اگر تنفیذ رهبری نباشد رای دولت مشروعیت ندارد / برخی ها کلام امیرالمنین را بر اساس برداشت و تفکر سیاسی خودشان تفسیر کردند

استاد برجسته درس خارج حوزه علمیه قم گفت :برخی آمدند سخنی از امیرالمؤمنین را طوری تفسیر کردند که به مذاق خودشان خوش می‌آید و بر اساس برداشت و تفکر خودشان از مسائل سیاسی و اجتماعی.

به گزارش زرین نامه؛ آیت الله سید میرتقی حسینی گرگانی در رابطه با سخنان اخیر یکی از مسئولین که از فرازی از خطبه ۹۲ نهج البلاغه را تفسیری نابجا کرده، اظهار کرد: برخی آمدند سخنی از امیرالمؤمنین را طوری تفسیر کردند که به مذاق خودشان خوش می‌آید و بر اساس برداشت و تفکر خودشان از مسائل سیاسی و اجتماعی، جمله‌ای از کلام امیرالمؤمنین را گرفته و اینطور عنوان کردند که دموکراسی در اسلام بر می‌گردد به یکهزار و چهارصد سال قبل، نه اینکه دموکراسی را ما از غرب به ارث برده باشیم و بلکه امیرالمؤمنین پایه‌گذار این دموکراسی هست و جملاتی را بیان کرده است.

حضرت آیت الله حسینی گرگانی با اشاره به این که سه مطلب را به عنوان پیش نیاز عرضه می‌دارم و سپس به سراغ این فرمایش حضرت امیر(ع) می‌روم، گفت:

اولاً باید رفت به سراغ "دموکراسی" که چه معنایی دارد؟ و برگردان فارسی آن، که به "مردم سالاری" تعبیر می‌شود؛ چیست و چه تفسیری باید از آن بشود؟

اگر مردم کسی را برای یک مسئولیتی انتخاب کردند؛ بدین مشارکت مردم در انتخابات، مردم سالاری و دموکراسی می‌گویند منتها فرق دینی و غیر دینی آن، این است که مردم سالاری دینی؛ یعنی حکومت و زمامداری و حضور و فعالیت مردم را چهارچوبه دین مشخص می‌کند.

لذا مقام معظم رهبری عنایت ویژه‌ای بر "مردم سالاری دینی" دارند؛ چون بعد از سال هفتاد و شش که برخی عنوان مردم سالاری را در مملکت شعار دادند، رهبر معظم انقلاب فرمودند: مردم سالاری دینی و قید دینی را آوردند که مردم سالاری که شما دموکراسی معنا می‌کنید، اگر پایه‌های زیرین دین در آن نباشد، ما این مردم سالاری را قبول نداریم؛ چرا که این همان مردم سالاری سکولاریسم است که اسلام آن را قبول ندارد.

مطلب دوم اینکه؛

اگر کسی قرآن یا حدیث را می‌خواهد تفسیر کند و معنای درستی از آن را ارائه بدهد باید صدر و ذیل این آیه یا حدیث را ببیند؛ یعنی از اول تا آخر را ملاحظه کند و اگر مقداری از اول را قیچی کند و مقداری هم از آخر را قیچی کند و یک جمله را بگیرد و بگوید این جمله معنایش این است، این نوع برداشت را صاحبان فکر و اندیشه قبول ندارند؛ بدین خاطر که اغلب اوقات ورود و خروج جملات باهم ارتباط دارند و تقطیع یک جمله در معنا و تفسیر آن اخلال ایجاد می‌کند.

مطلب سوم اینکه؛

شرایط زمانی و مکانی که آیه شریفه در آن هنگام نازل شده است و یا وقتی که امام صادق(ع) مطلبی را بیان فرمودند و یا امیرالمؤمنین خطبه‌ای را خوانده‌اند، در معنا و تفسیر آن دخیل است و در فهم کلام تأثیر بسزایی را دارد.

با توجه به این سه مطلب؛

به اتفاق شارحین نهج البلاغه و مورخین، امیرالمؤمنین در هنگامی این خطبه شریفه را قرائت فرمودند که خلیفه سوم به قتل رسیده و احساسات مردم در مدینه به دست طلحه و زبیر تحریک و برانگیخته شده که می‌خواستند از شرایطی که در جامعه اتفاق افتاده به نفع خود بهره بگیرند؛ چرا که دیده بودند در زمان خلفای ثلاثه چیزی نصیب آنها نشده، آمدند و اصرار کردند که تنها راه ما علی بن ابی‌طالب است.

