عبرت‌های دو توافق؛ از سعدآباد تا وین‌ــ۴| از اعلام مسئول‌بودن در مذاکرات توسط دولتی‌ها تا انداختن تقصیرها به گردن نظام

به‌جرئت می‌توان گفت که به‌دلیل بی‌عملی دولت در اجرای ۲۸ شرط ابلاغی، تقریباً و تحقیقاً هیچ دستاوردی از برجام عاید کشورمان نشد.

به گزارش زرین نامه به نقل از تسنیم، در مهرماه 82 توافق سعدآباد بین ایران و تروئیکای اروپایی (انگلیس، فرانسه و آلمان) منعقد شد. در تیرماه 94 نیز توافق برجام میان ایران و 1+5 امضاء شد. نکته قابل تأمل اینجاست که نفرات اصلی ایران در هر دو توافق، مشترک بودند. نکته دیگر اینکه این دو توافق ــ به‌اذعان اعضای تیم مذاکره کننده ایرانی ــ به یک نتیجه مشترک ختم شد و آن «دستاورد تقریباً هیچ» برای ایران بود، در حقیقت تاریخ دوباره تکرار شد.

خبرگزاری تسنیم در یک پرونده ویژه به بررسی نقاط مشترک این دو توافق خسارت‌بار پرداخته است. در اینجا به قسمت چهارم این پرونده می‌پردازیم.

در سال 92 و با آغاز به کار دولت یازدهم، رهبر معظم انقلاب اسلامی با وجود یقین به سرانجام مذاکره با شیطان بزرگ و هم‌پیمانانش، به‌واسطه ایده دولت ــ که راه‌حل مشکلات را در مذاکره با آمریکا و هم‌پیمانان این کشور می‌دید ــ و با هدف بالابردن ظرفیت فکری ملت، مجال مذاکره و توافق را برای دولت فراهم کردند، همچنان‌که بیشترین حمایت را از تیم مذاکره‌کننده ــ با وجود بی‌اعتمادی مطلق به آمریکا ــ انجام دادند.

در دولت اصلاحات (توافق سعدآباد) نیز مشابه همین امر رخ داد. مقام معظم رهبری (12 آبان 92) به این موضوع اشاره کرده فرمودند: «تجربه‌ای که در سال 82 و 83 در زمینه تعلیق غنی‌سازی انجام گرفت، که آن‌وقت تعلیق غنی‌سازی را در مذاکرات با همین اروپایی‌ها، جمهوری اسلامی برای یک مدّتی پذیرفت، خوب، ما دو سال عقب افتادیم، لکن به‌نفع ما تمام شد. چرا؟ چون فهمیدیم که با تعلیق غنی‌سازی، امید همکاری از طرف شرکای غربی مطلقاً وجود ندارد. اگر ما آن تعلیق اختیاری را ــ که البتّه به‌نحوی تحمیل شده بود، لکن ما قبول کردیم، مسئولین ما قبول کردند ــ آن روز قبول نکرده بودیم، ممکن بود کسانی بگویند "خوب، یک ذرّه شما عقب‌نشینی می‌کردید، همه مشکلات حل می‌شد، پرونده هسته‌ای ایران عادی می‌شد"».

