چرا انتخاب روحانی٬ به معنی پیروزی اصلاحطلبان نیست؟
زرین نامه: آیا حرفهایی که حجةالاسلام روحانی در طول دوران فعالیت سیاسیاش و بخصوص زمان تبلیغات انتخاباتی بیان کرده٬ بوی اصلاحطلبی میدهد؟ مطمئنا جواب منفیست. زیرا جنس گفتمان اصلاحطلبی٬ بیشتر بر مبنای مباحث سیاسی رادیکال است در حالی که جنس صحبتهای دکتر روحانی٬ غالبا در حوزهی مسائل اقتصادیست.
به گزارش زرین نامه؛ بعد از خلق حماسهی سیاسی ملت غیور ایران در ۲۴خرداد و پیروزی حجةالاسلام حسن روحانی در انتخابات ریاستجمهوری٬ شنیده و دیده میشود که اصلاحطلبان این پیروزی را به پای خود گذاشته و با سر دادن سرور شادمانی٬ تصور میکنند که ۱۸ میلیون رأی کسب شده از سوی فرد پیروز به معنای گرایش مردم به سمت گفتمان اصلاحات است.
در حالی که اهل دقت میدانند چنین ادعایی درست نبوده و مصادره به مطلوب کردن دکتر روحانی از سوی اصلاحطلبان٬ نوعی "خودفریبی" و البته "دگرفریبی" است. فریبی که سعی میکند تا بجای ریشهیابی علل انزوای اصلاحات در جامعه٬ با پنهان شدن در پشت سر نامزد پیروز٬ اصلاحات را برندهی میدان معرفی کرده تا شاید به این طریق٬ پوششی تهیه کنند بر ضعفهای داخلیشان.
اما چرا انتخاب حجةالاسلام حسن روحانی به معنای پیروزی اصلاحطلبان در انتخابات یازدهمین دورهی ریاست جمهوری نیست؟ به نظر میرسد دلایل این چرایی را در سه سطح نیروها٬ گفتمان و جنس سبد رأی دکتر روحانی بتوان جستجو کرد.
1- مصطلح است که میگویند اگر میخواهی کسی را بشناسی٬ از اطرافیانش بشناس. حال٬ آیا اطرافیان دکتر روحانی بیشتر صبغهی اعتدالگرایی و میانهروی دارند یا اصلاحطلبی؟ وقتی تیم علمی-عملی ایشان را که بیشترشان٬ افراد حاضر در مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام هستند نگاه میکنیم٬ میبینیم که عمده آنان اصلاحطلب نیستند. به طور مثال افرادی چون نعمتزاده و نوبخت٬ مشتی از خروار افرادیست که در تیم حجةالاسلام روحانی قرار دارند و رویهی میانهگرایی ایشان٬ اظهرمنالشمس است.
گذشته از افرادی که جزء معتدلین اصولگرایان محسوب شده و در تیم رئیسجمهور منتخب حضور دارند٬ شاید این سوال مطرح شود که اگر روحانی اصلاحطلب نیست٬ پس حضور این افراد در ستادهای انتخاباتی وی به چه معنیست؟ در جواب باید گفت که
اولا در زمان پیش از تبلیغات و حین آن٬ اکثر اصلاحطلبان در اطراف عارف جمع شده بودند و حتی زمانی که بحث انصراف وی مطرح شد٬ شاهد مقاومت اصلاحطلبان بودیم. گفتنیست همین مقاومت اصلاحطلبان در کنارهروی عارف به نفع روحانی٬ خود یک دلیل محکم در اصلاحطلب نبودن پیروز انتخابات است.
ثانیا زمانی اصلاحطلبان در حلقهی روحانی وارد شدند که فهمیدند سبد رأی اصلاحطلبان به شدت کم بوده و قشر خاکستری به سمت روحانی گرایش دارند. در نتیجه سعی کردند با یکی کردن کاسهی این دو نوع رأی٬ این ذهنیت را بوجود آورند که همهی آرای دکتر روحانی٬ آرای اصلاحطلبان است.
2- گفتمان افراد و عقایدی که هر فرد مطرح میسازد نیز مؤید گرایشهای سیاسی وی است. آیا حرفهایی که حجةالاسلام روحانی در طول دوران فعالیت سیاسیاش و بخصوص زمان تبلیغات انتخاباتی بیان کرده٬ بوی اصلاحطلبی میدهد؟ مطمئنا جواب منفیست. زیرا جنس گفتمان اصلاحطلبی٬ بیشتر بر مبنای مباحث سیاسی رادیکال است در حالی که جنس صحبتهای دکتر روحانی٬ غالبا در حوزهی مسائل اقتصادیست.
به عبارت دیگر٬ اهم مطالب اصلاحطلبان را از اول ایجادشان تا همین امروز٬ بحثهای سیاسی تشکیل میدهد. اما دکتر روحانی٬ دارای گرایشات واضح اقتصادیست و اکثر شعارهای ایشان را نیز مسائل اقتصادی شکل میدهد و اگر صحبتهای سیاسی از ایشان میشنویم٬ باز هم در جهت حل مسائل معیشتی مردم و یا مسائل مربوط به حقوق شهروندی است. به طور مثال٬ وقتی اصلاحطلبان صحبت از همراهی با کدخدای جهان را مطرح میکنند٬ ذات گفتمان ایشان را تساهل و تسامح و غربگرایی شکل میدهد٬ اما وقتی دکتر روحانی صحبت از حل مسالمتآمیز پروندهی هستهای میزند اولا قائل به تکرار شدن اتفاقی که در زمان دولت اصلاحات افتاده٬ نیست.
کما اینکه دکتر نوبخت در برنامهی این هفتهی پایش به آن تأکید کردند. ثانیا این شکل ورود به پروندهی هستهای را برای حل مشکلات اقتصادی مردم میخواهد و نه برای حل منازعات سیاسی گذشته. به همین علت است که وی پیش از این گفته بود چه خوب است هم چرخ سانتریفیوژها بچرخد هم چرخ معیشت مردم.
3 - شاید بدیهیترین دلیلی که باعث میشود نه اصلاحطلبان و نه اصولگرایان نتوانند همهی آراء اخذ شده در انتخابات را به نام خود مصادره کنند٬ وجود حجم قابل توجه آراء خاکستری است. یعنی دقیقا همان رأیهایی که در همهی کشورهای دنیا وجود دارد و در مملکت ما٬ یک روز به سمت خاتمی رفته و او را رئیسجمهور میکند٬ روز دیگر در سبد احمدینژاد قرار میگیرد و او را روانهی پاستور میکند و امروز٬ برای روحانی شده تا وی برندهی یازدهمین دورهی انتخابات ریاست جمهوری باشد.
البته باید به این موضوع نیز توجه کرد که گرایش رأیهای خاکستری را دغدغههای اساسی آنها تشکیل میدهد. حال٬ آیا دغدغهی اساسی امروز مردم٬ آزادی سران فتنه و مباحث توسعهی سیاسیست یا اینکه معیشت آنها٬ بیکاری٬ کمبود مسکن و سایر نیازهای اقتصادی این دغدغه را شکل میدهد؟
در نهایت محکمترین دلیل برای اختلاف گفتمانی حجةالاسلام روحانی با اصلاحطلبان را باید در گفتار وي در مصاحبه خبري در جواب به خبرنگار اصلاح طلب مشاهده کرد که گفت: "من رئیس جمهور همه مردم ایرانم" و نه یک جریان خاص .
ارسال دیدگاه