امیرالمؤمنین فرمودند که من را رها کنید و به سراغ دیگران بروید؛ چرا که من آنی را که شما می‌خواهید نیستم، من اگر بیایم سنت خلفا را انجام نمی‌دهم بلکه بر اساس قرآن و سنت پیامبر و فهم خودم عمل می‌کنم.

این استاد بزرگ حوزه علمیه قم عنوان کرد: البته این را هم مستحضرید که فهم علی بن ابی‌طالب، فهم اجتهادی نیست بلکه این شخص مجتهد است که احتمال خطا در فتوای اوست. امام معصوم(ع) در نظر و بیانش احتمال خطا وجود ندارد.

اگر کسی در کلام امام احتمال خطا را بدهد معنایش این است که جایگاه عصمت و علم امام و اتصال امام با خداوند متعال را خوب درک نکرده است؛ چون سخن امام برگرفته از وحی است، حال یا مستقیم؛ که در قالب حدیث قدسی منقول از امام است و یا غیر مستقیم؛ یعنی به واسطه پیامبر اکرم(ص).

آیت الله حسینی گرگانی سپس ادامه داد: این شرایط که ایجاد شد، امیرالمؤمنین فرمودند: من نیستم.

در مقابل آنها اصرار کردند.

حضرت فرمودند: من در خانه با کسی بیعت نمی‌کنم.

ابن ابی‌الحدید، طبری، بلاذری در کتاب انساب الاشراف و... نقل می‌کنند: امیرالمؤمنین فرمودند: بیعت در مسجد.

بیعت که علنی شد و مردم آمدند در مسجد، طلحه و زبیر عقب نشینی کردند و دیدند که علی بن ابی‌طالب، آن شخصی نیست که ما می‌خواهیم و بیعت نکردند تا وقتی که دیدند مردم همه بیعت کردند سپس به اجبار بیعت کردند، آنگاه زمانی طول نکشید که شروع کردند در مقابل امیرالمؤمنین قرار گرفتن و به همراه عایشه سرکردگی مخالفین را رهبری کردند و قاتلین عثمان را بهانه کرده و شروع کردند علیه امیرالمؤمنین فعالیت کردند تا منتهی شد به جنگ جمل.

از سوی دیگر، مقدس‌های نفهم در میدان آمدند، و حضرت امیر(ع) در نهروان با آنها جنگیدند.

از دیگر سوی، دغل‌کارانی با شعار قاسطین و عدالت خواهی وارد میدان شدند که رهبری اینها برعهده معاویه و عمرو عاص بود، امیرالمؤمنین با آنها نیز به جنگ پرداختند.

استاد برجسته درس خارج حوزه علمیه بیان داشت: امیرالمؤمنین در این خطبه آینده دنیای اسلام بعد از قتل عثمان را بیان می‌کند که می‌فرماید:

"دَعُونِي"؛ من را رها کنید.

"وَ اِلْتَمِسُوا غَیْرِي"؛ به دنبال دیگری بروید و از غیر من التماس کنید که بیاید وارد میدان شود.

"فَإِنَّا مُسْتَقْبِلُونَ أَمْراً لَهُ وُجُوهٌ وَ أَلْوَانٌ"؛ ما به استقبال امری می‌رویم – اینجا اعجاز امیرالمؤمنین است که خبر از آینده می‌دهد، ولو به عنوان یک شخص سیاسی که آینده نگری دارد و مسائل را خوب ارزیابی می‌کند، بلکه ما می‌گوییم به عنوان امام و حجت خدا اعجاز می‌کند و آینده جهان اسلام را بیان می‌دارد – که برای آن، راه‌های مختلفی مطرح می‌شود و شکل‌های مختلفی به خود می‌گیرد.

"لاَ تَقُومُ لَهُ اَلْقُلُوبُ"؛ وقتی که اینطور شد، دل نمی‌تواند آن را تحمل کند.

"وَ لاَ تَثْبُتُ عَلَیْهِ اَلْعُقُولُ"؛ عقل‌ها هم آن را نمی‌پسندند، یعنی چنان مسأله گرگ و میش می‌شود که عقل نمی‌پسندد.

