سخنان بسیار مهم سعید جلیلی درباره مذاکرات هستهای / 7 مصداق بیاعتمادی ایران به آمریکا / دفاع از حق هستهای، دفاع از حقوق یک ملت است / نقدی بر توافق لوزان
دکتر سعید جلیلی، نماینده امام خامنه ای در شورایعالی امنیت ملی، طی سفری یک روزه به ارومیه، در جمع دانشجویان این شهرستان سخنان بسیار مهمی را ایراد کرد.
به گزارش زرین نامه به نقل از خیبرآنلاین، عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام در این سخنرانی به موضوعات مختلف روز به ویژه در حوزه سیاست خارجی و مذاکرات هسته ای پرداخت.
براساس این گزارش، عضو شورای راهبردی روابط خارجی ضمن بیان برخی ناگفته ها از روند مذاکرات سابق که به مسئولیت وی برگزار شده بود، برای نخستین بار به توافق فاجعه بار لوزان نیز پرداخت و به برخی از جملات دوپهلو، مبهم و کلی گویی در آن انتقاداتی را وارد دانست.
به جهت اهمیت مطالب مطرح شده، متن کامل سخنان دکتر سعید جلیلی به تاریخ 25 فروردین 1394 در دانشگاه آزاد ارومیه به نقل از پایگاه اطلاع رسانی وی منتشر می شود:
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم. بسم الله الرحمن الرحیم. الحمدالله رب العالمین و صل الله علی سیدنا محمد و آله الطاهرین.
*چرا موضوع هسته ای ایران برای چند قدرت دنیا اینقدر اهمیت دارد؟
خدا را شکر میکنم که امروز این توفیق را پیدا کردم در شهر شهیدان باکری و امینی و شهدای ارزشمند در جمع صمیمی شما عزیزان حضور پیدا کنم. یک سؤالی که شاید برای برخی از ما مطرح باشد و نه تنها برای مردم ما شاید برای بسیاری از مردم جهان این سؤال زیاد مطرح بشود که موضوع هستهای ایران چیست؟ چرا اینقدر به این موضوع اهمیت داده میشود؟ این سؤالی است که پاسخ آن برای خیلی ها مهم است. بعضی از مردم خود ما سؤال میکنند که هستهای چه اهمیتی دارد؟ چرا اینقدر به آن میپردازند؟
شما به کشورهای منطقه هم که میروید، خیلی از خود شما یا دوستان شما به حج یا زیارتی مشرف میشوند، میگویند از ما سؤال شده که این موضوع هستهای شما چیست؟ در جهان هم همینطور است. در خیلی از کشورهای دنیا که میروید، مردمی که اخبار را تعقیب میکنند، این سؤال را دارند که موضوع هستهای ایران چیست؟ چرا اینگونه به آن توجه میشود و کانون توجه قرار گرفته؟
برای این سؤال یک سؤالات دیگری وجود دارد که این سؤال را بیشتر مهم میکند. آن هم این است که اگر مثلاً عدهای نگران امنیت جهان هستند، نگران سلاحهای کشتار جمعی هستند، ما موارد دیگری را مشاهده میکنیم. حالا جدا از اینکه در خود همین کشورهایی که امروز ادعا دارند زرادخانههای هستهای وجود دارد، هزاران کلاهک هستهای وجود دارد. اگر آنها نگران هستند چطور هیچ صبحتی راجع به اینها نمیشود؟! نه اینکه حالا یک زمانی داشتهاند و حالا انبار کردهاند. در همین امروز ۲۰۱۵ که داریم با هم صحبت میکنیم، شما شاهد هستید که همین کشورها کماکان دارند به تحقیق، تولید و توسعه سلاحهای هستهایشان ادامه میدهند. شاید بگویند اینها به هر دلیلی برای خودشان یک انحصاری قائل هستند. حالا در ادامه عرض خواهم کرد اما میگویند بقیه نباید داشته باشند.
یک سؤال دیگر این است که خیلی از بقیهای که اینها میگویند، برخی از کشورها را ما شاهد هستیم که آنها هم در همین موضوع هستهای، نه به شکل صلحآمیزش، به شکل همان سلاح هستهای وارد شدهاند. حتی شما در همین آسیا میبینید. حالا رژیم صهیونیستی جای خودش که صدها کلاهک هستهای دارد و هیچکس نباید چیزی بگوید. اسمی بیاورد و بحثی بیاورد. نکتهای بگوید. شما در همین منطقه شاهد هستید. هند آزمایش سلاح هستهای کرد.
یعنی رفت به سلاح هستهای دسترسی پیدا کرد و آزمایش کرد. بعد گفت بله، دارم. شما شاهد بودید. همین چند ماه پیش آقای اوباما به آنجا رفت و با آنها قرارداد هستهای هم بست. خب این یک سؤال است. شما که این همه نگران امنیت هستهای و بحثهای این فرمی هستید، چرا اینجا هیچ دغدغهای وجود ندارد.
شما همین بحث را در همسایگی هند میبینید. میگوید شاید حالا آن هند است و اینها نگران نیستند. در پاکستان که عنوانش هم جمهوری اسلامی است، او هم همین سلاح هستهای را دارد. کشوری هم هست که نظم سیاسی در آن نوسانات زیادی دارد. خود آنها میگویند مهد گروههای تروریستی است.
سلاح هستهای دارد اما شما میبینید در آنجا هم چنین بحثهایی مطرح نمیشود.
حالا چندتا سانتریفیوژ در نطنز که دارند زیر نظر دوربینهای آژانس و زیر نظر بازرسان آژانس و با مقاصد صلحآمیز کار می کنند. این سؤال مطرح است که اینها چیست که مثلاً شش وزیر خارجه کشورهایی که خودشان را قدرتهای بزرگ دنیا میدانند، حاضر هستند همه کارهایشان را رها کنند و بیایند بنشینند و بگویند راجع به این صحبت کنیم. با هم بحث کنیم که اینها این تعداد باشد و اینقدر باشد. کمتر باشد، بیشتر باشد. چیست. این خودش یک سؤال است دیگر. این یکی از بحثهای مهم است.
شاید آن سؤال اول هم برای خیلی از افکار عمومی جهان به همین خاطر مطرح بشود. آقا مگر چندتا سانتریفیوژ یا یک فعالیت صلحآمیز آن هم زیر نظر آژانس، آن هم با حضور بازرسان و دوربینها در یک کشوری که میگوید من عضو ان پی تی و عضو آژانس هستم. این یعنی چی. چرا این قدر مطرح است. حالا چون ما در این کشور هستیم شاید برای ما عادی باشد که این خبر یک خبر مطرح باشد اما کشورهای دیگر میگویند این چیست که خبر اول رسانهها میشود. هر روز روزنامه فلان رسانه را در آمریکا ورق میزنی، یکی دو موضوع در مورد این بحث دارد. چرا؟!
این است که ما باید از خود مسأله یک درک صحیح داشته باشیم. بدانیم که چرا مسأله طرح شده، چگونه طرح شده. اگر برای این سؤال، جواب صحیح داشته باشیم آن وقت میتوانیم در ادامه هم پاسخهای دقیقتری برای سؤالات دیگر داشته باشیم. برای اینکه این صحنه را خوب درک کنیم باید بدانیم در این صحنه چه میگذرد.
