حلقه های اتصال اقوام در منظر قرآن کریم

یکی از اصول مهم هم زیستی مسالمت آمیز، تساوی و برابری انسان ها است؛ زیرا نژادپرستی، خود برتربینی و تحقیر ملت ها و مذاهب دیگر، موجب فجایع فراوانی برای جامعه بشری شده که جنگ جهانی اول و دوم نمونه بارز این حوادث است.

به گزارش خبرنگار زرین نامه؛ آن هنگام که بعثت رسول اکرم (ص) همچون آذرخشی کویر ظلمانی جامعه بشری را پرتوافشانی نمود و سرزمین حجاز را مرکز تابش انوار تابناک وحی قرار داد، زنجیرهای اسارت که افکار مردم را در انجماد و تحجّر قرار داده بود یکی پس از دیگری از هم گسست و به برکت نور حق و چشمه همیشه جوشان توحید، عداوت و دشمنی رنگ باخت، دل ها به هم نزدیک شد، رحمت و برکت بر انسان ها بارید و بالأخره این انقلاب معنوی و تحول ملکوتی با خود، آرامش، امنیّت، الفت و حسن تفاهم را به ارمغان آورد.

اساساً تعالیم اسلام به گونه ای است که اتحاد و همبستگی مسلمانان را صرف نظر از تنوع قومی، نژادی، زبانی و فرقه ای ترویج می کند.

خدایی که مؤمنان می پرستند یکی می باشد، شعارشان لا اله الاّ اللّه است و همه به رسالت محمدی ایمان دارند، تمامی مسلمانان قرآن را کتاب مقدس آسمانی خویش می دانند و آن را برای تقرب به حق و بهره مند شدن از معنویت آیاتش تلاوت می کنند، قانون اساسی همه مسلمین در این کتاب مندرج است، همه به سوی قبله ای واحد نماز می خوانند، بانگ اذان همه یکی است زمان معین آنان برای روزه داری و عبادت، ماه رمضان است، آنان روز اول شوال و نیز روز اضحی را عید خویش می شمارند و در ماه ذیحجّه با هم در حرم امن الهی اجتماع می کنند تا مراسم حج ابراهیمی را انجام دهند، به ساحت مقدس خاندان نبوی ابراز ارادت، می نمایند و احترام ویژه ای برای اهل بیت پیامبر (ص) قائل اند. این موارد به خوبی می تواند دل ها را به یکدیگر پیوند دهد و روح همبستگی برادری اسلامی را که عظمت مسلمانان را به نمایش می گذارد، احیا نماید.(1)

وحدت و همبستگی یکی از مواردی است که تداوم و پایداری نظام ها و ملت ها به آن بستگی دارد، و به همین دلیل، تمامی ملل برای وحدت و همبستگی اهمیت خاصی قائل شده اند و برای حفظ این امر خطیر برخی امور را، در فرهنگ خود مقدس و مهم شمرده و آن ها را محور همبستگی خود قرار داده اند به عنوان نمونه وقتی در تاریخ جنگ های صلیبی که علیه مسلمانان بر پا شد، دقت کنیم، می بینیم مسیحی ها بهترین حربه ای که برای اتحاد خود بکار بستند دین بوده است، یا در جنگ جهانی دوم آلمان ها برای همبستگی خود از عنوان نژاد برتر استفاده کردند. در این خصوص دین مبین اسلام نیز از سایر ادیان مستثنی نبوده و اهمیت خاصی برای این موضوع قائل شده است و قرآن کریم بر این نکته، نهاده است که وحدت مایه استواری و نیرومندی و اختلاف، موجب شکست و سستی و از کف دادن قوت و قدرت است.

در سوره مبارک انفال، در مقام بحث از جنگ بدر که در جریان آن شماره مسلمانان کمتر از یک سوم مشرکان بود و توشه و سلاح و آمادگی کمتری داشتند، اما سرانجام پیروزی از آن مسلمانان گشت، می خوانیم: «و (فرمان) خدا و پیامبرش را اطاعت نمائید، و نزاع (و کشمکش) نکنید، که سست شوید و قدرت (و شوکت) شما از بین برود و صبر و استقامت کنید که خداوند با استقامت کنندگان است.»(2)

از تاریخ یهود- علاوه بر آیات قرآن کریم- چنین برمى‏آید که آن‌ها خود را (در چارچوب تفکر نژادپرستانه) یک نژاد برتر ‏دانسته و معتقدند گل سرسبد جامعه انسانیت­اند (سوره مائده، آیه ‏18) و بهشت به خاطر آن‌ها آفریده شده و آتش جهنم با آن‌ها کارى ندارد. (سوره بقره، آیه‏111)

