عصر تكنولوژي و قرن بيستم، ضمايمي براي مردم جهان سوغات آورد كه نميتوان لقب «موثر و مفيد» را براي آنها انتخاب كرد. چالش مهم قرن ٢٠ و ٢١ براي جهان، بيماريهايي است كه انسان؛ موجودي كه قرار است مولد بوده و مسير توليد و اكتشاف را هموار كند، مهمترين قرباني آن است.
به گزارش زرین نامه به نقل از سلامت نیوز؛ «بيماريهاي نوپديد قرن معاصر»، عنواني است كه مسوولان و سياستگذاران بهداشتي كشورها براي اين بيماريها انتخاب كردهاند؛ بيماريهايي كه ناتوانكننده است و شيوع آن، جدول تعداد نيروي مولد را به تحليل ميبرد. ايران هم طي دهههاي گذشته از هجوم اين بيماريها در امان نبوده و براي مقابله با بالا رفتن شيوع اين بيماريها، از چند سال قبل، در مركز مديريت بيماريهاي واگير وزارت بهداشت، ادارهاي به نام «اداره بيماريهاي نوپديد» ايجاد شده است. قطعا اين بيماريها كه در مواردي و به گفته مسوولان وزارت بهداشت، صرفا انواعي از ميكروب و ويروسهاي قديمي اما در شمايلي جهش يافته و ناتوانكنندهتر هستند، به سادگي قابل ريشه كني و حذف نيستند.
طي دو دهه گذشته، مسوولان وزارت بهداشت ناچار بودهاند براي مقابله با بروز و شيوع بيماريهايي كه كانون مولد عامل بيماريزا، خارج از مرزهاي ايران بوده هزينه و سرمايهگذاري كنند ولي با اين حال شاهد بودهايم كه ايران، از تب خونريزيدهنده كريمه كنگو، مرس، آنفلوآنزاي پرندگان و سل مقاوم به درمان در امان نمانده است. در اين اينفوگرافيك، ضمن مروري بر ماهيت بيماريهاي عفوني نوپديد كه طي سالهاي گذشته در ايران هم قرباني گرفتهاند، هشدارهايي براي پيشگيري از ابتلا به اين بيماريها ارايه شده است؛ بيماريهايي كه ممكن است هنوز مانند سكته قلبي و ديابت و پرفشاري خون و سرطان، شناخته شده نباشد يا راههاي ابتلا به آنها جدي گرفته نشود اما كوچكترين سهلانگاري، خسارات انساني به مراتب تلختر از بالا رفتن آمار شيوع سرطان خواهد داشت. اينبار، نه براي دولت، براي تك به تك خانوادههاي ايراني.
سل مقاوم به درمان؛ ايران كانون ميكروب سل نيست
اخبار منتشر شده ميگويد كه هر ١٥ ثانيه يك نفر بر اثر ابتلا به سل در دنيا ميميرد. ميزان مرگ بر اثر سل در دنيا، سالانه حدود ٢ ميليون نفر است و نگراني عمده اغلب دولتها در قرن ٢١، شناسايي نوعي از ميكروب سل است كه در مقابل داروهاي ضدسل، مقاوم است و تخمينها نشان داده كه از مجموع ٢٠ ميليون بيمار مبتلا به سل در جهان، بيش از ٢٠ درصد مبتلا به سل از نوع مقاوم به درمان هستند.
ايران، كانون ميكروب سل نيست مگر در مناطقي از كشور كه شرايط زيستي هموطنان، خطر ابتلا را تشديد كند. موفقيت درمان در ايران بيش از ٨٠ درصد برآورد شده و اغلب مبتلايان در ايران، به دليل همجواري با اتباع آلودهاي كه هر سال از افغانستان و پاكستان – كانونهاي مهم رشد اين ميكروب و همجوار با ايران – به صورت غيرمجاز از مرزهاي كشور عبور كرده و خود را به ساير استانها ميرسانند، بيمار ميشوند.
