تغییر موازنه قدرت با طوفان الاقصی

محمد دیلم‌کتولی، فعال فرهنگی رسانه‌ای استان گلستان در یادداشتی به سالگرد طوفان الاقصی پرداخت و آن را منشأ برهم‌خوردن تمام موازنه‌های قدرت دانست.

به گزارش پایگاه خبری تحلیلی زرین نامه - محمد دیلم‌کتولی؛ ۱۵ مهرماه مصادف است با عملیات غرورآفرین (طوفان الاقصی) که به گفته مسئولان سیاسی، نظامی و امنیتی رژیم صهیونیستی و غرب موازنه قدرت را به نفع جریان مقاومت تغییر داد.

اما ماجرا چیست و چرا این اتفاق افتاد؟

سؤالات، ابهامات و شُبهات زیادی در بین جامعه (داخلی و خارجی) وجود دارد و دشمن صهیونیستی نیز چنین القا می‌کند که فلسطینی‌ها با این عملیات، فنا و نابودی خود را جلو انداختند.

اما ببینیم که ماجرا چیست و کدام محور بیشتر خسارت‌دیده و پیروزی راهبردی از آن کیست؟

کافی است به حافظه تاریخی خودمان مراجعه کنیم و ۷۰ساله نه‌تنها سه سال به عقب برگردیم، بعد از ۳۰ سال که هیچ کشور عربی جرئت سازش با رژیم صهیونیستی را نداشت با پیش‌گامی امارات، سودان، بحرین و چند کشور دیگر قرار شد طرح و عادی‌سازی روابط اعراب با اسرائیل با عنوان «طرح صلح آبراهام» رقم بخورد .

این طرح با واسطه‌گری «کوشنر» داماد ترامپ و مسافرت‌های پی‌درپی ترامپ به سرزمین‌های اشغالی آغاز می‌شود و در یک پیوست رسانه‌ای و عملیات روانی «پیمان آبراهام» به موجودیت فناپذیر و در حال نابودی رژیم صهیونیستی «مشروعت و مقبولیت» بخشید.

این تنها وجه سیاسی ماجرا بود؛ اما در دل خود سه طرح اقتصادی، امنیتی و اجتماعی را به همراه داشت.

در پیوست اقتصادی طرح، با عادی‌سازی رابطه کشورهای عربی (به‌ویژه حوزه خلیج‌فارس) عملاً اسرائیل تبدیل به هاب انرژی و واسطه رابطه غرب آسیا با اروپا و فضای آزاد شده و باتوجه‌به موقعیت استراتژیک (حاشیه مدیترانه و دریای بالتیک) و داشتن زیرساخت‌های مناسب بندری، گازی، نفتی، لجستیکی و غیره محور مواصلاتی غرب با آسیا شده و عملاً گلوگاه اقتصادی جهان اسلام به دست این رژیم و دنیای غرب به‌ویژه آمریکا بیفتد.

در پیوست امنیتی «حلقه امنیتی علیه جهان عرب و اسلام و جمهوری اسلامی ایران» شکل می‌گرفت و با فشار یک دکمه اقتصاد و سیاست و به‌ویژه امنیت منطقه به دست رژیم صهیونیستی واگذار می‌شد.

در بعد اجتماعی هم خیال رژیم صهیونیستی با پیوستن حاکمیت‌های عرب به متحدین رژیم صهیونیستی، از مخالفت‌ها با موجودیت این رژیم نامشروع راحت می‌شد و تدریج بحث مخالفت‌های مردمی کف جامعه در جوامع اسلامی با اسرائیل برای همیشه به بایگانی تاریخ سپرده می‌شد.

«طوفان الاقصی»، باوجود شهادت ۵۰ هزار فلسطینی و بزرگانی نظیر اسماعیل ھنیه، سید حسن نصرالله، فؤاد شوکر و مستشاران ایرانی مقاومت نظیر شهدای والامقام سردار زاهدی، سردار نیلفروشان و آن همه ویرانی ناشی از توحش صهیونیست‌ها به دلیل برهم‌زدن آن معاهده ننگین و معادلهٔ خلق شده توسط آمریکا، بسیار فاتحانه و پیروزمندانه است.

سیاست آنان «تبدیل رژیم صهیونیستی به دروازه صادرات انرژی از منطقه به جهان غرب و ورود کالا و محصولات غربی به منطقه غرب آسیا» و این یعنی تضمین موجودیت رژیم صهیونیستی و تبدیل آن به قدرت منطقه‌ای و جهانی اهمیت کلمات و جملات بهره‌برداری شده توسط مقام معظم رهبری در خطبه‌های نمازجمعه نصر به‌خوبی روشن می‌شود. «این واقعیت به ما تفهیم می‌کند که هر ضربه به رژیم از سوی هر کسی و به هر شکل خدمت به کل منطقه و به کل انسانیت است.»

به عبارتی رساتر مسئله آنان این بود که «ما در وهله نخست مشکل عدم رابطه با رژیم صهیونیستی را حل می‌کنیم و سپس او را

تام و اختیار منطقه و قدرت منطقه کرده و زمام امور را به دست او می‌سپاریم و خیالمان برای همیشه از غرب آسیا راحت می‌شود.»