این پندارهاى موهوم از یک سو آن‌ها را به ظلم، خیانت، گناه و طغیان دعوت مى‏کرد و از سوى دیگر به کبر و خودپسندى و خودبرتربینى. از آن­جا که همیشه شیوه و روش قرآن بر منطق و استدلال استوار است، در پاسخ به این زیاده­خواهى آنان چنین مى‏فرماید:« قُلْ إِن کَانَتْ لَکُمُ الدَّارُ الآَخِرَةُ عِندَ اللّهِ خَالِصَةً مِّن دُونِ النَّاسِ فَتَمَنَّوُاْ الْمَوْتَ إِن کُنتُمْ صَادِقِینَ: اگر آن­چنان که شما مدّعى هستید سراى آخرت نزد خداوند، مخصوص شما است نه سایر مردم، پس آرزوى مرگ کنید اگر راست مى‏گویید».درسوره بقره، هرگونه تفکر نژادپرستانه را محکوم نموده است و همه انسان ها را فرزند یک پدر و مادر و قهراً فاقد برتری نژادی، قومی و مذهبی می داند.

«های ای مردم! همانا شما را از یک مرد و یک زن آفریدیم و به هیأت اقوام و قبایلی درآوردیم تا با یکدیگر انس و آشنایی یابید؛ بی گمان گرامی ترین شما نزد خداوند پرهیزگارترین شماست؛ خداوند دانای آگاه است.»

aghvam 2.jpg - 112.33 کیلو بایت

یکی از اصول مهم هم زیستی مسالمت آمیز، تساوی و برابری انسان ها است؛ زیرا نژادپرستی، خود برتربینی و تحقیر ملت ها و مذاهب دیگر، موجب فجایع فراوانی برای جامعه بشری شده است. جنگ جهانی اول و دوم نمونه بارز این حوادث است.

تفاوت در رنگ، نژاد و ملیت، مایه فضیلت کسی بر دیگری نیست. از نظر قرآن، اختلاف زبان ها و رنگ ها از آیات و نشانه های الهی و وسیله ای برای شناخت افراد و اشخاص از یکدیگر است؛ اگر همه انسان ها یک شکل، یک رنگ و دارای قد و قواره یکسان باشند، زندگی دچار مشکل و هرج و مرج می گردد.

از نظر قرآن کریم، انسان ها نسبت به یکدیگر فضیلتی جز به تقوا و پرهیزگاری ندارند و مجموعه انسان ها، «خانواده بشری» و «امت واحد» را تشکیل می دهند.

«در آغاز مردم امت یگانه ای بودند، آن گاه خداوند پیامبران را مژده آور و هشدار دهنده برانگیخت، و با آنان، به حق، کتاب آسمانی فرستاد، تا در میان مردم در آن چه اختلاف می ورزند داوری کند ...»

افراد مناطق مختلف از حیث انسانیت هیچ فرقی با یک دیگر ندارند. بشر در طول تاریخ از حیث زبان، رنگ،‌ نژاد و ... مختلف بوده است، ولی از نظر اسلام، همه فرزندان یک پدر و مادر (آدم و حوا) هستند و این تفاوت ها در انسانیت انسان خدشه ای وارد نمی سازد.

در این نوشتار بر آنیم مواردی را که از نظر قرآن کریم محور همبستگی اقوام به حساب می آید بیان نمائیم. البته قبل از ذکر این موارد برای روشن ساختن تمام جوانب موضوع از آغاز باید بدانیم که منظور از وحدت و همبستگی هرگز آن نیست که همه دیدگاه های اعتقادی، اجتهادهای فقهی و نظریات سیاسی مسلمانان را در قالب اجتهاد و رأیی واحد ارائه کنیم و از بقیه دست برداریم بلکه مقصود اتخاذ موضعی هماهنگ در میان مسلمانان و ملت است که بر بستر انگیزه ها و ضرورت های پیشین، وحدت و همبستگی را در میان آنان تجلی بخشد.

مهم ترین محورهای همبستگی از نظر قرآن از قرار زیر است:

1ـ توحید و یکتاپرستی

ایمان به خدای یگانه و غیب و فرشتگان و کتاب های آسمانی و پیامبران و روز واپسین، مهم ترین پایگاهی است که وحدت و همبستگی جوامع مسلمان باید بر آن استوار گردد اصولاً نظریه «توحید» دیدگاهی وحدت گراست و به مثابه مرکزیت نظام تکوین و تشریع امت واحده اسلامی به شمار می رود. یکایک آدمیان و آفریدگان تسبیح گوی خدای یکتایند و در برابر عظمت او خاضع و خاشعند.