*رابطه سیاست خارجی با آرمانها و واقعیتها
شما میبینید یکی از بحثهایی که امروز خیلیها مطرح میکنند این است که عرصه سیاست خارجی عرصه واقعیتها است. یک عدهای آمدهاند آرمانها را در سیاست خارجی میآورند. یک عدهای آمدهاند ایدئولوژی را در سیاست خارجی میآورند. از این مباحث زیاد مطرح میکنند. به خصوص در غرب و به تبع آن برخی هم در داخل که بله آقا. عرصه سیاست خارجی عرصه واقعیتها است.
حالا من در باره این که در عرصه سیاست خارجی باید آرمان باشد یا نباشد، اندیشه باید باشد یا نباشد، ارزش باید باشد یا نباشد، این موضوع بحث من نیست. فقط یک اشارهای بکنم. این حرفی که برخی میزنند در خود همین کشورهایی که امروز مدعی ما هستند زده نمیشود. شما سایت وزارت خارجه آمریکا را باز کنید. یک بخشی دارد که در آن بخش سیاستگذاری، در صفحه اولش. الحمدالله امروز این را در اینترنت همه دسترسی دارند.
اولین بحثش این است که ما آمدیم تا اندیشه را با عمل مخلوط کنیم. این را به صراحت بیان میکند. به ما که میرسد میگویند سیاست خارجی اصلاً جای ایدئولوژی و اندیشه نیست. شما این استراتژی امنیت ملی آمریکا را نگاه میکنید که در ۲۰۱۵ منتشر شد. یعنی یک چیزی نیست که بگوییم این مال تاریخ قبل بوده. در بهمن ماه سال گذشته منتشر شد. یک متن ۴۰، ۵۰ صفحهای است. آن را بخوانید. ببینید در آن چه را مطرح میکند. اینکه آرمانهای ما این است. اهداف ما این است. ما باید به اینها برسیم.
یا اینکه میگویند سیاست خارجی جای مباحث ارزشی نیست. اینجا منافع ملی است و یک چیزهایی تعریف میکنند.
*جان استوارت میل و جنگ برای ارزشها
چون اینجا دانشگاه است. شما دیدید که بعضی مقالات و بعضی از اساتید به اسم لیبرالیسم مطرح میکنند. اینکه آقا اصلاً دنیا یک دنیای دیگر است.
حرفهایی که خودشان نمیزنند برخی در اینجا میزنند. شما ببینید. یکی از پدران اندیشه لیبرالیسم آقای جان استوارت میل است. این عین متن مقاله ایشان است. در مطلبی که منتشر میکرده. وقتی که درباره آن مبارزاتی که در آمریکا صورت گرفت و جنگ داخلی مینویسد، میگوید « جنگ چیز زشتی است اما نه زشتترین چیزها. میگوید وضع و حال رو به زوال و تحقیرشده حس اخلاقی و میهنپرستانه که این عقیده را القا میکند که هیچ ارزشی ارزش جنگیدن را ندارد، که هیچ چیزی ارزش جنگیدن را ندارد. اصلاً چیزی ارزش ندارد که بخواهیم برایش بجنگیم. بدترین چیز است.
میگوید این فکر بدترین چیز است. انسانی که چیزی ندارد که بخواهد برای آن بجنگد، چنین انسانی موجودی نگونبخت است.» این حرف پدر لیبرالیسم است. این چیزهایی که بعضاً میآیند برای ما مطرح میکنند. عین انگلیسی این هم هست. دقیقاً همین است. میگوید اگر کسی بخواهد همین را بگوید، هیچی از این بدتر نیست. که کسی ارزشی نداشته باشد که بخواهد برای آن بجنگد.
*در سیاست خارجی همه واقعیتها را ببینیم
حالا من نمیخواهم فعلاً این بحث را مطرح بکنم. اصلاً ما میگوییم بر فرض همه این حرفها هم درست، واقعیت صحنه روابط بینالملل امروز چیست؟ واقعیت سیاست خارجی چیست؟ واقعبین باشیم. اتفاقاً یکی از هنرهای بزرگ امام(ره) ما این بود که آمد واقعیتها را نشان داد. گفت بله. باید واقعیتها را هم دید اما همه واقعیتها را ببینیم. واقعیتی را که امروز در عرصه جهانی هست، ببینیم. امروز در عرصه جهانی چه واقعیتی وجود دارد. در همین سالی که ما امروز هستیم. ۱۳۹۴ یا به عبارت آنها سال ۲۰۱۵ میلادی، واقعیتهای همین سال ۲۰۱۵ را. حالا یک وقت هست که شروع میکنیم و از قبل میگوییم، از جهان میگوییم، از دنیا میگوییم. میگویند آقا اینها مال گذشته است. اینها که مال امروز نیست. مال همین ۲۰۱۵ چه است؟ در همین ۲۰۱۵ میلادی که به قول آقای کذا که تازه ده سال پیش گفته بود، بیست سال پیش گفته بود که ما به پایان تاریخ رسیدهایم و همه چیز به پایان خودش و به آن شکوفایی خودش رسیده. در همین سال ۲۰۱۵ در جهان مناسباتی حاکم است. این مناسبات را بفهمیم که چیست.
اینکه پنج کشور میتوانند امتیازاتی داشته باشند که دیگران نباید داشته باشند، این مال همین ۲۰۱۵ است. این مال عهد قرون وسطی نیست. میگوید این امتیازات باید برای این پنجتا قدرت باشد و بقیه نباید داشته باشند. آن چه است؟ یکی همین امتیاز «وتو» است که همه شما میدانید. میگوید ما باید داشته باشیم و بقیه نباید داشته باشند. میگوید اگر یکی از همین پنجتا کشور آمد به ناحق حمله کرد، به یک کشوری رفت و آن کشور را اشغال کرد.
همه آن چیزهایی که از نظر خود شما جنایت است انجام داد، باید به کی شکایت کرد؟ میگویند به شورای امنیت. اگر شورای امنیت آمد، بر فرض که همه هم گفتند این حرف درست است. فقط خود آن کشور گفت نه و این را «وتو» کرد، آن موقع باید چه کار کرد؟ این مال تاریخ نیست، مال همین امروز است.
*مجرم سلاح هستهای مدعی خلع سلاح شده است
بله. امروز یک ویژگی دارد. این در تاریخ بوده و متأسفانه الآن هم هست. بله. زور همین است دیگر. استکبار همین است. ویژگی این واقعیت دوم چیست. این است که این چیزی که شما امروز میبینید وجود دارد، فقط زور نیست. یعنی اگر یک زمانی هیتلری بود و زور میگفت. مثلاً میگفت تبعیض نژادی. همین را هم بیان میکرد. الآن زور است به علاوه تزویر. میبینیم همان کشوری که مجرم سلاحهای هستهای است مدعی سلاحهای هستهای میشود. او مدعی خلع سلاح میشود. همان کشوری که بیشترین روابط را با کشورهای دیکتاتوری دارد و متحدینش را حداقل در منطقه ما دیکتاتورها شکل میدهند، مدعی دموکراسی میشود. اینها آن چیزهایی است که امروز شاهد هستیم. حالا من نمیخواهم زیاد در این بحث وارد بشوم.
او میگوید من هستم که تعریف میکنم. یک مناسبات این طوری شکل گرفته است.
