طلاق عاطفی؛ مرگ خاموش محبت /جداییهایی که هیچگاه ثبت نمیشود
طلاق عاطفی، رویدادی که در هیچ جا ثبت نمیشود و نمود عینی ندارد اما خطرناکترین نوع طلاق بوده که ممکن است تا جدایی همیشگی و طلاق ثبتی رشد کند.
به گزارش زرین نامه به نقل از شاخه طوبی، یکی از مباحث و موضوعاتی که در دنیای امروز نقش خود را متجلی کرده و نشانههای آن در گوشه و کنار به چشم میخورد، موضوع طلاق عاطفی در بین خانوادههاست.
طلاق عاطفی رویدادی خاموش است که این روزها بنیان خانوادهها را نشانه گرفته و به عنوان تهدیدی برای فرد و اجتماع و از همه مهمتر خانواده به شمار میرود که این امر لزوم توجه بیش از پیش به مهارتهای زندگی جمعی را ضروری میکند.
روایت تلخ طلاق از زبان برخی از شهروندان
با این مقدمه خبرنگار شاخه طوبی نزد برخی از شهروندان سمنانی رفت تا نظراتشان را درباره طلاق جویا شود:
طلاق برای زنان تنش زا تر از مردان است
مریم ابوالخیریان یکی دیگر از شهروندان سمنانی با بیان اینکه طلاق برای زنان تنش زا تر از مردان است، اظهار کرد: طلاق نه تنها باعث ایجاد مشکلات فردی بلکه باعث ایجاد مشکلات اجتماعی می شود.
وی، با اشاره به اینکه سن پایین ازدواج یکی از دلایل اصلی افزایش طلاق می تواند باشد، افزود: ناهمخوانی سطح تحصیلات بین زوجین، وجود بحث ها و تفاوت های قومی و طبقاتی از دیگر عناصر اصلی افزایش طلاق است.
طلاق عاطفی سبب ضعیف شدن روابط در خانواده می شود
فاطمه شعبانی یکی از شهروندان سمنانی با اشاره به اینکه طلاق خاموش یا عاطفی باعث ضعیف شدن روابط در خانواده می شود، گفت: آثار منفی آن از طلاق بیشتر است و باعث گریزان شدن فرزندان از محیط خانه می شود.
وی به نتایج منفی طلاق در جامعه اشاره کرد و افزود: سرخوردگی فرد در جامعه و طرد شدن شخصیت زن و مرد از تبعات منفی طلاق است.
اختلاف سلیقه موجب افزایش طلاق عاطفی است
حنانه میرزایی یکی دیگر از شهروندان سمنانی درباره طلاق عاطفی گفت: فاصله گرفتن روحی از هم، هر کدام در خلوت خود دیگری را به بیمهری و عدم درک متقابل متهم میکنند.
وی خاطرنشان کرد: در این شرایط زوجین در ظاهر زیر یک سقف هستند و در مهمانیها نیز خوشبختترین زوج معرفی میشوند، اما هیچ کس خبر ندارد که این زوج روزها یا شاید ماههاست که با هم صحبت نمیکنند.
میرزایی همچنین تصریح کرد: اختلاف سلیقه و افزایش تفاوت دیدگاههاتی زوجین دلایل دیگری است که باعث میشوند امروزه شاهد افزایش طلاق عاطفی باشیم.
فرزندان اصلیترین آسیبدیدگان طلاق عاطفی هستند
عالمه احمدی یکی از شهروندان سمنانی با بیان اینکه طلاق عاطفی از طلاق رسمی بسیار خطرناکتر است، گفت: چون در طلاق فیزیکی خانواده و فرزندان تکلیف خود را میدانند، اما در طلاق عاطفی که بیشتر دامن گیر قشر تحصیلکرده است وضعیت فرق میکند.
وی در ادامه افزود: فرزندان طلاق عاطفی بیشتر در معرض آسیبهای شخصیتی هستند و دعوای والدین موجب نگرانی آنها میشود.
به گزارش شاخه طوبی، به هر ترتیب به نظر میرسد بحرانهایی پنهان نظیر طلاق عاطفی در جامعه امروزی بتواند صدمات جبرانناپذیری به بنیان خانواده وارد کند و در چنین شرایطی از هم پاشیدگی خانوادهها به طور قطع آسیبهای فردی و اجتماعی بسیاری را به دنبال خواهد داشت.
در این خصوص زهرا دربان، روانشناس و کارشناس ارشد مشاوره در گفتگو با خبرنگار شاخه طوبی با اشاره به اینکه در طلاق عاطفی زن و شوهر در یک فضای مشترک زندگی میکنند ولی تعاملات عاطفی، جنسی، اجتماعی و اقتصادی، ضعیف و دلسردکنندهای دارند، گفت: در این وضعیت زوجها از لحاظ عاطفی از یکدیگر راضی نیستند و یک نارضایتی عاطفی وجود دارد.
وی در ادامه افزود: تنوع طلبی، خیانت، دروغگویی و بسیاری از مسائل دیگر منشاء و مبداء تعداد قابل ملاحظه ای از طلاق ها شده است.
