مراقبات روز عید فطر

زرین نامه: برای برپا داشتن نماز عید فطر قبل از خروج از منزل به نیت انجام دستور خداوند، با یک یا چند دانه خرما افطار کرده، و دعایى را که در این مورد رسیده است بخواند. زیرا در این دعا نیز درود و سلام خدا بر او و پدران و فرزندانش ذکر شده.

به گزارش زرین نامه؛ بعد از یک ماه روزه داری، فرارسیدن عید سعید فطر مژده رحمت خداوند است که شامل حال آن دسته از بندگانی می‌شود که اهمیت ماه پر برکت رمضان و روز فرخنده عید فطر را شناخته و درک کنند. مرحوم آیت‌الله حاج میرزا جواد ملکی تبریزی در کتاب نفیس «المراقبات» خود از مراقبات روز عید فطر می‌گوید.

مراقبات روز عید فطر

در کتاب فقیه آمده است که امام حسن(علیه السلام) روز عید عده‌اى را دید که مى‌خندیدند و بازى مى‌کردند، رو به همراهان خود کرده و فرمود:«خداى عزوجل ماه رمضان را آفرید تا میدان مسابقه‌اى براى خلقش ‍ باشد که در آن با طاعت و رضایت او با یکدیگر مسابقه بدهند. عده‌اى سبقت گرفته و سعادتمند شدند و عده‌اى عقب افتاده و ناامید شدند. شگفتا از کسى که در این روز مى‌خندد و بازى مى‌کند. روزى که نیکوکاران در آن پاداش یافته و کوتاهى کنندگان زیان مى‌بینند. بخدا سوگند اگر پرده‌ها فرو افتد، نیکوکار مى‌اندیشد که چرا بیشتر عمل نیک انجام ندادم و بدکار مى‌گوید چرا بد مى‌کردم! و از شانه کردن مو و صاف کردن لباس خود باز مى‌مانند.»
اعمال روز عید فطر

توسل

1- از کارهاى مهم ، توسل به حامى و نگهبان آن روز و شفیع قرار دادن او در اول آن و مبالغه در آن به اندازه بزرگى این روز است . بزرگى این روز نیز به اندازه بزرگى تمام اوقات و حالات او در ماه رمضان مى‌باشد. زیرا این روز وقت آشکار شدن ثمره، اعطاى جوایز و فهم قبول یا رد شدن ، رضا یا خشم ، نزدیکى یا دورى و خوشبختى یا بدبختى است. بدین جهت بنده سعادتمند باید در این مقام بخوبى ادب را رعایت کرده و آثار بد تمام گناهان خود را در روزها و شب‌هاى این ماه از بین برده و کرامت‌هاى الهى و الطاف خداوندى را که در طول ماه ضایع کرده، اصلاح کند. و خلاصه مى‌توان با رعایت کامل ادب در یک ساعت تمام کوتاهی‌هاى خود در اعمال مهم ماه رمضان را جبران و گناهان را تبدیل به نیکی‌ها کرده و به درجات بلندى برسد.

غسل

2- غسل نیز تاکید شده است و سزاوار است در رودخانه غسل کند و اگر نباشد در سایه و پشت دیوار این کارها را انجام بدهد؛ تا کسى او را نبیند. غسل خود را با "بسم الله" شروع کرده و بعد از انجام آن بگوید: اللهم اجعله کفاره لذنوبى ، و طهر دینى ، و اذهب عنى الدرن ؛ خدایا! این را کفاره گناهانم قرار ده ، دینم را پاک گردان و پلیدی‌ها را در من از بین ببر. آنگاه نماز صبح را آنگونه که شایسته است بجا آورده و سپس خدا را شکر کرده و دعایى را که از شیخ بزرگ محمد العمرى - قدس سره العزیز - نقل شده بخواند.