من این را چند جا عرض کردم. شاید اگر همین الآن شما عزیزان سؤال کنید که در همین مناسباتی که شکل گرفته و این انحصاراتی که شکل گرفته، میگویند بله، یک انحصاراتی شکل گرفته و بقیه نباید داشته باشند. یک عده باید داشته باشند و بقیه نباید داشته باشند. یک قوانین و مقرراتی هم درست شده. حالا تازه همان قوانین را میگویند بعضی از این مقررات را هم باز باید برخی استثنا بشوند. اینها قصه نیست و مال تاریخ نیست. مال همین امروز ۲۰۱۵ است. مال همین «فکت شیتی» است که آمریکاییها منتشر کردهاند. این را به صراحت بیان میکنند. حالا عرض خواهم کرد که مصادیق این چیست.
لذاست که شما میبینید یک مناسباتی شکل میگیرد. مثلاً کسانی که مدعی اقتصاد آزاد هستند، میگویند بازار آزاد، اقتصاد آزاد، مثلاً در جنگ سرد پنجاه سال با بلوک شرق جنگیدند که نخیر، شما چرا دارید میگویید فلان. باید بازار آزاد باشد. امروز همانها میگویند یک تراکنش بانکی در آن سر دنیا را باید ما اجازه بدهیم. در همین ۲۰۱۵٫ اینکه کدام بانک باشد و کدام نباشد را ما باید اجازه بدهیم. این استدلالی است که دارند. منطقی است که دارند. چی است. «واستکبروا فی الارض بغیر الحق و قالوا من اشد منا قوه». یک منطق قدیمی استکباری. اگر بگوییم چرا باید این باشد، میگویند «من اشد منا قوه». چون زور ما بیشتر است. با همین صراحت. چرا؟ چون ما سلاح هستهای داریم. ما این امکانات را داریم و بقیه باید این را گوش کنند.
*تجربهها و منطق عدم اعتماد به استکبار و آمریکا
حالا این است که اگر شما ملاحظه میفرمایید که الآن هم پخش شد. یک بحثی مطرح میشود که ما به اینها اعتماد نداریم، ما به اینها خوشبین نیستیم؛ این براساس یک منطق است. همانطور که فرمودند براساس یک تجربه است، براساس یک تجربه مشخص است. این تجربه رفتار استکباری است. شما در طول تاریخ دارید دیگر. مثلاً زمان قاجار که اینها میآمدند و این امتیاز را میگرفتند، کشور را تقسیم میکردند. ۱۹۰۷ میگفت شمالش مال تو.
جنوبش مال من و اینطور بحثها. حالا آیا آنجا یک عده ادبیاتشان تند بود و آنها به این خاطر این کار را کردند. وقتی که کودتای ۲۸ مرداد انجام شد، آن زمان که دولت وقت بیشترین اعتماد و حسن ظن را به آمریکا داشت. آمدند علیه خود او کودتا کردند.
همین جریانات جدید در منطقه را ببینید. من یادم هست چند ماه قبل از سقوط آقای مرسی معاون ایشان به تهران آمده بود. یک ملاقاتی با من داشت. به امریکا خیلی خوشبین بود. من گفتم شما باید به مردمتان متکی باشید. «و اتخذوا من دون الله الهه لعلهم ینصرون لا یسطتیعون نصرا و هم لهم جند محضرون». خیال میکردند آنها میآیند کمکشان میکنند. آخر هم همانها علیهشان شدند. من گفتم شما بر چه مبنایی این خوشبینی را دارید و این مباحث را میگویید؟ شما دیدید چه فرجامی پیدا کردند. بعد اینجا اصلاً هیچ بحث دموکراسی هم نمیشود، یک کسی که انتخاب شده است.
خانم اشتون که به تهران آمده بود. من در یک ملاقاتی به ایشان گفتم. گفتم حالا ما که با آقای مرسی اختلاف نظر زیادی داشتیم اما این دموکراسی که شما میگویید کجا است؟ انتخاب بشود، بعد او را کنار بگذارند، بعد فلان بشود و بعد هم هیچ سروصدایی نشود!
شما همین یک سال گذشته را ببینید. شما دیدید رژیم صهیونیستی ۵۱ شبانه روز یک مردم بیدفاعی را، زن، مرد، بچه بمباران میکرد. همین قدرتهایی که ادعای حقوق بشر و دمکراسی دارند هیچی نمیگفتند. هیچی نمیگفتند. اینهایی که میگویند برای چندتا سانتریفیوژ باید پنجتا قطعنامه صادر کرد، اینجا دیگر قطعنامه لازم نبود! نه تنها قطعنامه لازم نبود، دفاع هم میکردند. پشتیبانی هم میکردند. این واقعیت امروز است.
شما باز همین امروز میبینید. در همین ۲۰ روز اخیر. یک کشوری بر یک مبنایی و بر یک توهماتی شروع میکند و به یمن حمله میکند. بمباران مردم و زیرساختها. شورای امنیت کجا است؟ قطعنامهاش کو؟ نظرش کو؟ هیچی! تازه پشتیبانی هم میکنند، تازه میگویند این خیلی خوب است.
آن دوستانی که میگویند باید در سیاست خارجی واقعبین بود. اینکه میگوییم اعتماد. کسی که کشتار زن و بچه مردم را در پنجاه و یک روز تأیید میکند، میشود به او اعتماد کرد؟ این بر چه مبنا و با چه منطقی دارد این را تأیید میکند؟ حالا تاریخ خود ایران را هم شما ببینید. به خصوص ۳۵ سال پس از انقلاب. یک کسی مثل صدام میآید حمله میکند. همه چی به او میدهند. یکی سلاح شیمیایی میدهد، یکی هواپیما میدهد، هر کس هر چه داشت میدهد. آنهایی هم که هیچی نداشتند میگفتند ما پول دادیم. اینها اعترافات خودشان است. اینکه میگوییم واقعیتها در سیاست خارجی و باید واقعبین بود، آیا اینها واقعیتهای سیاست خارجی هست یا نه؟
*تجارب و منطق عدم اعتماد به آمریکا در موضوع هستهای
من از این جا میخواهم وارد بحث هستهای بشوم. چرا هستهای امروز این قدر برای آنها مهم است؟ وارد بحث آن سؤال بشوم. همانطور که عرض کردم یک مناسباتی شکل گرفته همین انپیتی که صحبت میشود. در خود همین انپیتی شما ماده ۱ و ۲ را که ملاحظه میفرمایید، میگوید پنج کشور باید سلاح هستهای داشته باشند و بقیه نباید داشته باشند. همین انحصار و تبعیض را به همین راحتی اینجا بیان کرده است.
*در معاهدات باید میان تکالیف و حقوق توازن برقرار باشد
در همین انپیتی یکسری حقوق تعریف شده. یکسری تکالیف هم تعریف شده. مثل هر معاهدهای توازن باید اینطوری باشد دیگر. یکسری حقوق باشد و یکسری تکالیف. وگرنه اگر توازن نباشد اعضا میگویند اگر من از آن حقوق برخوردار نشوم، برای چه باید بیاییم و این تکالیف را انجام بدهیم؟ این در معاهدات یک اصل است که باید توازنی بین تکالیف و حقوق باشد. در همین انپیتی آمده که کشورها حق دارند انرژی صلحآمیز هستهای داشته باشند.