خدایی که صاحب و مالک روز جزاست و داد مظلوم از ظالم می ستاند و از ستمگران انتقام می گیرد و در روز رستاخیز در میان مردم به عدالت رفتار خواهد کرد و در میانشان قسط به پا خواهد داشت. قرآن کریم یکی از راه های همبستگی را پیروی از راه توحید دانسته و به آن سفارش فرموده است: «أَنَّ هَـذَا صِرَا طِی مُسْتَقِیمًا فَاتَّبِعُوهُ وَلاَ تَتَّبِعُواْ السُّبُلَ فَتَفَرَّقَ بِکُمْ عَن سَبِیلِهِ؛(3) این راه مستقیم من است، از آن پیروی کنید، و از راه های پراکنده (انحرافی) پیروی نکنید، که شما را از طریق حق، دور می سازد.»

در این آیه خداوند دستور به پیروی از صراط مستقیم را داده که همان راه توحید، راه حق، عدالت، پاکی و تقواست و پیروی از غیر آن راه را باعث پراکندگی و اختلاف و نفاق می داند. و بر همین اساس، قرآن از اهل کتاب می طلبد که به کلمه توحید که وجه جامع و مشترک میان آنان و مسلمانان می تواند باشد باز گردند و می فرماید: «قُلْ یَآأَهْلَ الْکِتَـبِ تَعَالَوْاْ إِلَی کَلِمَةٍ سَوَآءِ بَیْنَنَا وَبَیْنَکُمْ أَلاَّ نَعْبُدَ إِلاَّ اللَّهَ وَلاَ نُشْرِکَ بِهِ شَیْـءًا؛(4) بگو: ای اهل کتاب بیایید به سوی سخنی که میان ما و شما یکسان است، که جز خداوند یگانه را نپرستیم و چیزی را همتای او قرار ندهیم.»

در این دو آیه، قرآن کریم مفهوم وحدت و همبستگی مسلمانان و حتی مسلمانان با سایر ادیان الهی را تنها در این چارچوب و با این تفسیر و تبیین پذیرفته است، چرا که از نظر اسلام صرفاً به اجتماع مسلمانان و اتفاق آنان بر هر مسأله ای نباید دل خوش بود بلکه آنچه در این عرصه اهمیت فراوان دارد اتحاد و اتفاق آنان، «در خدا» و «برای خدا» و «در راه خدا» است.

رسول اکرم(ص) پس از مهاجرت به مدینه و پذیرش رهبری مردم، منشور اساسی ـ که به صحیفه یا قانون اساسی مدینه موسوم است ـ براساس تعالیم قرآن کریم تدوین فرمود و با پیمان و میثاقی قبائل مختلف آن نواحی را به هم پیوند داد و امت واحدی تشکیل شد که محور آن به جای ملیّت و نژاد، ایمان به خدا و آخرت و عمل صالح بود.(5)

مقام معظم رهبری حضرت امام خامنه ای (مدظله) نیز علاج دردهای کهنه دنیا و زخم های بشریت را بازگشت به خدا می داند و می فرماید: «امروز علاج دردهای کهنه دنیا و زخم های بشریت، بازگشت به خداست (فِرُّوا اِلیَ اللّهَ) باید به خدا برگردند، بشریت باید با خدا و ایمان و معنویت آشتی کند کسانی که انسان ها را عمداً از معنویت و ایمان و توجه به خدا دور کردند، این نتیجه کار آنهاست. چیزهایی است که برای بشریت پیش می آید، یک روز در این گوشه دنیا، یک روز در آن گوشه دنیا، باید به خدا و معنویت برگردند. علاج دردهای بشریت، توجه به خدا و بازگشت به ایمان است.

امروز این خلأ را وجدان های پاک در همه جای دنیا احساس می کنند.»(6)

