تکاپوی تبلیغاتی- رسانهای خاتمی برای چیست؟
زرین نامه: چندصباحی است که بسیاری از چهرههای مطرح و درگیر در فتنه88 به شکلی گسترده در محفلهای سیاسی حضور پیدا کرده و از هر تریبونی برای مطرح شدن خود در سطح رسانهها بهرهگیری میکنند.
به گزارش زرین نامه؛ چندصباحی است که بسیاری از چهرههای مطرح و درگیر در فتنه88 به شکلی گسترده در محفلهای سیاسی حضور پیدا کرده و از هر تریبونی برای مطرح شدن خود در سطح رسانهها بهرهگیری میکنند.
گستره این فعالیتها هم به گروه یا شخصیتی خاص منحصر نمیشود و از مجرمان سیاسی ـ امنیتی در انتخابات دهم ریاست جمهوری گرفته تا رهبران آشکار و پنهان در آن غائله را شامل میشود. یک روز حماسه سیاسی مردم را به نام خود میزنند، روز دیگر روحانی را اصلاحطلب معرفی میکنند و فردای آن روز برای چینش کابینه تعیین تکلیف کرده و افراد تندرو را برای وزارتخانههای کابینه یازدهم رسانهای میکنند.
آنچه در این میان مهم مینماید این است، چرا افرادی که از هیچ وسیلهای برای ضربه زدن به حاکمیت سیاسی کشور در چهار سال گذشته دریغ نکردند و پس از خاموش شدن فتنه از حضور در محافل مختلف به شدت پرهیز داشتند و از گفتوگو با رسانهها شانه خالی میکردند، امروز اصرار دارند تیتر یک روزنامههای زنجیرهای شوند و مهمترین دغدغه خود را اعتلای نظام و مردم کشورمان معرفی میکنند.
یکی از شخصیتهای فعال و اثرگذار در بحران 9 ماهه سال88 در مراسمی که شامگاه 22 تیرماه با حضور گستردهای از سینماگران و از جمله اصغر فرهادی تشکیل شده اظهار میکند:«در جمع اصحاب هنر، صحبت کردن برای کسی که با هنر آشنا نیست، کمال بیهنری است... خیلی خوشحالم که هنر پویای کشورمان در عرصه بینالمللی تأثیر گذاشت و امیدوارم در دولت آینده شاهد حضور وزیری باشیم که در عرصه هنر و فرهنگ و ارشاد متناسب با وضعیت گام بردارد.» وی همچنین در ادامه ابراز امیدواری میکند که احمد مسجد جامعی وزیر ارشاد دولت یازدهم شود.
لیدر جریان اصلاحات در حالی برخلاف عرف سیاسی کشور گزینه مطلوب خود را به رئیس دولت
یازدهم- پیشنهاد که نه ـ تحمیل میکند که مدیریت این فرد بر وزارتخانه فرهنگ و ارشاد دولت هشتم هزینههای زیادی را برای عرصه هنر و فرهنگ کشور و به تبع آن نظام اسلامی به همراه داشت. هرچند بدون تردید مطرح کردن غیرمنتظره وزیر فرهنگ و ارشاد دولت دکتر روحانی توسط یکی از رهبران این جریان دفعتاً صورت نگرفته و میتواند حاصل برنامه و اهدافی باشد که در جلسات پنهانی مورد توافق قرار گرفته است.
شمهای از عملکرد مسجدجامعی
احمد مسجدجامعی که در انتخابات اخیر شوراها به عنوان نماینده مردم تهران به پارلمان شهری راه پیدا کرده است، قائممقام سیدعطاءالله مهاجرانی
- کارشناس این روزهای شبکههای معاند فارسیزبان ـ بود که پس از استعفای مهاجرانی در سال 79 با گرفتن رأی اعتماد از مجلس، مسئول وزارت ارشاد شد و تا پایان دوره دوم خاتمی حضور داشت. یکی از مهمترین اقدامات این وزارتخانه در دوران مسجدجامعی مربوط به انتشار دو کتاب «زنان موسیقی ایران» و «زنان پردهنشین و مردان جوشنپوش» است. نویسندگان این دو کتاب، ناشر آنها و حتی رئیس اداره کتاب وزارت ارشاد، متهمان پروندهای بودند که جرم این افراد اهانت به مقدسات دین بود. در سال 1381وزارت زیر نظر مسجدجامعی، رمان «شهری که زیر درختان سدر مرد» را به عنوان رمان قابل تقدیر سال 1380 معرفی کرد که نویسنده این رمان توانسته بود هوشمندانه، مشخصات ظاهری ضدقهرمان دیکتاتور و مستبد رمان خود را مانند بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران نظیرهسازی کند، حتی در این رمان، شخصیتهای منفیای وجود داشتند که دست و پای خود را در راه رسیدن به اهداف ضدقهرمان رمان، از دست داده بودند و حالا به او پشت کرده بودند.
