به لب رساندن جان مردم با کلیدواژه‌های فرماندهان فتنه اقتصادی

این مردم هستند که باید تصمیم بگیرند... رفع مشکلات از طریق "صندوق رأی" یا همراهی با "عملیات روانی فرماندهان فتنه اقتصادی" که می‌خواهند ایران را به لیبی تبدیل کنند.

حوالی دی و بهمن 2 سال قبل بود که به یکباره کلیدواژه‌ای عجیب وارد ادبیات سیاسی اصلاح‌طلبان شد!

«ناامیدی»... عبارتی که چپ‌ها به یکباره همانند یک وحی منزل به آن معتقد شدند و در قیام و قعود خود اظهار کردند که مردم ایران ناامید شدند.

برای این ادعا هرگز سندی ارائه نشد و حتی کسانی از جامعه‌شناسان چپ اظهار کردند که اساساً برای فهم این مقولات، نیازی به پیمایش علمی هم نیست!

و این شد که از کولایی گرفته تا محمدرضا خاتمی، عباس عبدی، آذر منصوری، ابراهیم اصغرزاده، محمدعلی ابطحی و سایر معاریف اصلاح‌طلبان شروع به ماساژ این واژه در ذهن افکار عمومی کردند.

مسئله وقتی دردناک‌تر می‌شد که از میان رجال و خواص کشور نیز عموما کسی جز مقام معظم رهبری در مقابل این واژه نایستاد،‌ گزاره‌های نقض آنرا به مردم نگفت و متوجه هدف ستاد جریان سیاسی خاص از پمپاژ این واژه هم نشد.

و ماجرا ادامه یافت...

اما واژه سازی ستاد جریان سیاسی خاص که برخی معتقد بودند به دنبال ایجاد فتنه اقتصادی است تمامی نیافت!

*از ناامیدی تا نان.../ وقتی دولتی که باید نان در سفره مردم بگذارد هم می‌گوید مشکل نان داریم!

حرکت واژگانی ستاد جریان چپ پس از اظهارات چند ماه قبل دانلد ترامپ رئیس‌جمهور آمریکا البته تغییری محسوس یافت.

ترامپ در اظهاراتی که بعدا در توییتر خود نیز بر آن اصرار کرد، گفته بود: ایرانی‌ها به دلیل تورم بسیار بالا و مشکلات اقتصادی که دارند حتی قادر به خریدن نان برای خودشان نیستند.

و از اینجا بود که نان هم در کنار ناامیدی به واژه مورد علاقه اصلاح‌طلبان تبدیل شد...

کسانی از آنها در رسانه‌ها صراحتاً از این گفتند که مردم ایران گرسنه‌اند!

و در روزهای اخیر و خاصّه پس از وقوع اغتشاشات آبان نیز کلمه "نان" وفور بیشتری در ادبیات اصلاح‌طلبان یافته است.

کار به جایی رسیده است که حتی سخنگوی اصلاح‌طلب دولت آقای روحانی و یک حزب اصلاح‌طلب نیز در بیانیه‌های رسمی خود به کلمه نان اشاره می‌کنند و در تلویح از بحران نان و گرسنگی مردم سخن می‌گویند

(این برای نخستین بار در جهان است که شاهد هستیم یک دولت و یک حاکم و حامیانش به جای دفاع از دستاوردهای خود؛ از وجود بحران می‌گویند و تندتر از همه بر گرسنگی اصرار دارند!)

امر واضح این است که این صحبت‌ها به بهانه مشکلات اقتصادی کشور مطرح می‌شوند.

مشکلاتی که در برخی ابعاد جان مردم را به لب رسانده و بانیان آنها هر روز به دنبال بهانه‌ای جدیدتر برای عصبانی کردن مردم هستند.

اما آیا این مشکلات به معنی شیوع گرسنگی در کشور است؟ و آیا مردم که از برخی مشکلات جانشان به لب رسیده حاضرند در ادامه این مشکلات، کشورشان به لیبی یا سوریه تبدیل شود؟!

و دقیقا از همینجاست که بازی آشکارتر می‌شود. خاصّه اینکه می‌توان ردّ پای تکرارکنندگان کلمه نان را در ستاد کنترل از راه دور اغتشاشات اخیر نیز مشاهده کرد...