مطلب دیگر در اهمیت و محوریت توحید اینکه خداوند خطاب به پیامبر خود چنین می فرماید: «إِنَّ الَّذِینَ فَرَّقُواْ دِینَهُمْ وَکَانُواْ شِیَعًا لَّسْتَ مِنْهُمْ فِی شَیْ ءٍ؛(7) آنها که آئین و مذهب خود را پراکنده کردند و به دسته های مختلف تقسیم شدند در هیچ چیز با آنها ارتباطی نداری و آنها نیز هیچ گونه ارتباط با مکتب تو ندارند.» زیرا مکتب تو، مکتب توحید و صراط مستقیم است و صراط مستقیم و راه راست همواره بیش نمی باشد. در این آیه خداوند متعال، این حقیقت را که توحید محور و اساس اسلام و اسلام، آئین وحدت و یگانگی است و از هر گونه نفاق و تفرقه و پراکندگی بیزار است با تأکید تمام بازگو می کند و به پیامبر می فرماید برنامه و کار تو هیچ گونه شباهتی با افراد تفرقه انداز ندارد چون توحید نه تنها یکی از اصول اسلام است بلکه تمام اصول و فروع اسلام و همه برنامه های آن بر محور توحید دور می زند، توحید روحی است در کالبد همه تعلیمات اسلام، توحید جانی است که در پیکر اسلام دمیده شده است و امام امت(رضوان اللّه تعالی علیه) در این باره می فرماید: «این اسلام بود که همه را با هم مجتمع کرد و این اسلام بود که شما را پیروز کرد و این اسلام است که سعادت همه انسان ها را تأمین می کند.»(8)

2ـ قرآن

«وَاعْتَصِمُواْ بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِیعًا وَلاَ تَفَرَّقُواْ؛(9) و به ریسمان الهی چنگ زنید و پراکنده و متفرق نشوید.» در این آیه «حبل اللّه» به قرآن و اهل بیت تفسیر شده و محور همبستگی قرار داده شده است و به مسلمانان دستور می دهد که با تمسک به این دو به وحدت امت اسلامی تحقق بخشند.

امام خمینی ره پیام آور راستین مکتب قرآن در عصر کنونی نیز در این باره فرموده اند: «ملت ها و دولت ها اگر بخواهند به پیروزی و هدف های اسلامی به تمام ابعادش که سعادت بشر است برسند، باید اعتصام به حبل اللّه کنند، از اختلافات و تفرقه بپرهیزند و فرمان حق تعالی را اطاعت نمایند»(10) قرآن کریم قانونی است که در آن اختلافی نمی باشد و خود بیان کننده و روشن کننده اختلاف ها می باشد «وَ مَآ أَنزَلْنَا عَلَیْکَ الْکِتَابَ إِلاَّ لِتُبَیِّنَ لَهُمُ الَّذِی اخْتَلَفُواْ فِیهِ؛(11) ما قرآن را بر تو نازل نکردیم مگر برای اینکه آنچه را در آن اختلاف دارند برای آنها روشن کنی.»

در این آیه یکی دیگر از فلسفه های بعثت پیامبر(ص) بیان شده است تا روشن شود که اگر اقوام و ملت ها، هوی و هوس ها، سلیقه های شخصی خود را کنار بگذارند و دست به دامن راهنمائی پیامبران بزنند، اثری از این گونه اختلافات، خرافه ها چیزی باقی نخواهد ماند. و پیامبر نیز برای بیان و روشن ساختن این اختلافات و راهنمائی مردم از کتاب خدا، قرآن کریم بهره می جسته است. زیرا این کتاب خداست که وسوسه های شیطان را از دل انسان می زداید، پرده های فریبنده نفس اماره و شیطان صفتان را از چهره حقایق کنار می زند، خرافات و جنایاتی که در زیر ماسک های فریبنده پنهان شده آشکار می سازد و اختلافاتی را که در سایه هوی و هوس پدید آمده بر می چیند و به قساوت ها پایان می دهد و نور هدایت و رحمت را در همه جا می پاشد و وقتی که چنین شد وحدت و همبستگی در جای، جای جامعه اسلامی ایجاد می شود.

رهبر معظم انقلاب فاصله گرفتن از قرآن را باعث مواجه شدن با مشکلات متعددی دانسته و می فرماید: «امت اسلامی زمانی به برکت عمل به قرآن، سرآمد علم، عزت، اخلاق، معنویت بود، اما امروز به دلیل فاصله گرفتن از قرآن با مشکلات متعددی از جمله نداشتن وحدت کلمه و استقلال، پیشرو نبودن در عرصه های علمی و مدنی و اعمال سلطه از جانب قدرت های زورگو مواجه است.»(12) و در جای دیگر پیروزی مردم ایران را از برکات قرآن دانسته و می فرماید: «ملت ایران به برکت قرآن توانست از سلطه قدرت های شیطانی رهایی یابد و جوان های خود را در مسیر پیشرفت و ترقی قرار دهد.»(13)

