ایران کجاست

رئیس پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری به تشریح جایگاه سرزمین پارس که از دوران رضاخان بنیان گذاشته شده است، پرداخت.

به گزارش زرین نامه ؛ سید محمد بهشتی با تاکید بر وجود موجودیت واحد فرهنگی در ایران اظهار داشت: به همین دلیل شاهنامه نزد همه ایرانی ها محترم است و اسم شاهنامه ای روی فرزندانشان می گذارند، قصه های آنها را می دانند و جغرافیای شاهنامه را با جغرافیای خودشان تعمیم می دهند.

وی با اشاره به وجود عناصری از جغرافیای شاهنامه در حوزه فرهنگی ایرانی، آن را نشانه تعلق خاطر ایرانی ها نسبت به شاهنامه دانست و گفت: در کل این سرزمین همه تولیدات زبان فارسی با یک زبان بوده است هر چند حافظ در شیراز، رودکی در ماورالنهر و .... بودند.

بهشتی افزود: فارسی تا قبل از دوره فتحعلی شاه زبانی بوده است که باید آن را می آموختند تا بتوانند به آن شعر بگویند چرا که مردم هر خطه ای به گویش محلی خود صحبت می کردند.

وی با اشاره به اقبال لاهوری به عنوان یکی از شاعران پارسی گوی گفت: او زمانی که وارد ایران می شود فارسی بلد نبود و به زبان اردو سخن میگفت اما دیوان شعرش فارسی است.

ایران کجاست؟

بهشتی زبان فارسی و آیین نوروز را از جمله نشانه های وحدت فرهنگی دانست و گفت: هرجایی که نوروز برپا می شود یا شاهنامه معتبر و محترم است یا شعر فارسی سروده می شود، آنجا ایران (اعم خود ایران یا تحت نفوذ ایران) است.

رئیس پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری با اشاره به وجود 12هزار شاعر پارسی گو در بوسنی، از تاثیر فرهنگ ایرانی در این کشور خبر داد.

وی به نقل از دو ایران شناس روس گفت: در روسیه سندی متعلق به هزار سال پیش (دوران سلجوقی) کشف شده که نشان از هم پیمان شدن تعدادی از روسای قبایل روس دارد و نکته جالب این است که تعداد زیادی از این افراد دارای اسامی شاهنامه ای هستند و این امر حاکی از نفوذ فرهنگی ایران است.

بهشتی تنوع و وحدت را داری حالت اندامواره دانست و گفت: وحدت فرهنگی بدون تنوع فرهنگی امکان پذیر نیست و هر دو اینها باید با هم وجود داشته باشند.

رئیس پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری به تنوع و فراونی تنوع فرهنگی در ایران اشاره کرد و گفت: تنوع فرهنگی در ایران از کل اروپا بیشتر است.

وجود 70هزار گویش در ایران

بهشتی در ادامه سخنانش از وجود 20 تا 60 زبان و 70هزار گویش در ایران خبر داد و آن را نشانه تنوع فرهنگی در کشور دانست.

وی با بیان این نکته که تنوع فرهنگی ایران دارای منشا درون سرزمینی است، گفت: گاهی برخی به اشتباه تنوع فرهنگی در ایران را با تنوع فرهنگی در کانادا و استرالیا مقایسه کرده و از اصطلاحاتی مانند کشور چهل تکه استفاده می کنند در حالیکه توجه ندارند در آمریکا و کانادا تنوع فرهنگی از بیرون با ورود مردم سایر سرزمین ها به وجود می آید این در حالی است که کردها و آذری ها در ایران کرد و آذری شدند.

بهشتی با اشاره به منشا مشترک کردها و آذری ها افزود: منشا هر دو این اقوام مادها هستند در واقع مادهایی که در دشت ها سکونت می کردند آذری و ساکنان کوه ها، کرد شدند و به دلیل موقعیت ها و نقش های مختلف دارای ویژگی های متفاوتی هستند.