این انرژی صلحآمیز هستهای چیست؟ من این را یک کم باز کنم. یکی این است که مثلاً شما یک نیروگاه اتمی داشته باشید که سوخت آن به جای اینکه بخواهد سوختهای فسیلی باشد، سوخت هستهای باشد. نیروگاه قدرتی برای تولید برق. قبل از انقلاب هم یک قراردادهایی بسته شده بود، مثل همین نیروگاه اتمی بوشهر.
*تجربههای بی اعتمادی به آمریکا و قدرتهای استکباری در موضوع هستهای:
1- نیروگاه بوشهر:
اینکه رهبری معظم میفرمایند ما اعتماد نداریم مبتنی بر یک تجربه است. این تجربه چیست؟ از همینجا شروع کنیم. چه اتفاقی افتاد؟ یک دیکتاتور در ایران سرنگون شد. هیچکسی در دنیا در مردمی بودن این انقلاب شکی ندارد. یعنی تمام اندیشمندان و نویسندگان غربی هم وقتی یاد میکنند، میگویند انقلاب اسلامی ایران یک انقلاب مردمی است. همه به این تعبیر اعتراف دارند. یک رژیم دیکتاتوری سرنگون شد و یک رژیم مردمی و یک نظام مردمی سر کار آمد. حالا ممکن است آنها از این خوششان بیاید یا خوششان نیاید ولی در این که شک ندارند. خب چه اتفاقی افتاد؟ چرا باید یک دفعه تمام اینها لغو بشود؟ نه تنها یکجانبه لغو بکنند بلکه اگر کشور دیگری مثل روسیه آمد گفت من حاضر هستم بوشهر را بسازم، شروع به فشار بکنند.
شما یادتان هست. در دهه هفتاد میلادی چند دور گفتگوهای مفصل بود. بین نخست وزیر روسیه و الگور معاون اول رئیس جمهور آمریکا برای ممانعت از ساخت بوشهر. میگفتند دور اول، دوم، سوم. چرا؟ چون یک نیروگاهی است که دارد هستهای تولید میکند. چرا این همه فشار آوردند؟ چرا لغوش کردند؟ چرا گفتند نه، ما دیگر انجام نمیدهیم؟ مگر چه اتفاقی افتاده بود؟ یک دیکتاتور رفته بود و به جایش یک نظام مردمسالار آمده بود. حالا اگر یک کشور دیگر آمده چرا فشار میآورند؟ میگویند نه، این کار نباید انجام بشود.
این را دقت بکنید. اینکه میگوییم حقوق هستهای در انپیتی آمده. این حقوق یعنی چه؟ یعنی همین که نیروگاه داشته باشید. میدانید که نیروگاه یعنی مثلاً اگر شما میگویید من این نیروگاه سوخت را دارم یعنی اینکه باید یک سوختی داشته باشد. چون اصلش این است دیگر. میگوییم نیروگاه اتمی، باید یک سوخت هستهای داشته باشد که کار بکند. نمیشود که سوخت گازوئیل به نیروگاه اتمی بریزید. حالا اگر این سوخت را نداشتید، شما بروید نیروگاه بسازید ولی سوختش را نداشته باشید. یعنی هرچه هزینه کردهاید هیچ. مثلاً یک نیروگاه ساختید چند میلیارد، یک دفعه میگویند ما تصمیم داریم سوخت را به شما ندهیم. اینها راجع به سوخت فسیلی داشتند این کار را میکردند. برای کشوری که صد سال از تولید نفتش میگذشت، شما دیدید. به سراغ تحریم بنزین رفتند. ما به شما بنزین نمیدهیم. خوشبختانه با حرکتی که شد و خودکفاییای که در بنزین صورت گرفت، تیر آنها به سنگ خورد. یعنی حتی روی بنزین.
یکی از بحثهای اساسی آنها در اواخر دولت بوش و اوایل همین دولت اوباما این بود که تحریم بنزین. یک جستجو بکنید. تحریم بنزین، تحریم بنزین.
چرا تحریم بنزین از دستور خارج شد؟ چون ایران در تولید بنزین خودکفا شد. این هم که دیدید برخی جنجالهایی شد، به خاطر این بود که آنها از این خودکفایی نگران بودند. اینها اینطوری بودند. حالا شما میآیید در نیروگاه سوخت. نیروگاه اتمیای که کاملاً برای مصارف صلحآمیز و تولید برق است.
الحمدالله همین الآن هزار مگاوات برق نیروگاه بوشهر در سیستم مرکزی برق کشور جاری است. خب این سوخت نیاز دارد. اگر شما سوختش را نداشته باشید یعنی هر چه هزینه کردهاید بیخود است.
من یادم هست در یکی از این گفتگوها آقای سولانا همین را به من بیان کرد. گفت شما مثل کسی هستید که ماشین ندارد. رفتید و میخواهید بنزین تولید بکنید. میخواهید بنزین بخرید. این یعنی چه. برای چه این کار را میکنید؟ در گفتگوهای لندن در سال هشتاد و شش این سؤال را از من پرسید. گفتم آقای سولانا، من از شما یک سؤال میکنم. اگر ما رفتیم یک ماشینی را خریدیم که اتفاقاً ماشین گرانقیمتی هم بود، به اصطلاح ماشین را خیلی گران خریدیم. این ماشین را خریدیم که از آن استفاده بکنیم ولی بعد بنزینش را نداشتیم. آن موقع چه؟ آن موقع چه باید کرد؟ آیا این منطقی نیست؟ شما باید اطمینان داشته باشید که این سوخت را دارید.
*غنی سازی جزو حقوق مصرح در ان پی تی است
حالا عرض من این است که در همین انپیتی که این استثنا را برای پنج قدرت قائل شده، میگوید داشتن چرخه سوخت حق کشورها است. چرخه سوخت یعنی چی. من این را توضیح بدهم. شما میدانید برای این کار که بخواهد انجام بشود. شما یک معدن اورانیوم دارید. این معدن باید به کیک زرد تبدیل بشود. این کیک زرد باید به گاز UX6 تبدیل بشود. بعد این گاز که اورانیوم طبیعی است باید به میزان مصرفی که شما نیاز دارید غنی بشود. به نوع مصرفی که نیاز دارید، این باید غنی بشود. مثلاً برای رآکتور سوخت و رآکتور قدرت مثل نیروگاه بوشهر شما سه و نیم درصد نیاز دارید. این چرخه سوخت هستهای و غنیسازی جزو حقوق مصرح در انپیتی است. هیچ جا نگفته نباشد. هیچ جا هم نگفته مثلاً این باید دو درصد باشد، سه درصد باشد، ده درصد باشد، بیست درصد باشد. گفته براساس آن مصرف صلحآمیز. شما مصارف صلحآمیز دارید و نیاز دارید. ممکن است یکجا بیست درصد باشد و حتی یکجا بیشتر باشد اما مصرف آن باید صلحآمیز و زیر نظر آژانس باشد. بله. اینها را گفته اما اصلاً محدود نکرده.
۲- مخالفت با تاسیسات اصفهان و نطنز:
اینکه مال بوشهر بود. شما میبینید در همین سال هشتاد و دو که اینها آمدند و آن گفتگوها را انجام دادند و توافق شد، میگفتند کارخانه کیک زرد اصفهان شما باید تعلیق بشود. گفتیم اینکه دارد تولید گاز میکند. خب باید تولید بشود. گفتند نه. مرحله دومش این است. مرحله بعدش غنیسازی است که انجام میشود. حالا این اورانیوم طبیعی که به شکل گاز درآمده باید براساس نیازی که داریم غنیسازی بشود که این کار در نطنز انجام میشد.