از جمله شیوه هایی که قرآن کریم برای ایجاد وحدت و همبستگی بکار برده تأکید آن بر اهمیت حیاتی وحدت و بر ثمرات و تأثیر مثبت آن بر جامعه اسلامی است و این بحدّی است که همبستگی جامعه را برای مردم به صورت یک هدف در می آورد. قرآن به برادری، صمیمیّت و پرهیز از اختلافات تفرقه و عوامل دیگر همبستگی تأکید فراوان کرده است و با پیروی از نظام قرآنی می توان به آسانی به هدف وحدت و همبستگی ملی، جامه عمل پوشاند و بنیانگذار نظام مقدس جمهوری اسلامی حضرت امام خمینی (ره) نیز با تأسی از قرآن بر ایجاد وحدت در جامعه تأکید فراوان داشته و می فرماید: «لازم است برادران ایرانی و شیعیان سایر کشورها از اعمال جاهلانه که موجب تفرق صفوف مسلمین است احتراز کنند و لازم است در اجتماعات اهل سنّت حاضر شوند.»(14)

3ـ اطاعت از پیامبر واهل بیت(ع)

مسأله اطاعت از پیامبر و پایبندی به اوامر و تعالیم و احکام آن حضرت و پیروی از تصمیمات و دستورهای سیاسی، اجتماعی و اقتصادی، اداری و قضایی حضرت، موضوعی است که در تحقق بخشیدن به وحدت جامعه و همبستگی مسلمانان نقش بسزائی دارد و آثار روحی و معنوی بسیاری بر آن مترتب است چرا که خداوند متعال در مورد پیامبر فرموده است: «وَ مَا یَنطِقُ عَنِ الْهَوَیآ * إِنْ هُوَ إِلاَّ وَحْیٌ یُوحَی؛(15) و هرگز از روی هوای نفس سخن نمی گوید آنچه می گوید چیزی جز وحی که بر او نازل شده نیست.» از این رو، اطاعت از او در حکم پیروی از خداوند و ایمان به او ایمان به رسالت الهی است، چون جانشینی خداوند در زندگی مادی، در واقع از آن اوست «مَّن یُطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ أَطَاعَ اللَّهَ وَمَن تَوَلَّی فَمَآ أَرْسَلْنَاکَ عَلَیْهِمْ حَفِیظًا؛(16) کسی که از پیامبر اطاعت کند خدا را اطاعت کرده، و کسی که سرباز زند، تو را نگهبان او نفرستادیم.»

و در جای دیگر اطاعت از فرمان خداوند و اطاعت از پیامبر را مایه پیروزی و همبستگی دانسته است و می فرماید: «وَأَطِیعُواْ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَلاَ تَنَـزَعُواْ فَتَفْشَلُواْ وَتَذْهَبَ رِیحُکُمْ؛(17) و (فرمان) خدا و پیامبرش را اطاعت نمائید، و نزاع (و کشمکش) نکنید، که سست شوید و قدرت و (شوکت) شما از میان برود.»

رهبر معظم انقلاب نیز معیار و محور وحدت را وجود مقدس پیامبر(ص) دانسته و می فرماید: «معیار و محور وحدت که جمهوری اسلامی ایران، دنیای اسلام را به آن فرا می خواند، وجود مقدس نبی اکرم(ص) و یاد و نام آن بزرگوار است.»(18)

و در جای دیگر می فرماید: «برخی اختلافات قومی، مذهبی و سیاسی به طور طبیعی در جهان اسلام وجود دارد که می توان با تکیه بر تعالیم پیامبر خاتم بر آنها غلبه کرد.»(19)

4ـ حفظ روابط عاطفی میان رهبری و مردم

از مزایای فوق العاده اخلاقی پیامبر(ص) که از صفات مهم در رهبری و باعث همبستگی ملی است، مسأله گذشت و نرمش و انعطاف در برابر مردم است. خداوند متعال می فرماید: «فَبِمَا رَحْمَةٍ مِّنَ اللَّهِ لِنتَ لَهُمْ وَلَوْ کُنتَ فَظًّا غَلِیظَ الْقَلْبِ لاَنفَضُّواْ مِنْ حَوْلِکَ؛(20) و به (برکت) رحمت الهی، در برابر آنان (مردم) نرم (و مهربان) شدی و اگر خشن و سنگدل بودی، از اطراف تو، پراکنده می شدند» شخصی هم که در مقام رهبری یا مسئولیتی قرار گرفته اگر بخواهد در مسئولیتی که به او سپرده اند، موفق شود باید به پیامبر اکرم(ص) اقتدا کند و با مردم با محبت و مهربانی رفتار نماید که در غیر این صورت اگر خشن و تندخو و غیرقابل انعطاف و فاقد روح گذشت باشد در برنامه های خود با شکست مواجه خواهد شد و مردم از دور او پراکنده می شوند.

