حادثه 15 خرداد و قیام تاریخی مردم ایران

15 خرداد را می توان، نقطه عطفی درتاریخ معاصرایران و یادگاری از پیوند توده های مردم کشور دانست.10سال بعد از کودتایی که حکومت قانونی ایران را ساقط کرده بود و دورانی پر ازخفقان وسانسور، 15 خرداد به نقطه عطفی بزرگ در تاریخ معاصر ایران تبدیل شد. تاریخی که نمی توان و نباید به سادگی از کنار آن گذشت.

به گزارش زرین نامه؛ 15 خرداد را می توان، نقطه عطفی درتاریخ معاصرایران و یادگاری از پیوند توده های مردم کشور دانست.10سال بعد از کودتایی که حکومت قانونی ایران را ساقط کرده بود و دورانی پر ازخفقان وسانسور، 15 خرداد به نقطه عطفی بزرگ در تاریخ معاصر ایران تبدیل شد. تاریخی که نمی توان و نباید به سادگی از کنار آن گذشت.

قانون انجمن‌های ایالتی و ولایتی دراولین دوره مجلس شورای ملی به منظور تشکیل شوراهای استان وشهرستان به تصویب رسیده و تا زمان نخست وزیری اسدا... علم این قانون بدون تغییر مانده بود.قانون مذکور در ۱۴مهر ۱۳۴۱با ۹۲ ماده و17 تبصره ازتصویب کابینه امیراسدا... علم گذشت وخبرآن در ۱۶مهردرروزنامه‌های کیهان واطلاعات منتشرشد.برخی معتقد هستند که شاه در پوشش تصویب این لوایح، اهداف متفاوتی را دنبال می‌کرد. او می‌خواست علاوه بر سنجش میزان حساسیت علما و توان مذهبی مردم، روحانیت و جریان مذهبی را در یک زورآزمایی کنار بزند تا مجبوربه محافظه کاری در برابر آنان نباشد.به همین منظور بود که شاید مطبوعات رسمی کشور با تیترهای درشت به انعکاس تصویب این لوایح و اخبار مربوط به آن پرداختند.

تصویب این لایحه، اعتراض علما را برانگیخت و در پايان مقررشد که با ارسال تلگراف هایی به شاه، خواهان لغو فوری تصویبنامه مذکور شوند.در 7 آذر 1341 با فشارهای متعدد بود که علم به عنوان نخست وزیر وقت در تلگرافی، لغو مصوبه ایالتی و ولایتی را اعلام کرد.

فصلی که جمهوری اسلامی در آن آغاز شد

انقلاب سفید

در دی‌ ۱۳۴۱ ، طرحی جدید توسط شاه با عنوان «انقلاب سفید» یا «انقلاب شاه و میهن» با اصولی 6‌گانه اعلام شد. این منشور 6 ماده‌ای شامل اصلاحات ارضی برای الغای نظام ارباب و رعیتی، ملی کردن جنگل‌ها و مراتع، فروش کارخانه‌های دولتی به بخش خصوصی، سهیم شدن کارگران در سود کارخانه‌ها، اعطای حق رای به زنان و ایجاد «سپاه دانش»می‌شد. شاه از مردم درخواست کرد که به پای صندوق‌ها آمده و به‌آن رای بدهند.

طرح‌های انقلاب سفید، با مخالفت‌هایی از سوی جبهه‌ملی ایران و همچنین محافل مذهبی، روبه رو شد. در فاصله کمتر از یک دهه پس ازکودتای 28 مرداد ۱۳۳۲، روابط شاه و روحانیون، مسالمت‌آمیز بود ولی اتخاذ این طرح‌ها و همچنین به رسمیت شناختن دولت اسراییل توسط حکومت وقت، بر این دوره کوتاه از روابط حسنه شاه و علما، مهر پایان گذاشت.