در حوزه فیلمسازی نیز اتفاقات مشابهی افتاد، بهمن فرمانآرا که به خارج از کشور گریخته بود، بعد از 20 سال به وطن بازمیگردد و فیلم «خانهای روی آب» را میسازد (در انتهای فیلم، یک پزشک زنان بیبند و بار نشان داده میشود که در بهشت موعود، هم رتبه یک نوجوان حافظ قرآن است)؛ فیلمی که در جشنواره فیلم فجر سال 1380، فیلمنامهاش به عنوان بهترین فیلمنامه دینی! برگزیده میشود.
در حوزه ادبیات نیز نادرنادرپور، عضو مرکزیت یکی از گروههای سلطنتطلب از دیگر شاعرانی است که در فضای جدید ایران دوران اصلاحات، کتابهایش تجدید چاپ شد و عکس او با کراوات، روی جلد کتابها نقش بست. از دیگر قهرمانان فضای جدید، رضا براهنی است. او در مهمترین رمان خود، به تبلیغ تنفر میان اقوام ایرانی و تأیید گرایشهای تجزیهخواهانه پرداخته بود. در مهر ماه 1382هم که غرب تصمیم گرفت با انتخاب شیرینعبادی به عنوان برنده جایزه صلح نوبل، جبهه جدیدی را علیه ایران باز کند. مسجد جامعی اولین و بلندپایهترین مقام رسمی جمهوری اسلامی بود که به شیرین عبادی تبریک گفت. او پیشبینی کرد «فضای داخلی ایران، همچنان افتخارات دیگری را برای ایرانیان رقم خواهد زد.»
حمله رسانههای زنجیرهای به مبانی دینی
«ساختارشکنی و حمله به مبانی دینی» از خصوصیات بارز مطبوعات وابسته به حزب مشارکت و سازمان مجاهدین انقلاب طی دوره حاکمیت دولت اصلاحات بود. در این مسیر برخی از نویسندگان دوران پهلوی نیز به میدان آمدند و همهجانبه به خطوط قرمز جمهوری اسلامی یورش بردند.
حملات روزنامههای زنجیرهای به اندیشههای دینی و نظام جمهوری اسلامی در زمان تصدی وزارت فرهنگ و ارشاد توسط مسجدجامعی تا جایی شدت گرفت که رهبر معظم انقلاب در سخنرانیهای متعددی هشدارهای فراوانی در این رابطه دادند و از «شبیخون فرهنگی در پوشش مطبوعات» سخن گفتند: «ما با یک تهاجم و جنگ حقیقی و سازمانیافته مواجه هستیم... کسانی که نسبت به مسائل فرهنگی حساسیت داشته باشند، متوجه تهاجم فرهنگی خواهند شد و نشانههای بارز و بیشماری را در این زمینه مشاهده خواهند کرد.» برخی عباراتی که طی این سالها در روزنامههای زنجیرهای و دیگر مطبوعات این طیف به کار رفته بود عبارتند از:
- «به خدا هم میتوان اعتراض کرد و او را فتنهگر نامید.» ( کاظم اصفهانی. روزنامه ایران/ ۲۴ تیر ۷۹)
- «قوانین شرعی در مورد زنان ظالمانه است» (مهرانگیز کار، ۷ بهمن ۷۸، عصر آزادگان)
- «هیئتهای مذهبی، منشأ خشونتند» (محمد قوچانی، ۲۰ فروردین ۷۹، عصر آزادگان)
- «نظریه غیرت دینی، ویرانکننده اندیشه و فرهنگ و تمدن است» (عطاءالله مهاجرانی. آریا، 16/1/79)
خاتمی چه چیزی را دنبال میکند؟
سؤال اساسی این است که چرا خاتمی گزینهای را مطرح میکند که براساس آنچه گفته شد، عملکرد مناسبی در این حوزه از خود به جای نگذاشته و به احتمال فراوان نمیتواند رأی قابلی از مجلس اصولگرا تصاحب کند؟