چرا میگویند این نباید باشد. میگوییم آقا این در انپیتی که تازه شما برای خودتان این همه امتیاز قرار دادهاید، این را قرار داده. هیچ جا هم محدود نکرده که باید اینطوری باشد یا باید یک تأسیسات داشته باشید یا دوتا داشته باشید. شما دیدید. در آن گفتگوها برای همین اعتمادسازی آمدند قبول کردند.
یک توافقی شد که ما فعالیتهایمان را داوطلبانه تعلیق بکنیم. موقت.
همان زمان هم در گفتگوهایی که در سال هشتاد و سه بود بیان شده بود که این تعلیق موقت و داوطلبانه است. من میخواهم بگویم اینکه گفته میشود بیاعتمادی، شواهدش چیست. آن مال بوشهر. حالا به اینجا بیاییم. کیک زرد اصفهان و غنیسازی تأسیسات نطنز تعلیق شد. موقت و داوطلبانه. برای اینکه اعتمادسازی بشود. دوستان گفتند حالا که شما میگویید برای اینکه جلب اعتماد بشود. خود آنها هم گفته بودند موقت و داوطلبانه یعنی چند ماه. این دو سال و نیم طول کشید.
من خاطرم هست. در سال هشتاد و چهار که اولین دور گفتگوها بود که آن تیم جدید در آن سال میرفت. آنها بیان میکردند که نه. این تعلیق موقت و داوطلبانه حالا باید تعطیل بشود و بعد تخریب بشود. این را کی میگفت. آقای فیشر، وزیر خارجه وقت آلمان. همین کسانی که خودشان آمده بودند و این را در توافق پاریس امضا کرده بودند، میگفتند نه. این باید تعطیل بشود و بعد هم تخریب بشود. گفتیم آقا این قرار بود چند ماه باشد. برای اعتمادسازی بوده. نه برای اینکه همین جور ادامه داشته باشد. تازه تعطیل بشود و بعد هم تخریب بشود. این آن چیزی است که آنها دنبال میکردند.
۳- سوخت ۲۰ درصد رآکتور تحقیقاتی تهران:
اینکه میگویند اعتماد نیست. بعد هم گفتند اصلاً شما چرا میخواهید سوخت را خودتان تولید بکنید؟ اگر میگویید مصارف صلحآمیز است. خب بروید از بازار بخرید. من نکته سومش را برای شما مثال بزنم. سال ۸۸ شد. یکی از مصارف صلحآمیز انرژی هستهای که طبق انپیتی حق شما است، همین رآکتور تحقیقاتی تهران است که مصارفش برای استفاده در داروها است. در سال هشتاد و هشت، ۸۵ هزار بیمار از این استفاده میکردند. الآن حدود یک میلیون شده. یک نیاز کاملاً انسانی، کاملاً صلحآمیز، زیر نظر آژانس و زیر نظر دوربینهای آژانس.
یادم هست که ایران در ۱۲ خرداد ۸۸ به آژانس انرژی اتمی نامه نوشت که سوخت رآکتور تحقیقاتی تهران دارد تمام میشود. ما به این سوخت نیاز داریم. سوخت آن هم بیست درصد است. شما که میگویید چرا خودتان میروید سوخت تولید میکنید، ما این سوخت را از شما میخواهیم.
اینکه میگویند قابل اعتماد نیست. دقت بفرمایید. آنها احساس کردند عجب اهرمی گیرشان آمده. پس با این اهرم فشار که تقریباً یک میلیون بیمار نیاز دارند میتواند فشار بیاورد و خواستههای خودش را دنبال بکند. مطرح کردند که اگر شما میخواهید باید بیایید گفتگو کنیم. گفتیم آقا گفتگو چیست! یک بحث کاملاً غیرنظامی و صلحآمیز است. برای دارو میخواهیم و شما هم طبق وظیفه آژانس این است که باید تامین بکنید. یعنی باید به اعضا بگوید و این را تسهیل بکند که اعضا بتوانند از این برخوردار باشند. چرا شما میگویید نمیدهید؟!
آنجا بحثهای تبادل سوخت شروع شد. میگفتند خیلی خب. اگر شما این را میخواهید. این را دقت بکنید. اگر الآن هزار کیلو اورانیوم سه درصد دارید به ما بدهید تا بعد ما از آن صد کیلو بیست درصد بدهیم. معادله این غلط نیست. از هر ده کیلو اورانیوم سه درصد، یک کیلو بیست درصد در میآید.
گفتیم این میشود تبادل سوخت. گفتند نه. شما این را بدهید بیاید. دو سال به آنجا برود. بعد ما بررسی بکنیم و بعد از دو سال و نیم به شما میدهیم.
گفتیم کجا همچین معاملهای صورت میگیرد. میخواستند به این بهانه سوخت کشور را از کشور خارج بکنند. یک امکان کشور بود. گفتیم آخر این چیست.
اینکه میگویند ما اعتماد نداریم. آن زمان هنوز ایران تولید بیست درصد انجام نداده بود. سوخت بیست درصد انجام نداده بود. اینکه گفته میشود ما اعتماد نداریم، یک منطق و یک تجربه و یک مشاهده عینی مال همین الآن است. گفتیم این هشتصد و پنجاه هزار بیمار ما به این بحث نیاز دارند.
نمیشود که بگوییم حالا برود و فلان. چه شد؟ حالا در ادامه عرض خواهم کرد.
من یادم میآید. وقتی که سال هشتاد و هشت رفته بودیم، گفتیم این سوخت بیست درصد که ما میگوییم نیاز داریم و طبق انپیتی حق ما است شما نمیدهید. پس ما میرویم تولید میکنیم. یک خندهای کردند که مثلاً به همین راحتی است، بروید تولید بکنید. این حرفشان هم درست بود، چون کار مشکلی است. خود سوخت بیست درصد نه؛ تبدیل این بیست درصد به صفحات سوخت به یک محاسبات پیچیدهای نیاز دارد. چه شد که این کار انجام شد؟
۴- بیانیه تهران:
حالا یک مورد دیگر از بیاعتمادیها را عرض کنم که در همین پرونده پیش آمده. اصلاً منطقه و تاریخ و اینها را هم کنار بگذاریم. دو وزیر خارجه برزیل و ترکیه به ایران آمدند. آقای آموریم وزیر خارجه برزیل و آقای احمداوغلو که الآن نخست وزیر ترکیه است و آن موقع وزیر خارجه ترکیه بود. اینها با من ملاقات کردند. هر دوتایشان یک نامه از همین آقای اوباما رئیس جمهور فعلی آمریکا توی جیبشان بود. گفتند ایران بهانهجویی میکند.
