عشق به اهل بیت رسول خدا (ص) در اشعار مختومقلی فراغی

زرین نامه: در این مقاله قصد داریم از جایگاه اهل بیت سرور تمامی بشریت و پیامبر آخرالزمان محمد مصطفی صلی الله و علیه و سلم در اشعار مختومقلی رشته سخن بگشاییم.

محبت مختومقلی فراغی به حضرت پیامبر (ص) و اهل بیتش در کلام نمی گنجد. به این دلیل او در غالب اشعارش نام های این عزیزان را با عشق و محبت فراوان ذکر می کند.
اهل بیت چه کسانی هستند؟ چرا ما باید آنها را دوست داشته باشیم؟! پیش از آغاز سخن درباره اشعار مختومقلی که بیاد اهل بیت سروده شده است، بیایید در ابتدا مطالبی را درخصوص سوال های فوق الذکر، هرچند به اندازه قطره ای از دریا، مورد مداقه قرار دهیم.
خداوند متعال در قرآن کریم فرموده است: «ای محمد! به امت خود بگو: ای امت! من بابت دینی که برای شما آورده ام، برای آنکه شما را به اسلام وارد کرده ام، از شما هیچ چیزی نمی خواهم. من فقط از شما می خواهم که نوادگان و نزدیکان مرا دوست داشته باشید».
وقتی این آیه نازل شد اصحاب از پیامبر گرامی ما پرسیدند:
- ای رسول الله! نوادگان و نزدیکان تو که ما باید آنها را دوست بداریم و محبت آنها بر ما واجب گشته است، چه کسانی هستند؟ پیامبر علیه السلام به آنها پاسخ داد:
- دوست داشتن افراد ذیل از نوادگان من واجب است! حضرت علی (رض)، حضرت فاطمه (رض)، حضرت امام حسن (رض)، حضرت امام حسین (رض).
اشعار حضرت مختومقلی در ستایش اهل بیت پیغمبر بیش از شمار است. در این مقاله قصد داریم به برخی از آنها اشاره نماییم.

محبت به حضرت علی (رض) در اشعار مختومقلی
در آثار مختومقلی، اشعاری که درباره علی بن ابوطالب یکی از شخصیت های برجسته اهل بیت، جایگاه شایسته ای بخود اختصاص داده اند. مختومقلی بهترین اشعار خود را در وصف حضرت علی (رض) پسرعمو و داماد حضرت محمد (ص) و نخستین کودک مسلمان سروده است. محبت مختومقلی به علی و فرزندان وی تار و پود اشعار مختومقلی را تشکیل می دهد. بخوبی توانسته است سلحشوری، شجاعت، جوانمردی، فروتنی وی را بیان نماید.
حضرت علی که «دروازه شهر علم» محسوب می شود، کسی که در عمر خود حتی یکبار بتها را سجده نکرد و به این دلیل به «کرم الله وجه» ملقب و بنام های «کرار» و «اسدالله غالب» یعنی شیر خدا مشهور گشت، داماد پیغمبر محبوب ما و چهارمین خلیفه است. کنیه وی (لقبش) «ابوحسن» و «ابو تراب» است. نام پدرش ابوطالب، جدش عبدالمطلب، مادرش فاطمه بنت اسد است. در 8- 10 سالگی مسلمان شد. همچنین حضرت قهرمانی بی باک است. او دلاور مردی است که در (شب- مترجم) هجرت بدون اینکه لحظه ای تردید به دل راه دهد، در بستر رسول الله خوابید. علی (رض) در تمامی غزوات اسلامی شرکت کرده است.