دعاى ندبه

3- اندوه بخاطر غیبت امام زمان و دعا براى فرج او و خواندن دعاى ندبه . آنگاه مؤمنى که صاحب الزمان(علیه السلام) را امام خود مى‌داند - کسى که حجت خدا، امام زمان ، ناموس دنیا، سلطان امت‌ها، عدل کامل خدا، خورشید تاریکی‌ها و ماه کامل ، گشایش نزدیک خدا، نشانه بزرگ خدا، خلیفه بزرگ خدا، امام ، پسر امام ، پسر ائمه ، پسر پیامبر، پسر پیامبران - جان تمامى جهانیان فداى او باد - کسى که خداوند بوسیله او به وعده‌هایش جامه عمل مى‌پوشاند وعده‌هایى از قبیل : گسترش عدل ، از بین بردن ظلم ، گستراندن فضل و غلبه قدرت او بر تمام قدرت‌ها و دین او بر تمام ادیان و به هنگام غیبت امام خود، غصب حاکمیت او از طرف دشمنان ، سختى شیعیان در سلطنت کفار و بدکاران و قتل ، از بین بردن آبرو، غصب اموال ، بدحالى و ذلت آنان را مى‌بینید، باید خوشحالى او به غمى سنگین ، خنده او به گریه و عید او به عزا تبدیل شده و دعاى ندبه بخواند و مانند مادر بچه مرده گریه کند و براى فرج او دعا کند.

آداب نماز عید

4- نماز عید فطر: برای برپا داشتن نماز عید فطر قبل از خروج از منزل به نیت انجام دستور خداوند، با یک یا چند دانه خرما افطار کرده، و دعایى را که در این مورد رسیده است بخواند. زیرا در این دعا نیز امامش - درود و سلام خدا بر او و پدران و فرزندانش - ذکر شده و باید در مضمون دعا تامل کند. زیرا دعا به روشنى باید نشانه دیدار با خدا را داشته باشد. اگر بتواند باید به اندازه بزرگى خدا و شناخت منت او، در اجازه دیدارش بلکه دعوت به این کرامت، آنگونه که شایسته است ادب این مقام را رعایت کند. ولى خیلى بعید است این مخلوق ضعیف بتواند آنگونه که شایسته این مجلس است تواضع و احترام و شکرگزارى نماید. بنابراین باید همراه با اعتراف به ناتوانى باندازه اى که مى‌تواند سپاسگزار و متواضع باشد.

و اگر نتواند، نباید حضور در این مجلس براى او سبک‌تر از حضور در مجلس سلطان زمانش باشد. زیرا از سلطان غفلت نمى‌کند؛ بخصوص ‍ هنگام سخن گفتن با او. اگر سلطان بداند که دل رعیتش جاى دیگر است او را از مجلس خود طرد، از حضور او جلوگیرى و او را از عطایاى خود محروم مى‌کند. بخصوص که بداند این غیر، دشمن سلطان است؛ که در این حالت بشدت بر او خشم مى‌گیرد. و اگر از یاد و احترام به خدا غفلت کردى باید بدانى که این همه غفلت از پروردگار چیزى جز دوستى دنیا نمى‌باشد؛ دنیایى که دشمن خدا و دوستانش مى‌باشد.

بپرهیز از این که این مجلس را کوچک شمارى. زیرا اهل آن ، فرشتگان مقرب ، پیامبران مقرب ، پیامبران و رسولان ، شهدا و صدیقین و بندگان صالح خدا هستند. شرمسار باش که حاضرین مجلس در بهترین حالات باشند - همگى پاک ، مقدس ، آراسته ، بر سر ایشان تاج کرامت مراقبت خداى جلیل بوده ، بر بدن‌هاشان لباس توجه به خدا، بر دل‌هاشان جامه اشتغال به خدا و بر بدن‌هاشان لباس بازداشتن از نافرمانى خدا، بر دست‌هایشان انگشتر نگشودن دست به نافرمانى خدا و بر پاهایشان کفش ‍ منع از رفتن در حرام‌هاى خدا - و سر تو برهنه از عمامه مراقبت و قلب تو آلوده به دوستى دشمن خداوند، بدنت برهنه از لباس نگهداشتن از مخالفت با خدا و بر دستت انگشتر ستم بر بندگان خدا بوده و پایت برهنه از رفتن به سوى طاعت خدا باشد.

