سرایت غده سرطانی تعطیلی موسسات مالی به بانکهای خصوصی و دولتی!
مدتی است که تعطیلی موسسات مالی و اعتباری به نقل محافل تبدیل گشته و این سوال ایجاد شده که آیا غده سرطانی شایعه یا واقعیت تعطیلی موسسات مالی به بانکهای خصوصی و دولتی کشیده خواهد شد؟
به گزارش زرین نامه به نقل از آناج، مدتی است که بحث تعطیلی موسسات مالی و اعتباری بر سر زبانها افتاده و همین مسئله باعث به وجود آمدن تشویش و اعتراضات گستردهای از طرف مردم نسبت به این اقدامات شده است. فارغ از قصور دولت در مدیریت و برنامه ریزی صحیح برای مقابله با گسترش بیماری موسسات مالی و اعتباری اکنون موضوع فراتر از آن رفته و شاید بهتر باشد از دید امنیت ملی و اندیشکدههای غربی به این مسئله نگاه کرد.
از مدتها پیش آمریکا طی یک سیاست واحد در صدد مقابله با نظام جمهوری اسلامی ایران است و تقریباً تمام راههای پیش روی خود را به صورت مستقیم و غیر مستقیم پیاده کرد از 8 سال دفاع مقدس تا تهاجم فرهنگی که جزو همین پروژه غرب برای مقابله با گسترش تفکر اسلام و انقلاب بوده است با این همه یکی از سیاستهای پیش روی غرب که باراک اوباما رئیس جمهور سابق آمریکا استارت آن را زد مبارزه اقتصادی و ایجاد موانع و قطع شریانهای اقتصادی جمهوری اسلامی بود.
تحریم بانکهای ایرانی و عدم تجارت با این بانکها یکی از حربههای تئوریسینهای غربی برای ضربه زدن به جمهوری اسلامی بود که باز هم غرب نتوانست آنچنان که مدنظر داشت بتواند اقتصاد ایران را تضعیف کند.
با این همه به نظر میرسد اندیشکدههای غربی به این نتیجه رسیدند که باید با تزریق کردن اندیشه غربی بانکداری به سیستم بانکی و اقتصادی ایران، آن را مختل نمایند. حقوقهای نجومی و فلسفههای اشتباهی که برخی بانکها آن را سرلوحه امور خود قرار دادند مصداق همین اندیشههای وارداتی است که اکنون باعث فشل شدن شدن سیستم بانکی کشور شده است.
از طرفی ایجاد موسسات مالی و اعتباری گسترده و بیپروا با سودهای کلان و به پشتوانه بانکهای خصوصی و دولتی نیز باعث کشاندن اقتصاد به سمت بانک گرایی شد و سپرده گذاری جای سرمایه گذاری را گرفت.
اکنون مدتی است که اخبار متعددی از تعطیلی این موسسات مالی و اعتباری به گوش میرسد و بازی و سیاسیکاری دستهای پشت پرده با این موسسات با معادلات عقلی و اقتصادی منافات دارد. چرا که اولاً تشکیل چنین طیف گستردهای از موسسات مالی و اعتباری خود جای بحث دارد که با مجوز یا بی مجوز بودن آنها و ادامه فعالیتشان نیز قابل بررسی است و ثانیاً چرا پس از تشکیل این موسسات آن هم در دایرهای گسترده، هیچ یک از نهاد های نظارتی دولت و بانک مرکزی اقدامی برای مقابله با آن نداشتهاند؟
با این حال، با در نظر گرفتن این فرض که تعطیلی این موسسات مالی و اعتباری چه در واقعیت و چه به عنوان شایعه شکل گرفته باشد باعث ایجاد بدبینی مردم نسبت به سیستم بانکی و اقتصادی کشور میشود. بنا بر این با توجه به اینکه این موسسات مالی و اعتباری مجاز یا غیر مجاز با پشتوانه بانکهای خصوصی و دولتی وارد این گود شدهاند باید منتظر این ماند که این غده سرطانی شایعه یا واقعیت تعطیلی و نابودی موسسات اعتباری به بانکهای خصوصی و سپس به بانکهای دولتی کشیده شود چرا که این حرکت باعث ایجاد یک انفجار اقتصادی در جمهوری اسلامی خواهد بود و باعث تشویشهای فراوان اجتماعی ، سیاسی و اقتصادی خواهد شد.
حال باید سیستمهای نظارتی، دولت و بانک مرکزی مانع از پیاده سازی این طرح باشند.
نتیجتاً این طور به نظر میرسد اندیشکدههای غربی کاملاً به این نتیجه رسیدهاند که با فشارهای بیرونی نخواهند توانست به اقتصاد ایران ضربه بزنند به همین دلیل باید از درون به این سیستم نفوذ کرده و آن را متلاشی نمایند و سپس باعث ایجاد هرج و مرج در کشور گرددند.
به نظر می رسد ایجاد سیستم ربوی در بانکها و مقاومت نظام بانکی موجود در پیاده سازی بانکداری اسلامی نیز یکی از همان تفکرات اندیشه بانکداری لیبرال باشد که از طریق این نفوذیها وارد سیستم بانکی ایران شده است علاوه بر آن، همین تفکر نفوذی در صدد است تا مردم را نسبت به بانکهای جمهوری اسلامی بدبین کرده و سپس با شایعه یا تحقق از بین رفتن موسسات مالی، این غذه سرطانی را به بانکهای خصوصی و سپس بانکهای دولتی کشور کشانده و از آن طریق اقتصاد ایران را فلج کند.
به نظر می رسد در پشت پرده و از طریق نفوذیها ، کاسهای زیر نیم کاسه است و سیستمهای نظارتی کشور باید با دقت بیشتری نسبت به این مسئله ورود کنند.
انتهای پیام/
ارسال دیدگاه