*بگو نان، بخوان اغتشاش/ مردم باید تصمیم بگیرند...

به نظر می‌رسد هدف از تکرار و ماساژ کلمه نان در افکار عمومی، نمک پاشیدن بر زخم مردم از جانب کسانی باشد که خودشان اوضاع کنونی را عامدانه بوجود آورده‌اند. از روی عمد از ناکارآمدان حمایت کردند تا جان مردم به لب برسد و حالا هم از روی همان عمد اولیه است که اصرار دارند بر زخم مردم نمک بپاشند و در روی دیگر سکه هم مدام دولت را به "عدم نظارت بر قیمت‌ها" تشویق می‌کنند.

جالب است که تأکیدات اصلاح‌طلبان بر بحران گرسنگی و نان و عبارت "مردم نان ندارند، بخورند" نیز مثل کلیدواژه ناامیدی نه تنها از هیچ سند و مدرکی برخوردار نیست بلکه دلایلی بر ردّ آن وجود دارد.

یعنی علیرغم اینکه گرانی مشکلات عدیده‌ای را برای مردم ایجاد کرده اما این به معنی قرار داشتن ایران در «شرایط ته درّه» نیست!

مثلا مشکلی مثل شیوع گرسنگی در ایران وجود ندارد و ایران اسلامی 41 سال پس از انقلاب اسلامی نه تنها توانسته به جایگاه سیرترین کشورهای جهان برسد بلکه توانسته فقر مطلق 6 درصدی ابتدای انقلاب (که به معنی فقر مساوی با گرسنگی است) را طبق آمارهای جهانی به کمتر از چند دهم یک درصد برساند.

اثری از گرسنگی هم در شهرها و روستاهای ایران دیده نمی‌شود.

جالب است که رسمی به نام اهدای نان به فقرا که در تمام دنیا وجود دارد نیز اما در ایران اسلامی وجود ندارد و فقرای ایرانی ۷۵اغلب اعتنایی به اهدای نان ندارند و یا برخورد بدی با آن می‌کنند.

ماجرای نان البته تنها بخشی از دروغ‌های هر روزه و کتمان دستاوردهای انقلاب اسلامی توسط "ستاد جریان سیاسی خاص" است...

آنها به مردم نمی‌گویند که طبق اعلام اخیر یک روزنامه اصلاح‌طلب، بیش از 5 میلیون بیکار ایرانی "بیکاران صاحب درآمد" هستند که هر شغلی را نمی‌پذیرند.

"کولبری" یک شغل سنّتی در برخی شهرهای غربی کشورمان است و کولبرهای زحمتکش اگرچه به مشقّت اما هرگز به گرسنگی مشهور نیستند.و اتکای حیاتی اقتصاد ایران به نفت نیز عملا قطع شده است.

ماجرای به لب رساندن جان مردم، دروغگویی و انکار دستاوردها به جایی رسیده است که حتی یک سایت اصلاح‌طلب که چند سال قبل در گزارشی پیرامون صحبت مشهور امام راحل درباره رایگان شدن آب و برق توضیح داده بود که منظور امام، رایگان شدن برای مستمندان و طبقه محروم بوده! اما همین رسانه هم به تازگی توضیحات قبلی خود را از یاد برد و در همراهی با سیاه‌نمایی از اوضاع کشور، مطلبی را منتشر کرده است با این مزاج که چرا سفارش امام راحل برای رایگان شدن آب و برق محقق نشد!

اکنون این مردم هستند که باید تصمیم بگیرند... رفع مشکلات از جانب تنها راه حل ممکن یعنی "صندوق رأی" یا همراهی با "عملیات روانی فرماندهان فتنه اقتصادی" که از 10 سال قبل با فرماندهی آمریکا آغاز شده و قصد دارد ضمن به لب رساندن جان مردم و کوه ساختن از کاه تمام مشکلاتی که در دیگر کشورهای جهان نیز وجود دارد؛ جمعیتی میلیونی را علیه نظام اسلامی به خیابان بکشاند و ایران را به سوریه و لیبی و اوکراین تبدیل کند.

 

نظرات
هنوز هیچ دیدگاهی ثبت نشده است اولین نظر را شما ثبت کنید
ثبت دیدگاه

ارسال دیدگاه