اگر پرده از جلو دیدگانت برداشته شده و ببینى بدنت آلوده به نجاست‌هاى گناهان و باطن تو گرفتار انواع بیماری‌هایى است که تو را از چشم دیگران مى‌اندازد چه حالى خواهى داشت؟ آیا با این شکل و قیافه بر سر سفره پاکان، و بزرگانى که هیچ عیبى ندارند حاضر خواهى شد؟ اگر زیبایى باطنى آنان را ببینى از همنشینى آنان پرهیز خواهى کرد، چه رسد به این که سر سفره آنان بنشینى. و حتى اگر هزار چوب هم به تو بزنند راضى نمى‌شوى با این همه پلیدى که در تو هست ، خود را به آنان نشان بدهى . برادرم! حال بد و وزر و وبال خود را بنگر و خود را مضطر به این مطلب بنما تا خداوند بدی‌هایت را پوشانده و بدی‌هایت را به خوبى تبدیل نماید. آنگاه درِ کرم حضرت اله را بکوب و صدا بزن : «اى کریمترین کریمان! اى اجابت کننده دعاى مضطرها! به پستى و ذلتى که نسبت به خودم روا داشتم رحم کن. تو از من به خودم مهربانترى بخصوص در مثل چنین روزى که مرا دعوت به دیدار خود کرده‌اى. من میهمان تو هستم پس ‍ راضى نشو که آبرویم پیش میهمان‌هایت بریزد. کارم را اصلاح کرده و از لباس‌هایى که به میهمانانت مى‌دهى به من نیز عنایت فرما تا بتوانم زشتى‌ها و نقایص خود را پوشانده خود را بیارایم و آبرویم را حفظ کنم.

اگر انسان با اضطرار واقعى روى به درگاه پروردگارش آورد محال است او را اجابت نکند. او کسى است که در قرآن خود فرموده است : «امن یجیب المضطر اذا دعاه و یکشف السوء؛ اى کسى که هنگامى که مضطر او را بخواند، او را اجابت نموده و گرفتاریش را برطرف مى نماید.» بنابراین بنده باید اضطرار را در خود بوجود بیاورد. اغلب مردم روحیات بدى در خودى بوجود آورده و از صفات خوب غافل هستند. به همین جهت نیز از خود خجالت نمى‌کشند تا به خاطر حیا و پوشاندن زشتی‌ها و رسوایی‌هاى خود مضطر شوند. و اگر در این مورد عملى هم انجام بدهند، ناشى از چیزهایى است که بطور اتفاقى شنیده و مسموعات آن‌ها خجالت و شرمى در آن‌ها بوجود نمى‌آورد؛ چه رسد به این که آنچنان خجالت بکشند که به اضطرار برسند.

و خلاصه اگر شرمى که به اضطرار برسد بوجود آمد، اجابت نیز بدنبال آن آمده و گرفتارى برطرف مى‌شود. علامت اضطرار نیز این است که در هنگام عید قلب او شکسته ، و از رد شدن بترسد؛ امیدوار عفو و فضل او بوده و امیدوارى به کرم پروردگارش را بیشتر نماید؛ به انتظار رحمت و عنایت خداوند باشد آنگونه که بندگان صالح او هستند؛ و ترس خود را با ملاحظه این که امروز روز جایزه دادن و بدست آوردن فضیلت است از بین ببرد. در عین حال با گوشه چشم به عظمت خدا و بزرگى جنایت خود نگریسته و مانند کوتاهى کنندگانى که به دامن عفو فراوان او پناه آورده اند، رفتار مى‌کند؛ و تمام سعى و تلاش او براى استغفار و جلب رحمت و دیدن آثار قبولى است. و به نگهبانان و حامیان خود که از معصومین(علیهم السلام) مى‌باشد، پناهنده شده تا او را شفاعت کند. و خداوند را به حق و آبروى آنان نزد خدا قسم مى‌دهد که او را با عفو خود اکرام کرده، از فضل مخصوص خود محروم نکند، صورت کریم خود را از او برنگردانده، بخاطر آنان او را قبول کند و آنگونه که با حزب و دوستان خود رفتار مى‌کند با او نیز معامله کند. از بوجود آمدن این حالات معلوم می‌شود که فیض قدسى شامل حال او شده است که باید خدا را به خاطر نجات و رهایى از خطر هلاک ثنا گفته ، و از این به بعد با یارى گرفتن از پروردگار خود را از غفلت و انجام کارهایى که باعث هلاکت دائمى است دور بدارد.