در میان معترضان، چهره مخالف جدیدی به نام روح ا... موسوی خمینی خود را در اذهان،مطرح می ساخت.این روحانی مجتهد درمدرسه معروف فیضیه قم به تدریس فلسفه و فقه می پرداخت.وی سخنرانی های انتقادی خودرا ازسال 1341آغاز کرده بود و در آن هنگام، حدود 60 سال داشت.در آن زمان امام (س) این اصلاحات را بیش از هر چیز به سود شاه و سلطنت او و زمینه‌اي برای نفوذ بیشتر آمریکا و اسرايیل به ایران می‌دانست. بنابراین او در نشست علمای قم، خواهان تحریم رفراندوم شد.در پايان در همه‌پرسی ۶ بهمن 1341 ،6 اصل انقلاب سفید به آرای ملت ایران گذاشته شد و ملت، ۵۵۹۷۱۱ رای موافق و ۴۱۱۵ رای مخالف به صندوق‌ها ریختند.

اما مبارزه تمام نشده بود. در حالی که از یک سو امام، مردم ایران را به مبارزه منفی علیه حکومت فرامی خواند، شاه نیز در 23 اسفند 1341در سخنانی تند، کسانی راکه رفراندوم را تحریم کرده بودند، به سرکوب و شدت عمل تهدید کرد.در مقابل امام خمینی (س) در بیانیه ای، نوروز سال 1342 را عزای عمومی اعلام کردودر همان بیانیه انقلاب سفید شاه را به «انقلاب سیاه » تشبیه کرد.

روزدوم فروردین سال ۱۳۴۲، مصادف با ۲۵ شوال ۱۳۸۳ هجری قمری، سالگرد شهادت امام جعفرصادق و طبق معمول مجالس بسیاری به همین مناسبت در قم برگزار شده بود.منزل امام (س)در محله«یخچال قاضی»نیزمملوازعزاداران بودوشماری ازماموران مخفی با لباس شخصی نیز در جمعیت درصدد راه‌اندازی اغتشاش و هیاهو در مجلس بودند.امام (س)،متوجه حضور مشکوک آن‌ها شدو از طریق یکی از روحانیان هشدار داد که اگر تشنج‌ها ادامه یابد، برای سخنرانی در حرم حضرت معصومه(س) حاضرخواهد شد و اینکار موجب دفع اهداف اغتشاشگرانه ماموران شد. عصرهمان روز به دعوت آیت ا... گلپایگانی ، مجلسی در مدرسه فیضیه قم برگزار شد. ماموران مذکور در اواسط سخنرانی، وارد شدند و طلاب را مورد حمله قرار دادند. زد و خورد بین طلاب و مامورین مخفی شدت گرفت. در این هنگام، نیروهای مسلح وارد درگیری شدند و گروه بسیاری از طلاب را زخمی و مجروح کردند.

سخنرانی علیه شاه، ۱۳ خرداد ۴۲

در فاصله میان حادثه مدرسه فیضیه وآغازماه محرم، یعنی دوم فروردین تا چهارم خرداد ۱۳۴۲، مبارزات خمینی در قالب صدور اعلامیه‌های متعدد بود اما با آغاز ماه محرم، اعتراضات رفته‌رفته به یک قیام تبدیل شد.

13 خرداد ، روز واقعه

روز ۱۳ خرداد سال ۴۲ که مصادف با روز عاشورا بود، امام در مدرسه فیضیه سخنان تاریخی خود را در اجتماع گروه زیادی از مردم قم و روحانیون و هیات‏های عزادار که از تهران و سایر شهرستان‏‌ها به قم آمده بودند، ایراد کردند. امام در سخنرانی خود پس از بیان فجایع دلخراش کربلا، حمله عوامل شاه به مدرسه فیضیه در روز دوم فروردین ۴۲ را به واقعه کربلا تشبیه کرد که با شیون و زاری مردم حاضر توام شد و آن فاجعه را به تحریک اسرايیل دانست و رژیم شاه را دست‌نشانده اسرايیل معرفی کرد.