بنا بر اعلام وزارت بهداشت، در حالي كه برآورد ميشود ۸۰ الي ۹۰ درصد مردم كشور ويروس سل را در بدن خودشان داشته باشند، از هر ۱۰۰ نفر حامل ويروس، ۱۰ نفر مبتلا ميشوند كه هزينه درمان و بستري يك بيمار مبتلا به سل، كمتر از ٢٠٠ هزار تومان بوده اما دولت بايد براي تامين دارو، بستري و درمان مبتلايان سل مقاوم به درمان، بيش از ٢٥ ميليون تومان هزينه كند كه در صورت نياز بيمار به جراحي (در مراحل پيشرفته بيماري) اين هزينه بيش از ١٠ برابر افزايش مييابد. در سال ١٩٩٠، سازمان جهاني بهداشت، با هدفگذاري برنامه مبارزه با سل تا سال ٢٠٠٠ ميلادي، خواستار آن شد كه كشورهاي درگير، بتوانند طي مهلت تعيين شده، بيماريابي را تا ٧٠ درصد و موفقيت درماني را تا ٨٥ درصد افزايش دهند. سال ٢٠٠٠، بازه زماني ٢٠١٥ براي تلاش مجدد دولتها در نظر گرفته شد و امروز صحبت از آن است كه اين اهداف تا سال ٢٠٥٠ ميلادي محقق شود.
آنفلوآنزاي پرندگان ؛ پايان پرواز
آنفلوآنزاي پرندگان، گونهاي بيماري ويروسي است كه در نيمههاي قرن بيستم شناسايي شد و بروز اپيدمي آن، اوايل تابستان ۲۰۰۵ ميلادي در گزارشهاي رسمي مسوولان چند كشور مورد هشدار قرار گرفت. اگرچه اين گونه از آنفلوآنزا، سرايت انساني وسيع ندارد اما موارد انتقال صرفا به دليل ارتباط مستقيم با پرندگان بيمار و ارتباط مستقيم با لاشههاي پرندگان كشته شده بهوسيله اين بيماري است و به عنوان نمونه در سالهاي آغازين قرن ٢١، موارد ابتلاي انساني، فقط در كشورهاي ويتنام، اندونزي، چين، تايلند، كامبوج، جيبوتي، مصر وتركيه مشاهده شد كه البته تعداد قابل توجهي از مبتلايان هم بر اثر ابتلا جان خود را از دست دادند. تاكنون هيچ موردي مبني بر آلودگي يا ابتلاي انساني بر اثر مصرف گوشت يا تخم مرغ پخته شده (حتي پرندگان مشكوك به آلودگي) اثبات نشده اما هنوز هم هيچ امكاني براي جلوگيري از اشاعه ويروس H٥N١ در دنيا وجود ندارد.
متخصصان سلامت هشدار ميدهند كه براي جلوگيري از انتقال انساني اين ويروس، مردم بايد از تماس با پرندگان وحشي مرده پرهيز كرده و هر مورد مشكوك از لاشه پرندگان مبتلا را به واحدهاي دامپزشكي مناطق محل سكونت خود گزارش دهند. سر بريدن پرندگان بيمار، پرورش و تماس با خروسهاي جنگي، بازي با پرندگان و خوردن خون يا گوشت خام يا نيم پخته پرندگان هم احتمال ابتلا به بيماري را تشديد ميكند. چنانچه افراد مشكوك به آلودگي به اين ويروس، علايمي همچون تب بالا، سردرد، درد عضلاني، آبريزش بيني، گلودرد، سرفه و تنگي نفس داشته و دچار اسهال، استفراغ، درد شكمي، خونريزي از بيني و لثهها باشند بايد هرچه سريعتر به پزشك مراجعه كنند زيرا مرگ و مير با اين بيماري بالاست و تاكنون بيش از نيمي از مبتلايان جان خود را از دست دادهاند.
