از بچگی دیگران را شاد می‌کردم

زرین نامه: من وقتي به گذشته بر مي گردم از همان بچگي مي دانستم كه مي خواهم بازيگر شوم و آن هم بازيگر تئاتر.

به گزارش زرین نامه؛ مرضيه صدرايي متولد اول مرداد ۱۳۵۰ ساوه و ليسانس تئاتر از دانشگاه آزاد اراك است. اولين كار او نمايش «نگار» به كارگرداني امير صادقي بود كه براي بازي در آن رتبه دوم را كسب كرد. صدرايي در ماه مبارك رمضان در مجموعه «خروس» نقش آفريني نمود.

چطور از مجموعه تلويزيوني «خروس» سر در آورديد؟

در پروژه «پلاك يك» كه من بازي داشتم تهيه كننده آن كار آقاي ابراهيمي تهيه كنند «خروس» هم بودند. ايشان به من پيشنهاد بازي در مجموعه «خروس» را دادند. به دفترشان رفتم، فيلمنامه را خواندم و چون ايده آل يك بازيگر فيلمنامه خوب همراه با عوامل خوب است، همه اينها دست به دست هم دادند تا من بازي در اين كار را قبول كنم.

چه تفاوتي بين مجموعه «پلاك يك» و «خروس» وجود دارد؟

در سريال «پلاك يك» كاراكترها بين تيپ و شخصيت بودند و كار طنز بود، اما در «خروس» اين طور نيست. در «خروس» يك سري آدم هاي رئال هستند كه در موقعيت هاي كمدي قرار مي گيرند. كاراكتر خود من در مجموعه «خروس» كاملاً جدي است، ولي در «پلاك يك» كاملاً طنز و كمدي بود.

خود شما مجموعه «پلاك يك» را بيشتر دوست داشتيد يا «خروس» را؟

من تمام كارهايم را وست دارم، چون تا نقشي را دوست نداشته باشم بازي نمي كنم، براي من بيشتر مخاطب مهم است كه از كار من راضي باشد. من وظيفه ام اين است كه تلاش كنم نقش را خوب و درست و به جا بازي كنم بعد از آن را مي گذارم به عهده مخاطب كه نمره بدهد.

كاراكتر «قزي» در «پلاك يك» و كاراكتر «همدم» در «خروس» به هم شبيه نيستند؟

نه اصلاً، من از آن شخصيت توي اين كار نياوردم، ولي چون كلاً اساس كار من اين است كه هر نقشي كه به من سپرده مي شود، هر چقدر هم جدي باشد تلاشم را مي كنم كه شيريني هايي را چاشني نقشم بكنم شايد آن چيزي كه در شخصيت هايي كه من بازي مي كنم و مي توانيد ببينيد همين شيريني است و اين دليل نمي شود كه شخصيت هايي كه من بازي مي كنم شبيه به هم باشد.

چه چيز كاراكتر «همدم» را دوست داشتيد؟

غم خوردن ها و نگراني هايش را دوست داشتم و اينكه بازي كردن در نقش يك آدم جدي در موقعيت كمدي برايم جالب بود.

همان طور كه خودتان گفتيد در كارهايتان شيريني خاصي وجود دارد، اين شيريني از كجا مي آيد؟

خب، اين شيريني و طنازي را از پدرم به ارث برده ام، پدرم آدم خيلي طنازي بود و قصه گوي خيلي خوبي هم بود. اين شيريني ژنتيكي ست و از پدرم به من رسيده. در دوران مدرسه هم اين وظيفه من بود كه بچه هاي ديگر را بخندانم.

در سريال «پلاك يك» بازيگر مقابل تان كه نقش همسر شما را بازي مي كرد، حامد وكيلي بود و در مجموعه «خروس» كريم اكبري مباركه، در كنار كدام يك راحت تر بوديد؟

خدا را شكر كه با هر دو آنها خيلي همسو و هماهنگ بودم و آدم بايد شانس بياورد كه با نقش مقابلش همسو باشد.

شما تجربه كار با مهدي مظلومي را در «پلاك يك» داشتيد و با سعيد آقاخاني مجموعه «خروس» را، ويژگي هاي اين دو كارگردان چيست و با كدام راحت تر بوديد؟

من كار هر دو را دوست داشتم و با هر دو راحت بودم، چون آدم را آزاد مي گذارند و اجازه بداهه هم به بازيگر مي دهند. ويژگي آقاي مظلومي اين است كه قبل از شروع كار بچه ها را با هم آشنا مي كند و چند روز قبل از ضبط حتماً دورخواني براي بچه ها مي گذارد. سعيد آقاخاني در كارش خيلي جدي است و با كار جدي برخورد مي كند و با كسي هم شوخي ندارد و قبل از اينكه بازيگر جلو دوربين برود با او تمرين مي كند. هر دو اين عزيزان خيلي خوب به علم جامعه شناسي و روانشناسي اشراف دارند به همين خاطر در كارشان موفق اند.

برخورد مردم با اين سريال را چگونه ديديد؟

مردم اين طور كه من ديدم آن را دوست داشتند و از من مي پرسيدند چرا نقش بزرگتر از سن ات را بازي مي كني؟

يادگاري شما از اين سريال چيست؟

يادگاري من از اين مجموعه آشنا شدن با آدم هاي خوب اين كار بود، مثل سعيد آقاخاني، كريم اكبري مباركه و...

پيام اين سريال از نظر شما چه بود؟

رفاقت عميقي بين دو دوست و تپيدن قلب شان براي هم پيام اين مجموعه بود كه متاسفانه امروزه در جامعه ما كمرنگ شده است.

چه عامل يا عواملي باعث كشش شما به سمت بازيگري شد؟

من وقتي به گذشته بر مي گردم از همان بچگي مي دانستم كه مي خواهم بازيگر شوم و آن هم بازيگر تئاتر. از كلاس پنج ابتدايي در مدرسه تئاتر بازي مي كردم آن هم حرفه اي و انگار قرار بوده براي من اين اتفاق بيفتد. وقتي هم در سال ۷۲ به دانشگاه آزاد اراك رفتم، دوباره شانس آوردم كه استادان خيلي خوبي در آن دوره داشتم و همان زمان هم كار تئاتر مي كردم و در جشنواره ها رتبه مي آوردم و بخشي از هزينه هاي دانشگاه را از طريق همان جوايز تامين مي كردم. از همان موقع كارهاي تصويري كوتاه انجام مي دادم. مثل سريال «گالري ۹» به كارگرداني سعيد آقاخاني، سريال «نقد خنده» رامبد جوان، و... همزمان در تئاتر و نمايش هاي راديويي نيز كار مي كردم. در سال ۷۹ـ۷۸ در واحد دوبلاژ پذيرفته شدم و كار دوبله را نيز تجربه كردم، اما بازيگري حرفه اصلي ام است و دغدغه ام بازيگري است.

حرف پاياني؟

براي شما و خوانندگان محترم مجله «روزهاي زندگي» آرزوي موفقيت و سربلندي دارم.

روزهاي زندگي/ شماره ۴۲۷/ نيمه اول شهريور ماه ۹۲/ گفتگو از: مريم احمدي/ صفحه ۴۴

نظرات
هنوز هیچ دیدگاهی ثبت نشده است اولین نظر را شما ثبت کنید
ثبت دیدگاه

ارسال دیدگاه