"وَ إِنَّ اَلْآفَاقَ قَدْ أَغَامَتْ"؛ آفاق جهان اسلام، ابری و تیره و تار می‌شود.

"وَ اَلْمَحَجَّهَ قَدْ تَنَکَّرَتْ"؛ طریقه‌ای که پیامبر برای ما بیان داشته است، ناشناخته می‌شود و سیره پیامبر کنار زده می‌شود، جوّ آلوده می‌شود و مردم واقعیت‌ها را نمی‌توانند ببینند، چون افراد با تبلیغات سوء مطالب را بازگو می‌کنند.

"وَ اِعْلَمُوا أَنِّي إِنْ أَجَبْتُکُمْ رَکِبْتُ بِکُمْ مَا أَعْلَمُ"؛ اگر قبول کردم و حکومت و زمامداری را پذیرفتم، آنچه را که خودم می‌دانم، شما را بر آن طریق استوار می‌کنم، یعنی من رأی خودم را بیان می‌دارم و با سیره و سنت فلان و فلان کاری ندارم.

آیت الله حسینی گرگانی اضافه کرد: شما اگر در این مطلب می‌خواهید خوب دقیق شوید، خطبه شقشقیه که خطبه سوم نهج البلاغه است و خطبه هفتاد و چهار نهج البلاغه و این خطبه نود و دو را؛ هر سه را با هم نگاه نمایید. این سه تا خطبه را کنار هم قرار بدهید تا بعد ببینید که امیرالمؤمنین چه مطلبی را دارند بیان می‌فرمایند.

"وَ لَمْ أُصْغِ إِلَى قَوْلِ اَلْقَائِلِ"؛ حرف دیگران را گوش نمی‌کنم که چه می‌گویند و چه نمی‌گویند.

"وَ عَتْبِ اَلْعَاتِبِ"؛ و ملامت ملامت‌کنندگان و سرزنش سرزنش‌کنندگان را هم گوش نمی‌کنم. آن راهی را که هدف اسلام و قرآن است را عملی می‌کنم.

"وَ إِنْ تَرَکْتُمُونِي فَأَنَا کَأَحَدِکُمْ"؛ در این صورت و با این شرایط اگر آمدید و من را رها کردید من هم مثل یکی از شما و شهروندان هستم، یعنی امیرالمؤمنین خود را مثل بقیه می‌داند؟ نه.

خطبه شقشقیه این جمله را تفسیر می‌کند که می‌فرماید: "لَوْ لَا حُضُورُ الْحَاضِرِ، وَ قِيَامُ الْحُجَّةِ بِوُجُودِ النَّاصِرِ، وَ مَا اَخَذَ اللَّهُ عَلَی الْعُلَمَاءِ اَلَّا يُقَارُّوا عَلَى كِظَّةِ ظَالِمٍ، وَ لَا سَغَبِ مَظْلُومٍ"؛ تا می‌رسد به آنجا که می‌فرماید من ریسمان حکومت را برگردنش می‌اندازم و رها می‌کنم، چرا؟ چون منِ علی وقتی می‌توانم حکومت کنم که ناصری باشد و وقتی که ناصری نباشد دیگر مشکل برگردن مردم است و اتمام حجت می‌شود.

نتیجه این می‌شود که امیرالمؤمنین سکوت، امیرالمؤمنین خانه نشینی، و آن شخص اینطور بیان می‌دارد که "لولا عليّ لهلک عمر"؛ اگر علی نباشد ما هلاک می‌شویم.
علی که فقط مشاوره می‌دهد و بیان حق می‌کند و استحقاق حق می‌کند. علی که دلش با شدت و حدت برای اسلام می‌تپد.
بقول علامه محمدتقی جعفری: علی بن ابی‌طالب خود را مدیون جامعه می‌داند و چون خود را مدیون جامعه می‌داند برای استقرار عدالت در جامعه دارد تلاش می‌کند ، نه اینکه علی بخواهد حق خود را از جامعه بگیرد.

حال در امروز این بیاید بیان شود که مشروعیت من از این رأی است.

خیر، بلکه مشروعیت رأی مردم است به اضافه تنفیذ مقام معظم رهبری، که اگر این تنفیذ نباشد، مشروعیت در کار نیست.