هپاتيت آ، بي، سي؛ بيماريهاي كبدي
نوعي عفونت ويروسي كه كبد را مورد آسيب قرار ميدهد و يك بيماري بيعلامت است اما در صورت مراجعه نكردن براي درمان، مزمن شدن عفونت موجب زخم شدن كبد شده و پس از چند سال به سيروز كبد (سخت و زخم شدن بافت كبد) منجر ميشود. در مواردي، مبتلايان سيروز كبد دچار نارسايي كبد و سرطان كبد هم ميشوند. راه انتقال ويروس هپاتيت سي بيشباهت به نحوه انتقال ويروس ايدز نيست. استفاده از سرنگ مشترك و آلوده براي تزريق مواد مخدر يا روانگردان و داروهاي نيازمند تزريق (و حتي خون و فرآوردههاي خوني آلوده به ويروس)، خالكوبي با سرنگهاي غير ايمن، انتقال از مادر به جنين و در هنگام زايمان، استفاده از لوازم شخصي فرد آلوده (تيغ و مسواك)، انتقال از طريق ترشحات و خون بيمار آلوده مهمترين راههاي ابتلاست اما تجهيزات آلوده و ضدعفوني نشده پزشكي هم ميتواند ويروس را به افراد سالم منتقل كند. در حالي كه بيماران نيازمند دريافت مستمر فاكتورهاي انعقادي خون، مانند بيماران هموفيلي يا تالاسمي بهشدت در معرض خطر ابتلا به هپاتيت سي قرار دارند، پيشبيني ميشود كه حدود ٢٠٠ ميليون نفر در دنيا مبتلا به هپاتيت سي باشند. هپاتيت سي هم از عفونتهاي شناخته شده در دهه ٨٠ ميلادي است و در حالي كه حدود ١٥ الي ٢٠ درصد موارد ابتلا به دليل موفق نبودن درمان به مرحله حاد ميرسد و حدود ٨٠ درصد مبتلايان هم دچار عفونت مزمن ميشوند، مرگ ناشي از درمان نكردن بيماري يا پاسخ ندادن به درمان حدود ٣٠ الي ٥٠ درصد است. علايم بيماري در مرحله حاد معمولا با علايم برخي بيماريهاي عفوني شباهت دارد.
كاهش اشتها، خستگي، تهوع، دردهاي مفصلي يا عضلاني، و كاهش وزن از شايعترين علايم است اما برخي موارد مرحله حاد، با زردي همراه است. سيروز كبد در مصرفكنندگان الكل كه مبتلا به ايدز يا هپاتيت بي باشند شايعتر است و مبتلايان سيروز كبدي، بيش از سايرين در معرض ابتلا به سرطان كبد قرار دارند. در ايران بنا بر آخرين آمار رسمي، شيوع هپاتيت C كمتر از نيم درصد جمعيت كشور است اما بيشترين مبتلايان در ايران، مصرفكنندگان تزريقي مواد مخدر و روانگردانها هستند. برخي راههاي انتقال ويروس هپاتيت نوع آ و بي، از الگوي هپاتيت سي پيروي ميكند اما مصرف آب آلوده، تماس با فرد آلوده و تماس جنسي با فرد حامل ويروس هم ميتواند موجب بيماري جامعه سالم شود. علائم بيماري در هر سه نوع هپاتيت مشابه است اما خطر آفريني اين دو نوع از هپاتيت در مقايسه با هپاتيت سي به مراتب كمتر است ضمن آنكه واكسيناسيون براي اين دو نوع از هپاتيت در دوران نوجواني، يكي از راههاي پيشگيري از ابتلا در سنين بزرگسالي است. افرادي كه در مناطق با شيوع بالاي هپاتيت آ كار ميكنند، مبتلايان ايدز، مصرفكنندگان تزريقي مواد مخدر، مردان همجنسگرا، اعضاي خانواده بيمار مبتلا به هپاتيت آ و بيماران مصرفكننده فاكتورهاي انعقادي بهشدت در معرض ابتلا به هپاتيت آ هستند.
