این لطف خدا است والله من که لایق شهادت نبودم
علی کابلی فرزند شهید مدافع حرم رحیم کابلی گفت: پدر در وصیت نامه اش با اطمینان خاطر نوشته بود «این لطف خدا است والله من که لایق شهادت نبودم.»
به گزارش زرین نامه؛ فرزند شهید رحیم کابلی امروز در مراسم یادبود شهدای حرم که در حسینیه عاشقان ساری برگزار شد به خاطره گویی از پدر شهیدش پرداخت و گفت: بعد از اینکه بابا بازنشسته شد همه فکر کردیم کارش کمتر میشود و بیشتر در خانواده میماند اما در عمل بر عکس شد و بیشتر با رفقای شهیدش بود.
وی افزود: پدر بعد از باز نشستگی برای دفاع از حرم بسیار تلاش کرد و وقتی که برای راهپیمایی اربعین ثبت نام کردند گذرنامه گرفتند تا به این سفر بروند که به یکبار خبر دادند که اجازه رفتن به شما داده شده و می توانید برای دفاع از حرم به سوریه بروید و ایشان به خانه آمدند و گفتند امروز بهترین خبر را در طول عمرم شنیدم.
فرزند شهید تصریح کرد: انتظار رفتن به سوریه برای پدرم خیلی سخت بود و اینکه اعزام به سوریه عقب افتاده و بیسار ناراحت شد؛ خودش را سرزنش می کرد که چه شده هم از زیارت امام حسین(ع) و هم از زیارت حضرت زینب(س) جا مانده است و به همین خاطر پدرم نتوانست طاقت بیاورد و گفت من نمی توانم اینجا بمانم و باید بروم به مشهد و با اصرار تنهایی به مشهد رفتند، از آنجا با ایشان تماس گرفتند که می توانند بروند به سوریه، نمی دانم که به امام رضا(ع) چه گفته بود.
وی افزود: من دو روز گذشته وصیت نامه پدر را دیدم و ایشان وصیت نامه را در بار اول که به سوریه رفتند نوشتند و با اطمینان خاطر نوشته بود «این لطف خدا است والله من که لایق شهادت نبودم.»
کابلی اظهار کرد: پدرم وقتی که برای بار اول رفتند سوریه و دوباره برگشتند اولین چیزی که گفتند این بود«اشتباه کردم برگشتم می تونستم بمونم» و وقتی مادرم خواست وسایل را مرتب کند و وسایل را از کیف خارج کنند اجازه ندادند؛ مهر نمازی که خواستند از کیف بردارند اجازه نداندند و تاکید کردند این مهر باشد و تا خون من با این تربت آغشته شود و در این نبرد یک تیر هم به جایی که مهرشان بود اصابت کرد.
وی افزود: پدرم برای بار دوم که در شلمچه اعزام شد حال و هوای دیگری داشت و از خانواده می خواست تا دعا کنیم که شهادت نصیبشان شود و از خدا خواسته بودم یک روزی با پسرشان هم لباس و همرزم جلوی دشمن بایستند که به این آرزویشان نیز رسیدند.
فرزند شهید مدافع حرم با بیان اینکه دادن خبر شهادت پدرم برای مادرم بسیار سخت بود، گفت: قلبا از اینکه پدرم به آرزویش رسیده بود خوشحال بود ولی مستاصل بودم که چطور این موضوع به مادرم بگویم.
وی افزود: وقتی مادرم خبر شهادت را شنید از روی مبل پایین و اولین حرکت او سجده شکر بود و من از این حرکت مادرم خوشحال شدم و زمانی که تصویر چگونگی شهادت پدرم را در فضای مجازی به مادر و خواهرم نشان دادم سخت بود اما بعد از دیدن عکس مادر و خواهر سجده شکر گذاشتند و شاید باورتان نشود من، خواهر و مادرم بهترین عکسی که از بابا در خاطرمان داریم عکس شهادت شان است.
این فرزند شهید حرم گفت: قبل از اعزام پدرم به سوریه وقتی به مزار شهدا رفتیم مادرم به پدرم گفت: اگر بی دست بشوی چه میکنی گفت: مثل ابوالفضل عباس شهید می شوم؛ مادرم گفت اگر بی سر بشوی چی؟ گفت: مثل اربابم شهید می شوم.
کابلی گفت: من مطمئن هستم اگر مادرم می پرسید اگر مفقد الاثر شوی چه می کنی ؟ مطمئن هستم پدرم می گفت مثل فاطمه زهرا(س) شهید می شوم.
وی ادامه داد: مطمنا خانواده شهدا آمادگی این را دارند که چنانچه پیکر شهدا برنگشت آنها میهمان حضرت زینب(س) خواهند بود؛ پدرم همیشه می گفت: دوست ندارم حتی یک وجب از خاک را اشغال کنم.
کابلی گفت: ما همه جا خواندیم که حضرت زینب(س) در کربلا جز زیبایی چیزی ندید این چند روز لحظات زیبایی بود و مردم از اینکه شهادت پدرم را به من تبریک میگفتند و با من هم عقیده بودند و اینگونه فکر میکردند تشکر میکنم.
وی افزود: امروز میخواستم با لباس سبز بیایم و به دلم آمد همه میدانند من پاسدارم با خود گفتم بهترین لباس لباس رزم است می خواهم به آقا(مقام معظم رهبری) بگویم آقا جان من و همه خانواده ام فدای حضرت زینب(س)؛ ما بچه های شهید مدافع حرم همه آماده ایم که هر وقت شما امر کنید و هر وقت از ما بخواهید به ولله قسم به هیچ وجهی لحظه ای تعلل نمیکنیم و فورا حاضر به انجام فرمانیم.
این فرزند شهید گفت: روز پاسدار را به پدرم تبریک می گویم و از او می خوام که سلام مار را به امام حسین(ع) م حضرت زینب(س) برساند./ ایسنا
انتهای پیام/
ارسال دیدگاه