رشید پور و غوغای غیر روحانی!

جناب رشید پورفرمودند درآمد ایشان در خارج از مجموعه رسانه ملی بیشتر است اما ذکر نفرمودند که این درآمد بیشتر به واسطه کسب شهرت در همین رسانه ای است که قرار بود اگر کلاهشان آنجا بیفتد برنگردنند و آن را بر ندارند! 

به گزارش زرین نامه: در ماه ها و هفته های کرونایی اخیر نحوه مواجهه با این معضل جهانی در بین اقشار مردم متفاوت بود. عده ای قهرمانانه وارد میدان اصلی نبرد شدند و در خط مقدم این جبهه ( مراکز درمانی) به خدمترسانی مشغول شدند. عده ای دیگر نیز در گروه های خودجوش و مردمی در پشت جبهه با تهیه ماسک و ضد عفونی معابر ، بخشیدن چند ماه اجاره منزل و مغازه و ... در نقش نیروهای ستادی پشت جبهه وارد عمل شدند. اما در این بین عده ای مثل همیشه از روی کاناپه و با پیژامه گل دار مبارزه از زیر لحاف ( اسلکتیویسم) را آغاز کردند و دلسوزی های بنفش شان را هاشور زدند! رشید پور مجری برند صدا و سیما که در طول این سال ها هم به میخ زده هم به نعل و هم به سندان و سایر ابزار و یراق موجود درکارگاه ، نیز از این قافیه عقب نمانده و از مردم درخواست نمود در اندازه توان شان به سوپر مارکت های مورد اعتماد بپردازند تا به نیازمندان تخفیف بدهند!

این درخواست رشید پور از مردم که منجر به حمله علیه ایشان توسط برخی تحلیل گران شد و از ایشان که متهم به دریافت حقوق های چند صد میلیونی از رسانه ملی است درخواست کردند، بخشی از حقوقش را به فقرا اختصاص دهد. در ابتدا ایشان طبق رویه مالوف این تبار،  از تهمت و ریختن آبروی مومن و نداشتن اسناد سخن به میان آورد. بعد هم دست به انتشار چند برگه لاک گرفته با مضمون انتشار اسناد مالی برنامه حالا خورشید نمود. در پایان هم ویدیویی در فضای مجازی منتشر نمود که حاوی نکات قابل تاملی است. 

ایشان در این ویدئو افراد مشهور را در کنار پزشکان، دانشمندان و هنرمندان واقعی، مرجع نامید و گفت در آینده هم به افراد نیاز پیدا خواهید کرد! او که این حملات را سازمان یافته و در راستای از اعتبار انداختن افراد مهم(!) می داند اذعان داشت که کمترین درآمد را از رسانه ملی دارد و در بیرون از مجموعه به واسطه داشتن مدرک خلبانی و کارگردانی و عمران درآمد بیشتری دارد! ایشان در این ویدئو به موضوع داشتن یک اطاق لباس که در برنامه دورهمی مطرح کرده بود پرداخت و گفت همه این لباس ها برند نیستند! 

در گام نخست باید اشاره کنیم درآمد افراد یک موضوع کاملاً شخصی و خصوصی است و افراد حق دارند درآمد خود را تا جایی که متهم به فرار مالیاتی و سایر مسایل قانونی نشوند دستکم از سایر افراد جامعه مخفی نگه دارند، اما مساله دریافت حقوق از سازمان های دولتی امری جدا گانه است و شفاف سازی در این مقوله و راه اندازی غیر نمایشیر سامانه حقوق و دستمزد به ویژه حقوق مدیران و افراد سرشناس و ... از خواسته ها و مطالبات مردم است. جناب رشید فرمودند درآمد ایشان در خارج از مجموعه رسانه ملی بیشتر است اما ذکر نفرمودند که این درآمد بیشتر به واسطه کسب شهرت در همین رسانه ای است که قرار بود اگر کلاهشان آنجا بیفتد برنگردنند و آن را بر ندارند! وگرنه بسیاری در جامعه با مدارک بالاتر و معتبر تر از مدارک ایشان، در گروی امورات روزمره شان در مانده اند چرا که مانند تلویزیونی ها هر جا می روند قدر نمی بینند و بر صدر جایشان نمی دهند! 

نکته بعدی قرار دادن سلبریتی در کنار دانشمندان و پزشکان و افراد سرشناس علمی جامعه است. حقیقت امر تا جایی که حافظه تاریخی و جغرافیایی حقیر یاری می کند از جماعت صاحب علم و دانش به جز انتشار مقاله و نظریه و کسب رتبه ها و موفقیت های علمی چیزی در فضای منتشر نمی شود که آن هم به مدد جلسات لایو تتلو ها و اظهارات شاذ و مصاحبه های زرد سلبریتی ها ، کسی آنها را نمی بیند و اگر هم ببیند وقتی برای لایک کردن نمی گذارد چه رسد به تخریب و از اعتبار انداختن آنها.... اما امان از روزی که یکی از هم کیشان شما تصویر ناخن پای لاک کرده شان را در صفحه مجازی اش قرار دهد، یک عده تا مرز جنون و خودکشی پیش می روند و لایک بارانش می کنند، مدیران فن پیج ها و فالوور های اجاره ای و توئیت پر کن های اجاره ای هم چها که نمی کنند! 

نکته بعد اینکه حضرتعالی در برنامه تلویزیونی از جزئی ترین یا به عبارتی از کم اهمیت ترین علایق خود نظیر میل به داشتن لباس سخن یا غذای مورد علاقه تان و ... سخن می رانید و به قولی پرده های خانه های شیشه تان را تا آخر کنار می زنید؛ اما زمانی که به میزان حقوق دریافتی تان از بیت المال اشاره می شود بر می افروزید و دم از ریخته شدن آبروی مومن و لرزیدن عرش خدا و پیغمبر خدا می زنید!

سخن پایانی نیز در خصوص نیاز به پیدا کردن مجدد به شماست. اگر فکر می کنید که این بار هم مردم به ندای غوغانی غیر روحانی شما و امثال شما گوش فرا می دهند و با طناب پوسیده و نخ نمای حضرت تان وارد چاه می شوند، اشتباه فکر می کنید! چنین مباد...

به قلم وحید حاج سعیدی 

انتهای پیام/