تعدد شركاي جنسي و رابطه جنسي غيرايمن، ارتباط جنسي با بيمار حامل ويروس هپاتيت بي، همجنسگرايي، ابتلا به عفونتهاي مقاربتي براي افراد با رفتارهاي جنسي پرخطر، مبتلايان نارسايي كليه كه ناچار به همودياليز هستند، استفاده از سرنگ مشترك آلوده و زندگي با بيمار آلوده به ويروس هپاتيت بي، احتمال ابتلاي سايرين را هم افزايش داده و به عنوان مهمترين راههاي انتقال و آلودگي محسوب ميشود. بنا بر آخرين آمار رسمي، بيشترين مبتلايان هپاتيت بي و سي در ايران، افراد در گروه سني ٢٠ تا ٤٠ سال بوده و شيوع هپاتيت بي در ايران، از نرخ ٥ درصد تا پيش از الزام به واكسيناسيون همگاني در ابتداي دهه ٧٠، به كمتر از دو درصد كاهش يافته و در حال حاضر، حدود يك ميليون و چهارصد هزار نفر در ايران، مبتلا به هپاتيت بي و ٢٠٠ هزار نفر هم مبتلا به هپاتيت سي هستند.
ايدز؛ بيماري قرن
ويروس نقص ايمني انساني- HIV، عامل بيماري ايدز است كه از زمان ورود ويروس به بدن تا بروز ايدز، ممكن است ۶ ماه الي ١٠ سال يا بيشتر، دوران نهفتگي بيماري باشد. در چنين شرايطي، بيمار با وجود آن كه هيچ علامتي در ظاهر ندارد اما يك ناقل فعال براي انتقال ويروس به سايرين است. راه انتقال ويروس و سرايت بيماري، رابطه جنسي محافظت نشده، تزريق مشترك مواد مخدر يا روانگردان (يا حتي ساير فرآوردههاي نيازمند تزريق مانند آنتي بيوتيكها و آنتي مالاريا) با سرنگ آلوده، انتقال از طريق خون و فرآوردههاي خوني آلوده به بيماران نيازمند جراحي، انتقال از طريق زايمان طبيعي از مادر آلوده به نوزاد در حال تولد و همچنين از طريق شيردهي پس از تولد نوزاد، انتقال به جنين در دوران بارداري مادر آلوده و همچنين انتقال از طريق زخمها و بريدگيهاي سطحي باز و جديد و تماس محل زخم با خون بيمار آلوده است.
تا امروز و با گذشت ٥ دهه از شناسايي نخستين موارد ابتلا در امريكا، هنوز هيچ درمان قطعي براي بيماري وجود ندارد و درمانهاي موجود، صرفا مانع از پيشروي و سرعت فعاليت ويروس شده و تا حد قابل توجهي باعث افزايش طول عمر بيمار ميشود. تمام زنان و مرداني كه رابطه جنسي غيرايمن با شركاي جنسي متعدد و تزريق مشترك با سرنگهاي آلوده داشتهاند بايد درصدي از احتمال آلودگي به ويروس HIV را براي خود در نظر بگيرند. با وجود كمون اوليه، در اغلب موارد علايمي طي چند روز تا چند هفته پس از تماس جنسي با فرد آلوده به ويروس يا تزريق با سرنگ آلوده به ويروس، يا حتي ورود ويروس به بدن از طريق ساير راههاي ابتلا (غير از انتقال در دوران بارداري به جنين) بروز ميكند كه به «نشانگان حاد ويروسي» موسوم است. اين علايم بيشباهت با علايم سرماخوردگي (و در موارد حاد) يا آنفلوآنزا نيست و معمولا شامل تب، بزرگي غدد لنفاوي، گلودرد، بثورات پوستي، سردرد و زخم در اندامهاي حساس يا دهان است و برخي مبتلايان هم علايمي مانند برهم خوردن نظم دستگاه گوارش، تهوع، استفراغ و اسهال را گزارش دادهاند و شباهت اين علايم اوليه، ميتواند پزشك متخصص را در شناسايي يا ارجاع بيمار براي آزمايشات تخصصي دچار ترديد يا اشتباه كند.
