اگر هست، چرا برای کودکان ِ حال نیست…

زرین نامه: اگر هست، چرا برای کودکان ِ حال نیست…

 

به گزارش زرین نامه؛ وبلاگ ما همه رهسپاریم نوشت:

فقط گاهی وقت هاست که انسان درسنین پایین نام “ کودک ” را یدک میکشد ؛

در دورانی به سر می برد که توقعی نیست بتواند از مغز و جسمش کار بکشد

بی اغــراق یکی از شیرین ترین دوران زندگی هر فردیست و با خود خاطرات دلچسبی را به بزرگسالی میبرد

توقع ما از این موجودات لطیف چیزی جز بازی کردن ست و کمی بیشتر، درس خواندن؟

وجود نهادهایی برای حمایت آنها نشان از مهم بودن آنهاست

و اما کودکان کار،

کودکانی که بجای اغوش گرم خانواده و بازی با هم سن و سالهایشان مجبورند سر چهار راهها گل بفروشند یا روزنامه

دستمال به دست شیشه ی ماشین تمیز کنند یا گدایی

اینکه ما از کودکان توقع کــار نداریم ؛ حداقل شرایط یک جامعه سالم است.

اینکه با دیدن هر کودک سر چهار راهها اول از همه دلمان برایش میسوزد بخاطر حسهاییست که در ذات ما وجود دارد

و حال ، باید کسی باشد تا این مسائل را کمی قابل هضمتر کند و کنترل

حال عده ای ذکاوت بخرج داده و گفتند چه نهادی بهتر از شهر داری(و در کنار آن بهزیستی) ؟

شاید در این شرایط که همه دست روی دست گذاشتند و فقط نظاره گرند شهرداری توانسته آنها بپذیرد و شغلشان را رسمی اعلام کند و معروفیت را برایشان ارمغان اورد

وقتی انها را زیر بال و پر خود بگیرد مطمئنا شرایط بهتری برایشان رقم خواهد خورد حال چه فرقی میکند قسمتی از درامد خود را برای قدردانی به این نهاد بپردازند

با تمام این تفاسیر ، ایا شهرداری به این فکر کرده که به رسمیت شناختن این کودکان به عنوان کودک کار چیزی جز شرمساری برای ایران نخواهد ماند؟

دولتی که بجای حمایت از کودکانش ،انها را به عنوان کودک کار معرفی میکند و این را با افتخار اعلام میکند

پشت لباس هر کودک میتوانید به وضوح ببینید که این دو کلمه کنار هم خودنمایی میکند “کودکان کار”

کودکانی که در ساعت مدرسه بجای نشستن پشت میز باید سر هر چهار راه التماس مردم را بکنند برای خرید گل یا روزنامه ای یا…

وقتی دولت بودجه ندارد این کودکان را سر و سامان دهد ، ایا لزومی دارد به فکر زیاد شدن جمعیت هم باشد؟

این رشد جمعیت باعث نمیشود این کودکان روز به روز بیشتر شوند؟

ایا تضمینی هست برای خوشبختی کودکانی که به زور ِ دولت بدنیا میایند؟

اگر هست، چرا برای کودکان ِ حال نیست؟

جز این است که ایران جزو کشورهای ثروتمند و پربرکت است؟رواست کودکانش سر هر کوچه و برزن فال بفروشند و التماس پول کنند؟

بجای فرم مدرسه لباس فرم مخصوص شهرداری را بپوشند و بنام کودک کار رسمی شوند؟

این انسانیت ست بخاطر منافع خودمان لذتهای اولیه و طبیعی هر انسان را از او دریغ کنیم؟

میل به ازدیاد جمعیتی داریم که در توانمان نیست آسودگی برایشان مهیا کنیم

قبل از اینکه فرهنگی را جا بیندازیم میل به انجامش داریم و به عواقبش زمانی فکر میکنیم که زمانش رسیده…

و هزاران نکته ی دگر….

امین محمدرحیم آذر فارغ التحصیل رشته م – بازرگانی مقطع کارشناسی ارشد

نظرات
هنوز هیچ دیدگاهی ثبت نشده است اولین نظر را شما ثبت کنید
ثبت دیدگاه

ارسال دیدگاه