رسول اکرم (ص) او را بسیار دوست داشت. روزی یکی از اصحاب کرام از او پرسید:
- ای علی، اگر تو در حق کسی کار خیر بکنی اما او به تو بدی کند، تو چه می کنی؟
علی (رض) پاسخ داد:
- من به او نیکی می کردم. این سوال چند بار تکرار شد و هر بار حضرت علی (رض) پاسخ داد:
- من فقط خوبی می کردم، فقط خوبی می کردم.
از همینجا بود که فهمیدند چرا حضرت محمد (ص) حضرت علی (رض) را بیش از سایر اصحابش دوست می دارد.
حضرت علی (رض) با حضرت فاطمه دختر محبوب پیغمبر اکرم ازدواج نمود. از این ازدواج سه پسر بنام های حسن و حسین و محسن بدنیا آمدند. محسن در نوزادی از دنیا رفت. صاحب سه فرزند دختر بنام های ام کلثوم، زینب و رقیه هم شدند. نسل پیامبر با این نوه هایش استمرار یافت.
مختومقلی درباره این انسان بزرگ چه شعرهایی سروده است؟! وقتی اشعاری را که شاعر درباره حضرت علی (رض) سروده است، مرور می کنی، نمی توان از شعر «گوکجه کپدری» (کبوتر چاهی) ذکری بمیان نیاورد. زیرا این منظومه از جوانمردی، خیر و سخاوت، صبر و طاقت علی (رض) سخن می گوید.
چنانکه در شعر آمده است روزی علی به اتفاق یارانش در جایی نشسته اند که یک کبوتر چاهی به حضورش می رسد و می گوید:
سن سن دینیم ایمانیم
سانگا قربان بو جانیم
فلان یرده آشیانیم
یاش چاغام بار یا علی!
ترجمه:
تویی دین و ایمانم
جانم قربان تو باد
در فلان جا آشیان دارم
فرزند کوچکی دارم یا علی

سپس کبوتر به حضرت علی شرح می دهد که « وقتی بین زمین و آسمان، در میان خرمن ها، در پناه خداوند در دشت ها به دانه چینی مشغول بود به شاهینی برخورد کرده است، و برای درخواست کمک و نجات جانش» به نزد علی آمده است!

غورقوپ بی طاقت بولدوم
شیرین جاندان ال یولدوم
سنینگ قاپینگا گلدیم
قوتار منی یا علی!
ترجمه:
از ترس بی طاقت شدم
از جان شیرین دست شستم
به نزد تو آمده ام
مرا نجات بده یا علی

پس از آن حضرت علی، کبوتر چاهی را در آستین لباسش پنهان می کند. در همین لحظه شاهین که در پی کبوتر بود، می آید و می گوید که کوهها و صخره ها در می نوردد و به سختی صیدی به چنگ می آورد، کبوتری که در پی شکارش بود به اینجا آمده است و او سه روز است که چیزی نخورده ، و خواهش می کند که طعمه او را پس بدهد:

درمانده ام محتاجم
شرمنده ام غاللاجم
بو گون اوچ گوندور آجام
آویم برگین یا علی!
ترجمه:
درمانده و محتاجم
شرمنده ام بی نوایم
امروز سه است که گرسنه ام
صیدم را بده یا علی!

وقتی از شاهین این سخن را می شنود، حضرت علی به خادم خود قنبر دستور می دهد که خنجرش را بیاورد. وقتی شاهین علت را می پرسد، علی می گوید:

ای لاچین من حیدرم
صاحب لطف و کرم
اوز بودومدان ات برم
سن دیلیمه کبدری!
ترجمه::
ای شاهین من حیدرم
صاحب لطف و کرم هستم
از ران خود به تو گوشت می دهم
اما تو کبوتر را از من نخواه!

شاهین با دیدن این وضعیت می گوید: «ای علی! گوشت تنت را نبر! خوردن این گوشت برای ما حرام است. شما مرا شاهین و کبوتر را کبوتر نبینید. ما برای آزمودن شما به نزدتان آمده ایم» این را گفت و به آسمان بال گشود.


