سهم تصمیمات اشتباه مسئولین در ایجاد اعتراضات مردمی اخیر

احمد بخشایش اردستانی  پیرامون تبعات افزایش نرخ بنزین بر این باور است: چون دولت روحانی همه کشور را معطل برجام کرد و در نهایت چیزی عائد ما نشد و از آن سو تمام وعده ها و مطالبات مردم هم بر زمین مانده بود، به واسطه عدم اعتماد ملت به دولت، شورای هماهنگی اقتصادی یک شبه با سه برابر کردن نرخ سوخت آتش به کشور انداخت.

به گزارش زرین نامه به نقل از دیپلماسی ایرانی  – بعد از برخی حواشی به وجود آمده پیرامون افزایشنرخ بنزین در کشور تعدادی از نمایندگان مجلس شواری اسلامی نیز به واسطه آن چه عدم اطلاع قبلی از این طرح عنوان کرده اند و نیز به دلیل آنچه نحوه اجرای غلط سهمیه بندی سوخت و زمان بندی نادرست برای عملیاتی شدن افزایش نرخ بنزین عنوان کرده اند یا دست به استعفا زده اند و یا در تلاشند که آقایان روحانی و لاریجانی را به عنوان رئیس جمهور و رئیس مجلس استیضاح کنند. البته در این میان به واسطه نزدیک بودن انتخابات مجلس برخی این تحرکات نمایندگان را واکنش های پوپولیستی و پررنگ کردن نفوذ خود در میان مردم برای انتخابات بعدی قلمداد می کنند. دیپلماسی ایرانی برای بررسی بیشتر این موضوع، گپ و گفتی را با احمد بخشایش اردستانی، نماینده مجلس شورای اسلامی در دوره نهم، عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی، کارشناس و پژوهشگر حوزه امنیت و تحلیلگر مسائل سیاسی ترتیب داده است که در ادامه از نظر می گذرانید:   

با توجه به افزایش مصرف سوخت در کشور، محدویت تولید بنزین در داخل، پررنگ تر شدن معضل قاچاق سوخت، تبعات مرگبار زیست محیطی مصرف بالای بنزین و تاثیرات مخرب آن بر سلامتی جامعه و نیز وجود محدویت های تحریمی، عملیاتی شدن طرح سهمیه بندی بنزین که به باور عده ای یک جراحی اجتناب ناپذیر اقتصادی در شرایط کنونی است، باید صورت می گرفت. اما در مقابل عده ای بر این باورند که چون کشور در شرایط تحریمی قرار دارد و مشکلات و فشارهای معیشتی بر مردم حاکم است نباید این طرح به این صورت اجرایی می شد، ارزیابی شما در این رابطه چیست؟

من اساسا با اجرایی شدن طرح سهمیه بندی بنزین و افزایش نرخ آن موافق بوده و هستم. چون پیرو نکات شما لاجرم دولت باید اجرایی شدن سهمیه بندی بنزین را در دستور کار قرار می داد، اما در شرایط فعلی نباید این طرح اجرایی می شد. از آن سو مشکل جدی تر نحوه اجرا بود؛ مردمی که با مشکلات اقتصادی دست و پنجه نرم می کنند، یک شبه شاهد افزایش سه برابری نزخ بنزین بودند. این طرح با این نحوه اجراء یقینا چالش هایی را به همراه دارد، کما این که اکنون چند روزی است کشور با آن دست به گریبان است. اتفاقا چون مردم اکنون در تحریم به سر می برند، دولت باید قدری محتاط تر و قدری فکر شده تر عمل می کرد. این طرح در زمان دولت آقای احمدی نژاد به شکل بهتری اجراء شده بود. چون او قبل از عملیاتی کردن سهمیه بندی بنزین در قالب یارانه نقدی، پول و درآمد حاصل از افزایش نرخ حامل های انرژی را به حساب جامعه تزیق کرده بود و جامعه نیز پیشاپیش از تبعات و آثار آن خبر داشتند و خود را برای آن آماده کرده بودند. دولت احمدی نژاد معتقد بود چون به واسطه شکاف طبقاتی برخی در کلان شهرها از سوخت ارزان استفاده می کنند، در حالی که اغلب جامعه ایرانی در شهرهای کوچک و روستاها این میزان از استفاده از بنزین را ندارند، چرا باید از بیت المال و سهم خانوارهای کم درآمد برای خرید، تولید بنزین و دادن سوبسید به اصطلاح سوء استفاده کرد. لذا دولت مسئله دادن یارانه را مطرح کرد. اما دولت آقای روحانی در نظر داشت به صورت ناگهانی با درآمد حاصل از افزایش نرخ بنزین توسعه صنایع، رونق تولید و اشتغال را هر چه جدی تر دنبال کند. اما با شرایط چند روز اخیر، دولت در تغییر موضعی مجبور شده نه تنها از این سود حاصل از افزایش نرخ بنزین چشم بپوشد که حتی از خزانه طی سه مرحله به اسم درآمد حاصل از افزایش نرخ بنزین پولهایی را به حساب خانوارهای ایرانی وازیر کند تا از افزایش تبعات امنیتی آن جلوگیری کند که خود این مسئله مساوی است با تزریق نقدینگی و رشد تورم. یعنی یک برنامه و طرح درست که می توانست با یک روند منطقی افزایش قیمت در طول 5 سال گذشته پی گرفته می شد، بدون آن که شاهد تبعات منفی و حواشی صورت گرفته چند روز اخیر باشیم و در نهایت کشور را در شرایط تحریمی کمک کند، عملا با نحوه اجرای غلط و زمان بندی غلط تر برای اجرایش چه مشکلات امنیتی، اقتصادی و اجتماعی را برای کشور ایجاد کرده که موجبات خوشحالی دشمنان این آب و خاک شده است. یعنی دولت به جای افزایش سه برابری نرخ بنزین در یک روز باید به تدریج و شیب ملایم جامعه را مهیای این مسئله می کرد. اما چون دولت روحانی همه کشور را معطل برجام کرد و در نهایت چیزی عائد ما نشد و از آن سو تمام وعده ها و مطالبات مردم هم بر زمین مانده بود، به واسطه عدم اعتماد ملت به دولت، شورای هماهنگی اقتصادی یک شبه با سه برابر کردن نرخ سوخت آتش به کشور انداخت. 