"وَ لَعَلِّي أَسْمَعُکُمْ وَ أَطْوَعُکُمْ لِمَنْ وَلَّیْتُمُوهُ أَمْرَکُمْ"؛ در این صورت نمی‌فرماید من رأی دادم و من هم تأیید کردم، بلکه می‌فرماید: من برای آن کسی که خودتان انتخابش کردید، شنواتر و مطیع‌تر از شما باشم؛ یعنی از همان اول من دیگری را به عنوان جایگزین خودم قبول ندارم، که اگر اساس این کار را قبول داشتم خودم به میدان می‌آمدم. حالا شما به هر دلیلی شخص دیگری را پسندیدید و من هم چون قدرت ندارم و حجا شرعی تمام شده است، من هم مثل بقیه مردم هستم.

"وَ أَنَا لَکُمْ وَزِیراً خَیْرٌ لَکُمْ مِنِّي أَمِیراً"؛ من اگر وزیر باشم – وزیر را دو معنا می‌کنند: ۱. به معنای وزیر پیغمبر: یعنی کمک کار سنت پیامبر باشم که نگذارم سنت پیامبر از بین برود. ۲. به معنای کمک کار مردم: یعنی برای شما مردم در مقابل این افرادی که آمدند زمام امور را گرفتند و بر شما فشار می‌آورند، کمک باشم – به فع شماست. بهتر از این است که من امیری باشم که شما حرف او را گوش نکنید؛ یعنی امیری دست بسته باشم که نتوانم از خود اراده نشان دهم.

آیت الله حاج آقامیرتقی حسینی گرگانی در آخر بیان داشت: ابن ابی‌الحدید می‌گوید: وقتی ما این خطبه حضرت امیر(ع) را دیدیم، یک معنای ظاهری می‌کنیم و آن همانی ست که برخی گفتند؛ که "امیرالمؤمنین به رأی مردم احترام می‌گذارد و این دموکراسی است".

معتزلی‌ها این معنا را قبول دارند؛ چون می‌گویند هرکسی را که مردم انتخاب کردند ولو اینکه از نظر لیاقت و شایستگی شخص دیگری برتر از او هم وجود داشته باشد، ما آن مفضول را می‌پذیریم.

و در کلمات خود این گفته را دارند: که حق با علی بن ابی‌طالباست و علی فاضل است و استحقاق برای علی است ولی چون مردم به سراغ اولی و دومی و سومی رفتند ما هم نخست آنها را قبول داریم و بر علی ترجیح می‌دهیم.

اما در معنای باطنی، ابن ابی‌الحدید می‌گوید: شیعه این تفکر را قبول ندارد.

شیعه می‌فرماید: بر اساس روایات که به عنوان شاهد هستند؛ اینکه علی بن ابی‌طالب بفرماید که اگر مردم شخص دیگری را انتخاب کردند، من هم می‌کنم، نه.

بلکه امیرالمؤمنین می‌فرماید:

"شما حکومتی را می‌خواهید، بدون شروطی که گفتم. و من این چنین حکومت و زمامداری را نمی‌پسندم و قبول ندارم. زمانی که من قبول نکردم به سراغ شخص دیگری می‌روید. به سراغ او که رفتید، باز هم او به من ربطی ندارد و من اگر اینجا باشم و ساکت باشم به نفع شماست، تا اینکه من امیری باشم و حاکمی باشم که سلب قدرت از من می‌کنید".
آیت الله حسینی گرگانی با تأکید بر این مطلب فرمود: این فرمایش حضرت امیر(ع) را باید اینطور تفسیر کرد. که خود ابن ابی‌الحدید که معتزلی است هم می‌گوید: اگر این تفسیر شیعه دلیل داشته باشد ما هم آن را می‌پذیریم که در ادامه کلماتی را از استادش ابوجعفر اسکافی عنوان می‌کند که غیر مستقیم ابن ابی‌الحدید هم تفسیری را که ما بیان کردیم می‌پذیرد نه آنچه را که ظاهر این خطبه بیان می‌کند.

ایشان در خاتمه با اشاره به عملیات موشکی سپاه پاسداران به مواضع گروهک تروریستی داعش در دیر الزور سوریه از مجاهدات‌ها و تلاش‌های این نیروهای ارزشی نظام مقدس اسلامی تجلیل و تقدیر کردند.

انتهاي پيام/

نظرات
هنوز هیچ دیدگاهی ثبت نشده است اولین نظر را شما ثبت کنید
ثبت دیدگاه

ارسال دیدگاه