سخنان تاریخی 13 خرداد

ایشان افزود: «اسرايیل نمی‏خواهد در این مملکت علمای اسلام باشد. اسرايیل نمی‌خواهد در این مملکت احکام اسلام باشد. اسرايیل به دست عمال سیاه خود مدرسه فیضیه را کوبید، ما را می‌‏کوبد، شما ملت را می‌‏کوبد و برای اینکه اسرايیل به منافع خود برسد، دولت ایران به تبعیت از اغراض و نقشه‌های اسرايیل به ما اهانت کرده و می‌‏کند». امام سپس با اشاره به التزام گرفتن ساواک از وعاظ که به شاه و اسرايیل بدگویی نکرده و نگویند که اسلام در خطر است، اظهاركرد: «تمام گرفتاری‏‌ها و اختلافات ما در همین سه موضوع نهفته است. اگر ما نگوییم اسلام در خطر است آیا در معرض خطر نیست؟ اگر ما نگوییم شاه چنین و چنان است آیا آن گونه نیست؟ اگر ما نگوییم اسرايیل برای اسلام و مسلمین خطرناک است آیا خطرناک نیست؟ و اصولا چه ارتباط و تناسبی بین شاه و اسرايیل است که سازمان امنیت می‌‏گوید از شاه صحبت نکنید، از اسرايیل نیز صحبت نکنید؟ آیا به نظر سازمان امنیت، شاه اسرايیلی است؟».

امام با «غلط» و «مفتضح» خواندن رفراندوم اصلاحات ارضی، به تبلیغات سوء رژیم اشاره كرد و زندگی ساده و بی‏‌آلایش روحانیون را با زندگی تجملاتی و پر زرق و برق شاه و دولتمردان مقایسه کرد و او را از عوام‌فریبی و وابستگی به بیگانگان بر حذر داشت و خطاب به وی فرمود: «من به شما نصیحت می‌کنم ای آقای شاه! ‌‌ای جناب شاه! من به تو نصیحت می‌‏کنم. دست از این اعمال و رویه بردار. من میل ندارم که اگر روزی ارباب‏‌ها بخواهند که تو بروی، مردم شکرگزاری کنند. من نمی‏خواهم تو مثل پدرت شوی. نصیحت مرا بشنو، از روحانیت بشنو، از علمای اسلام بشنو، این‌ها صلاح ملت را می‌‏خواهند، این‌ها صلاح مملکت را می‌‏خواهند. از اسرايیل نشنو، اسرايیل به درد تو نمی‏خورد، بدبخت، بیچاره! اگر ما نگوییم اسلام در خطر است آیا در معرض خطر نیست؟ اگر ما نگوییم شاه چنین و چنان است آیا آن گونه نیست؟».

در سایر شهرهای ایران نیز، وعاظ بر بالای منابر، جنایات رژیم شاه را افشا و محکوم کردند. در تهران حجت‌الاسلام فلسفی در مسجد ترک‏‌ها و در حضور هزاران نفر از حضار در مسجد و بیرون از آن، در سخنرانی مهمی، دولت علم را در 10 ماده استیضاح کرد و آن را غیرقانونی دانست و خواستار سرنگونی آن دولت شد.

عزاداری حسینی سیاسی

مراسم عزاداری روز عاشورا و فردای آن روز، عملا به تظاهرات سیاسی علیه رژیم شاه تبدیل شد. در تهران دسته‌های عزادار در حالی که تصاویر متعددی از امام در دست داشتند و شعارهایی از قبیل «خمینی خمینی خدا نگهدار تو، بمیرد بمیرد دشمن خون‌خوار تو»، «خمینی بت‏ شکن ! ملت طرفدار تو، می‌‏رود می‌‏رود دشمن خون‌خوار تو»،«مرگ بر این دیکتاتور» و... در خیابان‏‌های تهران به راه افتادند. عزاداران از خیابان‏‌های مرکزی شهر عبور کرده و در مقابل کاخ شاه (کاخ مرمر) شعارهای کوبنده‌ای سر دادند.

