آیا قهرمان به سینمای ایران باز خواهد گشت ؟
زرین نامه: مدتهاست سینمای ایران دیگر قهرمان ندارد. قهرمانی که قابل باور باشد،در یاد بماند و بتوان با آن زندگی کرد. در آن سو سینمای غرب با درک اهمیت وجود قهرمان در زندگی مردم هر روز در حال خلق قهرمانهای پوشالی جدید است.
به گزارش زرین نامه؛ سینمای ضد قصه و ضد قهرمان آنقدر در سینمای ایران ریشه دوانه که شاید کسی یادش نیاید از کجا شروع و اصلا برای چه سینمایی که روزگاری مخاطبش به عشق دیدن قهرمانانش بر روی پرده نقرهای سینما به سالن میرفتند امروز اینقدر ضد قهرمان باشد. سینمایی که آنقدر در ارائه قهرمان به مخاطب تنبلی کرده است که دیگر مدتهاست هیچ علاقهمندی به سینمای ایران یادش نمییاد قهرمان داشته است یا نه؟
مدتهاست سینمای ایران دیگر قهرمان ندارد. قهرمانی که قابل باور باشد،در یاد بماند و بتوان با آن زندگی کرد.در آن سو سینمای غرب با درک اهمیت وجود قهرمان در زندگی مردم هر روز در حال خلق قهرمانهای پوشالی جدید است. قهرمانانی از درون کتابهای کمیک.
در سالهایی نه چندان روز مخاطبین سینمای ایران برای دیدن ستارگانی به سینما میرفتند که در فیلمها حکم قهرمان داشتند. قهرمانانی که آنها را می شد در ژانرهای گوناگون جستجو کرد. از جنگی و اکشن گرفته تا ملودارم و حتی کودک؛ و عجیب است که در طی این سالها آنقدر پیشخوان فرهنگی(بخوانید سینما) خالی از قهرمان شده است که قهرمانان پوشالی و برآمده از داستانهای تخیلی کتابهای کمیک برای ما و فرزندان امروز ما حکم قهرمان پیدا کردهاند(هرچند سال گذشته حرکتی ارزشمند در این زمینه از صنعت لوازم التحریر شروع شد).
در همین جشنواره فجر گذشته(جشنواره ۳۲) اساسا چند فیلم را میتوان نام برد که قهرمان به معنی واقعی کلمه داشته باشند و شخصیتهای اصلای چند درصد از فیلمهای جشنواره که قرار است به مرور در طی سال ۹۳ بر پرده سینماه نقش ببنند آنقدر در ذهن مخاطب ماندگار شدند که لقب قهرمان بگیرند و شصخیتهایی نظیر الفت در «شیار ۱۴۳» و اصغر وصالی در «چ» از معدود نمونههای قابل ذکر باشند.
حتی اگر بخواهیم تمام قهرمانان به یادماندنی سینمای ایران در ۱۵ سال اخیر را مرور کنیم شاید به زحمت بتوان به عدد انگشتان دو دست قهرمان در فیلمها پیدا کرد. قهرمانانی که مخاطب با آنها همذات پنداری کند و کارخانه رویاسازی سینما نیاز دارد تا دوباره برای مخاطب دلزده و گریزان از سینمای ایران قهرمانان خلق کند.
شاید به همین دلیل است که سازمان سینمایی در روزهای پایانی سال ۹۲ یکی از اولویتهای ۵ گانه حمایت از فیلمها را «آثار قصه گو، قهرمان محور و بدون پایان باز» عنوان کرد و این بدان معنی است که سیاستگذاران سینمایی کشور بدنبال احیای سینمای قصهگو و قهرمان پرور و دوری از سینمای ضد قصه و ضد قهرمان است. نیازی که امروز در سینمای کشور به شدت احساس میشود.
البته شاید در مقابل این تفکر سینمای ضد قصه و ضد قهرمان عدهای معتقد باشند که روایت در سینمای مدرن امروز حرف اول را میزند اما سینمای ایران در این زمینه هم در حال درجا زدن است و اغلب روایتهای همین سینمای ضد قصه را میتوان کهنه و بدور از هر گونه نوآوری دانست و واقعا تکلیف مخاطب با چنین سینمایی که بیش از ۹۰ درصد از فیلمهای آن روایت مناسبی ندارند و بدتر از آن قصه خوب و قهرمان به یاد ماندنی نیز ندارند چیست؟
سینمای ایران مدتهاست آدرس مشخصی از قهرمانان وطنی به مخاطب خودش نمیدهد و موج سینمای ضد قصه و ضد قهرمان باعث شده تا آدمهای منفعل روز به روز در فیلمها بیشتر شونند و دقیقا در نقطه مقابل سینمای ایران هالیوودی قرار دارد که سال به سال در حال خلق قهرمانانی جدی است و تاثیر این قهرمان پردازی را میتوان در روحیات و حتی لوازم التحریر کودکان ایرانی مشاهده کرد.
اما قهرمان سازی برای سینمای ایران به هیچ عنوان فرآیند پیچیدهای نیست و کافی است تا فیلمسازان سری به متون کهن فارسی بزنند، تاریخ معاصر را مطالعه کنند و روزگاری را با قهرمانان دفاع مقدس سر کنند تا از این طریق نگرانی سازمان سینمایی نه تنها برای سال ۹۳ بلکه برای آینده سینمای ایران در عدم وجود قهرمان در فیلمهای سینمایی و ساخته شدن فیلمهای ضد قصه برطرف شود. /فارس
ارسال دیدگاه