پس از علايم اوليه، بيمار وارد مرحلهاي به نام دوره نهفتگي ويروس ميشود كه اين دوره، بسته به شرايط جسماني و زندگي بيمار ميتواند از سه سال تا بيش از ۲۰ سال طول بكشد. در صورت شناسايي نشدن مبتلايان و مراجعه نكردن بيمار براي آزمايش خون و شمارش سلولهاي CD٤، علايم اوليه با شدت بيشتري بروز كرده و حتي مشكلاتي همچون التهاب ريه، لاغري مفرط و برفك، در دوران پاياني بيماري با شدت بيشتري ظاهر ميشود و در حالي كه تمام بيماران، در نهايت به مرحله ايدز ميرسند، مراجعه زودهنگام و كنترل پيشرفت فعاليت ويروس با داروهاي ضدرتروويروسي ميتواند زندگي طولانيتري را براي بيماران به دنبال داشته باشد. مبتلايان ايدز، به دليل نقص سيستم ايمني بدن، بهشدت در معرض ابتلا به ويروسهاي سرطانزا هستند. نخستين مورد ابتلا به ايدز در ايران، سال ١٣٦٥ شناسايي شد كه كودك خردسال مبتلاي هموفيلي بود و بر اثر دريافت فرآوردههاي خوني وارداتي آلوده به ويروس مبتلا شده بود. تا امروز بيش از ٣٠ هزار بيمار در ايران شناسايي شدهاند.
تب مالت؛ خطري براي بخش مركزي و غرب كشور
تب مالت - بروسلوز - يكي از مهمترين بيماريهاي مشترك انسان و دام است. عامل بيماري، باكتري بروسلا است كه از طريق مصرف زباله و علوفه آلوده، وارد بدن دام شده اما انتقال انسان به انسان نداشته و صرفا از طريق دام آلوده - گاو، خوك، گوسفند و بز - به انسان منتقل ميشود. اگرچه درمان بيماري چندان دشوار نبوده و بدون الزام قرنطينه يا ايزولاسيون بيمار، صرفا نيازمند سپري كردن يك دوره مداواي با آنتي بيوتيك است اما خطر اين بيماري در انتقال انساني، تاثيرگذاري بر اعضاي خونساز بدن - مغز استخوان، غدد لنفاوي، كبد و طحال – و همچنين بروز عفونت در لايه دروني قلب، مفاصل و سيستم اعصاب مركزي است. دوره نهفتگي بيماري از ۵ تا ۶۰ روز متغير است ضمن آنكه مردان بيشتر از زنان در معرض ابتلا قرار دارند.
مصرف شير، محصولات لبني (كره، پنير) و فرآوردههاي گوشتي دام آلوده، عامل اصلي سرايت بيماري به انسان است. لرز، تب متناوب (تب و لرز)، تعريق، خستگي قابل توجه، درد هنگام لمس ستون فقرات، سردرد و بزرگ شدن غدد لنفاوي، نشانههاي اوليه و تب مالت حاد بوده اما در صورت مزمن شدن بيماري، علايمي همچون خستگي، درد عضلاني، كمردرد، يبوست، كاهش وزن، افسردگي، ناتواني جنسي، آبسه كردن تخمدانها، كليهها و مغز هم بروز ميكند كه در صورت مراجعه و درمان دير هنگام، امكان مزمن شدن بيماري و (در موارد پيشرفته) معلوليت، عفونت قلب، استخوان، مغز يا كبد هم وجود دارد. تنها راه پيشگيري از ابتلا به تب مالت، خودداري از مصرف شير و كليه فرآوردههاي لبني محلي و غيرپاستوريزه، خودداري از مصرف گوشت دام تاييد نشده و ذبح غيربهداشتي و گوشت نيم پز و خام، استفاده از وسايل محافظتي بدن مانند دستكش، محافظ چشم، پيشبند هنگام تماس با حيوانات يا گوشت و ساير محصولات دامي (به دليل خطر ابتلا از طريق استنشاق باكتري سيال در هوا)، واكسيناسيون دام براي ايجاد مصونيت حداقل ٧ ساله در برابر ورود و لانه گزيني باكتري و در نهايت، ارايه آموزشهاي بهداشتي به كاركنان تمام مشاغل مرتبط با دام است.
