محیط بانی که آخرین ماموریتش  منجربه 9 عمل جراحی چشم شد

زرین نامه: عبدالرضا خسروی محیط بان 47 ساله ی علی آبادی شخصی که عشق به کار در چشمانش به راحتی هویدا است، می گفت: یکم آبان سال 68 در حالی به محیط بانی روی آوردم که معلمی نیز گزینه ی دیگرم اشتغالم بود.

عبدالرضا خسروی با 24 سال سابقه محیط بانی در مناطق زیست محیطی شهرستان علی آباد کتول در مصاحبه ای خودمانی با خبرنگار زرین نامه به مناسب 26 شهریور، روزمحیط بان، از دوران محیط بانی خود می گوید:

سلام آقای خسروی، روزتان مبارک، اوضاع محیط بانی چطور است؟

سلام تشکر- الهی شکر، می گذرد.

محیط بانی را از چه سالی آغاز کرده اید؟

بعد از اتمام جنگ و اخذ دیپلم، در سال 68 به دنبال یافتن شغلی در اداره حفاظت محیط زیست و آموزش و پرورش درخواست شغل دادم.

سابقه جبهه هم دارید؟ چند وقت جنگ بودید؟

بله- 14 ماه سابقه جبهه دارم و جانباز 25 درصد دائم هستم.

نتیجه در خواست شغل چی شد؟ آموزش پرورش هم رفتین؟

نه، علاقه به محیط زیست را نتوانستم زیرپا بگذارم و در یکم آبان 68 به خدمت محیط بانی در آمدم.

اولین روز کار چطور بود؟

روز اول به همراه یک محیط بان باسابقه به شاهوار از بلندترین کوهای منطقه علی آباد رفتیم. با دقت به کار محیط بان نگاه می کردم.

ما در بالای یک کوه ایستاده بودیم، در مقابل ما یک دره و سپس یک کوه دیگر بود، که محیط بان با دوربینش به کوه مقابل نگاه می کرد. دلم می خواست هرچه سریعتر من هم دوربین را در دستم بگیرم.

آخر آن روز دوربین را گرفتید یا نه؟

بله، بعد از ساعتی که همه چیز از سوی سرمحیط بان بررسی شد، دوربین را دستم داد و گفت: عبدالرضا این شکارها را در آن نقطه ببین. یک گله بزرگ قوچ و میش در کوه مقابل ما بود.

دوربین را گرفتم و برای دیدن بسیار شکارها تلاش کردم. اما چیزی غیر از درخت ندیدم، به سر محیط بان گفتم، اینجا که چیزی نیست، شوخی می کنید؟

یعنی برای بار اول موفق به دیدن حیوانات نشدید؟

چرا، بعد از ساعتی تلاش و توجه به نکات سرمحیط بان دیدم، اما باورم نمی شد، می گفتم این ها گوسفند هستند، که سر محیط بان گفت: این موقع سال در این ارتفاعات بسیار سرد هیچ گله گوسفندی وجود ندارد.

وقتی برای اولین بار این تعداد حیوان غیر اهلی را در کنار هم دیدید، چه احساسی داشتید؟

یادم می آید وقتی توانستم آن حیوانات را تشخیص دهم، از شوق و تعجب،2 بار گله شکارها را از داخل دوربین شمردم. دقیقا 132 حیوان بود. هیچ وقت فراموش نمی کنم، این تعداد حیوان در یک محدوده ی کم.

هر روز که می گذشت، علاقه ام به میحط بانی بیشتر می شد و دیگر کمتر توانستم به شهر بیایم، بعد از گذشت دو – سه ماه، مسئول پایگاه محیط بانی دهنه ی محمد آباد شدم.

چه حیواناتی را از نزدیک دیده اید؟

من بیشتر حیوانات را از فاصله ی 5 تا 10 متری دیده ام.

می توانید تعدادی را نام ببرید؟

بله- پلنگ، خرس، خوک وحشی، گراز، کل و بز، قوچ و میش، شوکا، گرگ و روباه.

از بین برندگان نیز قرقاول، کبک دری و کبک معمولی که البته اینها تنها تعدادی از آن حیوانات و پرندگانی است که دیده ام.

تعداد حیوانات از زمان آغاز به خدمت شما تا به حال کمتر شده یا بیشتر؟

کمتر شده.