 در جای دیگر درباره مهربانی پیامبر با مردم چنین می فرماید: «لَقَدْ جَآءَکُمْ رَسُولٌ مِّنْ أَنفُسِکُمْ عَزِیزٌ عَلَیْهِ مَا عَنِتُّمْ حَرِیصٌ عَلَیْکُم بِالْمُؤْمِنِینَ رَءُوفٌ رَّحِیمٌ؛(21) به یقین رسولی از خود شما به سویتان آمد که رنج های شما بر او سخت است و اصرار بر هدایت شما دارد و نسبت به مؤمنان رئوف و مهربان است.» و مقام معظم رهبری نیز همه مسئولان را به داشتن چنین صفتی سفارش می کند و می فرماید: «فلسفه وجودی مسئولان نظام، خدمت به مردم است و همه مسئولان و مدیران کشور در هر رده و مقامی باید با مردم همچون پدری مهربان برخورد کنند و در راه خدمت به آنان، آرام و قرار نداشته باشند تا ملت، لذت کارهای بزرگ انجام شده در دوران انقلاب را احساس کند.»(22) اخلاق پسندیده، رفتار نیک، مهربانی، صبر و استقامت، تحمل و بخشش، همه جزء راههایی است که می شود با آنها وحدت و همبستگی ایجاد کرد که خداوند متعال پیامبر اکرم(ص) را که اسوه تمام رهبران و ملتهاست به انجام آنها دستور داده است.

ائمه معصومین(ع) به روشنی بر ضرورت انجام وظیفه احترام و اهتمام حاکم و امیر نسبت به مردم و زیردستان تأکید کرده اند و این تأکید را در درجه عالی می توان در سیره خلافت امام علی(ع) ملاحظه نمود. همچنین این تأکید در قالب نصیحت و پند امامان به والیان و کارگزاران آنان دیدنی است. شاید یکی از جالب ترین این نمونه ها، نامه های امام علی(ع) به مالک اشتر نخعی و دیگر نامه هایی باشد که به سوی والیان خویش فرستاده و بخشی از آنها در کتاب گرانقدر نهج البلاغه گرد آمده است. در وصیّت امام علی(ع) به فرزندش محمد بن حنفیه می خوانیم: «به تمامی مردم نیکی کن همانطور که دوست داری به تو نیکی کنند، برای آنان آنچه را بپسند که برای خود می پسندی، نیز آنچه را برای خود زشت می شماری برای آنان زشت بدار، خوی خویش با مردم نیکو کن چندان که هر گاه از نظر آنان غائب شوی دلشان برایت تنگ گردد و چون بمیری بر تو بگریند و بگویند «انّا للّه و انّا الیه راجعون» و از آنان مباش که مردم هنگام مرگشان بگویند: «الحمدللّه ربّ العالمین» بدان که پس از ایمان به خداوند اساس و رأس عقل مدارا با مردم است.»(23)

5ـ موازین اخلاقی

از دیدگاه اسلام، رعایت موازین اخلاقی، بطور کلی اصل اساسی و مهمی است که در کنار مسائل گوناگون عقیدتی و روابط اجتماعی و سیاسی و برای دستیابی انسان به تکامل جمعی و فردی در دنیا و آخرت باید مدّنظر قرار گیرد. فراتر از این می گوئیم اصولاً محتوای کلی تعالیم اسلامی، محتوایی اخلاقی است. حضرت رسول اکرم(ص) در این زمینه می فرماید: «انّما بعثت لأتمّم مکارم الاخلاق؛ من برانگیخته شده ام که فضیلت های اخلاقی را به اوج برسانم» روی این اصل، قرآن کریم هنگام بحث از مسائل اخلاقی نه تنها از روابط آدمی با همنوعان خود سخن گفته بلکه روابط او را در همه زمینه ها، مورد توجه قرار داده است. از این رو، دریافتنی است که موازین اخلاقی، بستری مهم جهت برپائی وحدت اسلامی است. علاوه بر این، قرآن کریم بطور کلّی از نقش اخلاق در پدیدار شدن وحدت و بطور خاص از شاخصه های روابط حاکم بر جامعه سخن گفته است.

اینک آنچه مدنظر است شاخصه هایی کلی از موازین اخلاقی است که در ارتباط با موضوع وحدت و همبستگی ملی و اسلامی نقش آفرین است در زیر از این شاخصه ها گفتگو می کنیم.