اینکه میگفت من سوخت میخواهم و اینکه میگفت فلان. مشکل با ایران است. ما گفتیم تبادل سوخت و ایران قبول نمیکند. اگر ایران واقعاً سوخت نیاز دارد، بیاید بدهد. چرا میخواهد به سراغ بیست درصد برود؟
من به هر دوتایشان گفتم؛ گفتم اینکه شما میگویید تبادل سوخت در چارچوب انپیتی و حقوق و تکالیف یک کشور است یا فراتر است؟ گفتند نه. آقای آموری گفت ما عضو عدم تعهد هستیم، اتفاقاً ما از این موضع ایران دفاع میکنیم. واقعاً هم همینطوری است. اینها در جنبش عدم تعهد بارها از این موضوع دفاع کردند. گفتم اگر در چارچوب حقوق کشور است میتوانیم گفتگو کنیم. این اجلاس سه جانبه بود؛ در همین تهران. هفت صبح شروع شد و یک نصف شب تمام شد. آن بیانیه تهران شد. گفتیم شما میگویید تبادل سوخت اما در این چارچوب. چارچوب حقوق کشور. گفتند نه. آقای اوباما به ما نامه داده؛ هر دوتایشان نامه را نشان دادند. یکی را به اردوغان نوشته بود و یکی را به لولا رئیس جمهور برزیل. گفتیم اگر شما در این چارچوب قبول میکنید ما هم قبول داریم. نشستیم با این دوتا کشور صحبت کردیم، آن بیانیه تهران شد. یک نصف شب شد. فردا صبح ساعت هشت و نه صبح بود که آن اجلاس برگزار شد. رئیس جمهور برزیل، آقای لولا در مسکو بود و خودش را رساند. آقای اردوغان هم همان شب آمد. گفتند این یک گام بزرگ است و نشان میدهد که میشود مسائل را با گفتگو حل کرد. بیانیه تهران را وزرای خارجه سه کشور امضا کردند. ساعت چند بود؟ نه صبح.
نه صبح به وقت ما نصف شب آمریکا میشود. وقتی که آمریکاییها از خواب بیدار شدند. عصر همان روز به وقت ما قطعنامه جدید شورای امنیت علیه ایران را روی میز گذاشتند. قطعنامه ۱۹۲۹ .
وزرای خارجه برزیل و ترکیه شوکه شده بودند. گفتند این به ما نامه نوشت. آقای اردوغان و آقای لولا جفتشان گفتند شما به ما نامه نوشتید و گفتید برو. بله ولی بیانیهای که امضا شد بیانیهای بود که در آن حقوق ملت ایران حفظ میشد. خلاف انپیتی نبود. دشمن را خلع سلاح میکرد. برای همین هم هست که وقتی آنها این قطعنامه را همان روز مطرح کردند و چند روز بعدش تصویب کردند، آنها در همانجا دچار مشکل شدند. یعنی قطعنامهای بود که برزیل و ترکیه به آن رأی مخالف دادند. حالا اینطور نیست که بگوییم برزیل میخواهد به خاطر ما هزینه بدهد یا ترکیه. به خاطر آبروی خودش. آقای اردوغان و آقای لولا گفتند شما به ما نامه نوشتید، ما به آنجا رفتیم. نشان دادیم و گفتیم این کار در چارچوب انپیتی انجام شده. بعد شما میآیید قطعنامه صادر میکنید. جالب است که این قطعنامه دقیقاً بعد از آن صادر شد.
5- توافق ژنو:
می خواهم عرض میکنم که اینکه گفته میشود بیاعتمادی، این است. در همین موضوع هستهای. حالا شما بخواهید در هر پروندهای، پروندهاش را باز کنید، از این بحثها زیاد دارید. در همین یک سال اخیر هم شاهد بودید. مثلاً وقتی که توافق ژنو با هر ویژگیای که دارد، امضا میشود، باز به همان هم پایبند نیستند. برخی را اجرا نمیکند. برخی را نقض میکند و بحثهای اینطوری. این ماهیت آن نگاهی است که او دارد.
۶- اصرار دشمن بر تعطیلی کامل سایت فردو
راجع به فردو یک توضیحی بدهم. این که میگوییم چرا به دشمن بیاعتماد هستیم. دوستان این را دقت بفرمایند. خیلی جالب است. اصلاً این یکی از رسواییهای جهان استکبار است. چرا روی فردو حساس هستند. من این را از شما سؤال میکنم. میگویند دوتا تأسیسات هست. یکی تأسیسات نطنز است و یکی فردو. هر دوتایش زیر نظر آژانس است. دوربینهای آژانس در هر دو تاسیسات نصب است. بازرسان آژانس هم امکان دسترسی دارند.
چرا میگویند فردو باید تعطیل شود؟ یک نکته اضافه بر این بحث هم این است که میگویند هیچ ماده هستهای دیگر نباید در فردو وجود داشته باشد.
چرا؟ مگر هر دوتای اینها زیر نظر آژانس نیست؟ مگر دوربینهای آژانس در هر دوتایش نیست؟ به صورت کاملا قانونی هم کار میکنند. چرا میگوید نباید در فردو باشد؟
خودشان به این سؤال جواب دادهاند. ببینید جوابشان چقدر وقیحانه است. میگویند این که ما میگوییم غنی سازی در فردو نباید باشد، چون فردو زیر کوه است و اگر بمباران بشود، تخریب نمیشود. با همین وقاحت! چون نطنز روی زمین است و این زیرِ زمین است و روی آن کوه قرار دارد نمیتوانند بمباران کنند. افکار عمومی جهان هم این سؤال را دارد. ایران دوتا تأسیسات دارد، چرا دارید روی یکی از تأسیسات این قدر بحث میکنید؟
چون پدافند غیر عامل این تأسیسات قوی است. یعنی آمده از امکانات طبیعی و جغرافیایی استفاده کرده که زیر کوه قرار بگیرد و مورد هجمه قرار نگیرد. میگویند نه. این بد است! با همین صراحت بیان میکنند.
حالا اینها رضایت بدهند که هزارتا سانتریفیوژوجود داشته باشد اما این هزارتا سانتریفیوژ کار نکنند. ماده هستهای هم به آن تزریق نشود. میپرسیم چرا ماده هستهای نباشد؟! این جا که یک جای امنی است. میگوید نه . این عین تعبیرشان است. در این جا متریال نباید باشد. این آن منطق استکبار است که باید به آن توجه بشود.
۷- بیانیه وزارت خارجه آمریکا درباره لوزان
شما الآن نگاه بکنید. همین مطلبی که فرمودند. چیزی که بعد از همین گفتگوهای اخیر و بیانیه لوزان منتشر شد. این چیزی نیست که یک روزنامهنگار آمده باشد و مقاله نوشته باشد یا مثلاً یک کسی یک تحلیلی نوشته باشد. سایت وزارت خارجه آمریکا رسماً به عنوان بیانیه رسمی وزارت خارجه بیان میکند. شما بخوانید. چهار صفحه بیشتر نیست. خواهش من این است که دوستان این را بخوانند. ببینید دارد چه چیزهایی را مطرح میکند. یعنی اگر آنجا میآِید این را مطرح میکند. حتی در همان انپیتی که تازه برای خودشان حقوق ویژه و امتیازات خاص را قائل شدهاند، بعد همانجا میگوید نه.
درست است که اینجا هست ولی اینجا باید استثنا بشود.
حالا این ا ببینید که چه کسانی این را میگویند. کسانی که مدعی عبور از قرون وسطی و عبور از دوران تاریک فلان هستند و عصر خودشان را عصر روشنگی میدانند با وقاحت و جسارت چه بیان میکنند. اینها گفته شد اما اگر کسی میخواهد تحقیق و توسعه داشته باشد باید دامنه آن، باید برنامه آن و حدودش را ما تعیین بکنیم. باید با ما توافق بشود. این آن چیزی است که آنها دنبال میکنند. نقشه راهی که آنها دنبال میکنند.