رهبر معظم انقلاب (آبان 92) در دیدار دانش‌آموزان فرمودند: «بنده همچنان که گفتم خوشبین نیستم؛ من فکر نمی‌کنم [از] این مذاکرات آن نتیجه‌اى را که ملت ایران انتظار دارد، به‌دست بیاید، لکن تجربه‌اى است و پشتوانه‌ى تجربى ملّت ایران را افزایش خواهد داد و تقویت خواهد کرد؛ ایرادى ندارد امّا لازم است ملت بیدار باشد. ما از مسئولین خودمان که دارند در جبهه‌ى دیپلماسى فعالیت می‌کنند، کار می‌کنند، قرص و محکم حمایت می‌کنیم، اما ملت باید بیدار باشد، بداند چه اتفاقى دارد مى‌افتد [تا] بعضى از تبلیغاتچى‌هاى مواجب‌بگیر دشمن و بعضى از تبلیغاتچى‌هاى بى‌مزد و مواجب ــ از روى ساده‌لوحى ــ نتوانند افکار عمومى را گمراه کنند. یکى از ترفندها و خلاف‌گویى‌ها این است که این‌جور القا کنند به افکار عمومى مردم که اگر ما در قضیه‌ى هسته‌اى، تسلیم طرف مقابل شدیم، همه‌ى مشکلات اقتصادى و معیشتى و غیره حل خواهد شد؛ این را دارند تبلیغ می‌کنند. البته تبلیغاتچى‌هاى خارجى با شیوه‌هاى کاملاً ماهرانه‌ى تبلیغاتى خط می‌دهند، در داخل هم بعضى از روى ساده‌لوحى و بدون اینکه نیت سوئى داشته باشند، بعضى هم واقعاً از روى غرض همین را دارند تبلیغ می‌کنند که "اگر ما در این قضیه کوتاه آمدیم و تسلیم شدیم در مقابلِ طرف مقابل، همه‌ى مشکلات اقتصادى و مانند اینها حل خواهد شد"؛ این خطا است».

بیشتر بخوانید:عبرت‌های دو توافق؛ از سعدآباد تا وین‌ــ‌1| چرا علی‌رغم تعلیق و تعطیلی صنعت هسته‌ای مشکلات معیشتی مردم رفع نشد؟

رهبر معظم انقلاب (20 فروردین 94) فرمودند: «بنده در جزئیات مذاکره دخالتی نکردم، باز هم نمی‌کنم؛ من مسائل کلان، خطوط اصلی، چهارچوب‌های مهم و خط قرمزها را به مسئولین کشور همواره گفته‌ام؛ عمدتاً به رئیس‌جمهور محترم که ما با ایشان جلسات مرتب داریم، و موارد معدودی هم به وزیر محترم خارجه؛ خطوط اصلی و کلی. جزئیات کار، خصوصیات کوچک که تأثیری در تأمین آن خطوط کلان ندارد، مورد توجه نیست؛ اینها در اختیار آنها است، می‌توانند بروند کار کنند. اینکه حالا گفته بشود که جزئیات این مذاکرات تحت نظر رهبری است، این حرف دقیقی نیست».
رهبر معظم انقلاب در مهرماه 94 نامه‌ای را خطاب به رئیس‌جمهور و تیم مذاکره‌کننده هسته‌ای در دولت یازدهم نوشتند و شروط 9گانه‌ای را در اجرای برجام متذکر شدند، شروطی حیاتی و مهم که راه ادعاهای بعدی و وادادگی‌ها به‌بهانه موافقت ایشان را سد می‌کند. در بخشی از این نامه تأکید شد: «محصول مذاکرات که در قالب برجام شکل گرفته است دچار نقاط ابهام و ضعف‌های ساختاری و موارد متعددی است که در صورت فقدان مراقبت دقیق و لحظه به لحظه،‌ می‌تواند به خسارت‌های بزرگی برای حال و آینده‌ کشور منتهی شود».

در بخش دیگری از این نامه آمده است: «از آنجا که پذیرش مذاکرات از سوی ایران اساساً با هدف لغو تحریم‌های ظالمانه‌‌ اقتصادی و مالی صورت گرفته است و اجرائی شدن آن در برجام به بعد از اقدام‌های ایران موکول گردیده، لازم است تضمین‌های قوی و کافی برای جلوگیری از تخلف طرف‌های مقابل، تدارک شود، که از جمله‌ آن اعلام کتبی رئیس‌جمهور آمریکا و اتحادیه‌ اروپا مبنی بر لغو تحریم‌ها است. در اعلام اتحادیه‌‌ اروپا و رئیس‌جمهور آمریکا، باید تصریح شود که این تحریم‌ها به‌کلی برداشته شده است. هرگونه اظهاری مبنی بر این‌که ساختار تحریم‌ها باقی خواهد ماند، به‌منزله‌‌ نقض برجام است».

