چرا اصلاح طلبی رویش ندارد / توقف در ایستگاه خاطرات !

زرین نامه: برخی از انقلابیون که نمی توانند با انقلاب همراهی کنند مدعی هستند که انقلاب انقلابیون خود را می خورد و در خود هضم می کند و از طرفی برخی دیگر معتقدند که برخی انقلابیون انقلاب را می خورند و آن را در انحصار خود در می آورند.

به گزارش زرین نامه؛ رویش ها و ریزش ها در سپهر سیاست امری بدیهی است و هر حکومت و انقلابی در زمان خود مدیران و سیاستمداران زیادی را جابجا می کند.

در این بین برخی معتقدند که انقلاب باید خود را با انقلابیون وفق دهد و بر مدار عقل آنها تداوم روزگار دهد و همواره بر روی نام اشخاص تکیه می کنند، این گروه معمولا انحصار همه چیز د را در دست گرفته و انقلاب را مصادره کرده و از آن سهم خواهی می کنند .

این عده معمولا بعد از از دست دادن کرسی های حکومتی به نقد دولت روی کار آمده می پردازند و با خاطرات زمان حکومت خود خوش هستند ، مثل امروز این گروه اصلاح طلبان کشور ما هستند که هنوز معتقدند با نسل اول انقلاب و همان افرادی که انقلاب کردند می توانند کشور را نجات دهند.

آنها بدون چشم داشت به تغییر فضای جدید جهان و تغییرات گسترده در بستر تکنولوژی و تفکرات انسانها ، هنوز چشم در شاخص ها و افرادی دارند که در یک برهه زمانی انقلابی بوده اند و رهروان آنها نیز نمی توانند درک کنند که همان فرد انقلابی امروز به اپوزوسیون انقلاب بدل شده است و همین عدم درک موجب شده تا در برخی میادین نتوانند تصمیم درست را بگیرند.

فتنه 88 شاید مثال واضحی از این موضوع باشد که مردم در عرصه انتخابات شاهد حضور 3 انقلابی که مدعی نزدیکی به امام (ره) و تاثیرگذاری در انقلاب ایران را داشتند و یک کاندیدای برخاسته از دل مردم بود. وقتی شبهه تقلب پیچید مردم با توجه به صبغه این افراد باورشان شده بود که واقعا شاید تقلبی اتفاق افتاده باشد و با توجه به پیشینه انقلابی این افراد حرف آنها را گوش کردند و متاسفانه آن فجایع پیش آمد .

امروز هم اصلاح طلبی مجددا در قامت اعتدال به میان جامعه برکشته است ، بدون رویش و زایش و بدون سازمان مشخص و باز هم تکیه بر اشخاص و سیاسیون ورشکسته ، واقعا باید کالبد شکافی شود که چرا 35 سال بعد از انقلاب اصلاحات در سال گذشته به دنبال ریاست جمهوری هاشمی رفسنجانی بود . هاشمی هر چقدر هم خوب باشد بالاخره پیر شده است و بایستی نیروی جایگزین وی بیاید.

آنقدر اصلاح طلبی درجا زده است که امروزه برخی از جوانان زمان هشت سال خاتمی با این که وارد سنین 35 سالگی به بالا شده اند و زن و فرزندی دارند هنوز خود را در وادی جوانان می پندارند و با این توهم فکر می کنند ابلیس هفت خط سیاست به آنها توجهی خواهد کرد.

دولت اصلاحات در برهه ای از زمان بوجود آمد که مردم از هشت سال حکومت هاشمی خسته شده بودند لذا دنبال تغییر بودند اما برخی سیاسیون چپ از این خواسته مردم سوء استفاده کردند و انقلاب را به مسیر دیگری که خواست سیاسیون بود نه خواست مردم ! هدایت کردند که مردم متوجه این مکر شده و در سال 84 فرد دیگری را روی کرسی ریاست جمهوری نشاندند.

اما این سیاسیون هنوز هم با خاطرات خاتمی و دیدار ها و دست دادن های خود با این فعال و آن مقام فلان سخن می گویند . این افراد هیچگاه راضی به رویش فرد جدیدی نیستند و حاضر نیستند نسل جدید متولی امور کشور شود. حتی اگر در سنین واپسین عمر خود هم باشند دوست دارند اموری از مملکت دست آنها باشد تا همچنان سهم خود را از انقلاب حفظ کنند.