اما طوفان الاقصی در مدت ۳۶۳ روز نبرد با رژیم صهیونیستی چه‌کار کرد؟

اگر همین امروز صلح برقرار و آرامش حاکم شود طوری نظم نوین تحمیلی غرب به‌هم‌ریخته است که اولاً کشورهای پیشگام در طرح صلح آبراهام توان، جرئت و اراده به ادامه آن روند را ندارند و در مقابل قدرت نرم و مواجهه با افکار عمومی عاجز هستند.

دومین مسئله این که تمام تلاش آمریکا، غرب و رژیم صهیونیستی این بود که «مسئله فلسطین» به «مسئله دست‌دوم و سوم» تبدیل شود و به‌شدت در حال پاک‌شدن از اذهان عمومی بودند؛ ولی الان حتی در غرب (به‌ویژه آمریکا و اروپا) مسئله اصلی فلسطین، غزه و لبنان است که صدر اخبار خبرگزاری‌ها و محور تحلیل مؤسسات و رسانه‌های تحلیلی و کارشناسان سیاسی امنیتی و نظامی جهان است .
 اکثر رسانه‌ها در یک‌ساله گذشته محور بحثشان «قضیه فلسطین» شده، خیابان‌های اروپا و آمریکا از نیوزیلند و کانادا تا آمریکا و استرالیا محل تجمعات حمایت از فلسطین و غزه شده و این یعنی ناکامی غرب و اسرائیل و شکست اصلی از جبهه مقاومت.

این قطعاً بزرگ‌ترین هزینه برای غرب و رژیم صهیونیستی و بهترین و بزرگ‌ترین دستاورد برای جبهه مقاومت و متحدین جمهوری اسلامی ایران است .

تمام جنایات اسرائیل و غرب در ۷۰ سال گذشته مرهون غفلت از فلسطین و خارج‌کردن از مسئله اصلی شده بود که با عملیات طوفان الاقصی و حمایت جبهه مقاومت (متحدان ایران) از آن نقش‌برآب شد.

آنان در این ۷۰ سال باقدرت رسانه‌ای قوی و بی‌نظیر خود ماشین جنگی رژیم صهیونیستی را مشروع جلوه داده بودند؛ ولی اینک عاجز از آن هستند که مسئله را در کشورهای خودشان حل کنند.

باوجود رکوردشکنی‌های فراوان رژیم صهیونیستی در میدان جنگ اعم از کشتن خبرنگاران (چندین برابر جنگ جهانی دوم) از کشتن کودکان، زنان و ویران کردن بی‌سابقه زیرا ساخت‌های اقتصادی در غزه و لبنان و غیره چه صلح شود با نشود، چه آتش‌بس اتفاق بیفتد یا نیفتد مسئله فلسطین، ظلم ۷۰ساله به مردمی مظلوم و بی‌دفاع، تشکیل کشور مستقل فلسطین در بر سر زبان‌ها افتاده و در رسانه‌ها روی مسئله کار می‌شود و این یک «پیروزی راهبردی» برای محور مقاومت است.

نکته حائز اهمیت اینکه عملیات «طوفان الاقصی» با هیچ اجلاس سیاسی، همایش بین‌المللی، سخنرانی و غیره قابل‌مقایسه و هم‌تراز نیست و هیچ اقدامی نمی‌توانست ایل من تحول عظیم را در دنیا ایجاد کند.
 نکته پایانی اینکه شاید (و به تحقیق قطعاً) برای مردم ایران که هرساله (روز قدس) را برگزار می‌کنند و همبستگی و هم‌پیمانی بین مردم ایران و فلسطین و غزه و لبنان وجود دارد، شاید این مسئله سهل و آسان باشد؛ ولی برای مردمی که در کشورهای دیگر در محاصره روانی (توسط رسانه‌های خاص می رژیم صهیونیستی) محاصره امنیتی (توسط رژیم‌های حامی رژیم صهیونیستی) هستند نه فقط غیرعادی و شوک برانگیز بوده؛ بنابراین چندین هزار نفر در مدت این یک‌ساله به خیابان‌ها ریخته و احساسات به قلیان درآمده خود را، تخلیه کردند.

دستگاه عملیات روانی و جنگ نرم رسانه‌ای صهیونیزم جهانی با هزینه‌های گراف به دنبال تفهیم این مطلب به دنیا بود که: «اسرائیل، هیچ جنگی را آغاز نمی‌کند مگر آنکه برنده آن باشد.»

طوفان الاقصی و مقاومت ۳۶۵ روزه مردم غزه، فلسطین، لبنان و متحدان و متحدانش (ایران، عراق، یمن و) ثابت کرد که این رژیم کودک کش بسیار ضعیف‌تر و ضربه‌پذیرتر از این حرف‌ها و نابودشدنی است .

البته لازم به ذکر است که ابعاد مختلف «عملیات طوفان الاقصی» به‌قدری وسیع و دستاوردهای آن به‌قدری زیاد است که در یک یادداشت نمی‌گنجند و انشاءالله در نوشتارهای بعدی به آن خواهم پرداخت.

انتهای خبر /