زرین نامه: در دهه های گذشته والدین یا جامعه چه کار کردند که در این دهه فرزندان آنها با دهه گذشته متفاوت هستند؟
به گزارش پایگاه خبری تحلیلی زرین نامه؛ تفاوت مد نظر سوال فوق نتیجه یک دهه نیست به زعم بنده دست کم دو دهه می باشد. با فرازی از حضرت علی بحث را شروع می کنیم
"انسانها، حریص آن چیزی می شوند که از آن منع می شوند"
بی تردید هر انسان آزاده اذعان دارد که تا یکی دو دهه قبل خانواده هادرجامعه با سیکلی بسته احاطه شده بودند و این ناگزیر و اجتناب ناپذیر بود، البته عموما طبقه متوسط به پایین، طبقه مرفه از قاعده تحلیل ما بدور و شاید در گوشه ای از سایه اش جا داشته باشد.فلاشبک بزنیم به دوسه دهه پیش، پوشیدن شلوارجین ضد ارزش بود،
تماشای ویدیو یا گوش سپردن به موسیقی گناه و جرم بود. نگاه انتقادی به ایدئولوگ های جامعه، ساحت کاریزماتیک را مخدوش می کرد، صد البته شهامت و جسارت روشنفکران در دهلیزهای هزار توی ذهنشان مدفون بود ولی خروجی نداشت،
اگر هم بود کمرنگ بود. ممکن است ارزشهای نظام با تعاقب هشت سال جنگ وپیامدهای جنگ، مشرب فکری: عرفانی، معنوی را بیشتر می پسندید و حساسیت های ویژه داشت و اینچنین القاء می کرد که نفی موارد بر شمرده شده مسبب برآیند کنونی شود یعنی اکثرخانه ها یک دستگاه دیش ماهواره بر بام منزل و تهاجم فرهنگی بیگانه سیستم را به فترت افکند و قارچ گونه گسترش یابد. والدین دودهه قبل بسیار محافظه کارانه عمل می کردند.
خانواده را گویی به دستور تریبون ها و آنتن های سیما هدایت می کردند البته تربیت می کردند و شاید ادای فرامین بزرگان را تقلید می کردند، گفتار با رفتار دائما در تضاد و تناقض بود و همین پاشنه آشیلی شد که شرحش خواهد آمد.
پدر، کارمند فلان اداره یا شرکت یا کاسب ویا کشاورز به سختی کار می کرد تا ثروت اندوزی کند وبه نوعی ممر معاش میکرد در این اثنا خبط و خطا نیز می نمود و بازتاب آنرا در خانه و خانواده می دید.
زمان به این صورت سپری میشد، مراکز آموزشی تربیتی به تعهد اخلاقی و اسلامی به نحو احسن عمل نمی کردند عمده دلیل آن بضاعت اندک مالی و المانهای دیگر، که از ذکر آن پرهیز می شود، چه بسا پدر مادر غافل از اینکه هر حرکت مصلحانه و فاسدانه آنان تحت الشعاع نگاه تیز و کنجکاو کودکانشان قرار دارد.
تا دهه قبل پرستیژ معتنابه داشتن موبایل بود. معدود افراد توان تملک آنرا داشتند. این اولین زنگ خطر برای خانواده شد، همچنان که می دانید موبایل تنها ابزاری بود که به حریم خیلی خصوصی افراد نفوذ میکرد. چند سالی نگذشت .
کامپیوترومتعاقبا اینترنت به خانه ها راه یافت پدر تهیه میکرد بدون اینکه آگاهی کامل داشته باشد، که این وسیله ارمغان مدرنیته و دنیای مترقی است.
اینجا بود که بین سنت و مدرنیته تقابلی شدید ایجاد شد. حکایت آنتاگونیستی این تقابل، زمانی شدت یافت که پدر و مادر حتی قادر به روشن خاموش کردن کامپیوتر نبودند، از آن سو فرزندشان با آنسوی دنیای خاکی ارتباطی علمی یا عاطفی یا مذهبی یا ضد مذهبی ایجاد می کردند.
انفجار اطلاعات که فرایند قرن بیستم می باشد عموما در جهان سوم مختص جوانان شد. افزایش آگاهی فرزندان، ورود آنان به دانشگاه که خوب میدانید تا دو دهه قبل ورود به دانشگاه .برای عموم از زمره معضلات و پنداری سخت یافتنی و یا دست نیافتنی برای خیلی از فرزندان این مرزوبوم بود.