در ادامه دولت موظف شد تا شروط 9گانه رهبر معظم انقلاب، 10 شرط شورای عالی امنیت ملی و 9 شرط مجلس شورای اسلامی را در اجرای برجام رعایت کند.

روحانی شهریور 93 در چهارمین نشست خبری خود گفت: «دولت و رئیس‌جمهور مسئول مذاکرات است و امروز هم گفتم که من مسئولیت تمام کارها را برعهده می‌گیرم».

محمد جواد ظریف وزیر امور خارجه نیز آذر 92 گفته بود: «رهبری چارچوب کلی را تعیین می‌کنند و مسئولیت مذاکره با من است، ایشان صحبت کردند و بزرگواری‌شان نسبت به من را مطرح کردند، من نیز قدردان این بزرگواری هستم... ما باید خرج نظام و رهبری شویم نه اینکه رهبری خرج ما و نظام شود».

اما متأسفانه دولت در اجرای 28 شرط ابلاغی مرتکب قصور و تقصیرهای فراوان شد. نکته تأسف‌برانگیز اینکه پس از شکست واضح و روشن راهبرد دولت در «حل مشکلات کشور و ایجاد رونق اقتصادی از طریق مذاکرات هسته‌ای»، دولتمردان به‌جای عذرخواهی و تغییر ریل مدیریت اجرایی کشور و توجه به ظرفیت‌های عظیم داخلی، در اقدامی غیرحرفه‌ای و غیراخلاقی، به رفع مسئولیت از خود پرداخته مدعی شدند که «تمامی جزئیات مذاکرات تحت نظر رهبری انجام شده است»! و «برجام تصمیم نظام بود و دولت فقط مجری بود»! و... .

در همین رابطه روحانی (16 آذر 95) در دانشگاه تهران گفت: «ما هیچ قدمی در مسئله برجام برنداشتیم مگر آنکه با مقام معظم رهبری مشورت کردیم».

نکته قابل توجه اینجاست که این رویکرد غیرحرفه‌ای و غیراخلاقی در مذاکرات منتهی به توافق سعدآباد نیز رخ داد. حسن روحانی در کتاب «امنیت ملی و دیپلماسی هسته‌ای» (خاطرات توافق سعدآباد) می‌نویسد: «مگر امکان دارد که... در بحث مهمی همچون برنامه هسته‌ای کشور، خلاف نظر و منویات مقام معظم رهبری عمل شود؟... چنین برداشت‌هایی از سوی کسانی صورت می‌گیرد که احتمالاً از نظام تصمیم‌گیری در کشور بی‌اطلاع بوده و یا ترجیح داده‌اند که به واقعیت‌ها چندان اعتنایی نداشته باشند». (صفحه 20)

بیشتر بخوانید: عبرت‌های دو توافق؛ از سعدآباد تا وین‌ــ‌2| روحانی در سال 83: اروپایی‌ها بدون چراغ سبز آمریکا، قادر به انجام هیچ کار مهمی نیستند

روحانی در بخش دیگری از کتاب خاطرات خود نوشته است: «عده‌ای تصور می‌کردند که کار تیم مذاکره کننده بدون هماهنگی با مقام معظم رهبری بوده است. در نتیجه... علیه مذاکرات تهران جوسازی‌هایی آغاز شد» (صفحه 565)

حسن روحانی در بخش دیگری از کتاب «امنیت ملی و دیپلماسی هسته‌ای» آورده است: «این اقدامات [مذاکرات هسته‌ای در دولت اصلاحات] در راستای منافع ملی کشور بوده و بدون هماهنگی با مسئولین رده‌بالای نظام کاری انجام نشده است». (صفحه 567)

