چرا کسی برای ما نذری نمی آورد؟
امروز مردم در بذل محبت، در پاسخ سلام و یا حتی برای یک لبخند زدن ساده هم دو دو تا چهار تا می کنند چه برسد در تقسیم یک تکه گوشت قربانی یا یک کاسه حلیم نذری!
به گزارش زرین نامه؛ هنوز خیلی از آن سالها نمی گذرد که عده ای با ارزش ترین متاع وجودی یعنی جان خود را در کف دست گرفته و با خدای خود معامله کردند. شاید اگر خوب بنگریم هنوز تصویر آنها در کیف پول یا آویز خودرو هایمان به ما لبخند بزند و در یادواره های شهدا یادی از آنها شود.
آنها هم مثل ما زمینی بودند ولی آسمانی حساب و کتاب می کردند ؛ این شد که حتی در معامله با خدا نیز رو سفید و سربلند بیرون آمدند. اما چند صباحی است که دیگر همه چیز زمینی محاسبه و حساب و کتاب می شود حتی ارزش ها و پایبندی به ارزش ها!
امروز مردم در بذل محبت ، در پاسخ سلام و یا حتی برای یک لبخند زدن ساده هم دو دو تا چهار تا می کنند چه برسد در تقسیم یک تکه گوشت قربانی یا یک کاسه حلیم نذری! کمک بلاعوض ، قرض ، انفاق، گذشت و ... که خدایش بیامرزد. شاید این جملات را بار ها و بار ها شنیده باشید: «طرف چه کاره س؟» ، «سرش به تنش می ارزه ؟» ، «دو روز دیگه به درد ما می خوره؟» ،« چی به ما می ماسه؟» این جملات بیشتر زمانی به کار می آیند که برای افراد ، میزان اعتبار سایرین ، از انجام کاری که از دستشان بر می آید به مراتب مهمتر است.
در واقع کمک به همنوع ، خدمت به خلق و حتی بذل و محبت هم ، به اندازه ای که برایشان سود داشته باشد ، ارزش پیدا می کنند. وقتی مادیات اولویت اول جامعه شود ، اخلاقیات این چنین کمرنگ یا بی رنگ می شوند.
وقتی در سیل مازندران چکمه 6 هزار تومانی را به قیمت 20 هزار تومان به همسایه مستاصل و گرفتار در سیل فروختیم و یا بعد از برف در غرب مازندران یک بطری اب معدنی را در چالوس تا 12هزار تومان فروختیم و با افتخار گفتیم «همه دارند می خوردند ما چرا نخوریم» و آن را حق خودمان دانستیم ، دیگر نباید به جمله «بنی آدم اعضای یک دیگرند» بر روی سر در سازمان ملل افتخار کنیم و خود را اشرف مخلوقات بدانیم.
شاید اگر باز هم از این مثال ها بیاوریم به خیلی ها بربخورد ولی اگر این جمله خواجه عبدالله انصاری باورمان می شد که روزی مُقّدر هر کس ، از قبل تعیین شده و زمان و میزان آن تغییر نخواهد این قدر خودمان را عذاب نمی دادیم و به قول شاعر:
"بيخودي پرسه زديم صبح مان شب بشود بيخودي حرص زديم سهم مان كم نشود"
ما خدا را با خود سر دعوا برديم و قسم ها خورديم ؛ ما به هم بد كرديم ما به هم بد گفتيم ؛ ما حقيقت ها را زير پا له كرديم و چقدر حَظ برديم كه زرنگي كرديم ؛ روي هر حادثه اي حرفي از پول زديم از شما مي پرسم ما كه را گول زديم؟!
انتهای پیام/م
ارسال دیدگاه