آنچه درباره اضطرار به پوشش پروردگار گفتیم ، فقط در کسى بوجود مى‌آید که با چشم دل نجاست گناهان را بر اعضاى بدنش و پلیدى عیوب دل بر روح و جانش را ببینید. آن هم نه مجازا بلکه واقعا این مطلب را درک کند و بفهمد که این نجاست‌ها و پلیدی‌ها نجس‌تر و کثیف‌تر از چیزهاى کثیف این عالم و بدبوتر از مردارهاى بو گرفته دنیاست.

اگر کسى خود را در پیشگاه سرور رسولان و ائمه طاهرین و فرشتگان مقرب و سایر پیامبران و رسولان فرض نماید چه حالى خواهد داشت؟ فکر مى‌کنم اگر انسان یک دهم این رسوایى را داشت، آرزو مى‌کرد زمین او را فرو برد تا از این رسوایى رهایى یابد. مریم راستگو هنگام فرض رسوایى بین مردم، با این که نزد خداى عزوجل و فرشتگان پاک بود، گفت: «بهر صورت تمامى ما به پوشش زیباى خدا محتاج بوده و اگر این پوشش از ما برداشته شود، رسوا خواهیم شد.»

یکى از پوشش‌هاى زیباى او، همین شکل انسانى است که اگر از ما سلب شده و مردم شکل واقعى ما را ببینند رسوا مى‌شویم. زیرا شکل روح متناسب با اخلاق و صفات است. مثلا کسى که صفت غضب بر او غالب باشد، روح او به شکل سگ خواهد بود. مگر این که خُلق خود را با داروى حلم معالجه کرده، خشم تبدیل به شجاعت شده و شکل سگ به شکل انسانى شجاع تغییر یابد. و همینطور سایر اخلاق و صفات. به همین جهت گذشتگان هر روز با آینه و غیره سیماى خود را بررسى مى‌کردند تا مطمئن شوند که تغییر نکرده و مسخ نشده و پوشش خدا همچنان باقى است. و این شکل‌هاى حقیقى گاهى اوقات به بعضى از اولیا نشان داده مى‌شود و مردم را به این شکل‌ها مى‌بینند. از امام سجاد(علیه السلام) روایت شده است که پرده را از جلو دیدگان شخصى برداشته و شکل واقعى حاجی‌ها را به او نشان داد و او در میان جمعیت فقط دو نفر را به شکل انسان دید.

هنگام برپایى نماز عید بصورت جماعت ، مصیبت غیبت او را به یاد آور و بیاد داشته باش که امامت نماز عید از حقوق مخصوص امام زمان(عج) و برپایى آن از کارهاى معروف اوست. «چون در روز عید خود را آشکار کند، دیده همگان بر زیبائیش خیره شود. ارواح آنان بسوى زیبائیش سرازیر شوند و مردمک چشمانشان از فرط زیباییش هوس گلزار نمایند. عید من آن روزى است که با دیدگان شاد که زیباییش را تحسین مى‌کند، آن زیبایى را ببینم.»