این را ببینید. آن بحثهایی که مطرح میکنند. اگر ایران از حالا به بعد بخواهد هر چیز جدیدی بخرد باید از یک کانالی باشد که ما تعیین میکنیم. چه در تأمین، چه در تجهیز، چه در فلان. حالا شما ببینید. هزاران قلم کالا میشود. بعد میگوید فقط نه آن چیزی که هستهای است. حتی آن چیزهایی که مصرف دوگانه دارند. یعنی اگر یک چیزی مشابه بود و مصرف دوگانه داشت. مثلاً هم در بهداشت و پزشکی استفاده میشد و هم در هستهای. این هم باید توی آن کانال بیاید. شما حق ندارید بخرید. اگر مثلاً در صنعت نفت بود، در کشاورزی بود، در هرچه بود باید به آنجا برود. این منویاتی است که او دارد.
*پاسخ علت اهمیت موضوع هستهای ایران
حالا من از اینجا میخواهم این را خدمت شما عرض کنم. آن سؤال اولم را تا حدودی در حد بضاعتم توضیح بدهم. چرا این برای آنها این همه اهمیت پیدا میکند؟ مثالهایی که اول جلسه عرض کردم. چرا اینقدر روی این تأکید دارند؟ چرا موضوع ایران مهم شده؟ چرا بین همه بحثها اینها آمدهاند اینقدر روی این متمرکز شدهاند؟ چرا؟! چون در همین واقعیتی که تعریف کردیم. در همین عرضه بینالمللی که چند قدرت آمدهاند و میگویند «من اشد منا قوه». این ما هستیم که تعیین میکنیم که چه کسی کجا تراکنش بانکی داشته باشد. چه کسی در علم مطالعه بکند و چه کسی نکند. حدود تحقیقات هرکس چقدر باشد. یک قدرت ایستاده و میگوید من میخواهم مستقل باشم.
*گزینه نظامی اولین گزینه دشمن بود
شما میدانید که در بحثهای راهبردی وقتی که رویارویی میشود، میگویند چه کسی پیروز است؟ کسی که بتواند اراده خودش را به طرف مقابل تحمیل بکند. میگویند خیلیها این ادعا را داشتند. شما هم در تاریخ همین نیم قرن اخیر خواندهاید. پس چرا اینقدر روی ما تمرکز است. چون میبیند اگر این اراده را کرده، پای ارادهاش میایست و ارادهاش را محقق میکند در تحقق آن موفق میشود. همه این پنج قدرت میگویند شاه باید باشد. این میگوید شاه باید برود و شاه میرود. خب میگویید خیلی از کشورهای دیگر هم بودند. شما فرجام بسیاری از انقلابهای این نیم قرن اخیر را دیدهاید. بعد گفتند حالا شاه رفت. یک حرکتی بود. ما در سال اول فلان توطئه را میکنیم. هرچه توطنه کرد که مهمترینش جنگ تحمیلی بود. اینکه میگویند گزینه نظامی.
این اولین گزینه دشمن بود که روی میز گذاشت. هشت سال جنگ را به ما تحمیل کرد. با اعترافات خودشان. صدام که با ما نمیجنگید. اما امروز صدام کجا است و ملت ما کجا است. او این را میفهمد.
در همین موضوع هستهای میگوید من تمام تحریمها را انجام دادم. امروز ملت ما کجا است. او اعتراف میکند. شش کشور یک دفعه جمع میشوند و میگویند نه. قرار شده چند روز اینده صحبت بکنیم، برای چیست؟ برای اینکه میدانند این ملت میتواند اراده خودش را محقق کند.
*علاوه بر صدور قطعنامه، اقدامات تخریبی نیز مرتکب شدند
در همین بحث سوخت بیست درصد که عرض کردم و همین غنیسازی که انجام شد. این نبود که بگوید حالا من یک قطعنامه صادر کردم. برای بعضیها بعضاً اینطوری است. او قطعنامه صادر کرد و ما مقاومت کردیم و کارمان را انجام دادیم. نه. فقط قطعنامه نبود. در همین سانتریفیوژهایی که امروز در نطنز کار میکنند، به موازات قطعنامه شش اقدام تخریبی را شروع کرد. از ویروس استاکسنت فرستادن. برای اینکه آن نرمافزاری که کار را مدیریت میکرد دچار مشکل بکند. از مواد منفجره در خود وسائل فرستادن. آخرینش چه بود. خرابکاری و اینها همه چیزهایی بود که انجام شد و از همه آنها مهمتر ترور دانشمندان هستهای ما بود. اینطور نبود که حالا او یک قطعنامهای صادر کرد و بعد گفت ایران قبول نمیکند.
همین سوخت بیست درصد که عرض کردم هشتصد و پنجاه هزار بیمار ما نیاز داشتند. چرا اراده ما بر او غلبه پیدا کرد؟ چون یک دانشمند فیزیکدان هستهای مسلمان پیدا شد. بدون اینکه از نظام یک ریال مطالبه بکند، با یک روحیه بسیجی این کار را انجام داد و جانش را در این راه داد. شهید بزرگوار شهریاری. بدون این که یک ریال مطالبه بکند. البته بزرگترین مزد را گرفت. شهادت در راه خدا. اما خوشبختانه آنها وقتی هدف شومشان را انجام دادند و این شهید بزرگوار را ترور کردند که این کار انجام شده بود. یعنی محاسبات تبدیل به صفحات سوخت انجام شده بود.
او میداند که با یک ملتی روبرو شده است که فقط مقاومت نمیکند، پیشرفت هم میکند. فقط پیشرفت نمیکند، تکثیر میشود. میفهمد با یک تمدن جدید روبرو شده است؛ با یک تفکر جدید روبرو شده است. یک اندیشه دینی با همه ظرفیتهایش وسط میدان آمده. بعد او را با همه چیز به چالش میکشاند. اگر او سالها ادعای جمهوریت داشته و ادعای دموکراسی داشته. این در اینجا دارد با ارائه یک مردمسالاری واقعی جمهوریت او را هم به چالش میکشاند. مردمسالاری دینی.
*مقایسهای میان جمهوری اسلامی و متحدان منطقهای آمریکا
در یکی از صحبتهای دیگرم هم عرض کرده بودم. میبیند آنجا مردم هستند که تعیین میکنند. با چه؟ با یک اندیشه دینی. دارد یک تمدن اسلامی جدید را پی میریزد. او میفهمد این یعنی چه. یک شجره طیبهای شکل گرفته که «تؤتی اکلها کل حین باذن ربها». این دارد آثار خودش را بروز میدهد. این در سی و پنج سال با این همه فشارها، جنگ تحمیلی، تحریم و… به این مرحله رسیده که خود آنها میگویند. ما نگاه کنیم به متحدین آمریکا در منطقه که در چه وضعی هستند. ایران که نه تنها متحد آمریکا نبوده بلکه در مبارزه با آمریکا بوده امروز در چه موقعیتی است.