ایران یا سرزمین پارس؟

رییس پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری گفت: در غرب الگویی وجود دارد که به دنبال ساخت دولت - ملت و ایجاد وحدت و هویت رسمی است اما همه این اینها اعتباری و تصنعی است چرا که در عالم واقع کشور کانادا وجود ندارد بلکه این کشور روی کاغذ براساس توافق عده ای به وجود می آیند همانطور در مورد بلژیک و بسیاری از کشورها چنین است.

وی با اشاره به استفاده از این الگوی غربی از زمان رضا شاه در ایران، آن را باعث ایجاد برخی اختلالات در این سرزمین دانست و گفت: تا قبل از این تاریخ این سرزمین هرگز به نام ایران نبود و به اسم سرزمین پارس شناخته می شد.

بهشتی افزود: ایران در واقع قلمرو بزرگ فرهنگی معتبر در شاهنامه است و در واقع چیزی معادل اروپا است بنابراین نامیدن این سرزمین به اسم ایران مانند این است که کشور بلژیک را اروپا بنامیم و همه چیزهای اروپا مانند رنسانس، فلسفه یونان باستان و غیره را متعلق به بلژیک بدانیم.

وی با اشاره به ثبت آثار در فهرست میراث جهانی و مجادله بر سر این که کدام اثر متعلق به کدام کشور است از مثنوی مولانا مثال زد که در بلخ افغانستان متولد شد، در قونیه ترکیه فوت کرد و مثنوی را به زبان فارسی سرود و امروز همه این کشورها مولانا را متعلق به خود می دانند.

بهشتی مشکلات امروز کازرون را یکی دیگر از مشکلات تحمیل اعتبارها بر واقعیت ها دانست و گفت: حاصل شکل گیری نسبت دولت – ملت در دوره جدید، ملت های تولید شده توسط دولت ها هستند درحالیکه در گذشته ملت ها، دولت ها را پدید می آورند.

وی در ادامه به بحران ها و ویژگی های سرزمین ایران اشاره کرد و به تحلیل آینده پیش رو در شرایط فعلی پرداخت و گفت: بحران چند پاره شدن سرزمین ایران و مشغول شدن به این چند پارگی که در دوره ایلخانی تا صفوی اتفاق افتاد مانع موقعیت جهانی و تعامل با دنیا شده به طوریکه کشوری که ویژگی اصلی آن تعامل جهانی بود دچار انزوا شده و به جهان پشت کرد.

بهشتی در توضیح عوارض پشت کردن به جهان گفت: تاریخ نشان می دهد هر زمانی که ایران دارای تعاملات جهانی بوده دوره پررونق اقتصادی، فرهنگی و ... بوده است اما با افول این تعاملات دچار افسردگی فرهنگی شده ایم و به دلیل منزوی شدن از رخدادهای جهان بی خبر می مانیم.

بهشتی با اشاره به ورود سیاحان اروپایی به ایران در دوره صفوی گفت: ملاقات ایرانی ها با جهان در دوره ناصرخسرو به دلیل حضور او در جهان و گزارش های او از دنیا بود، به عبارت دیگر او از جهان خبر داشت و به ایرانی ها منتقل می کرد اما در دوره صفوی از جهان بی خبر هستیم و تنها اروپایی ها به ایران می آیند.

توهم ارتباط با جهان

بهشتی با بیان این نکته که در دوره صفوی ما با جهان ملاقات نمی کنیم بلکه آنها با ما ملاقات می کنند ، گفت: به همین دلیل اگرچه ملاصدرا با دکارت هم عصر است اما او هرگز نامی از دکارت نمی شود چون سیاحان اروپایی دانشمند، حکیم، اندیشمند و فیلسوف نبودند بلکه جواهرفروش و تاجر بودند و ما در مواجه با آنها دچار توهم ارتباط با جهان بودیم.