آیا این مصیبت نیست که به جاى نماز با امام(علیه السلام) با دیگران نماز بگزاریم! اگر بجاى دیگران امام زمان(علیه السلام) خطبه‌هاى نماز عید را مى‌خواند چه حالى داشتیم! و اگر او در میان ما بود روزگار ما چقدر با امروز فرق داشت! آنگاه به آنچه در روایات درباره او آمده بنگر از قبیل: برکت‌ها و نورهاى زمان حضور او، گسترش عدل ، برچیده شدن بساط ظلم و سرکشى ، عزت اسلام ، احترام قرآن ، رواج ایمان ، کامل شدن عقل‌ها، تزکیه دل‌ها، اصلاح اخلاق و از بین رفتن تفرقه و نفاق .

مناجات با امام زمان(عج)

آنگاه با صداى بلند او را مورد خطاب قرار داده و با زبان شوق به حضرت قدس او عرضه بدار: «اى پسر احمد! آیا به سوى تو راهى هست تا ملاقات شوى. چه وقت روزها را با تو سپرى کرده و بهره مند مى‌گردیم. چه زمانى وارد آبشخورهاى فراوان و سیراب کننده‌ات شده و سیراب مى‌گردیم؟ تشنگى زیاد ما طول کشید. چه هنگام از آب گوارایت استفاده خواهیم کرد؟ مولایم! سرورم! چه وقت ما را دیده و ما نیز تو را مى‌بینیم در حالى که پرچم پیروزى را برافراشته‌اى؟ مولایم! چه زمانى یکدیگر را دیده و چشمان ما از دیدار تو روشن می‌شود و با راهنمایى تو هدایت مى‌شویم؟ و آنگاه ما را از حقایق امورمان آگاه کرده، گره ام به دست تو باز شده، نادانی‌ها از بین رفته و کمالات کامل مى‌شود. آقا و مولایم! امید و آرزویم! کاش سرنوشت خود را مى‌دانستم، آیا با نور جمالت دیدگانم روشن خواهد شد! آیا از وصال گوارایت سیراب خواهم شد! یا با این اندوه‌ها روانه قبرم شده و با غصه‌ها و اندوه فراوان از این دنیا مى‌روم!»

زیبایى شما مظهر زیبایى خداوند زیبا و زیبایى دیگران از مظاهر زیبایى شماست. و نیز بزرگى شما مظهر بزرگى(خداوند) بزرگ و بزرگى دیگران برگرفته از بزرگى شماست. شما منبع همه بزرگی‌ها و زیبایی‌ها هستید. منظور از زیباترین زیبایی‌ها، و بزرگترین بزرگ‌ها، در دعاى سحر، شما مى‌باشید. و شمایید نورانى ترین و درخشنده ترین نور خدا. و نیز جدایى و دورى شما مانند جدایى محبوب‌هاى دیگر نیست. زیرا اگر محبوب‌هاى دیگر دوستدار را ترک کنند، مى‌گویند: محبوب او را ترک کرده ، و بخاطر ترک کردن محبوب سرزنش متوجه دوستدار نمى‌شود. ولى اگر شما کسى را ترک کنید، مردم او را سرزنش کرده و خود نیز خودش را سرزنش مى‌کند. و هیچگونه تسلاى خاطرى نیز ندارد. زیرا نمى‌توان گفت شما بی‌وفا بوده یا به دوستدار خود علاقمند نیستى . همه دوستدارانت اعتقاد دارند که دوستى و وفاى تو بیش از دوستى و وفاى آنان است. بنابراین اگر آنان را ترک کنى معلوم مى‌شود، آنان کوتاهى نموده‌اند. و کم محبتى آنان نشان دهنده نادانى آنان است.

مولایم ! همه فداى تو. جانم فداى مجد ریشه دارى که همتایى ندارد. جانم فداى شرافتى که لنگه اى ندارد. تا کى برایت سرگردان بوده و تا کى و چگونه و با چه زبانى درباره ات بگویم؟ براى من سخت است که ببینم دیگران در مقابل تو و در مملکت تو تصرف ، و بر پیروان و حتى بر خویشانت حکومت کرده و آن‌ها به تو پناه آورده و از تو کمک مى‌خواهند ولى جوابى نمى‌شنوند... در انجام وعده‌هایت در مورد یارى مؤمنین و عاقبت پرهیزکاران تعجیل فرما. اى راستگوترین راستگویان و تواناترین توانمندان !»