شاعر در منظومه کبوتر چاهی نظر خود را درباره سخاوتمندی که از عالی ترین صفات بشری است بیان می کند. به عبارت دقیق تر برای اینکه زحمتش بی ثمر نباشد واقعه ای را در ارتباط با حضرت علی به عنوان موضوع شعر برمی گزیند. علاوه بر این مخدومقلی اشعار بلند خود بنام های «آق ایت» (سگ سفید) و «چاقیر کله» (کله طاس) را به حضرت علی اختصاص داده است.
مختومقلی در اشعارش از تلاش ها و زحمات علی (رض) برای گرویدن مردم به دین اسلام و شرکتش در جنگ های بزرگ و متعدد یاد می کند:

بو دنیاگه گلیپ، ال شاه مردان
توکنمز ایشلرینی قیلدی دوستلار هی
ترجمه:
ای دوستان آن شاه مردان در این دنیا
کارهای عظیمی انجام داد

حضرت علی شخصیتی است که برای گسترش دین اسلام، و تابیدن نور ابدی آن بر سراسر جهان تمام توانایی و نیروی خود را صرف نمود. مختومقلی به این ویژگی وی در اشعارش بارها اشاره می کند.

مخدومقلی آیدار تنده بو جانینگ
یولوندا نثار ات، شاه مردانینگ
ال اوزادار چهار کنجینه دنیانینگ
محمد دینینه سالان علی دیر
ترجمه:
مخدومقلی گوید جانی را که در تن داری
در راه شاه مردان نثار کن
دست می رساند به چهار گوشه دنیا
علی بود آنکسی که مردم را به دین محمد آورد

گفتگو درباره شعر بلند « آق ایت » مختومقلی که به شخصیت حضرت علی (رض) اختصاص یافته است، بسیار دلپذیر است. در ابتدای شعر، شاعر خداوند را حمد و ثنا گفته، سپس اشاره می کند که از حضرت آدم تا کنون تعداد بیشماری از انبیاء فرستاده شده اند و آخرین آنها پیامبر محبوب ما حضرت محمد (ع) است و خلفای راشدین همدم وی بوده اند.

پیغمبر بارینینگ اولی آدم
آخری محمد، الاردان خاتم
چهاریارلار بولدی الارا همدم
رسوله کوپ خدمت قیلدی یارانلار
ترجمه:
نخستین پیامبر حضرت آدم بود
آخرین آنها محمد، خاتم آنهاست
خلفای راشدین همدم او بودند
به رسول خدمت بسیار کرد ای یاران

شاعر بوسیله این ابیات خواسته است به مردم بگوید که علی (رض) از خلفای راشدین کاری کرد که در میان مردم کسی از عهده انجام آن برنمی آید.

دیدی: «شول مقصدیم، سانگا عرضم بار
مسلمان من سنتم بار، فرضم بار
بیر جهوددن قیرق مونگ طلا قرضم بار
مانگا بیر خیر ادینگ، دیدی یارانلار»
ترجمه:
گفت: «مقصد من این است به تو عرضی دارم
مسلمانم، به سنت و فرض پایبندم
به یک یهودی چهل هزار دینار طلا مدیونم
گفت در حق من خیری بکنید ای یاران»

در حقیقت علی(ض) از خود پول یا مال و منالی ندارد. اما ناامید راندن سائلی که به در خانه وی آمده است، شایسته اهل بیت پیغمبر نیست! به این دلیل علی چنین تصمیمی می گیرد.

شول زماندا بیر بای جهود بار اردی
علی شول جهودینگ یانینا باردی
«سن مانگا قیرق مونگ طلا بر» دیدی
ایکی اوغلون گرو قویدی یارانلار
ترجمه:
در زمان یک یهودی ثروتمندی بود
علی به نزد آن یهودی رفت
گفت: «به من چهل هزار دینار طلا بده»
دو پسرش را گرو گذاشت ای یاران