چرا؟

ما از تخلفات جلوگیری می کنیم، اما خیلی از حیوانات کم یاب شده اند و نسل شان رو به انقراض است،

پس مشکل کجاست؟

تعدا سلاح در دست مردم زیاد شده. شاید در آغاز خدمت محیط بانی من، تعداد سلاح ها در کل استان به 150 قبضه هم نمی رسید اما امروز بیش از 2 هزار اسلحه تنها در استان خودمان است که این موضوع برای حفظ محیط زیست اصلا خوب نیست.

آیا کشته شدن یک حیوان را از نزدیک دیده اید؟

بله. من چندین بار جسد حیوانات یا پرندگان بی جان یا بی سر دیده ام، که متاسفانه نشد برایش کاری انجام دهم، خیلی ناراحت می شوم و می گویم؟ خدایا چرا باید چنین اتفاقی بیافتد.

تا به حال پیش آمده برای نجات یک حیوان از امام رضا (ع) کمک بگیرید؟

بله- زمانی که در حال تعقیب و گریز برای دستگیری یک متخلف هستم یا حیوانی بیمار و زخمی میبینم، از امام رضا (ع) کمک می گیرم.

سال 68 وضعیت امکانات محیط بانی چطور بود؟

یادم می آید آن روزها تنها یک موتور داشتیم که باید با آن از مناطق در زمستان و تابستان به منطقه می رفتیم، آخرین بار در سال 82 برای پیگیری یک گزارش در ارتفاعات سیاه مرزکوه، هنگام بازگشت با موتور دچار سرمای شدیدی شدم، که منجربه آسیب شدید به چشمم شد.

الان چشمتان چطور است؟

9 بار چشمم در تهران و مشهد مورد عمل جراحی قرار گرفت و هنوز هم بینایی چشم راستم کامل بر نگشته است. اما باز هم می گویم خدایا شکرت

هنوز هم به منطقه می روید؟

نه. نمی توانم بروم. بیشتر از 500 متر که راه می روم، چشمانم دچار مشکل شده و سرگیجه میگیرم.

دلتان می خواهد باز هم به منطقه بروید؟

بله. واقعا آرزو دارم دوباره خوب شده و به محیط برگردم. من کار در بخش اداری را دوست ندارم. دلم برای حیوانات تنگ شده.

در حال حاضر امکانات چطور است؟ آیا بهتر شده؟

خیلی خوب شده. الان بچه ها از ماشین هم استفاده می کنند.

من همیشه می گویم، آن سختی هایی که محیط بانان قبل از ما کشیده اند، من حس نکرده ام و آن را که ما احساس کرده ایم، محیط بانان بعد از ما کمتر احساس خواهند کرد.چرا که امکانات رو به افزایش است.

یک محیط بان باید چه ویژگی هایی داشته باشد؟

یک محیط بان باید شجاع و شرایط جسمی اش سالم باشد که بتواند در شرایط سخت منطقه حاضر شود.

و نکته بسیار مهمتر آن است که به کار خویش تعهد داشته باشد، چرا که مثلا 20 نفر را در مناطق شکاری مامور کنیم، یک مامور همدست با شکار چی شود واقعا هرچه آن 20 نفر زحمت بکشند، هدر رفته و جبران هم نمی شود.

شکار متوالی حیوانات به طبیعت ضرر می رساند.

وضعیت حقوق و مزایای شما چطور است؟

متاسفانه حقوق محیط بانان و اداره محیط زیست پایین تر از بقیه جاها است و تبصره های قانون کار برای ما هنوز به سبب کمبود نیرو تغییر نکرده که این مشکل بچه ها را گاهی تا آستانه اختلافات خانوادگی به سبب عدم تامین مایحتاج خانواده پیش می برد.

این مشکل همه محیط بانان است و تنها مشکل من نیست، که امیدوارم مسئولین این موضوع را هرچه سریعتر حل کنند.

سخن پایانی؟

خدای بزرگ در این دنیا هیچ چیز را بی فایده نیافریده است و چرخه حیوانی و محیط زیست نیز برای حفظ سلامت ما انسان ها یک نیاز است که باید از آن حفاظت کنیم.

شکار متوالی و در فصول تولید مثل حیوانات، ضربه ای بزرگ به سلامت محیط زیست و زمینه ساز انقراض حیواناتی است که شاید آیندگان نیز آن ها را بخواهند.

امیدوارم مشکلات مالی و ساعت های کاری شما هرچه سریعتر حل شود، بخاطر زمانی که در اختیار ما قرار داده اید، سپاسگزارم- خدا نگهدار

خدا نگهدار

نظرات
هنوز هیچ دیدگاهی ثبت نشده است اولین نظر را شما ثبت کنید
ثبت دیدگاه

ارسال دیدگاه