«عمار» رسانه‌ای برای انعکاس اکثریت خاموش

زرین نامه: یکی از شاخصه‌های قابل تأمل فیلم‌های به نمایش درآمده در این جشنواره، انصاف و متانت فوق العاده‌ی آنهاست.

به گزارش پایگاه خبری تحلیلی زرین نامه؛ برعکس فیلم‌هایی که توسط شبه روشنفکرها ساخته شده و مملو از عصبانیت، عقده، کینه و سانسور اکثریت جامعه هستند، در آثار مستندسازان این جشنواره، اصل «بی طرفی» و انصاف، بیشتر رعایت شده است. شما در فیلم های این جشنواره می توانید حتی نظرات مخالفان نظام را نیز ببینید.

طبق آمارهای موجود، تنها یک درصد از مردم ایران مخاطب سینمای ایران هستند. یعنی پرفروش ترین فیلم ها، مثلا آثاری که چند میلیارد تومان فروخته اند، کمی بیش از یک درصد از کل جمعیت را به خود جذب کرده اند. این اتفاق معنایی جز بحران مخاطب در سینمای امروز کشورمان ندارد. البته این مردم نیستند که از سینما فاصله گرفته اند، بلکه این سینمای ما است که طی 16 سال اخیر با مردم و مخاطب های واقعی خودش قهر کرده است.

برخی معتقدند و به درستی هم معتقدند که سینمای ما از سایر حوزه ها و به ویژه از عرصه های اقتصاد و جامعه و فرهنگ تأثیر می پذیرد. مثلا در اعتراض به «غیرمردمی» بودن سینمای غالب می گویند، مگر اقتصاد ما مردمی است که سینما بخواهد مردمی باشد؟!

البته این سخن، به نوعی درست است، اما سوال مهم این است که چرا سینمای ما -منظور اکثریت فیلم ها- به جای نقد کژتابی های اقتصادی و تخریب بی عدالتی، توجیه گر وضع موجود در اقتصاد است؟! تلخ است، اما واقعیت دارد؛ غالب فیلم هایی که طی 16 سال اخیر در سینمای ما ساخته شده و به نمایش درآمدند -یا به نمایش درنیامدند- به جای حمله به قرارگاه های بی عدالتی، به مردم و سنت ها و فرهنگ خودی هجوم بردند! حتی برخی از فیلم ها به طور رسمی و آشکار، رویکردی نژادپرستانه داشته و تصویری متوحش و بی رحم از مردم کشورمان نمایش دادند.

یا اینکه انسانیت را فقط در قشر مرفه و آدم های غربگرا محدود کردند و مدعی شدند که هر کس برده غرب و سرمایه داری نباشد، اصلا آدم نیست! بله، این دقیقا تصویری است که هر سال در تعداد زیادی از فیلم ها دیده می شود. اتفاقا خیلی از این نوع فیلم ها، در جشنواره فیلم فجر هم برنده سیمرغ می شوند. در جشنواره آتی فیلم فجر هم حتما با حجم زیادی از این مدل فیلم ها روبه رو خواهیم بود.

با دیدن این واقعیات می توان به اهمیت جشنواره فیلم «عمار» بیشتر پی برد. درواقع، جشنواره عمار بیش و پیش از آنکه یک فستیوال باشد، یک واکنش به جو حاکم بر سینماست.
اعتراضی است به سکوت سینما به بی عدالتی. قیامی است سینمایی علیه فیلم هایی که مروج نگاه نژادپرستانه به بخشی از جامعه ما هستند. یک «نه» بلند است به سینمایی که «ایران» را نادیده می گیرد. فریادی است بر سر سینمایی که مردم را از قاب خود ممیزی می کند. پرسشی است از سینمایی که افتخارات یک ملت را زیر پا می گذارد.