اولین هدفی که در اظهارات خاتمی در مورد انتخاب وزیر فرهنگ و ارشاد دولت یازدهم به ذهن میرسد، این گزاره است که رئیس دولت اصلاحات تصمیم دارد احمد مسجدجامعی را با توسل به فشار تبلیغاتی-رسانهای به وزارتخانه فرهنگ و ارشاد دولت دکتر روحانی تحمیل کند. این در حالی است که خاتمی به عنوان کسی که هشت سال رئیسجمهور کشور بوده به خوبی آگاه است که رسانهای کردن این گزینه ـ احمد مسجدجامعی ـ برای یکی از وزارتخانههای مهم دولت آینده، آن هم در جلسهای که خبرهای آن قطعاً پوشش رسانهای میگیرد، واکنش شدید دلسوزان و وفاداران به انقلاب را به همراه دارد و این عملاً سوختن گزینهای مطلوب جریان اصلاحات است. به عبارتی اگر گزینه نهایی خاتمی برای این وزارتخانه شخص مورد اشاره باشد، قطعاً آن را در سطح رسانهها مطرح نمیکند و آن را به شکل زیر پوستی یا حتی مکتوب از دکتر روحانی طلب میکند چراکه با این کار هم رسانههای اصولگرا نمیتوانند خط نقادی را برای کاندیدای مورد نظر دنبال کنند و هم اگر پاسخ رئیس دولت منفی باشد، خاتمی ارج و قرب خود را به شکل ظاهری در جامعه حفظ کرده است. با توجه به آنچه ذکر شد هدف خاتمی چیزی غیر از موضوع مورد اشاره است، مثلاً اینکه برای انتخاب وزیر در وزارتخانه حساس و قابل اعتنای فرهنگ و ارشاد هدف این است که با نام بردن از مسجدجامعی از یک سو با دادن آدرس غلط به جریان رقیب انرژی رسانههای آنها را تلف کرده و نامزد نهایی خود به دور از چشم رسانهها با فشارهای تشکیلاتی و البته به صورت پنهانی به دولت تحمیل کند. رسانههای زنجیرهای هم با درج عملکرد گزینه نهایی و تعریف و تمجید از وی میتوانند رهبران این جریان را به هدف غاییشان نزدیکتر کنند.
بر همین اساس، اینکه گمان شود فردی نظیر خاتمی که پروژههای بزرگ سیاسی را در سالهای اخیر هدایت و رهبری کرده به این راحتی گزینههای خود را برای وزارتخانهها معرفی کند حرف عبثی است و باید اهداف دیگری را برخلاف آنچه اظهار میشود، دنبال کرد، البته این رویکرد تبلیغاتی میتواند برای گزینههای پنهانی مورد نظر جبهه اصلاحات هم مورد توجه باشد تا بلکه این جریان بتواند حضوری حداکثری در وزارتخانههای دولت دهم داشته باشد.
این را هم باید اشاره کرد که خاتمی در حالی در یک ماه اخیر به صورت گسترده با تشکلها و گروههای مختلف سیاسی، فرهنگی و اجتماعی دیدار داشته و سعی کرده مطالبات بر زمین مانده جریان متبوع خود را پیگیری کند و به رئیس دولت یازدهم هم آنها را تحمیل کند که غالب رأیدهندگان به دکتر روحانی نیازها و خواستههای خود را خلاف آن چیزی میدانند که طیف اصلاحات مطرح میکند و شخص رئیسجمهور آینده بارها اعلام کرده که کابینه دولت بعدی فراجناحی خواهد بود.
ارسال دیدگاه