ايران به دليل بيتوجهي مردم به توصيههاي بهداشتي متخصصان، از كشورهايي است كه گزارشهاي نگرانكنندهاي از موارد سالانه ابتلا به تب مالت ثبت ميكند چنانكه صرفا سال ١٣٩٣، وزارت بهداشت از ابتلاي بيش از ٢٠هزار ايراني به تب مالت خبر داد و بنا بر هشدارهاي رسمي، آمار بالاي موارد ابتلا به تب مالت در بخشهايي از كشور به ويژه در مناطق مركزي، غربي و شمال غربي به دليل افزايش مصرف لبنيات غير پاستوريزه و محلي نگرانكننده است.
مرس؛ سندرمي در خاورميانه
يك بيماري ويروسي است كه نخستينبار در سال ۲۰۱۲ در عربستان سعودي گزارش شد. به دليل شناسايي كانون اوليه بروز بيماري، مرس از همان زمان به نام «سندرم تنفسي خاورميانه» Middle East respiratory syndrome موسوم شد. ويروس عامل اين بيماري، از خانواده كروناويروس و نوع جهش يافتهاي از خانواده ويروسهاي عامل سرماخوردگي است و حدود يك سوم مبتلايان، بر اثر شدت علايم، جان خود را از دست ميدهند.
مهمترين علت مرگ، بيماري شديد حاد تنفسي است كه با تب و سرفه و تنگي نفس بروز ميكند. تا امروز، شيوع بيماري صرفا در كشورهاي همسايه با عربستان سعودي گزارش شده و شيوع در كشورهاي امارات متحده عربي، قطر، عمان، يمن و كويت باعث انتقال ويروس و سرايت به اتباع كشورهايي كه سفري به كانون ويروس (كشورهاي عربي) داشتهاند همچون فيليپين، مالزي، انگليس، فرانسه، تونس، ايتاليا، امريكا و كره جنوبي شده است. در ايران هم طي سالهاي ١٣٩٢ و ١٣٩٣، ٦ بيمار مبتلا به مرس شناسايي شد كه دو نفر از مبتلايان، فوت كردند و ٤ نفر بهبود يافتند. به دليل شدت احتمال مرگ در مبتلايان، هر فردي كه تا ١٤ روز پس از بازگشت از سفر به يكي از كشورهاي كانون ويروس يا در صورت مواجهه با موارد مشكوك به ابتلا داراي علايمي همچون تب، سرفه و تنگي نفس، اسهال، نارسايي تنفسي، نارسايي كليه و علائم عفوني باشد بايد در نخستين فرصت به مراكز درماني براي معاينات تخصصي ارجاع شود
افراد سالمند، زنان باردار، مبتلايان ديابت، سرطان و بيماريهاي مزمن ريوي، كودكان و بيماران دچار نقص يا ضعف سيستم ايمني بهشدت در معرض ابتلا به مرس هستند و علايم بيماري در اين افراد با شدت بيشتري ظاهر ميشود. از آنجا كه پيشگيري از ابتلا به مرس، با هيچ واكسن و درمان دارويي امكانپذير نيست و ويروس، از طريق ترشحات تنفسي مبتلايان، به ساير افراد سالم منتقل ميشود، توصيه متخصصان اين است كه براي جلوگيري از ابتلا، افراد سالم حتما به شستو شوي مكرر دستها، استفاده از دستمال به هنگام عطسه يا سرفه، خودداري از دست زدن به صورت با دست آلوده، ضد عفوني كردن سطوح در معرض تماس با افراد آلوده و دور بودن از افراد بيمار و كساني كه به تازگي از مسافرت به كشورهاي پايگاه انتشار ويروس بازگشتهاند توجه كنند. خودداري از ذبح غيربهداشتي و تماس با خون و گوشت خام شتر و همچنين پرهيز از مصرف فرآوردههاي لبني شتر از ديگر توصيههاي متخصصان براي پيشگيري از ابتلا به مرس است.
