من با کار و تلاش آرامش می گیرم/ فرصت فکر کردن به مشکلات را ندارم+ تصاویر

دختر کشاورز و دامدار ساورکلایی با بیان اینکه «من با کار و تلاش به آرامش می رسم»، گفت: اصلاً فرصت فکر کردن به مشکلات و غصه خوردن برای کمبودها را ندارم. زندگی من آغاز با کار و تلاش آمیخته شده است.

به گزارش زرین نامه؛ زنان کشاورز و روستایی چه مستقیم و چه بطور غیرمستقیم همواره نقش پر رنگی در توسعه اقتصاد کشاورزی و امنیت غذایی، داشته و دارند. این نقش مهم در جوامع امروز نیز پر رنگ بوده و حتی افرادی هستند که بتوان از آن ها به عنوان نمونه و الگو برای دیگر زنان یاد کرد. زنان فعالی که حوزه فعالیت شان از امور کشاورزی فراتر رفته و پا به پای مردان در عرصه اقتصادی خانواده فعالیت دارند.

موضوع اقتصاد مقاومتی به عنوان یکی از منویات مورد تاکید مقام معظم رهبری بهانه ای شد تا برای گفتگو با یکی از همین زنان فعال اقتصادی به روستای ساورکلاته شهرستان علی آباد کتول بروم.

در مسیر رفتن به ساورکلاته، بوی زندگی را می توان استشمام کرد. باران های اخیر جان تازه ای به زمین داده است، چمن زارهای منطقه سبز شده اند و کشاورزان نیز گندم های خود را کشت کرده اند.

سراغ منزل معصومه اصفهانی را از اهالی گرفتم، گفتند در مرکز روستا مغازه دارد که تنها مغازه ی ساورکلاته است.

به مغازه اش رسیدم، درون مغازه اش همه چیز پیدا می شد. چشمم به خانم فروشنده افتاد، چهره ی مصمم و با اراده اش نشان از رنج و سختی هایش می دهد. نشان از تلاشی که برای کسب روزی حلال می کند.

با صفای باطنی که داشت به گرمی پذیرای من شد. قصد داشت درب مغازه را ببند و از من در منزل پذیرایی کند ولی مانع اش شدم و گفتم می خواهم تا شاهد فعالیتت باشم. رفتار خوب و پسندیده ای با مشتریان داشت و همه از او راضی بودند. در بین کار فرصتی پیش آمد تا بیشتر از خودش برایم بگوید.

معصومه دیپلم مدیریت خانواده دارد. در کار خود مهربان و جدی است و همه با احترام از او یاد می کنند. از وقتی پدر و مادرش به دلیل کهولت سن از فعالیت دست کشیده اند، تمام بار زندگی را تنهایی به دوش می کشد و کمر خم نکرده است.

خواستم فعالیت هایش را از نزدیک ببینم، با او به حیاط منزل رفتیم، آنجایی که گوشه ای از حیاط را به دامداری و نگهداری گوسفند می پردازد.

خودش به گوسفندها آذوغه می دهد و نظافت محل نگهداری شان را انجام میدهد. می گفت 10 سالی هست که رانندگی می کنم و 4 - 5 سالی هم هست که موتور سیکلت سوار می شوم و علت این کار را صرفه جویی در وقت و هزینه عنوان کرد. 

می گفت کشاورزی یکی از فعالیت های من است، از شالی تا صیفی جات همه چی کشت می کنم. حتی کار شخم زمین ها را خودش انجام می دهد. برای دیدن کشاورزی اش با هم راهی زمین زمین زراعی شدیم. با وسیله خودش یعنی با موتور سیکلت.

موتور سواری معصومه در روستا عادی بود و حساسیتی ایجاد نمی کرد. چقدر راحت با بیلش کار می کرد، انگار مردی در زمین کشاورزی است.

در مسیر بازگشت از سختی هایش و مشکلاتش پرسیدم و در پاسخ گفت من وقت فکر کردن به مشکلات را ندارم، تمام فکر و ذهن من به کار معطوف است و حتی گوشی تلفنم ساده است تا درگیر حاشیه نشوم و از کار و زندگی عقب نمانم. من با کار کردن؛ به نشاط و آرامش می رسم.

پایان همراهیمان پرسیدم؛ از چیزی گلایه نداری؟ بغض کرد. گفت: دلتنگ امام رضا(ع) هستم. بیشتر از یکسال است که به زیارت امام رئوفم نرفته ام.

انتهای پیام/

نظرات
هنوز هیچ دیدگاهی ثبت نشده است اولین نظر را شما ثبت کنید
ثبت دیدگاه

ارسال دیدگاه