فاطمه؛ دختری با کورسوی امید برای دیدن و نفس کشیدن+ فیلم

فاطمه دخترک روشندل علی آبادی علیرغم همه ی محدودیت ها، اراده کرده حافظ قرآن شود، اما مشکلاتش بسیار فراتر از حرف بوده و نیازمند دستانی سبز برای یاری کردن است.

به گزارش زرین نامه؛ 10 سال پیش در خانه ای محقر در شهر علی آباد کتول دختری به دنیا می آید که اوج آرزوهای پدر و مادری جوان است. دختری که از همان ساعت های آغاز تولد به جای خنده، گریه های بی امان را بر چشم پدر و مادر می نشاند. چشم هایی که بعد از گذشت سال ها هنوز بارانی است.

اتفاقی نادر رخ داده، دخترک نابیناست. بینی هم ندارد. جای بینی گوله ای گوشت اضافه روی صورت معصومش چسبیده و رهایش نمی کند. مادر می گوید هر شب با این اضطراب می خوابم که نکند دهان فاطمه ام موقع خواب بسته شود و نتواند نفس بکشد.

فاطمه بدون چشم و بدون بینی روز به روز بزرگتر می شود، اما تنها خاطراتی که با خود از دوران کودکی به همراه دارد، خاطرات بیمارستانی است. خاطره سفرهای طولانی روی دستان پدر برای رفتن به بیمارستان های امیر اعلم، حضرت فاطمه (س) و فارابی تهران و دیدن پزشکان و معالجه شدن. سفرهایی که هنوز هم امیدوارانه ادامه دارد.

می گوید: همه ی بچه ها با شنیدن خبر سفر خوشحال می شوند، اما برای من هر بار فقط یک مشت خاطرات تلخ زنده می شود.

فاطمه دانش آموز با استعداد کلاس چهارم ابتدایی ساکن شهرستان علی آباد کتول است که پدرش به شوق شکوفایی استعدادها و داشتن آینده ای بهتر، او را هر روز به مدرسه استثنایی مهر گرگان می برد تا درس بخواند.

وی اگر چه نابیناست و مشکلات جسمی زیادی دارد، اما همیشه در مدرسه جزو شاگرد زرنگ هاست و همواره نمره های خوبی کسب کرده است.

چند ماهی هم هست که فاطمه تصمیم گرفته حافظ قرآن شود. پدرش با شوق درباره دخترش می گوید: یک روز داشتم قرآن می خواندم، فاطمه کنارم آمد و گفت من هم می خواهم قرآن بخوانم. من هم برایش با صدای بلند قرآن می خواندم، تا اینکه یک روز یکی از کارمندان بیمارستان بقیه الله علی آباد از علاقه زیاد دخترم به قرآن با خبر شد و به او یک هدفون هدیه داد. فاطمه با آن هدفون در خانه دائماً به طور صوتی قرآن گوش می کرد. بعد از مدتی گفت می خواهم به کلاس قرآن بروم و حافظ قرآن شوم. وقتی علاقه او را دیدم نتوانستم بی تفاوت باشم.

پیش از این مدرسه هم درباره استعداد فاطمه در زمینه قرائت قرآن به ما گفته بود. از آنجا کتاب قرآن ویژه روشندلان را امانت گرفتم و در جامعه القرآن علی آباد او را ثبت نام کردم.

وقتی کلاس قرآن را شروع کرد، نصف جزء 30 را از طریق گوش دادن به قرآن حفظ کرده بود. دیدم در تصمیمش مُصِر است، کتاب قرآن مخصوص روشندلان را سفارش دادم و از اصفهان برایش آوردند. چند ماهی از آغاز کلاس های قرآنش می گذرد و حالا فاطمه حدود 4 جزء قرآن کریم را حفظ کرده است.

لحظاتی نمی گذرد که دوباره غم و اندوه در چشمان پدر خودنمایی می کند. می گوید: دخترم تا به حال چندین بار عمل شده. دوران نوزادی در بیمارستان طالقانی گرگان کامش را شکافتند تا آب بینی اش از آنجا خارج شود و پس از آن گفتند نمی توانیم در اینجا کاری بیشتری برایش انجام دهیم و ما را به بیمارستانی در تهران معرفی کردند.

فاطمه از راه دهان نفس می کشد، زمستان ها که هوا سرد می شود یا زمانی که سرما می خورد، دردهای فاطمه بیشتر می شود.

پدر اظهار می کند: پزشکان گفته اند بیماری او بسیار نادر است، اما می شود با همان گوشت اضافه روی صورتش بینی ایجاد کنیم و برای چشم هایش هم پروتز انجام دهیم، که با این کار تا حدود زیادی مشکلاتش حل شود، اما تامین هزینه اش در توان ما نیست.

مادر می گوید: غذای فاطمه فقط مایعاتی مثل شیر و آبمیوه است و به دلیل مشکلات تنفسی، چیز زیادی نمی تواند بخورد.

وی می گوید: از زمانی که فاطمه به دنیا آمده کمتر از خانه بیرون می رویم. چون همه طور خاص به او نگاه می کنند. تحمل این نگاه ها برایمان بسیار سنگین و سخت است.

من آرزویی ندارم جز اینکه فاطمه حداقل تا حدودی درمان شود و بتواند وارد اجتماع شود. چون دخترم با استعداد است و نباید آرزوهایش در کنج خانه پرپر شده و انگیزه هایش در دل بمیرد.

فاطمه می گوید: قبلاً گاهی داخل کوچه می رفتم تا با بچه ها بازی کنم، اما خیلی اذیتم می کردند. دوست دارم خوب بشوم تا بتوانم مثل بقیه آدم ها از خانه بیرون بروم.

وی با اشاره به 3 آرزویش می گوید: آرزو دارم روزی صورتم خوب شود. قرآن را حفظ کنم و بتوانم در آینده معلم شوم.

چشمان فاطمه اگر چه نمی بیند، اما می تواند رنگ ها را تشخیص دهد، که شاید این کورسوی امیدی برای درمانش باشد، البته با یاری سبز مردم رحیم دل و نیکوکار که طاقت دیدن اشک بر چشمان پدر و مادرها و مرگ آرزوها در دل این کودکان سرزمین را ندارند.

* برای کسب اطلاعات بیشتر جهت کمک به درمان فاطمه می توانید با پدر وی از طریق شماره تلفن 09118730967 تماس بگیرید.

فاطمه در این کلیپ از آرزوهایش می گوید 

 

گزارش: نرگس تجری

انتهای پیام/

نظرات
هنوز هیچ دیدگاهی ثبت نشده است اولین نظر را شما ثبت کنید
ثبت دیدگاه

ارسال دیدگاه