در کنار نکات شما برخی از نمایندگان مجلس شواری اسلامی نیز به واسطه آن چه عدم اطلاع قبلی از این طرح عنوان کرده اند و نیز به دلیل نحوه اجرای غلط سهمیه بندی سوخت و زمان بندی نادرست برای عملیاتی شدن افزایش نرخ بنزین یا استعفا کرده اند یا در تلاشند که آقایان روحانی و لاریجانی را به عنوان رئیس جمهور و رئیس مجلس استیضاح کنند. البته در این میان به واسطه نزدیک بودن انتخابات مجلس  برخی این تحرکات نمایندگان را واکنش های پوپولیستی و پررنگ کردن نفوذ خود در میان مردم برای انتخابات بعدی قلمداد می کنند. تحلیل شما که سابقه نمایندگی مجلس نهم را هم داشته اید، از هم صنفی هایتان چیست؟

در این رابطه من دو سناریو را می توانم عنوان کنم؛ اول این که به واقع نمایندگان مجلس شورای اسلامی به واسطه عدم هماهنگی دولت و رئیس مجلس از عملیاتی شدن سمهیه بندی بنزین دست به استعفاء و تلاش برای استیضاح رئیس دولت و رئیس مجلس زده اند. دوم این که برخی نمایندگان با برخی تحرکات خود در این روزها سعی دارند با جو سیاسی و اجتماعی حاکم بر جامعه حرکت کنند. به هر حال مقام معظم رهبری شورای هماهنگی اقتصادی را با حضور سران سه قوه شکل داده اند که یک سالی در خصوص تصمیمات راهبردی اقتصادی و معیشتی کشور فعالیت دارند. لذا طبیعتا اعضای هر سه قوه در جریان امور جاری در این شورا بوده و هستند؛ نمی شود گفت که نمایندگان کلا از این طرح بی خبر بوده اند؛ اگر نماینده ای هم ادعای بی خبری می کند، در بهترین حالت نخواسته است که مطلع شود، آن هم این طرح به این بزرگی. چون اگر شما یارانه دولتی مربوط به متوسط مصرف 100 تا 110 میلیون بنزین مصرفی را در حدود 4 تا 5 هزار تومان در نظر بگیرید و آن را در 30 روز و بعد در 12 ماه سال ضرب کنید، عددی نزدیک به 200 هزار میلیارد تومان به دست می آید که تقریبا نزدیک به نصف بودجه سالیانه کشوری است که به طور متوسط عددی در حدود 450 هزار میلیارد تومان است. پس منطقی نیست که نمایندگان در جریان این طرح نبوده باشند.