حماسه ای است در برابر سینمای حماسه کش! «عمار» عصیانی است در مقابل سینمای سترون و راکد و خنثی‌ که بزرگ ترین افتخارش دهن کجی به سنت ها و ارزش های ملی است؛ انقلابی است در برابر سینمایی که مقابل بدی ها تعظیم می کند تا جایزه بگیرد!
همزمانی برگزاری جشنواره عمار با سالگرد قیام «9دی» پرمعناست. قیام 9/10/88 «نه» بزرگ مردم به تفرعن و تکبر و تحصن بردگان زرو زور و تزویر علیه ملت بود.

جشنواره عمار هم در پی چنین سینمایی است. در جریان وقایع سال 88 هم که اغلب قریب به اتفاق رسانه‌های داخلی و خارجی –دوست و دشمن- چشم به مرکز دوخته و مطالبات بخشی از نخبگان و قله‌نشینان پایتخت را به عنوان اصل و محور کشمکش‌های سیاسی و اجتماعی بازتاب می‌دادند، «عمار» رسانه‌ای شد برای انعکاس اکثریت خاموش و پیرامون‌نشین.

قبلا در یادداشتی درباره برگزاری دوره جشنواره عمار نوشته بودم که تصویر ثابت و غالبی که از جامعه‌ ایران در فیلم‌های سینمایی و برنامه‌های شبکه‌های تلویزیونی و ماهواره‌ای به نمایش در می‌آید، در بزرگراه‌ها و آپارتمان‌ها و کافی‌شاپ‌ها و محله‌های مدرن و مرفه نشین تهران منحصر است.

اما در جشنواره‌ «عمار» برای نخستین بار مردمی از روستاها و عشایر و کوره‌پزخانه‌ها و محله‌های کوخ‌نشینان ترسیم شد؛ فیلم‌هایی به نمایش درآمد که بازتاب‌دهنده و نمایشگر واقعیاتی کمتر دیده شده از متن جامعه‌ی ایران هستند. متنی که به اشتباه و به مرور زمان به عنوان «پیرامون» معرفی شده است.

اما فیلم‌های جشنواره‌ی «عمار» را باید مجاهدت برای گریز از مرکز و درخشاندن پیرامون دانست. فیلم‌هایی که هر یک تلنگری بر اذهان خواب‌آلود و غافل از حقایق و وقایع است. اتفاقی که در دوره‌ دوم این جشنواره گسترش یافت و محدوده‌ی مبارزه رسانه‌ای را از مرزها هم فراتر برده و جهانی کرد.

یکی از شاخصه‌های قابل تأمل فیلم‌های به نمایش درآمده در این جشنواره، انصاف و متانت فوق العاده‌ی آنهاست. برعکس فیلم‌هایی که توسط شبه روشنفکرها ساخته شده و مملو از عصبانیت، عقده، کینه و سانسور اکثریت جامعه هستند، در آثار مستندسازان این جشنواره، اصل «بی طرفی» و انصاف، بیشتر رعایت شده است.

شما در فیلم های این جشنواره می توانید حتی نظرات مخالفان نظام را نیز ببینید.

شاخصه دیگری که می توان آن را یک پدیده در عرصه فرهنگی کشور دانست، تجلی مکتب رسانه روستایی است. «عمار» اولین جشنواره ای است که علاوه بر تهران در شهرستان ها و حتی در روستاهای دور افتاده کشور نیز برگزار شد. علاوه بر این، غالب آثار این جشنواره، بازتاب دهنده رنج ها، مطالبات و دیدگاه های روستائیان بودند.

یکی از شاخصه های جشنواره فیلم عمار که در سایر جشنواره های سینمایی کشور کمتر دیده می‌شود، فضای باز و قابلیت بالای آن در فرصت دادن به شکوفایی استعدادهای متعهد است. بدون شک در سرتاسر کشور ما جوانان خوش قریحه ای هستند که حرف هایی تازه و مترقی دارند. اما باید زمینه برای بروز آن ها فراهم شود که اگر این گونه شود، عرصه سینمای کشورمان متحول خواهد شد. همنوا شدن تخصص و تعهد در سینمای ایران می تواند بیشتر مشکلات موجود در این عرصه را از بین ببرد و این کاری است که جشنواره فیلم عمار به تنهایی بار آن را بر دوش می کشد.