دانشجویان دانشگاه تهران نیز در روز یازدهم محرم به جمع تظاهرکنندگان پیوستند و با دادن شعارهایی به نفع امام و دکتر مصدق، شور و نشاط بیشتری به تظاهرات دادند. نیروهای انتظامی و نظامی بنا بر دستور، نظاره‌گر تظاهرات بودند و از هر گونه درگیری با عزاداران و یا بازداشت وعاظ و روحانیون تندرو خودداری می‌‏کردند و فقط موظف به تذکر به آن‌ها در خارج از مجلس و تهیه فهرستی از اسامی آن‌ها بودند. رادیو نیز در روزهای تاسوعا و عاشورا در ساعات مختلف گوشه‌هایی از مراسم عزاداری و نوحه‏ خوانی دسته‌های عزاداری تهران را که خالی از رنگ و بوی سیاسی بود، پخش می‌‏کرد. این اقدام گرچه برای رفع اتهام ضد مذهبی بودن رژیم صورت گرفت اما از نظر توده‌های مذهبی و مخالفان سیاسی رژیم، به عنوان عقب‏‌نشینی رژیم در مقابل روحانیت تلقی شد.

بازتاب واقعه

بازتاب حوادث روزهای ۱۰ و ۱۱ محرم (۱۳ و ۱۴ خرداد) چنان گسترده و عمیق بود که حتی ساواک را وادار به اعتراف کرد.در پایان روز عاشورا و در حالی که تظاهرات عزاداران در روزهای بعد نیز ادامه داشت، کار‌شناسان ساواک گزارش مبسوط و جامعی از بازتاب‏‌ها و نتایج سخنرانی امام و دیگر وعاظ تهیه کردند. در گزارشی که در پرونده آقای فلسفی مضبوط است، آمده:« دو سخنرانی شیخ محمدتقی فلسفی در مسجد ترک‏‌ها در روزهای یک‌شنبه و دوشنبه (۱۲ و ۱۳خرداد) هفته جاری، با انتشار اعلامیه خمینی، عکس‌های متعدد و فراوان او در پایتخت و شعارهای کنایه ‏داری که علیه شاه به نام «یزید» و «دستگاه‌های یزیدی» و «مریدان یزید» می‌‏داد(ند)، عکس‌العمل بسیار بدی در بین توده مردم داشت. حملات دسته ‏جمعی روحانیون و ملایان روی منابر علیه شاه و دولت، حیثیت دستگاه‌های دولتی را پایین آورده و اگر حملات دسته جمعی ملا‌ها و دستگاه‌های روحانی در دو ماه محرم و صفر ادامه یابد، به يقين سبب تهییج افکار عمومی خواهد شد و به تدریج نفوذ معنوی روحانیون و ملا‌ها زیاد شده تا جایی که نفوذ کلام و اثر اعلامیه یا نشریات آن‌ها ، حوادثی نظیر آنچه در مشروطیت ایران می‌‏گذشت، به وجود (خواهد) آورد.

صبح 15 خرداد و خبر بازداشت

عزاداری مردم قم تا پاسی از شب ادامه داشت. اما پس از اینکه عزاداران به تدریج مساجد، خیابان‏‌ها و کوچه‏‌ها را ترک کرده و به خانه‌های خود بازگشتند، ماموران نظامی ساعت ۳۰: ۲ نیمه شب ۱۲ محرم ، برابر با ۱۵ خرداد ۴۲ ، به دور از چشم مردم و بدون سر و صدا از دیوار منزل امام بالا رفته و وارد منزل شدند و برای یافتن ایشان، همه حیاط، اتاق‏‌ها و زیرزمین‏‌ها را جست‌وجو کردند ولی امام را نیافتند.از این‏رو به ضرب و شتم تنی چند از خدمه منزل- که مانند شب‏های قبل در حیاط بیتوته کرده بودند- برآمدند تا مخفیگاه امام را نشان دهند. امام از آغاز ماه محرم تا آن شب به دلیل برگزاری مجلس روضه در منزل خود و کثرت رفت و آمد مردم، شب‏‌ها را در منزل فرزندش آقا سیدمصطفی که مقابل منزل خود بود، می‌‏خوابید.