 

 


پیرو این نکته احتمال سناریوی دوم پررنگ تر است. چون به هر حال اکنون در برخی از شهرها و استان های کشور اعتراضاتی در جریان است. لذا نمایندگان برای همراهی با این جو سعی دارند که مشکل و به اصطلاح این بار کج را بر عهده سران سه قوه بیندازند و با اعلام بی خبری و بی اطلاعی، عملا از خود رفع مسئولیت کنند تا از این طریق نیم نگاهی به انتخابات مجلس یازدهم داشته باشند. مطمئن باشید اگر اعتراض و مخالفتی از سوی مردم و جامعه نسبت به افزایش نرخ بنزین صورت نمی گرفت، نمایندگان مجلس نیز دست به استعفا و یا استیضاح رئیس مجلس و رئیس جمهوری نمی زدند و سکوت می کردند. اما زمانی که موج اعتراضات به وجود آمد، بهترین فرصت را برای موج سواری مهیا دیدند. چرا که یقینا نوع واکنش نمایندگان در خصوص سهمیه بندی بنزین بر سرنوشت سیاسی آنها، نه برای انتخابات پیش رو، بلکه برای آینده ای طولانی اثرگذار است.

اما با توجه به حمایت صریح مقام معظم رهبری از تصمیم سران سه قوه نسبت به افزایش نرخ بنزین آیا این رفتار، تصمیم و تحرکات نمایندگان مجلس در استعفا و یا استیضاح روحانی و لاریحانی به نوعی مخالفت نمایندگان با رهبری محسوب نمی شود؟

اگر چه من در پاسخ به سوال قبلی شما از احتمال موج سواری نمایندگان مجلس شورای اسلامی در جریان اعتراضات مردمی با استفاده از حربه بی خبری، عدم هماهنگی و رفع مسئولیت از خود برای پیروزی در انتخابات سخن گفتم، اما باید آن سوی داستان را هم دید. ببینید زمانی که مصدق مجلس را برای 6 ماه تعطیل کرد و تلاش داشت 6 ماه دیگر هم این تعطیلی مجلس را تمدید کند، فکرش را نمی کرد همین نبود مجلس باعث سقوط دولتش خواهد شد و تا 25 سال بعد حاکمیت ایالات متحده را بر ایران شکل خواهد داد که چه فلاکت ها و بدبختی هایی را برای کشور رقم زد. پس همان یک درس در تاریخ برای همیشه ما کافی است. نباید مجلس را تعطیل کرد. چون عدم دخالت دادن نمایندگان مجلس در امور ساری و جاری کشوری هم نوعی به تعطیلی کشاندن مجلس است؛ حتما که نباید مجلس را به توپ بست. پس نباید حضور سران سه قوه در راس موجبات تحت الشعاع قرار گرفتن جایگاه نمایندگان در تصیمیات شود. هر چند که باز تاکید دارم احتمالا نمایندگان از این طرح با خبر بوده اند، اما روند حاکم باعث فتح باب در خصوص کم رنگ کردن حضور و مداخله نمایندگان نشود. در این صورت فلسفه و ضرورت تشکیل مجلس چیست؟ نمایندگان دیگر باید چه طرح و لایحه ای را بررسی کنند؟ یقینا باید همه امور در مجلس بررسی و تحلیل شود. مجلس راس امور است. مقام معظم رهبری هم همواره بر این مسئله تاکید داشته و دارند. مثال بارز آن بررسی و تصویب برجام در مجلس بود، آن هم در شرایطی که دولت تمایلی نداشت توافق هسته ای به مجلس کشیده شود. اما مقام معظم رهبری اصرار داشتند این توافق در مجلس بررسی و تصویب شود. پس تحرکات مجلس برای استعفا و استیضاح لزوما به معنی تقابل با نظر رهبری که تبعیت از آن یک امر ضروری است، قلمداد نمی شود. مشکل جای دیگری است. سران سه قوه از رئیس قوه قضائیه گرفته تا رئیس مجلس و آقای روحانی عملا مجلس را به هیچ انگاشته اند. آقای لاریجانی که خودش هم فقط و فقط یک نماینده بیشتر نیست و ارزش سیاسی وی هم مانند هر نماینده دیگری است، اکنون در شورای هماهنگی اقتصادی جایگاهش با کل نمایندگان مجلس برابر می کند، بلکه حتی خود را بالاتر از کل مجلس می داند. این رویه، رویه غلطی است.
مجلس از چند صد نماینده، چندین کمیسیون تخصصی، احزاب، جریان ها و فراکسیون های سیاسی با گرایش های مختلف تشکیل شده است. پس یقینا هر طرح، برنامه و لایحه ای با در نظر گرفتن آرای همه اقشار سیاسی از هر طیف و جناحی در کمیسیون های مربوطه بررسی می شود. اگر سهمیه بندی بنزین، نحوه و زمان اجرایش در مجلس بررسی می شد، شاهد این حواشی های اخیر در کشور نبودیم. خود مقام معظم رهبری در سخنان دیروز خود چندین بار تاکید کردند در این امور صاحب نظر نیستند، اما از تصمیم سران سه قوه حمایت می کنند. حالا نمی دانم چطور سران سه قوه، یعنی سه نفر، خود را بالاتر از حدود 300 نماینده فرض کرده اند؟! 