دربان، سرزنش را اولین مرحله از رویه طلاق عاطفی برشمرد و اظهار کرد: شروع کننده تمرکز خود را متوجه همسر می کند و او را در تمام اتفاق های گذشته، حال و آینده مقصر می داند. همچنین فرد دارای یک تصویر بد و نامناسب نسبت به خود است و ممکن است به راحتی آسیب ببیند و در بیشتر موارد افسرده و غمگین است و احساس کمبود انرژی می کند و در نظر دوستان و خانواده هم بسیار آشفته به نظر می رسد.
این کارشناس ارشد مشاوره، مرحله دوم رویه طلاق عاطفی را سوگواری دانست و افزود: در این مرحله غم و اندوه فراوان بر شروع کننده مستولی می شود و به هر اظهار نظری واکنش تند نشان می دهد و به شدت در افکار و احساسات خود غوطه ور می شود.
وی در ادامه خاطرنشان کرد: این افراد تمرکز حواس خوبی ندارد، به گونه ای که در انجام کارهای روزمره اش با مشکلاتی مواجه خواهد شد. در این مرحله اگر زوج دارای فرزند باشند، به تدریج در انجام مسوولیت هایشان سستی به خرج می دهند.
این روانشناس، خشم را یکی دیگر از رویه طلاق عاطفی عنوان کرد و گفت: دراین وضعیت ممکن است مرد به تمام زن ها و حتی زن نسبت به تمام مردها حس خشم داشته باشد. در این مرحله شروع کننده خود را محق می داند که عصبانی شود و همسرش باید تاوان اعمالش را پس دهد و آزار و اذیت شود.
وی در ادامه تصریح کرد: حتی گاهی بی دلیل نسبت به فرزندان خود حساسیت های بی مورد دارد و به آنها پرخاش و توهین می کند ولی با این حال در پشت این چهره، ترس های بسیاری نهفته است.
دربان، تنهایی را از آخرین مرحله طلاق عاطفی دانست و گفت: به تدریج شروع کننده شخصیت خود را طوری تطابق می دهد که دیگر نیازی به همسر ندارد ومرد یا زن سعی می کنند به خود اطمینان پیدا کنند و تصمیم نهایی را بگیرند.
این کارشناس ارشد مشاوره، همچنین افزود: این افرد در این مرحله خودشان را بازسازی می کنند و تصویرشان از خود، نسبت به مرحله اول خیلی بهتر می شود.
دربان با بیان اینکه طلاق عاطفی عموما در سال های نخست زندگی رخ نمی دهد، گفت: در سال های نخست هر چقدر هم که معیارهای انتخاب همسر سطحی باشد، میان زن و شوهر کشش ها و علایقی وجود دارد یا حتی اگر علاقه ای در این حد وجود نداشته باشد این امید وجود دارد که ممکن است شرایط تغییر کند.
وی در ادامه تصریح کرد: معمولا طلاق عاطفی از سال های پنجم و ششم زندگی شروع می شود؛ یعنی وقتی که افراد امید به تغییر همسر را از دست می دهند و البته از طلاق رسمی هم ناامید هستند و به تدریج فاصله میان آنها بیشتر و بیشتر می شود.
این روانشناس با توجه به اینکه در طلاق های عاطفی اینگونه نیست که لزوما دو نفر هیچ ارتباط عاطفی ای با یکدیگر نداشته باشند، خاطرنشان کرد: در نوعی از طلاق عاطفی با توجه به تغییر موقعیت، تغییرات خلقی و روانی که در افراد رخ می دهد، ممکن است رابطه بین زوج بهبود پیدا کند یعنی میزان عدم علاقه کاهش یا افزایش پیدا کند اما این بهبود موقت است و با تغییر شرایط دوباره وضعیت به حالت قبلی بر می گردد تا جایی که دیگر روابط زناشویی آنها حذف می شود و آنها تنها به عنوان دو همخانه در کنار یکدیگر زندگی می کنند.
دربان، با اشاره به آثار طلاق عاطفی بر فرزندان، گفت: افت تحصیلی فرزندان به دلیل سلب شدن آرامش روانی و تمرکز، از ساده ترین و ابتدایی ترین آثار مخرب طلاق عاطفی والدین است؛ به علاوه این کودکان رفتار پرخاشگرانه و خصومتی را می آموزند و نسبت به همسالان یا خواهر و برادر خود روابط پرخاشگرانه بیشتری دارند.
وی در ادامه افزود: در این کودکان توان اعتماد عاطفی کاهش پیدا می کند که این مساله احتمال شکست در روابط عاطفی بزرگسالی را بالا می برد.
این کارشناس ارشد مشاوره با بیان اینکه تنش و مشاجره های مکرر، اضطراب و استرس فرزندان را به طور چشمگیری افزایش می دهد، خاطرنشان کرد: بی مهری و سردی که به طور گسترده ای در روابط پدر و مادر به چشم می خورد، نشاط و انگیزه مثبت را از فرزندان سلب می کند و آنان را در معرض خطر ابتلا به افسردگی قرار می دهد.
انتهای پیام/م
ارسال دیدگاه