ناخواسته فرزند دانشگاهی را با آن تفکرات عالی چپ گرایانه و یا راست مدارانه با والدین فاصله انداخت، ریشه این فاصله بیسوادی و عدم به روز شدن اولیابود.
آنان تمام گمشده هایشان را در مسجد و حسینیه و اینچنین مکانهای مقدس سپری میکردند.بعضی ها با باوری حصین با اعتقادی راسخ عبادت میکردندو بعضی دیگر کم باور و ناباور..... فرزند به بهانه های مختلف دنیای جوانی را سپری می کرد، بدون آنکه این دو ارتباطی علمی و عاطفی با هم داشته باشند البته دلسوزیهای والدین قابل تحسین و انکار ناپذیر است ،اما متد آن چاشنی سنتی داشت.
فرهنگی تازه در دورانی تازه با بازه مکانی و زمانی بسیار متفاوت با دو دهه قبل بنا چار فاصله ای ژرف ایجاد کرد، گاه فرزندان به صرف حضور در دانشگاه و داشتن اندک اطلاعات سیاسی، حقوقی، اجتماعی، فرهنگی به نوعی به بیماری نارسیسم (خود شیفتگی) مبتلا می شدند و ناگزیر والدین را از سر دلسوزی تحمل می کردند، این بر تربینی شکافی ایجاد می کند که عواقب آن را در جامعه به وضوح مشاهده می کنید.
زندگی های منقبض شده، حکم دگم پدرسالارانه بی تاثیر، شیطنت های جوانی، فضای آلوده چند وجهی سیاسی، فساد دولتی، هجمه کالاهای مدرن، احساس آزادی:پس از آن دودهه، افسار گسیختگی را در جامعه و خانواده بر جای گذاشت که اکنون با مضامینی همچون عدم امنیت اجتماعی، فساد و فحشا، دپرس واسترس و خود سری،پرخاشگری طیف اراذل اوباش،زور گیری،درگیری نزاع،قتل مواجه ساخت.
عصاره کلام عدم تطابق ذهنی و اخلاقی و مکانی دیروز پارامتر اصلی محسوب شده و فرصتی را مهیا ساخته تا این دو نسل از هم متفاوت باشند و متفاوت بیاندیشند و باوری متفاوت از مذهب، اخلاق،حقوق شهروندی، فرهنگ حاکم بر جامعه و دانش با نسل قبل یا بعد داشته باشند ضد ارزشهای دیروز ارزش فعلی شده، غیرت دیروز تعصب امروز شده، اما گفتنی تر و مشهود تر از هر معضلی کانالهای مستهجن و ضد اخلاقی ماهواره هاست.
در کانون هر خانه ای امواج مهندسی شده برنامه های ماهواره ای طرفداران وافری دارد و القائات و پیامهای آن گروه از برنامه های فارسی زبان مستقیم عفت و عصمت و شرافت و کرامت انسانی را هدف گرفته، چه بسا آمار طلاق، روابط نا مشروع، فحشاء موجود در جامعه ادعای حقیر را تایید می کند.
به عینه جایگاهی ویژه در پر کردن اوقات فراغت خانواده ها را همین برنامه های هد فدار پر کرده است. همچنان که می بینید و میدانید جامعه را به سمتی سوق میدهد که خیلی ها پولهای گزافی برای زیبایی و آرایش و نسخه های آنچنانی برای تقویت قوه باه هزینه می کنند و اینجاست که حیا و شرم رنگ باخته و پلیدی و خود انگاری تقویت و تن به اعمالی سپرده می شود که نه در دین و مذهب ماست نه در فرهنگ آیین ما و به یقین عمده دستاورد مدرنیته همین فرایند چند دهه قبل است که به نهیلیسم معروف بود.
یعنی پوچ گرایی یعنی نفی تاریخ و فرهنگ اخلاق .... اما تاریخ تکرار می شودو تکرار آن را با نگاه مان و با حضورمان شاهدیم هیهات بر این حامیان هژمونی جنسی فراگیر،خشک باد ریشه اش ننگ باد براهلش و میتوان تفاوتها و فاصله ها را بیش از آنچه که ذکر شد بر شمرد و شرحی بسیط بر آن آورد سر آخر جان کلام را با گفتاری از استاد فقید دکتر شریعتی به پایان میرسانم.
همه بدبختی ما ناشی از این است که نسل کهنه ما به تحجر مبتلاست و نسل جدید به هیچ و پوچ......
منبع: وبلاگ دانگ آتار ارجبي
ارسال دیدگاه