در‌‌‌ همان هنگام امام برای ادای نماز شب از خواب برخاسته بود که سر و صدای ماموران را شنید. بلافاصله لباس پوشید و از در منزل خارج شد و خطاب به ماموران فریاد كرد:« روح‌ا... خمینی منم!چرا این‌ها را می‌زنید؟این چه رفتار وحشیانه‌ای است؟چرامانند دزدان از دیوار به پایین می‌‏پرید؟». ماموران از بیم اطلاع مردم و احتمال درگیری با آنان به اندازه‌ای هراسان بوده و عجله داشتند که حتی اجازه ندادند تا امام در میان راه وضو گرفته و نماز بخواند، از این رو ایشان مجبورشد تا تیمم کرده و در ماشین و در حال حرکت، نماز صبح را به‌جا آورد.امام را مستقیما به سلولی انفرادی در باشگاه افسران تهران برده و در غروب‌‌‌ همان روز به پادگان قصر منتقل کردند.

خبردستگیری، زلزله ای می شود در قم

لحظاتی پس از دستگیری امام، همسایه‏‌ها با خبر شدند و چند دقیقه بعد گروه زیادی از مردم به طرف صحن مطهر حرکت كرده و به بازداشت ایشان اعتراض کردند. جمعیت زیادی در نخستین ساعات صبح روز ۱۵ خرداد، در حالی که از دستگیری امام به شدت ناراحت بودند و شعارهای «مرگ بر شاه،درود بر خمینی»و«ازجان خود گذشتیم، باخون خودنوشتیم:یا مرگ یا خمینی» می‌‏دادند،روانه منزل مراجع شده و سپس به دنبال حاج آقا مصطفی(فرزند ارشد امام) به طرف صحن مطهر حضرت معصومه(س) به حرکت درآمدند.

مراجع و علمای طراز اول قم در منزل آیت‌ا... گلپایگانی تشکیل جلسه دادندوباصدور اعلامیه‌ای، دستگیری امام را تقبیح کرده و خواستار آزادی فوری ایشان شدند.

تظاهرکنندگان پس از خروج از صحن و در حالی که زنان پیشاپیش مردان قرار داشتند، با رگبار مسلسل نظامیان مواجه شدند. برخی از مردم که به چوب و اسلحه سرد مجهز بودند، به نظامیان حمله بردند. درگیری و تیراندازی تا ساعت پنج بعدازظهر آن روز ادامه داشت و بر اثر آن صد‌ها نفر از مردم بی‌گناه کشته یا مجروح شدند.هواپیماهای نظامی رژیم نیز برای ارعاب بیشتر مردم بر آسمان قم پرواز کرده و دیوار صوتی را شکستند.

فصلی که جمهوری اسلامی در آن آغاز شد

 

خبر دستگیری در پایتخت

صبح‌‌‌ همان روز خبر دستگیری امام به تهران رسید.

دانشجویان دانشگاه تهران، کلاس‏‌ها را تعطیل کرده و تظاهرات خیابانی کردند. بارفروشان تهران نیز از مرکز شهر به حرکت درآمدند و همراه با سیل جمعیت خشمگین که هر لحظه افزوده می‌‏شد به سمت کاخ مرمر، اداره رادیو واقع در میدان ارک، اداره تسلیحات ارتش در میدان توپخانه و... حرکت کردند، اما با آتش گلوله و رگبار مسلح نظامیان که در میادین و نقاط حساس مرکزی شهر مستقر بودند، مواجه شدند و به خاک و خون غلتیدند. مردم خشمگین که آماج حمله وحشیانه نظامیان قرار گرفته بودند، به ساختمان‏‌های دولتی، پاسگاه‌های پلیس و اتومبیل‏‌های نظامی حمله بردند. گروهی از مردم پیشوای ورامین پس از اطلاع از دستگیری امام در حالی که کفن پوشیده بودند، به سمت تهران حرکت کردند اما نظامیان مسلح در میان راه به آنان حمله کرده و قتل عام شدند. روز بعد نیز تظاهرات ادامه یافت که با مقابله شدید‌تر نظامیان مواجه شد.سرانجام رژیم شاه با کشتار صد‌ها نفر از مردم تظاهرات را سرکوب کرد.در شیراز و مشهد نیز تظاهرات وسیعی برپا شد که به درگیری با پلیس انجامید. در طول سه روز، ده‏‌ها نفر از علما و روحانیون و وعاظ در تهران و شهرستان‏‌ها دستگیر شدند.