در سوالات پیشین به اعتراضات مردمی اخیر اشاره داشتید. در این راستا برخی معتقدند در سایه تحولات چند هفته اخیر در عراق و لبنان دست هایی برای کشاندن این آشوب ها به ایران مطرح است. شما این تحلیل را درست می دانید؟

در پاسخ به سوال  مهم شما من در تعجبم که چطور آقای روحانی که سابقه طولانی مدتی در شورای عالی امنیت ملی کشور دارد، نفهمید اجرایی شدن این طرح باعث چه تبعات امنیتی و شکل گیری چه آشوب های اجتماعی خواهد شد. ما از زمان پهلوی تا کنون هر گاه به سمت افزایش نرخ سوخت و نان حرکت کرده ایم بلافاصله با شورش ها و مخالفت های جامعه روبه رو بوده ایم؛ چطور آقای رئیس جمهور در این شرایط که ما شاهد تظاهرات گسترده در عراق و لبنان هستیم و کشورهایی نظیر رژیم غاصب صهیونیستی، عربستان، امارات، بحرین و به خصوص آمریکا که به دنبال قطع کردن بازوان ایران در این دو کشور هستند و در ادامه قطعا به دنبال کشاندن آشوب به داخل ایران در جایگاه مغز محور مقاومت هستند، متوجه نبود هر لحظه امکان انتشار و تعمیم اعتراضات مردمی عراق و لبنان به کشور وجود دارد؟! چطور آقای اردوغان به عنوان رئیس جمهوری ترکیه ده روز پیش این هشدار را داده بود که تلاش هایی برای کشاندن آشوب های عراق و لبنان به داخل ایران وجود دارد، اما مقامات امنیتی که سران کشور که باید هوشیارتر از هر زمانی عمل می کردند تا ایران به سمت ثبات و آرامش پیش رود، اکنون با دست خود آتش اعتراضات را به واسطه تصمیمات غلطتشان در داخل کشور شعله ور کرده اند که زمینه سوء استفاده دشمنان ایران اسلامی شکل گیرد. پس باید قبل از آن که به نقش برخی بازیگران در به آشوب کشاندن ایران بپردایم، باید به این سوال مهم جواب دهیم که سهم تصمیمات اشتباه مسئولین کشوری در ایجاد اعتراضات مردمی اخیر چقدر است؟! ما باید اجازه می دادیم آشوب ها در عراق و لبنان فروکش کند و حتی مدتی هم از آن بگذرد که وضعیت در این دو کشور به ثبات برسد. بعدا هم انتخابات مجلس شورای اسلامی در اسفندماه را هم برگزار می کردیم، بعدا سر فرصت به دنبال عملیاتی کردن سهمیه بندی بنزین برای سال بعد می رفیتم. اما عملا با این تصمیم غلط، آن هم در زمان غلط، نه تنها آشوب را به داخل کشور کشاندیم، بلکه میزان حضور و مشارکت مردمی در انتخابات پیش رو را هم با اما و اگر همراه کردیم.  
آقای روحانی که بعد از خروج ترامپ از برجام به نام صبر استراتژیک، یک سال کشور را عقب نگه داشت، اکنون هم در قالب گام کاهش تعهدات برجامی نیز عملا کشور را با همان صبر گرفتار کرده است، چرا در رابطه با سهمیه بندی بنزین هم یک صبر سیاسی را در دستور کار قرار نداد؟ چرا این طرح را در قالب بودجه سال 99 به مجلس ارائه نکرد و مردم که در آستانه سال نو انتطار تورم را برای سال بعد دارند، دست به افزایش حداقلی بین 20 تا 30 درصد سوخت نزد و به یک باره قیمت بنزین سه برابر شد؟! طبیعی است که شاهد این اعتراضات باشیم.

 

نظرات
هنوز هیچ دیدگاهی ثبت نشده است اولین نظر را شما ثبت کنید
ثبت دیدگاه

ارسال دیدگاه