حسن و حسین، گل های نبوت، نور دیدگان حضرت فاطمه (ع) را تا وقتی آن چهل هزار دینار پس داده نشده بود، نزد آن یهودی به گرو گذاشت شد. اما گدای سایلی که مقروض بود دین خود را پرداخت و در حق حضرت علی دعای خیر کرد و به راه خود روانه شد.
مرد یهودی که صاحب ثروتی بی اندازه بود، منکر عهد خود با حضرت علی (رض) می شود و به خواب می رود. صبح که از خواب بیدار می شود به سگ تبدیل می شود. زن و فرزندان وی به خیال اینکه «سگی به خانه داخل شده است» غوغا بپا می کنند. و با چوب و چماق به جانش می افتند. همسرش که تحمل نگاههای ترحم آمیز وی را ندارد به وی تکه ای نان می دهد، اما نان به سنگ تبدیل می شود، به او آب می دهند، اما آب به خون تبدیل می شود و او آن را پس می دهد.

بالاخره بناچار او را می زنند و به بیابان می رانند. در بیابان گله ای از سگ ها به جانش می افتند. تمام بدنش را زخمی و خونین می کنند و به زور از دست سگ ها نجات پیدا می کند. سپس این سگ در صحرایی بی پایان در جستجوی آب پرسه می زند.

ال ایت بولوپ مونچا جزاسین تاپدی
سوسیزلیقدان آغزی بورنی هم کفدی
میدان گورسه، سو دیین، سالغیما چاپدی
کوپ وقت دیلین ساللاپ یوردی یارانلار
ترجمه:
او سگی شد و این همه جزا کشید
از تشنگی دهان و بینی اش کف آلود بود
در پی آب در هر مکانی رو به سراب می دید
مدت زیادی زبانش آویزان بود و پرسه می زد ای یاران

زن یهودی در جستجوی شوهرش که بی هیچ نشانی مفقود شده بود نزد زن فالگیر می رود و گله و شکایت کنان می گوید که اگر شوهرش را نیابد آرامش نخواهد داشت.

ماما آیتدی: «ارینگ آق ایت بولوپدور
برمجنون دیگن چوله باریپدیر
سوسیزلیقدان دیلین ساللاپ یوروپدیر
سببی منکرلیک» دیدی یارانلار
ترجمه:
فالگیر گفت: «شویت به سگ سفیدی تبدیل شده
و به بیابانی بنام برّ مجنون رفته است
با زبانی که از بی آبی آویزان شده پرسه می زند
گفت سبب آن منکر شدن است ای یاران

سپس پیرزن فالگیر برای زن یهودی حکایت می کند که سایلی به نزد علی (رض) آمده و خبر داد که چهل هزار دینار طلا مقروض است، علی دو پسرش را در عوض چهل هزار دینار طلا گرو گذاشت و همه مردم این قول را باور و تایید کردند، اما شوهرش منکر عهد خود شده است. زن مرد یهودی که به سگ تبدیل شده بود، با پیرزن فالگیر مشورت می کند. پیرزن فالگیر به او توصیه می کند که به بیابان برمجنون برود و اگر سگ سفیدی دید، ریسمانی بر گردنش ببندد و به مدینه بیاورد و به حضرت پیغمبر (ص) نشان دهد.
زن یهودی با تحمل مشقات زیاد به بیابان برمجنون می رود و شوهرش را می یابد. بر گردن شوهرش ریسمانی می بندد و به نزد حضرت محمد (ص) می آورد و تمامی ماوقع را به وی شرح می دهد. حضرت محمد به زن می گوید تو برو. او منکر عهد خود شده است، حالا علی می داند که با او چه بکند.
زن مرد یهودی عهد شکن، شوهر سگش را کشان کشان به نزد حضرت علی می برد و به وی التماس می کند که گناه شوهرش را عفو کند. علی دلش به حال زن می سوزد و یک سیلی به صورت سگ می زند و او به شکل اول خود برمی گردد. پس از آن زن و مرد شهادتین را بر زبان آورده و مسلمان می شوند.
این شعر برای سرمشق گرفتن و غور و اندیشه کردن بسیار عبرت آموز است. اگر کسی در نتیجه عهد شکنی با علی به سگ تبدیل شده و مشقات بسیار از سر می گذراند، پس شکی نیست که دانسته یا نادانسته سخنان ناشایست گفتن در حق علی می تواند منجر به بدبختی های بزرگی شود. بنابراین سخن گفتن درباره علی بدون پی بردن به کنه مطلبی که درباره علی گفته می شود ممکن است به ارتکاب گناهی بزرگ بیانجامد. اگر قصد سخن گفتن درباره حضرت علی (رض) و نوادگان پاک او باشد، باید به کتب علمای مشهور مراجعه کرد.
وقتی رشته سخن از اهل بیت در اشعار مختومقلی گشوده می شود، نمی توان از حضرت فاطمه (رض)، گل نازنین بوستان نبوت و مایه فخر پیغمبر (ص) ذکر خیری نکرد. در شعر «سونمز یارانلار» مختومقلی مصراعی با مضمون ذیل است:

بیر خط باردیر ال فاطمه نینگ ساچیندا
ترجمه:
یک خط است در میان موهای فاطمه

آن خط، چگونه خطی است؟! چرا حضرت فاطمه آن را به موهایش بسته است؟ فکر می کنم اشتباه نخواهد بود اگر بگویم که پاسخ این مصراع اسرار آمیز را در کتاب «تاریخ انبیاء» از نویسنده برجسته ترک آلتی بارماق یافته ام (الله اعلم).
وقتی حضرت فاطمه قصد ازدواج کرد، مهریه وی را مشخص کردند. حضرت فاطمه که به علت این واقعه به وضعیت سختی دچار گشته بود نزد حضرت محمد (ص) آمد و چنین گفت:
- ای رسول الله! اگر مهر مرا هم مانند سایر دخترانت به دینار و درهم بسنجند پس با آنها چه تفاوتی دارم؟ من می خواهم شفیع امت عاصی شما باشم. در همان آن رسول الله (ص) دعا کرد. حضرت جبراییل پارچه ای ابریشمی آورد که نوشته ای با خط زرین داشت. روی این پارچه نوشته شده بود: «فاطمه شفیع امت عاصی است».
حضرت فاطمه وصیت کرده است که آن پارچه ابریشمین را در مزارش بگذارند. شاید آن خطی که مختومقلی در مصراع «یک خط است در میان موهای فاطمه» از آن سخن گفته است، همان خط باشد.
عموما آثار مختومقلی در وصف و ستایش اهل بیت یادآور دریایی بیکران است. هرچه به کرانه های آن دریا نزدیکتر شوی، امواج محبت بی پایان به حضرت محمد (ص) و اهل بیتش تو را در آغوش می گیرند و به سیر وسیاحت در جنت ابدی می برند.

گل های دو جهانند، حسن و حسین
در اشعار مختومقلی حسن و حسین فرزندان حضرت علی و نوه های پیغمبر (ص) از جمله شخصیت هایی هستند که بیش از همه از آنها نام برده می شود. حضرت محمد (ص) نوه های خود را از جان و دل دوست داشت. هرگاه در زمان اقامه نماز یکی از آنها برپشتش سوار می شد، او را از پشتش پایین می آورد و سپس به نمازش ادامه می داد و هیچوقت بر آنها خشم نمی گرفت.
در حدیثی از حضرت محمد (ص) آمده است: « حضرت امام حسین از من است. من هم از او هستم. خداوند هر کس را که حضرت امام حسین را دوست داشته باشد دوست می دارد و هر کس را که حضرت امام حسین را دشمن داشته باشد دشمن می دارد. امام حسن و امام حسین نوه های من هستند» در حدیث دیگری نیز فرموده است: « هر کس می خواهد چهره انسانی بهشتی را ببیند به حسین فرزند علی بنگرد.»
یکی از اصحاب به نام برا بنی آزیپ گفته است: «شنیدم که حضرت محمد (ص) وقتی حضرت امام حسین را بر دوش می برد چنین دعایی زمزمه می کرد «بار الها! من او را دوست دارم، تو هم او را دوست داشته باش!» در حدیث دیگری هم فرموده است: « امام حسن و امام حسین زینت عرش هستند».
حضرت امام شافعی (رض) عالم و پیری بسیار بزرگ است. او چنین گفته است: «اولاد حضرت پیغمبر (ص) وسیله من هستند. آنها واسطه ما برای رسیدن به خداوند هستند. امیدوارم که فردا، یعنی در روز قیامت، به خاطر آنها دفتر اعمال مرا از شانه راست بدهند.
انسان بسیار دوست دارد که از چیزی که به آن علاقه مند است هرچه بیشتر سخن بگوید. مختومقلی نیز چون به فرزندان حضرت محمد (ص) عشق می ورزید، آثاری ابدی درباره آنها به میراث گذاشته است.