وی افزود: در دوره صفوی همچنان تمنای تعامل جهانی در ایرانی ها وجود دارد و شاه عباس حتی برای برقراری ارتباط جهانی کاروانسراهای بسیاری می سازد اما خبر ندارد که تعاملات جهانی در آن زمان دیگر از طریق خشکی نیست بلکه از راه دریایی است.

رییس پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری، در ادامه به مهاجرت بیش از 7میلیون ایرانی در زمان معاصر گفت: اغلب مهاجران ایرانی به مهمترین کشورهای جهان رفتند.

وی با مقایسه مهاجران ایرانی با سایر جوامع گفت: جامعه ایرانی از جمله جوامعی است که بسیار دیر خصوصیات خود و تعلقش به سرزمین مادری را از دست می دهد و نمونه آن پارسیان هند هستند، مردمی که بعد از هزار سال هنوز به سرزمین مادری خود تعلق خاطر دارند.

بهشتی با استناد به مهاجرت های جامعه ایرانی در طول تاریخ گفت: این جامعه همواره هرم های منزلتی بالا را در جامعه میزبان نشانه می رود و به همین دلیل در نسل سوم جامعه ایرانی شاهد کسب مدارج بالا در حوزه های مختلف هستیم.

وی پیش بینی کرد که ایرانی ها در یکی دو دهه آینده بزرگترین لابی فرهنگی در جهان خواهند بود، لابی که مانند لابی صهیونیست ها نیاز به زد و بند و تعریف منافع مشترک ندارد بلکه لابی کاملا طبیعی است و در خروج ایران از انزوا جهانی در بعد فرهنگی موثر خواهد بود.

ر ئیس پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری با اشاره به تماس با فرهنگ غرب بعد از جنگ های ایران و روس و ابتلا به شکارگرزدگی به عنوان یکی دیگر از لایه های بحران گفت: در این وضعیت در انفعال قرار گرفته و کم کم پرستاری که اقتضای سرزمین ایران است را به مثابه امری مذموم می نگریم.

بهشتی افزود: مسیر شکارگرزدگی، احوال شکارگری و بحران مدنیت، امروز ما را بر سر یک دو راهی قرار داده است و ناگزیر باید دوباره اهل سرزمین مان شویم یا این که سرزمین، ما را بیرون خواهد کرد.

وی با اشاره به بحران آب گفت: ایران بسیار به سرعت در حال حرکت به سمت شرایط بحرانی است که ما را در ناکارآمدی شیوه های مبتنی بر شکارگرزدگی و احوال شکارگری متقاعد خواهد کرد.

بهشتی با انتقاد از طرح انتقال آب دریای عمان به کرمان یا خراسان گفت: گویی ما نمی پذیریم که باید در میزان مصرف آب بازنگری داشته باشیم و مدام به دنبال راه حل های شکارگرزدگی هستیم که به نوعی در امتداد انکارهای قبلی در پذیرش شرایط است اما اکوسیستم این راهکارها را با شکست روبرو می کند.

وی با هشدار نسبت به ضایعات زیست محیطی در انتقال آب گفت: درآینده نزدیک به اجبار قبول خواهیم کرد که دوباره اهل سرزمینمان شویم و به این منظور نیاز به تجدید نظرهای بسیار بنیادی است.

رئیس پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری با تاکید بر اینکه این تجدیدنظرها تنها وظیفه دولت نیست، گفت: دولت-ملت باید تجدیدنظر کنند و فرد فرد ما باید در عملکرد خودمان تجدید نظر داشته باشیم بنابراین نیاز به بحران قاطعی است که کم کم قطعیت آن در حال آشکار شدن است.

منبع: تسنیم

انتهای پیام/

نظرات
هنوز هیچ دیدگاهی ثبت نشده است اولین نظر را شما ثبت کنید
ثبت دیدگاه

ارسال دیدگاه