الف: پایبندی به عهد و پیمان

قرآن کریم به طور کلی بر ضرورت وفای به عهد و پایبندی به میثاق، در همه زمینه ها تأکید کرده است با این همه پافشاری قرآن بر این اصل، در روابط اجتماعی و سیاسی حتی در مقابل دشمنان ـ مسلمانان و مؤمنان جای خود دارد ـ به عنوان مسأله ای بنیادین، بیشتر است این بدان معناست که رعایت جنبه های اخلاقی در حفظ و بقای وحدت جامعه نقشی اساسی بازی می کند. خداوند متعال در سوره توبه بعد از تعیین مدّت برای مشرکان می فرماید: «إِلاَّ الَّذِینَ عَاهَدتُّم مِّنَ الْمُشْرِکِینَ ثُمَّ لَمْ یَنقُصُوکُمْ شَیْـءًا وَلَمْ یُظَاهِرُواْ عَلَیْکُمْ أَحَدًا فَأَتِمُّوآاْ إِلَیْهِمْ عَهْدَهُمْ إِلَی مُدَّتِهِمْ إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُتَّقِینَ؛(24) مگر کسانی از مشرکان که با آنها عهد بستید، و چیزی از آن را در حق شما فروگذار نکردند و احدی را بر ضدّ شما تقویت ننمودند پیمان آنها را تا پایان مدتشان محترم بشمرید زیرا خداوند پرهیزکاران را دوست دارد.»

در این آیه خداوند پیمان مشرکانی که بر خلاف پیمان خود کاری انجام نداده اند محترم شمرده است. و در جای دیگر بعد از سفارش به وفا به عهد خدا، نقض عهد را به زن سبک مغز تشبیه کرده که پشم های تابیده خود را وامی تابد آنجا که می فرماید: «همانند آن زن (سبک مغز) نباشید که پشم های تابیده خود را، پس از استحکام، وامی تابد در حالی که سوگند (و پیمان) خود را وسیله خیانت و فساد قرار می دهید، به خاطر اینکه گروهی، جمعیتشان از گروه دیگر بیشتر است (و کثرت دشمن را بهانه ای برای شکستن بیعت با پیامبر می شمرید). خدا فقط شما را با این وسیله آزمایش می کند و به یقین روز قیامت، آنچه در آن اختلاف داشتید برای شما روشن می سازد.»(25)

ب ـ امر به معروف و نهی از منکر

پروردگار متعال در بسیاری از آیات به امر به معروف و نهی از منکر سفارش کرده است و امر به معروف و نهی از منکر در حقیقت به منزله یک پوشش اخلاقی ـ اجتماعی برای محافظت جمعیت است. زیرا اگر مسأله امر به معروف و نهی از منکر در میان نباشد عوامل مختلفی که دشمن بقای «وحدت و همبستگی اجتماعی» هستند همچون موریانه از درون، ریشه های اجتماع را می خورند و آنرا از هم متلاشی می سازند، بنابراین حفظ همبستگی ملی بدون نظارت عمومی صالحان ممکن نخواهد بود. و خداوند متعال عمل به آن دو را یکی از صفات مؤمنان دانسته و می فرماید: «وَالْمُؤْمِنُونَ وَالْمُؤْمِنَاتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِیَآءُ بَعْضٍ یَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَیَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنکَرِ؛(26) مردان و زنان با ایمان، ولیّ (یار و یاور) یکدیگرند امر به معروف و نهی از منکر می کنند.»

و در آیه 108 سوره توبه خداوند یکی از صفات منافقان را تفرقه افکنی دانسته که برای عملی ساختن این عمل زشت خود (تفرقه افکنی) از عکس امر به معروف و نهی از منکر استفاده می کنند و می فرماید: «الْمُنَافِقُونَ وَالْمُنَافِقَاتُ بَعْضُهُم مِّن بَعْضٍ یَأْمُرُونَ بِالْمُنکَرِ وَیَنْهَوْنَ عَنِ الْمَعْرُوفِ؛(27) مردان و زنان منافق، همه از یک گروهند، آنها امر به منکر و نهی از معروف می کنند.»

همچنانکه در آیات به این دو فریضه اهمیت داده شده است در روایات زیادی هم اهمیت این دو بیان شده و در روایتی از امام باقر(ع) از آن به عنوان فریضه بزرگ یاد شده که دیگر واجبات در سایه آن اقامه می شود.