«عمار» می‌تواند و باید از قالب یک جشنواره که در یک محدوده‌ی زمانی خاص برگزار می‌شود، فراتر رفته و تبدیل به یک جریان شود. جریانی که هدفش تغییر وضع موجود سینمای ایران و بر هم زدن ساختارهای فرسوده و فاسدی است که نتیجه‌اش برگزاری جشنواره‌های خنثی و بی خاصیت و تولید و اکران ده‌ها فیلم سخیف یا جشنواره‌ای است و در این میان سینمای نابی که بازنمای آرمان‌های شریف و رهایی بخش انقلاب باشد، مهجور و رقیق مانده است.

جریانی که معادلات ابتر و منجمد جاری در فرآیندهای هنرهفتم را در هم‌ شکند و طرحی نو را در سینمای حرفه‌ای ایران دراندازد. جریانی که حیاتش در گرو مبارزه با مناسبات سرمایه‌محور و پول‌سالار است.

عماری‌های سینمای ایران باید در پی شکستن قالب و کلیشه‌ی حاکمیت دوگانه‌ی سینمای شبه‌روشنفکری – سینمای تجارتی باشند. دوگانه‌ی کاذبی که در واقع یک روح است در دو کالبد. یک هدف با دو مسیر به ظاهر متفاوت! و سینمای ایران تنها زمانی می‌تواند مردمی و خروشان و انقلابی شود که عماری‌ها وارد عرصه شوند و استبداد دوگانه‌ی سینمای تجارتی – سینمای شبه‌روشنفکری را سرنگون کند!

اما «عمار» بدون مانیفست و خط مشی نمی‌تواند به مسیر خودش ادامه دهد؛ نقشه‌ی راه و چشم انداز می‌خواهد. بهترین مبنا و اساس برای حرکت این جشنواره به سمت یک جریان پویا و قدرتمند، سیره‌ی سید شهیدان اهل قلم است.

سیره‌ای که هم در آثار –نوشتاری و دیداری- شهید آوینی پدیدار شده است و هم در زندگی و سلوک آن هنرمند بزرگ. اما چه شاخصه‌هایی در این همنوایی زیستی – هنری بیشتر نمود دارد؟

مستقل بودن و پرهیز از سفارشی‌سازی‌های آب و نان‌دار، خط‌شکنی و گریز از محافظه‌کاری در نقد مصائب و چالش‌های سیاسی و اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی، حضور دائم در میان عموم مردم و سنگ صبور جامعه بودن، اتکا به خلاقیت و توانایی خویش و عدم توقع از حمایت‌های دولتی، ارتباط نزدیک با منابع و متون فرهنگی بومی و برخورداری از نگاه منتقدانه نسبت به نظریه‌ها و دیدگاه‌های وارداتی، واقع‌گرایی به جای سیاه‌نمایی و عدم شیفتگی به جوایز جشنواره‌های داخلی و خارجی ازجمله‌ی این شاخصه‌ها هستند./دانا


مخاطبان محترم زرين نامه مي توانند مقالات، اشعار، مطالب طنز، تصاوير و هر آن چيزي که در قالب فرهنگ، هنر و اجتماع جاي مي گيرد را به آدرس zarinnameh@yahoo.com ارسال کنند تا در سريع ترين زمان ممکن به نام خودشان و به عنوان يکي از مطالب ويژه زرين نامه منتشر شود.

همچنین می توانند سوژه های خبری و مشکلات شهرستان را جهت پیگیری از طریق ایمیل فوق یا سامانه پیامک 3000272008 با ما در میان بگذارند.

اخبار بیشتر

آرشیو
نظرات
هنوز هیچ دیدگاهی ثبت نشده است اولین نظر را شما ثبت کنید
ثبت دیدگاه

ارسال دیدگاه