جانبازی که با پاهای گچ گرفته اما استوار به استقبال پیروزی انقلاب رفت
وقتی ماموران رژیم در نزدیکی هتل معروف ما را محاصره کرده بودند برای اینکه از دستشان فرار کنیم داخل باغی در همان حوالی به صورت درازکش خوابیدیم و پناه گرفتیم اما ماموران شهربانی که روی پل ایستاده بودندکاملا به باغ احاطه داشتند و..
به گزارش زرین نامه به نقل از دانشجو سلام؛ قیام تاریخی ۵آذر سال پنجاه و هفت یکی از روزهای سرنوشت ساز در تاریخ انقلاب و منطقه گرگان و دشت است که متاسفانه به دلیل تبلیغات اندک این روز برای بسیاری از مردم و جوانان این دیار ناشناخته مانده است.
در همین راستا برای آشنایی با وقایعی که در این روز مهم رخ داد با یکی از شاهدان عینی و جانبازان قیام تاریخی مردم گرگان گفتگوی کوتاهی انجام دادیم.
رمضانعلی جعفری از جانبازان حادثه ۵آذر۵۷ که در آن زمان جوانی ۲۳ ساله بود درباره چگونگی مجروحیتش می گوید: وقتی که در پی گرامیداشت شهدای ۲۹بهمن مشهد امام دستور دادند در کشور مجلس گرامیداشتی برای آنان برپا شود علمای منطقه ما از جمله حاج آقا نور مفیدی و مرحوم حاج آقا طاهری مردم را به شرکت در این مراسم دعوت کردند.
علما از یکی دو روز قبل برنامه ریزی کردند و نیروی انتظامی اعلام موافقت کرد مردم صبح جمع شوند و به صورت جمعی تا امامزاده حرکت کنند و در امامزاده سخنرانی داشته باشند.
وی ادامه می دهد: آن زمان ما تمام چشم و گوشمان به این بود که علما چه می گویند وقتی آنان مردم را دعوت کردند من هم همراه با سیل جمعیت همرا ه شدم و در یک اجتماع آرام خود را به امام زاده عبدالله رساندیم.
جمعیت در حال عزاداری بودند و شعارهای اعتراضی خاصی نمی دادند اما این حرکت با تجاورز رژیم به حادثه ای خونین تبدیل شد.
این شاهدعینی ادامه می دهد: در امامزاده مردم کنار هم جمع شده بودند نا گهان دیدم در ابتدا ی سخنرانی تیراندازی شروع شد ابتدا فکر می کردیم تیرها مشقی است اما بعد دیدیم که این طور نیست فرد کنار دستی ام افتاد گفتم شاید حالش بهم خورده باشد اما خوب نگاه کردم دیدم زخمی شده است و بعداز این اتفاق جمعیت پراکنده شدند و از محوطه فرار کردند.
او می گوید: مردم متوجه شدند شایعه شده رژیم می خواهد شهرک فرهنگیان را آتش بزند برای همین جمعیت انقلابی هم تصمیم گرفتند بروند و برخی مراکز که وابسته به رژیم بود را آتش بزنند به همراه دیگر جوانان به سمت ساختمان افسران حرکت کردیم.
اما ماموران رژیم در نزدیکی هتل معروف و پمپ بنزین ما را محاصره کرد بودند برای اینکه از دست ماموران رژیم فرار کنیم در زمینهای بزرگ خالی که در کنار رستوران اکبر جوجه فعلی بود خود را پنهان کردیم و دراز کشیدم و منتظر بویم تا ماموران بروند.
او درباره چگونگی جانباز شدنش گفت: ما داخل باغ به صورت درازکش خوابیدیم و پناه گرفتیم اما ماموران شهربانی روی پل ایستاده بودند و کاملا به باغ احاطه داشتند.
بعد افراد را به رگبار بستند و من هم از ناحیه پای چپ مورد اصابت گلوله قرار گرفتم و زخمی شدم .
این جانباز قیام ۵آذر گرگان در باره شخص ناجیش در آن روز که یکی از آرزوهای او هم ملاقات با آن فرد دوچرخه سوار است می گوید: بعد از تیراندازی خون زیادی از من رفته بود و پای چپم به شدت مجروح شد وقتی ماموران متفرق شدند خود را به سختی و کشان کشان به وسط باغ و در معرض دید عابران رساندم.
فرد دوچرخه سواری مرا دید و به سمتم آمد و کاپشنش را در آورد و محکم پاهای مرا بست و سوار خودرویی کرد و به بیمارستان فلسفی رساند .
آقای جعفری که خون زیادی از او رفته بود در بیمارستان بی هوش می شود و زمانی که به هوش آمد خود را در بیمارستان ۵آذر فعلی دید چرا که به دلیل وخامت حالش امکان مداوا در بیمارستان فلسفی برایش وجود نداشت.
در بیمارستان ۵آذر تحت عمل جراحی قرار می گیرد و بعد از ۴۸ ساعت که به هوش آمد با پاهای گچ گرفته از بیمارستان مرخص می شود و سپس هفتاد و پنج روز بعد با همان پاهای زخمی اما استوار به استقبال پیروزی انقلاب می رود.
این جانباز قیام تاریخی مردم گرگان از مسئولین و کسانی که دست اندرکار هستند می خواهد تا با گرامیداشت این واقعه مهم اهداف آن برای مردم و جوانان تبیین شود و روزی برسد که ۵آذر از حد نامگذاری یک خیابان و بیمارستان فراتر رود و ابعاد این قیام تاریخی برای مردم شناخته شود.
انتهای پیام/
ارسال دیدگاه