و خلاصه اگر سالک در این دریا فرو رفته ، نسبت به این امر اهتمام ورزیده و از این فجایع دلتنگ شود، بطور طبیعى حال او تغییر کرده ، خوشحالى او به اندوه و عید او به عزا تبدیل مى‌شود. و با حسرت و شکستگى در مصلى حضور مى‌یابد. خداوند متعال نیز نزد دل‌هاى شکسته است. و اگر حسرت‌هاى سابق را که به خاطر فهمیدن نقایص باطنى و تیرگی‌هاى روحى مى‌باشد به آن ضمیمه کرده و در حالى که مشغول خواندن دعاهاى وارده، در راه مى‌باشد، از منزل خود به سوى مصلى حرکت نماید، در چنین شرایطى تمامى اسباب پناه بردن به در فضل، کرم و جود مالک نفس‌ها، ارواح و وجود براى او بوجود مى‌آید.

به نیت قرار گرفتن در سایه عنایت خدا، در فضاى بدون سقف نماز خوانده و به نیت فروتنى براى رب الارباب ، انتقال از گناه به طاعت ، از تکبر به تواضع و از دیدن خود به مقام فناء، بر خاک بنشیند، تا روح توجه در نماز کامل شود. زیرا توجه و رو به قبله کردن یعنى بریدن کامل از همه و توجه به سرپرست همه اشیاء و مالک و خالق آن‌ها. و منظور از ایستادن روى دو پا این است که در حال ترس و امیدوارى ، و شوق و ترس است.

در نماز عید، تکبیر اهمیت زیادى دارد. به همین جهت باید براى بدست آوردن روح تکبیر تلاش کرد. در کتاب "مصباح الشریعه" به نقل از امام صادق (علیه السلام) آمده است که فرمودند: بنده‌اى که تکبیر بگوید ولى قبلا از حقیقت آن روگردان باشد، خداوند به او مى‌گوید: با من نیرنگ مى‌کنى. به عزت و جلالم قسم تو را از شیرینى ذکرم محروم کرده و نمى‌گذارم به من نزدیک شده و از مناجاتم لذت ببرى.

مطلب مهمى که انسان باید آن را رعایت کند، این است که بداند در رابطه با این نماز از او چه مى‌خواهند، و چگونه باید مراقب خداوند بوده و چه حالى باید داشته باشد. به این جهت که تکلیف به نماز گرچه در همه جا از باب عنایت ، لطف و احضار بندگان به مقام حضور است ولى در بعضى از آن‌ها جهت ترس بیشتر بوده و بعضى دیگر فقط جهت ایجاد رغبت است. مثلا نماز آیات از روى لطف و عنایت، ولى در مقام ترس از خشم و نازل شدن بلا واجب شده تا از شمول بلا امنیتى حاصل و بلا به وسیله نماز دفع شود. نماز عید نیز فقط براى گرفتن جایزه و کامل کردن نقص‌ها و اعطاى بخشش‌هاست.خلاصه تشریع عید و نماز آن به منظور اظهار رافت و رحمت، گستراندن جود و کرم و بخشش به رعیت است. اجازه عمومى در این مقام اقتضا مى‌کند که بساط قهر و غضب برچیده و بیرق‌هاى الطاف پروردگار افراشته شود. و خوف و ترس با این امر سازگارى ندارد؛ گرچه بنده مرتکب گناهان جهانیان شده باشد.

خوش گمانى به خداوند در این روز

در این منزل از منازل سالک جا دارد به خداوند خوش گمان بوده و به بخشش‌هاى بزرگ و عطایاى عالى او امیدوار باشد. به اندازه خوش گمانى به خداوند، لطیف نمودن درخواست عطوفت و رعایت آداب اطمینان به وعده‌هاى خدا، جوایز نیز بیشتر شده ، ابرهاى جود باریده و مبارکى این روز آشکار مى‌شود.