در بخش دیگری از کتاب مذکور آمده است: «من همواره نظرات مقام معظم رهبری نسبت به تیم مذاکراتی را به اعضای تیم منعکس می‌کردم». (صفحه 125)

رهبر معظم انقلاب (20 فروردین 94) فرمودند: «بنده در جزئیات مذاکره دخالتی نکردم، باز هم نمی‌کنم؛ من مسائل کلان، خطوط اصلی، چهارچوب‌های مهم و خط قرمزها را به مسئولین کشور همواره گفته‌ام؛ عمدتاً به رئیس‌جمهور محترم که ما با ایشان جلسات مرتب داریم، و موارد معدودی هم به وزیر محترم خارجه؛ خطوط اصلی و کلی. جزئیات کار، خصوصیات کوچک که تأثیری در تأمین آن خطوط کلان ندارد، مورد توجه نیست؛ اینها در اختیار آنها است، می‌توانند بروند کار کنند. اینکه حالا گفته بشود که جزئیات این مذاکرات تحت نظر رهبری است، این حرف دقیقی نیست».

مسئولیت مذاکرات هسته‌ای با کسانی است که مدعی بودند که «امضای کری تضمین است» و «آمریکا به‌واسطه یک توافق اعتبار بین‌المللی خود را خدشه‌دار نمی‌کند» و «اروپایی‌ها آقا اجازه هستند و آمریکا کدخداست؛ بستن با کدخدا راحت‌تر است» و «ما به مذاکره با آمریکا خوش‌بین هستیم» و «تحریم‌ها به تاریخ پیوست» و «من اوباما را فردی مؤدب و باهوش یافتم» و از همه مهمتر اینکه صراحتاً گفتند که «همه مسئولیت مذاکرات با من است» و «مسئولیت مذاکره با من است... ما باید خرج نظام و رهبری شویم نه اینکه رهبری خرج ما و نظام شود».
به‌جرئت می‌توان گفت که به‌دلیل بی‌عملی دولت در اجرای 28 شرط ابلاغی، تقریباً و تحقیقاً هیچ دستاوردی از برجام عاید کشورمان نشد. حال پس از شکست واضح و روشن راهبرد دولت در «حل مشکلات کشور و ایجاد رونق اقتصادی از طریق مذاکرات هسته‌ای»، دولتمردان می‌بایست ضمن عذرخواهی و تغییر ریل مدیریت اجرایی کشور، تمام توان خود را صرف توجه به ظرفیت‌های عظیم داخلی کرده و از فرصت‌سوزی در «اجرای توافق به‌هرقیمت» و دل خوش کردن به «وعده‌های سَرِ خرمن» اروپا پرهیز کنند.

بیشتر بخوانید: عبرت‌های دو توافق؛ از سعدآباد تا وین‌ــ‌3| سرگیجه دیپلماسی؛ از «بستن با کدخدا» تا «خروج موجود مزاحم»

مسئولیت مذاکرات هسته‌ای با کسانی است که مدعی بودند که «امضای کری تضمین است» و «آمریکا به‌واسطه یک توافق اعتبار بین‌المللی خود را خدشه‌دار نمی‌کند» و «اروپایی‌ها آقا اجازه هستند و آمریکا کدخداست؛ بستن با کدخدا راحت‌تر است» و «ما به مذاکره با آمریکا خوش‌بین هستیم» و «تحریم‌ها به تاریخ پیوست» و «من اوباما را فردی مؤدب و باهوش یافتم» و از همه مهمتر اینکه صراحتاً گفتند که «همه مسئولیت مذاکرات با من است» و «مسئولیت مذاکره با من است... ما باید خرج نظام و رهبری شویم نه اینکه رهبری خرج ما و نظام شود».

انتهای پیام/

نظرات
هنوز هیچ دیدگاهی ثبت نشده است اولین نظر را شما ثبت کنید
ثبت دیدگاه

ارسال دیدگاه