من این را چند بار عرض کردهام. آقای فهمی هویدی آمده بود یک مقاله نوشته بود. میگفت ما سال هفتاد و نه رفتیم و کمپ دیوید را امضا کردیم و متحد آمریکا شدیم. شما آن سال انقلاب کردید و مقابل آمریکا شدید. همزمان بود. چهار ماه قبل از ما بود. آنها اواخر هفتاد و هشت بودند و ما هفتاد و نه میلادی. میگفت شما امروز ماهواره هوا میکنید. مردم میبینند که آن کسی که رفت متحد آمریکا شد، دو میلیون نفر در قبرستانهای قاهره میخوابند. این را مقاله هم زد. در خود مصر چاپ شد. او میفهمد این هنوز از نتایج سحر است.
یک تفکر دینی، یک تمدن جدید شکل گرفته که «تؤتی اکلها کل حین». این دارد او را به چالش میکشاند. بر چه مبنایی. این دفاعی که امروز نظام ما دارد از هستهای میکند از چیست؟ دفاع از تحقیق و توسعه و دانشگاه است. میگوید این هزینهها را میدهم اما اجازه نمیدهم مسیر علم و تحقیق و توسعه بسته بشود. او از این نگران است. اینکه امروز او دارد در هستهای این فشارها را میآورد برای چیست؟ برای اینکه یک نظامی گفته بنده میخواهم مستقل باشم. ضمن اینکه در چارچوب موازین با همه هم آن مناسبات عادلانه را دارم. میتوانم داشته باشم اما چیزی که وجود دارد این است که من نمیتوانم چون یک کسی در آنجا اراده کرده است، من به خاطر او از حقوقم دست بکشم.
*دفاع از هستهای دفاع از حقوق یک ملت است
دفاعی که امروز از هستهای میشود فقط دفاع از حق هستهای نیست، دفاع از همه حقوق یک ملت است. همچنان که دفاع از خرمشهر فقط دفاع از خرمشهر نبود، دفاع از تمامیت ارضی کشور بود. دشمن فهمید نمیتواند وارد این عرصه بشود. شما میبینید. بیست و پنج سال از جنگ تحمیلی میگذرد، دشمن دیگر فکر چنین جسارتی را هم نمیکند. میداند این عرصهای نیست که بتواند با آن شوخی بکند. هشت سال میایستد. باکریها، امینیها، شهدای بزرگوار، تمام این شهدایی که ما داشتیم با تمام وجود دفاع میکنند و این ملت را بیمه میکنند.
امروز در هستهای هم همین است. او باید بفهمد که وقتی پای حق ملت در میان باشد، ملت و دولت و نظام همه متحد میایستند و از آن حقوق دفاع میکنند و او دیگر نمی تواند به سایر حقوق چشم داشته باشد. که هنوز این تمام نشده بگوید حالا دفاعی، بعد موشکی، بعد فلان موضوع، حالا بیاییم ببینیم حقوق بشر، بعد بیاییم ببینیم چرا سیاست شما در منطقه این است، چرا آن این است. میفهمد یک ملتی ایستاده است و دارد از حقوق خودش دفاع میکند. فقط مقاومت نمیکند، پیشرفت میکند، تکثیر میشود. او از این نگران است.
*دفاع از مظلوم در سیاست خارجی ایران یک اصل است
یکی از رهبران فلسطینی به تهران آمده بود. پریروز با من یک ملاقات داشت. میگفت این دفاعی که شما از فلسطین انجام دادید برای ما خیلی ارزشمند بود و تا الآن هم هست. میگفت امروز میبینیم این صحنه منطقه که شما از مظلوم دفاع میکنید. از سوریه گرفته تا یمن. این نشان میدهد که دفاع از مظلوم در سیاست خارجی شما یک اصل شده. یک اصل است و این است که برای شما اقتدار آورده.
اینکه شما میبینید آنها این طرف و آن طرف مینشینند و صحبت میکنند. مسائل فلانجا بدون ایران حل نمیشود چیست؟ مثلاً میگویند اینجا رفتیم نشد.
این توطئه ما نشد. خراب شد و فلان شد. غیر از این است که تفکر بسیجی ظهور پیدا کرده؟ شما این چند ماه اخیر این تعابیر را زیاد میشنوید. بله.
فلانجا ژنرال سلیمانی بود و نگذاشت. مگر ژنرال سلیمانی کیست؟ غیر از این است که حامل یک تفکر و یک تمدن و یک اندیشه از جنس باکریها است که امروز دارد قدرت خودش را نشان میدهد. «تؤتی اکلها کل حین». دارد آثار خودش را نشان میدهد. بعد آنها معترف میشوند که بدون ایران مسائل منطقه حل نمیشود. چرا حل نمیشود.
او میفهمد این تفکر فقط خرمشهر را آزاد نمیکند، جنوب لبنان را هم آزاد میکند. تکثیر میشود. بعد غزه هم مقاومت میکند. روند پیروزیهای رژیم صهیونیستی برعکس میشود و روند شکستهای او میشود. او اینها را میفهمد.
*۱۵۰ کشور جامعه بین الملل است یا ۴ کشور؟
این است که اگر شما میبینید تمام چند قدرت توان خودشان را به کار میبرند به این خاطر است. چرا موضوع هستهای ایران مهم است؟ به این خاطر است. این تعبیری که فرمودند، او میفهمد که این دارد تکثیر میشود. جنبش عدم تعهد حدود صد و سی کشور دنیا است. بارها میگوید ما از حقوق این دفاع میکنیم. لذا او باید خودش را جامعه بینالمللی معرفی بکند. اسم چهارتا کشور میشود جامعه بینالمللی. میگوییم آقا صد و پنجاه کشور، صد و سی کشور امضا کردهاند. نه یکبار، بیشتر از ده بار. اینکه میگویم مستند است. که حق ایران است که اینها را داشته باشد. بعد میگویند نه. جامعه بینالمللی نگران است.
این آن روندی است که امروز در صحنه بینالملل وجود دارد و این بروز یک اندیشه و یک تفکر است که ظهور کرده، بروز پیدا کرده و الحمدالله روز به روز موفقتر میشود. دلیل موفقیتش چیست؟ یک اندیشه ناب، همان که امام(ره) ما فرمود. «استجیبوا لله و لرسول اذا دعاکم لما یحییکم». یعنی اگر شما یک زمان به این اعتقاد داشتید، امروز آن را تجربه کردهاید که هر میزان اندیشه دینی را اجابت کردید به همان میزان حیات پیدا کردید، احیا شدید.
امروز بسیاری از آموزههای دینی ما باورهای تجربی ما شده. یعنی این را تجربه کردیم. یعنی اگر یک زمان این را میخواندیم که «ما یوجد الذین کفروا من اهل الکتاب و للمشرکین ان ینزل علیکم من خیر من ربکم»، امروز میبینیم. آنها دوست ندارند شما پیشرفت کنید. اگر یک زمان میخواندیم «لم ترضی عنک الیهود و النصاری حتی تتبع ملتهم»، امروز این را تجربه کردیم که استکبار نمیتواند تحمل بکند. مگر اینکه در مسیر او برویم. «تتبع ملتهم». میگوید باید این مسیر را دنبال کنید.
البته الحمدالله به خوبی این باور دینیمان را هم تجربه کردهایم. که «یریدون یطفئوا نور الله بافواههم و الله یتم نوره و لو کره الکافرون». والسلام علیکم و رحمت الله و برکاته.
انتهای پیام/م
ارسال دیدگاه