زرین نامه: كسى كه روزه دارى را افطارى بدهد اجرى برابر با او دارد.
به گزارش زرین نامه؛ ابو الصّبّاح كنانى از امام صادق عليه السّلام روايت كرده است كه فرمود: كسى كه روزه دارى را افطارى بدهد اجرى برابر با او دارد.
و امام صادق عليه السّلام فرمود: سدير در ماه رمضان بر پدرم عليه السّلام وارد شد، پدرم به او فرمود: اى سدير، آيا مي دانى كه اين چه شب هائى است؟
پس سدير گفت: آرى، فدايت شوم، اين شبهاى ماه رمضان است،
بفرما منظور چيست؟
پس پدرم به او فرمود: آيا مى توانى در هر شبى از اين شبها ده بنده از اولاداسماعيل عليه السّلام را آزاد سازى؟
سدير گفت: پدر و مادرم به فدايت، مال من به اين كار نمى رسد.
پس پدرم همچنان از شمار آن بندگان مي كاست، تا به يك بنده رسيد، و سدير در هر نوبت مى گفت: توانائى آن را ندارم.
پس پدرم به او فرمود: آيا توان آن را ندارى كه در هر شبى مرد مسلمانى را به افطار فراخوانى؟
گفت: آرى، و ده مرد را.
آنگاه پدرم عليه السّلام به او فرمود: منظور من همين بود اى سدير، زيرا افطارى دادنت به برادر مسلمانت با آزاد كردن بنده اى از اولاد اسماعيل عليه السّلام برابر است.
و موسى بن بكر از امام ابو الحسن عليه السّلام روايت كرده است، كه فرمود: افطارى دادنت به برادر مسلمانت از روزه داشتنت افضل است.
و امام علىّ بن الحسين عليه السّلام چون روز روزه داشتنش فرا مى رسيد، مى فرمود تا گوسفندى را ذبح مى كردند، و اعضايش را تقطيع كرده و آن را مى پختند، پس شامگاهان به روى ديگها خم مى شد، تا در حال روزه داشتن بوى آن را بيابد، و آنگاه مى فرمود: كاسه اى را بياوريد، براى خانواده فلان از اين غذا بكشيد، براى خانواده فلان غذا بكشيد،- تا همگى آن به پايان مى رسيد- پس آنگاه نانى و خرمائى مى آوردند، و شام آن امام همان بود.
و پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله فرمود: «كسى كه در اين ماه مؤمن روزه دارى را افطارى دهد، او را نزد خداى عزّ و جلّ ثواب آزاد كردن بنده اى، و براى گناهان گذشته اش آمرزشى خواهد بود، پس گفتند: يا رسول اللَّه، همگى ما قادر بر افطارى دادن به روزه دارى نيستيم، پس فرمود: خداى تبارك و تعالى چندان كريم است كه به كسى از شما كه نتواند جز با جرعه شير آميخته با آبى، يا شربت آب گوارائى، يا چند دانه خرما روزه دارى را افطارى دهد و بر انفاق چيزى بيش از اين قادر نباشد، همين ثواب را عطا مى كند.
منبع:من لا يحضره الفقيه / ترجمه غفارى، على اكبر ومحمد جواد و بلاغى، صدر، ج۲، ص: ۴۷۳
ارسال دیدگاه