برخی از انقلابیون که نمی توانند با انقلاب همراهی کنند مدعی هستند که انقلاب انقلابیون خود را می خورد و در خود هضم می کند و از طرفی برخی دیگر معتقدند که برخی انقلابیون انقلاب را می خورند و آن را در انحصار خود در می آورند و با خودخواهی و چنبره زدن بر بیت المال و مناصب و کشتن فرصت ها ، اهداف و ارمانهای انقلاب را قربانی می کنند.

تفسیر دیگری گروه های داخل انقلاب:

از طرفی گروه دیگری وجود دارند که معتقدند سیاسیون و مدیران کشور باید خود را با آرمانهای انقلاب هماهنگ کنند به این معنی که هرگاه فردی نتوانست خود را با شرایط انقلاب و آرمانها و اهداف انقلاب اسلامی تطبیق دهد خودبخود حذف خواهد شد.

از ویژگی های بارز این گروه اینست که تا زمانی که مدیر یا مسئولی در خط ولایت و رهبری قرار دارد محترم است و هر زمانی که بخواهد از این خط زاویه بگیرد مردم نیز با زاویه خواهند گرفت ، استقبال گرم از احمدی نژاد و بدرقه سرد با وی شاید دلیلی بر این مدعا باشد .

انقلاب اسلامی ایران نمونه بارز این جریان است که در این 35 سال شاهد ریزش ها و رویش های متعددی بود و در این بین بودند انقلابیونی که نتوانستند با مردم و آرمانها همراه باشند و نهایتا در بین راه از قطار انقلاب پیاده شدند و بودند افرادی که متولد شدند و بدون طلبکاری صادقانه به کشور خدمت کردند .

مروری بر وقابع 35 سال گذشته سوالات زیادی را در ذهن تدایی می کند که جواب به آنها شاید کلیدواژه حل بسیاری از مشکلات کشور باشد ؛ سوالاتی چون:

• چرا هاشمی فکر می کند هنوز تنها ناجی کشور و خارج کننده کشور از بن بست های موقت می باشد؟

• اگر موسوی و کروبی واقعا انقلابی بوده و دل در گرو انقلاب داشتند نمی توانستند بخاطر یک شبهه و اختلاف رای 11 میلیونی 4 سال صبر کنند تا فرد مورد نظر این گروه زمام امور را در دست بگیرد ، چه اینکه امروز یک اصلاح طلب رئیس جمهور شده ، آیا روا بود نظام این همه هزینه بدهد؟

• چرا هنوز اصلاح طلبی در مفاهیم تئوریک حجاریان، کرباسچی، خاتمی و یک سری سیاسیون ورشکسته درجازده و حرف جدیدی برای جوانان و مردم ندارد ؟

• براستی اگر فشارهای دشمنان ایران اسلامی و تحریم های سخت و ظالمانه بر روی مردم و برخی اعمال دور از انتظار احمدی نژاد در دو سال اخر نبود آیا مردم به اصلاح طلبی روی خوش نشان می دادندو برای این تفکرات پوسیده ارزشی قائل بودند؟

• چرا برخی از مسئولا ن کشور حاضرند فرزندان ناخلف خود را اعدام و یا از خود طرد کنند اما از طرفی برخی که مدعیان انقلاب هستند حاضر نیستند که حتی فرزندانشان محاکمه شوند؟

به هر حال انقلاب اسلامی تا کنون در مواجهه با چالش های اجتماعی و سیاسی برخورد منطقی و توام با رافت داشته و هر بار هم با درایت رهبری و حضور مردم در صحنه از باتلاق ها عبور کرده است . همچنانکه در گذر از این باتلاق ها چرک ها را نیز از تن زدوده و با تولدی دوباره و امیدوار به آینده ای روشن به راه خود ادامه می دهد .

گلستان ما/عماد محمدرضا پور

نظرات
هنوز هیچ دیدگاهی ثبت نشده است اولین نظر را شما ثبت کنید
ثبت دیدگاه

ارسال دیدگاه