پس از فرو نشستن قیام، اسدا... علم نخست‌وزیر، در مصاحبه‌ای با روزنامه هرالد تریبون در روز ۱۷ خرداد ۴۲ تهدید کرد که امام و برخی دیگر از علما، محاکمه نظامی خواهند شد و ممکن است حکم اعدام آن‌ها صادر شود. شاه نیز دو روز بعد در سخنرانی، بیانات امام(س) و تظاهرات مردم را به تحریک و پول بیگانگان- جمال عبدالناصر- دانست زیرا جمال عبدالناصر در آن زمان به دلیل همکاری شاه و اسرايیل، روابط خصمانه‌ای با شاه داشت.در این راستا رسانه‌های رژیم ادعا کردند که شخصی به نام عبدالقیس از بیروت با هواپیما وارد فرودگاه مهرآباد شده و در گمرک مهرآباد حدود یک میلیون تومان پول از او به دست آمده و اعتراف کرده است که ناصر این پول‌ها را برای افراد معینی در ایران فرستاده است.

این ادعا مورد انتقاد بسیاری در داخل و خارج از جمله خیلی از نشریات خارجی واقع شد و رژیم هیچ دلیل و سندی در این خصوص ارائه نکرد.چند روز پس از دستگیری امام(س)، ده‌ها نفر از مراجع و علمای ایران به عنوان اعتراض به دستگیری امام و اعلام پشتیبانی از وی، به تهران مهاجرت کردند. بر اثر اعتراض علما و فشار افکار عمومی، سرانجام امام پس از دو ماه بازداشت در پادگان نظامی به منزلی در شمال شهر تهران منتقل شد و تحت نظر قرار گرفت.یک روز پس از انتقال امام (۱۲ مرداد) ،روزنامه‌های کثیر‌الانتشار کشور مطلبی را به دستور ساواک منتشر کردند تا در نظر مردم چنین وانمود کنند که انتقال امام از زندان به محل جدید به دلیل تفاهمی بوده که میان ایشان و مقامات انتظامی به وجود آمده است. این خبر شایعه‌ای بیش نبود و امام بعدا پس از آزادی کامل و بازگشت به قم، در اولین فرصت در یک سخنرانی آن را به شدت تکذیب کرد.

آزادی و سرمشقی تازه برای مبارزان

در روز ۱۱ مرداد ۱۳۴۲، سرلشکر حسن پاکروان، ريیس سازمان اطلاعات و امنیت کشور، به دیدار امام در پادگان عشرت آباد رفت و به وی اعلام داشت که او آزاد است.

آنچه مشخص است و بسیاری نیز به آن اعتقاد دارند، این است که قیام ۱۵ خرداد را می توان سرآغاز انقلاب اسلامی ایران دانست. در مقدمه قانون اساسی جمهوری اسلامی آمده است:« اعتراض درهم کوبنده امام خمینی(س) به توطئه آمریکایی«انقلاب سفید» که گامی در جهت تثبیت پایه‌های حکومت و تحکیم وابستگی‌های سیاسی، فرهنگی و اقتصادی ایران به امپریالیزم جهانی بود، عامل حرکت یکپارچه ملت شد و متعاقب آن، انقلاب عظیم و خونبار امت اسلامی در خرداد ماه 1342 که در حقیقت نقطه آغاز شکوفایی این قیام شکوهمند و گسترده بود، مرکزیت امام را به‌عنوان رهبری اسلامی تثبیت و مستحکم كرد و باوجود تبعید ایشان از ایران در پی اعتراض به قانون ننگین کاپیتولاسیون (مصونیت مستشاران آمریکایی) پیوند مستحکم امت با امام همچنان استمرار یافت و ملت مسلمان و به ویژه روشنفکران متعهد و روحانیت مبارز راه خود را در میان تبعید و زندان، شکنجه و اعدام ادامه دادند.

منبع :روزنامه قانون

انتهای پیام/

نظرات
هنوز هیچ دیدگاهی ثبت نشده است اولین نظر را شما ثبت کنید
ثبت دیدگاه

ارسال دیدگاه