امام باقر(ع) چنین می فرماید: «امر به معروف و نهی از منکر دو فریضه بزرگ الهی است که بقیه فرائض با آن دو بر پا می شود و بوسیله این دو، راهها امن می گردد، و کسب و کار مردم حلال می شود، حقوق افراد تأمین می گردد، و در سایه آن زمین ها آباد، و از دشمنان انتقام گرفته می شود، و در پرتو آن همه کارها رو به راه می گردد.»(28)

آنچه از آیات و روایات بدست می آید این است که امر به معروف و نهی از منکر یکی از محورهای همبستگی است زیرا از دشمنان نمی شود انتقام گرفت مگر با اتحاد و همبستگی و دین سالم نمی ماند مگر با اقامه فرائض و غیر این موارد که جامه عمل پوشیدن همه آنها را امام(ع) فقط در سایه امر به معروف و نهی از منکر می داند.

و خداوند متعال می فرماید: «کُنتُمْ خَیْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَتَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنکَرِ وَتُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ؛(29) شما بهترین امتی بودید که به سود انسان ها آفریده شده اید (چه اینکه) امر به معروف و نهی از منکر می کنید و به خدا ایمان دارید.»

در این آیه خداوند متعال بهترین امت بودن را امر به معروف و نهی از منکر دانسته و جماعتی را امت گویند که ما بین اعضا و افراد آن یک همبستگی و وحدتی داشته باشد که در آیه مذکور سبب این اتحاد را امر به معروف و نهی از منکر و ایمان به خدا دانسته که اگر این سبب ها از بین برود اولاً این امت اتحاد خود را از دست داده و همبستگی آنها از بین می رود. ثانیاً فضیلت این امت از بین خواهد رفت. همه اینها نشانگر اهمیت و محوریت امر به معروف و نهی از منکر در همبستگی می باشد.

با تمام این تفاسیر و معیارهایی که داده شد، آیا واقعا به این شاخصه ها در جامعه ما عمل می شود و شعار نظام شایسته سالاری را که در گذشته برخی جریانات سیاسی دادند و بعضاً به عکس عمل کردند را می توان در جامعه مشاهده کرد، یا کسانی که از روی دلسوزی و بر اساس نظام شایسته سالاری در جامعه فعالیت دارند و با معیارهای اسلامی ایرانی حرکت می کنند پشتوانه محکمی دارند.

در شهری مانند علی آباد کتول که از قومیت های مختلف تشکیل شده و سابقاً دارای مهاجرانی از سراسر کشور بوده این مسئله بسیار شایان توجه بوده و معمولاً بخشی از پدیده ها و رخدادهای سیاسی و اجتماعی و ... بسته به نوع نگاه قومیتی برخی افراد خاص دارد که این نگاه از نظر دین اسلام و قرآن محکوم و نامشروع است.

اصلاح این شیوه و رویه نیاز به کار اعتقادی و معرفتی دارد و دستگاه های فرهنگی،علما، نخبگان، اساتید دانشگاه ها وعموم مردم به اندازه ای که می توانند باید دراین باره نقش آفرینی کنند و الا خداوند با هیچ قومی تعارف ندارد:

 "اِنَّ اللّهَ لا یُغَیِّرُ ما بِقَومٍ حَتّیَ یُغَیِّروا ما بِاَنفُسِهِم"

پی نوشت ها

1. یادداشت های شهید مطهری، ج 1، ص 202 ـ 217.

2. انفال/ 46.

3. انعام/ 153.

4. آل عمران/ 64.

5. سیره ابن هشام، ج اول، ص 501.

6. جمهوری اسلامی، 28 / 6 / 1380.

7. انعام/ 159.

8. در جستجوی راه امام از کلام امام، دفتر 15، ص 129.

9. آل عمران/ 103.

10. در جستجوی راه امام از کلام امام، دفتر 15، ص 152.

11. نحل/ 64.

12. جمهوری اسلامی، 7 / 7 / 1382.

13. همان.

14. پیام امام خمینی، 29 / 5 / 58.

15. نجم/ 3 و 4.

16. نساء/ 80.

17. انفال/ 46.

18. جمهوری اسلامی، 7/2/1384.

19. همان.

20. آل عمران/ 159.

21. توبه/ 128.

22. انتخاب، 16 / 5 / 1382.

23. وسایل الشیعه، ج 8، ص 541.

24. توبه/ 4.

25. نحل/ 92.

26. توبه/ 71.

27. توبه/ 67.

28. وسائل الشیعه، ج 11، کتاب امر به معروف، باب 1، حدیث 6، ص 395.

29. آل عمران/ 110.

نویسنده: جواد محمدیان/ برگرفته از مرکز نشر و معارف قرآن

نظرات
هنوز هیچ دیدگاهی ثبت نشده است اولین نظر را شما ثبت کنید
ثبت دیدگاه

ارسال دیدگاه