كه ابتدا بايد مجرم دستگير ، بازجويي ، تفهيم اتهام ، دادگاهي شود و پس از آنكه جرم وي ثابت شد آنوقت رسانه مي تواند نسبت به انشتار اخبار مبادرت كند.
اين فرايند ممكن است ماهها بلكه سالها طول بكشد و در چنين فرايندي افكار عمومي منتظر نمي مانند لذا اين شايعات هستند كه در قلب مردم نفوذ مي كنند و گاها باعث تزلزل روحي و رواني افراد مي شوند ، در چنین فضایی گاهي اوقات ممكن است يك حادثه به سرعت تبديل به يك بحران اجتماعي شود لذا در چنين فضايي حكم مي كند كه مرجع پليس با انتشار ابعاد خبر از انتشار شايعات جلوگيري كند.
8) نيروي انتظامي به لحاظ اينكه يكي از قواي سه گانه نظامي كشور ماست و بايستي مظهر اقتدار و يك كمي خشونت ساختاري باشد به هر صورت يك آلترناتيو به شمار مي رود لذا رسانه ها وظيفه دارند در كنار تبيين وظيفه ذاتي پليس كه مبارزه با مجرميني هست كه گاها ابزار خشني در دست دارند به مردم اطلاع رساني كنند و این ظاهر خشن را و ذاتی پلیس را در جهت مطالبات مردم جلوه دهد "./گلستان ما
انتهای پیام/م
ارسال دیدگاه