تبي كه از كنگو آمد
اين بيماري از طريق گزش كنه هيالوما يا تماس با خون يا ترشحات يا لاشه دام و انسان آلوده منتقل ميشود. نخستين موارد ابتلا در دهه ٥٠ ميلادي در آفريقا شناسايي شد و در حالي كه لانه گزيني منبع آلودگي در بدن دام، هيچ علامت و بروز بيروني ندارد، بيماري تا ٣٠ درصد خطر مرگ انساني دارد. مقاومت ويروس عامل بيماري در برابر گرما كم است و با وجود آنكه ويروس تا ١٠ روز در خون دام آلوده باقي ميماند اما در دماي ۵۶ درجه بالاي صفر و به مدت ۳۰ دقيقه از بين ميرود و بنابراين، پختن گوشت و پاستوريزاسيون شير دام آلوده باعث از بين رفتن ويروس ميشود.
همچنين نگهداري لاشه دام ذبح شده (در صورت آلوده بودن دام به ويروس بيماري زا) به مدت ۲۴ ساعت در دماي ۴ درجه بالاي صفر باعث از بين رفتن ويروس خواهد شد. نيروهاي نظامي نزديك به مراتع و زمينهاي كشاورزي، كاركنان بيمارستانهايي كه مبتلايان را پذيرش و درمان ميكنند، كشاورزان و كارگران دامداريها و كشتارگاهها و قصابان بهشدت در معرض ابتلا قرار دارند.
فصل شيوع بيماري، فصلهاي بهار و تابستان است اما متخصصان، رعايت توصيههاي بهداشتي را تا پايان پاييز ضروري ميدانند. تماس با بزاق، ادرار، مدفوع، استفراغ، خون و بافت بيماران، به خصوص در مرحله خونريزي و شدت يافتن علايم بيماري باعث انتقال بيماري ميشود و به همين دليل اعضاي خانواده بيمار و تيم درماني بيمارستان محل بستري بيمار هم بهشدت در معرض ابتلا بوده وتوصيه جهاني اين است كه بيمار مشكوك به تب خونريزيدهنده كريمه كنگو بايد قرنطينه شود و با افراد خانواده و پرسنل بيمارستاني در تماس نباشد و تمام وسايل بيمارستاني مانند ماسك، دستكش، روپوش، پيش بند، لولههاي خون، سرنگهاي استفاده شده و هر وسيلهاي كه با ترشحات بيمار در تماس بوده بايد سوزانده شود و همچنين پس از درمان يا فوت بيمار (به دليل قابليت انتقال ويروس از بدن فرد متوفي به ساير افراد تا ٢٤ ساعت پس از فوت) تمام وسايل و لباسهاي فرد بيمار آتش زده يا نابود شود.
پيش از خونريزي و مراحل پاياني بيماري كه از زمان تماس با عامل بيماريزا، حدود يك الي ۷ روز طول ميكشد، علايمي همچون سردرد شديد، تب، لرز، درد عضلاني، گيجي، درد و سفتي گردن، درد چشم و حساسيت به نور بروز ميكند. تهوع، استفراغ، گلودرد، اسهال و كاهش اشتها هم از ديگر علايم مراحل اوليه ابتلا و آلودگي است. مرگ بيماران معمولا به دليل از دستدادن خون، خونريزي مغزي، خونريزي در تمام بافتها و اعضاي داخلي بدن، كمبود مايعات به دليل اسهال، يا مشكلات دستگاه تنفسي اتفاق ميافتد. در حالي كه امسال و تا امروز، ٧٩ بيمار مبتلا به تب كريمه كنگو در ايران شناسايي شده و ٥ نفر از مبتلايان فوت كردهاند، توصيه و تاكيد مسوولان وزارت بهداشت براي پيشگيري از ابتلا به اين بيماري فاقد واكسن پيشگيرانه، اين است كه از مصرف گوشت تازه خودداري شود و دام پس از ذبح تا ۲۴ ساعت در دماي صفر تا مثبت چهار درجه سانتي گراد قرار گيرد تا ويروسهاي آن كشته شوند.
انتهای پیام/
ارسال دیدگاه