بنده‌اى در این روز نترسیده و انتظار خشم خداوند را ندارد مگر کسى که به او بدگمان بوده و امید به فضل او را در خود تقویت نکرده باشد و احتمال بدهد الطاف خدا شامل حال او نشود. و ممکن است کسى به خاطر بدگمانى در چنین اوقاتى ، از لطف و رحمت الهى محروم شود.

بنابراین به حکم عقل و ادب و ایمان لازم است که امید بنده به ندیده گرفتن گناهان ، عفو آن ، بخشش نعمت‌هاى خدا و رسیدن به آرزوها و اهداف ، قوی‌تر از ترس از مجازات و ذلت و خوارى باشد؛ و گرچه از بندگان صالح خدا نباشد خود را در میان آنان وارد کند؛ با صورت‌هاى آبرومند دوستان خداوند به او روى آورد؛ گر چه روى او از ستم گناهان سیاه شده باشد. خداى متعال به این مسائل توجه نمى‌نماید؛ زیرا فراگیر کردن احسان در چنین اوقاتى با حکمت او مخالف نیست. بنابراین هیچ مانعى در راه شمول بخشش و گسترش جود و فضل خداوند نمى‌باشد.

نمازگزار بعد از توجه به این امور و تاثیر گرفتن از آن با حیا و امید زیاد در مصلى حاضر شده و با شرمسارى با گوشه چشم نگریسته و با امیدوارى چشم مى‌دوزد؛ و با آداب و شرایط آن نماز مى‌خواند؛ فرادى یا با جماعت، هر کدام که مناسب با حال اوست همراه با رعایت اخلاص. البته اگر بتواند نماز عید فطر را با جماعت بخواند بهتر است. در صورت فرادى خواندن، مى‌توان دو رکعت خواند یا چهار رکعت که در دو رکعت اول "سبح اسم" و "الشمس" و در رکعت دوم "والضحى" و "قل هو الله احد" خوانده و در رکعت اول هفت تکبیر مى‌گوید: تکبیره الاحرام ، و پنج تکبیر بعد از قرائت که بعد از هر کدام از آن‌ها دعاى معروف : "اللهم اهل الکبریاء..." را مى‌خواند آنگاه تکبیر دیگرى گفته و به رکوع مى‌رود. اگر بخواهد مى‌تواند به جاى این دعا، دعاى دیگرى بخواند. و هنگامى که از نماز فارغ شد تکبیر مذکور را گفته و تسبیح حضرت زهرا (علیه السلام) را بگوید. و آنگاه دعایى را که براى بعد از نماز روایت شده است مى‌خواند که دعاى بسیار جامعى است.

آنگاه با ذکر و دعاى زیاد باید از روز عید مواظبت نماید. زیرا شیاطینى که در شهر رمضان زندانى و در زنجیر بودند و نمى‌توانستند او را بفریبند، امروز رها شده‌اند. و شاید با دعا و تضرع به خداوند متعال در جهت حفظ او از شر آنان بتواند از آنان رهایى یابد. آنگاه دعاى ندبه را با حضور قلب مى‌خواند؛ دعایى که آداب معامله با خداى متعال ، پیامبران و اولیاى او و رفتار پیروان با امام خود را بطور کاملى مى آموزد.

به پایان بردن این روز

5- به پایان بردن روز عید با توسل به نگهبان روز: روز خود را با توسل و واگذارى به نگهبان این روز که از معصومین (علیهم السلام) مى‌باشد و شفاعت خواستن از او به پایان برساند همانگونه که در سایر روزهاى شریف نیز چنین مى‌کرد. و نباید در این جهت کوتاهى کند که این از کارهاى مهم است.

نظرات
هنوز هیچ دیدگاهی ثبت نشده است اولین نظر را شما ثبت کنید
ثبت دیدگاه

ارسال دیدگاه