بیر خدایمینگ قلی دیر ال حسن بیرله حسین
مصطفی نینگ بلبل دیر ال حسن بیرله حسین
باغ رضوانینگ گلی دیر ال حسن بیرله حسین
ال علی نینگ ایکی اوغلی دیر ال حسن بیرله حسین
ایکی دنیانینگ گلی دیر ال حسن بیرله حسین
ترجمه:
بنده خدای یکتا هستند حسن و حسین
بلبل مصطفی هستند حسن و حسین
گل باغ رضوانند حسن و حسین
دو فرزند علی هستند حسن و حسین
گل دو دنیا هستند حسن و حسین

بر اساس اخبار منابع تاریخی، حضرت حسن به دست همسرش مسموم می شود و به قتل می رسد . سر حضرت حسین را نیز ملعونی بنام شمر از تن جدا می کند. این واقع را مختومقلی چنین به تصویر می کشد:

شمر ملعون پلید کسدی حسین نینگ باشینی
تانگلا معشرده گورر سیز ال فاطمه گوزیاشینی
ترجمه:
شمر ملعون سر حسین را از تن جدا کرد
در روز معشر می بینید اشک های فاطمه

مختومقلی توانسته است با این مرثیه خود به خواننده بگوید که تمام عالم در سوگ این دو عزیز گریان است. در آن روز پرحسرت، یعنی روز شهادت امام حسین - روز دهم ماه محرم- ترکمن ها نیز مانند ملت های مسلمان دیگر نذری و صدقه می دهند و برای آمرزش روح امام حسین (رض) قرآن می خوانند و روحش را شاد می سازند.
ما باید آرزو کنیم که به اهل بیت همانقدر محبت و عشق بورزیم که مختومقلی می ورزید. زیرا حضرت پیغمبر فرموده است: «هرکس در حالی از دنیا برود که فرزندان پیغمبر (ص) را دوست دارد، تمامی گناهانش عفو می شود» در حدیث دیگری نیز فرموده است: «هر کس در حالی از دنیا برود که فرزندان پیغمبر (ص) را دوست دارد، مومن می میرد.»
بنابراین محبت ورزیدن به پیغمبر (ص) و فرزندان وی سعادتی عظیم است. نام مختومقلی که با جان و دل آنها را دوست داشت و درباره آنها آثاری ابدی خلق کرد، جاودان و همیشگی خواهد ماند.

فهرست منابع:
1- آلتی بارماک، تاریخ انبیاء، استانبول، 1968.
2- مختومقلی، عشق آباد، ترکمنستان، 1994، جلد دوم.
3- مصطفی اریت، قیرق صحابه (چهل صحابه)، استانبول، 2002.

برگرفته از فصلنامه یاپراق

نظرات
هنوز هیچ دیدگاهی ثبت نشده است اولین نظر را شما ثبت کنید
ثبت دیدگاه

ارسال دیدگاه