اصلاً به «تعویضهای اتوبوسی» اعتقاد ندارم
زرین نامه: حذف رقیب حتی اگر امکانپذیر باشد -که از نظر من نیست- به نفع کشور نخواهد بود. رقیب و منتقد خوب در عالم سیاست نعمت بزرگی است چرا که اگر رقیب نداشته باشیم نمیتوانیم سیاستهای خود را سالم به پیش ببریم.
به گزارش زرین نامه؛ حجتالاسلام شیخ حسن روحانی حالا هفتمین کسی است که ردای ریاستجمهوری اسلامی ایران را بر تن میکند. او در 24 خردادماه 92 اعتماد بیش از نیمی از رایدهندگان در انتخابات ریاست جمهوری یازدهم را جلب کرد و حالا با کسب ۱۸ میلیون و ۶۱۳ هزار و ۳۲۹ رای، میرود تا کلید ساختمان پاستور را از محمود احمدینژاد تحویل بگیرد و «دولت تدبیر و امید» را تشکیل دهد.
اما شاید بسیاری از ایرانیان و حتی جمع گستردهای از مردمانی که او را به عنوان رئیس جمهورشان انتخاب کردند از نظرات و دیدگاه های گذشته او اطلاع دقیقی نداشته باشند. در ادامه به بازخوانی برخی دیدگاه های منتخب مردم ایران در روزها و سال های گذشته می پردازیم.
حسن روحانی در اولین ماه سال و در آستانه رقابت های انتخاباتی 92 طی مصاحبهای با روزنامه اعتماد از شخصیت فراجناحی و مستقل خود سخن گفت. او خود را در حال آماده شدن برای ورود به صحنه انتخابات می دید، سخنانی در خصوص اصلی ترین رقبایش به زبان آورد و از افراطیونی سخن گفت که با در دست گرفتن قوه مجریه تمام کابینه را بدون در نظر گرفتن منافع ملی تعویض می کردند.
*** در ادامه به بازخوانی بخشهایی از این مصاحبه که در تاریخ 18 فروردین 92 منتشر شده است، می پردازیم؛
*برخی از تحلیلگران معتقدند که به دلیل ماهیت انتخابات سال 88 و سیر مسائل سیاسی در 8 سال اخیر و ویژگیهای دولت فعلی انتخابات پیش رو انتخاباتی متفاوت است، شما چه فکر میکنید؟ به عنوان رجل سیاسی که از ابتدای انقلاب در عرصه سیاست فعال بودهاید فکر میکنید همچنان صندوق رای منازعات سیاسی را برطرف میکند بیآنکه نگاه حذفی غلبه پیدا کند؟
من فکر میکنم فضای انتخابات در مجموع میتواند فضای رقابتی و پرشوری باشد. البته ممکن است در ذهن برخی افراد شبهاتی وجود داشته باشد اما با توجه به نکاتی که مسوولان در زمینه انتخابات گفتهاند و خواهند گفت و همچنین سخنانی که مقام معظم رهبری در مشهد داشتهاند بسیاری از نکات مبهم و مورد بحث رفع شده است. در کل من فضای انتخابات را فضای خوبی میبینم و همچنان صندوق رای را در رقابتهای جناحی تعیینکننده میدانم. حالا این رقابت بین دو جناح باشد یا فراتر از آن، به هر حال صندوق انتخابات تعیینکننده است.
*فکر میکنید چند گروه سیاسی در انتخابات شرکت کنند؟ همان رقابت قدیمی میان اصولگرایان و اصلاحطلبان است یا اینکه دولت خود به مثابه یک جناح به میدان میآید؟
در حال حاضر فضا بهگونهای نیست که تنها کاندیداهایی از دو جناح به صورت سنتی به میدان بیایند بلکه فضا مقداری بازتر و دایره رقابت وسیعتر خواهد بود. احتمال حضور کاندیدایی از جانب دولت هم وجود دارد. تا به امروز اینکه چه کسانی چهرههای اصلی و فعال خواهند بود تا حدودی مبهم است اما به نظر من هر مقدار رقابت شدیدتر باشد حضور مردم بیشتر خواهد بود. این رقابت بین هر دسته و گروهی باشد فرقی ندارد. مهم این است که افراد شرکتکننده به فکر یک انتخابات رقابتی سالم باشند نه به فکر ایجاد سر و صدای سیاسی. این سر و صداها در شرایط فعلی اساسا نمیتواند مفید باشد. اما اگر افرادی با افکار مشخصی هستند که میتوانند افکار مختلف مورد قبول جامعه را نمایندگی کنند باید در صحنه حاضر شوند.
نکاتی که فرمودید وضعیت ایدهآل برای هر انتخاباتی است اما در فضای واقعی سیاست ایران نشانههای بروز چنین انتخاباتی خیلی کم است؛ اختلافات میان گروههای سیاسی و ماهیت کسانی که دست بالا را دارند و غلبه نگرش حذفی در سالهای اخیر بهگونهای است که احتمالا ایجاد انتخاباتی شبیه آنچه شما میگویید را کم میکند.
به هر حال ایدهآل این است که ما به فکر سر و صدا و منافع فردی و گروهی نباشیم. شرایط کشور، فشارهای داخلی و خارجی همگی باعث میشود که ما به فکر منافع ملی باشیم و آنچه به نفع مردم ماست این است که نمایندگان مبین خواستهها و افکارشان در انتخابات حضور پیدا کنند و در نهایت رای مردم تعیینکننده مسیری باشد که آینده کشور باید در آن مسیر حرکت کنند.
در جایی گفته بودید اگر به این نتیجه برسید که میتوانید مشکلات کشور را حل کنید وارد عرصه انتخابات میشوید الان در نوروز 92 به این نتیجه رسیدهاید؟
من هنوز بر سر همان حرفم هستم، یعنی اگر احساس کنم که میتوانم مشکلات کشور را حل کنم در انتخابات حضور پیدا میکنم. در این زمینه مدتها تامل و مشورت کردهام. تصمیم بر این حضور، یک تصمیم فردی نیست، حاصل مشورت با بسیاری از دوستان و بزرگان و نخبگان و احزابی است که آمادگی دارند در کنار من باشند و اصرار دارند تا من در صحنه حضور پیدا کنم. بنابراین با شور و مشورت با آنها این کار را خواهم کرد و انشاءالله به زودی تصمیم خودم را اعلام خواهم کرد.
در آن صورت شما کاندیدای کدام جریان هستید؟ با توجه به عضویت شما در جامعه روحانیت مبارز که یک تشکل اصولگراست باید شما را اصولگرا بدانیم اما عملکرد و مواضع سیاسیتان بهگونهای بوده که نمیتوانیم شما را غیر اصلاحطلب بدانیم. خودتان بگویید شما کدام جناح را نمایندگی میکنید؟
من از روز اول که فعالیت سیاسیام را آغاز کردهام ملی فکر کردهام. همواره فکرم فراجناحی بوده و عملکرد من در مجلس، شورای امنیت، مجمع تشخیص و مرکز تحقیقات مؤید این سخن من است. همواره فکر من این بوده که برای اداره کشور حضور همه نیروهای شایسته لازم است.
برای روشن شدن پاسخ سؤال شما مثالی میزنم: در مجلس شورای اسلامی همیشه دو فراکسیون اقلیت و اکثریت فعال بوده که به تناسب دوران این فراکسیونها میان دو جناح مختلف دست به دست شده است. من از مجلس دوم جلسهای داشتم و اداره میکردم که به فراکسیون عقلا معروف شده بود. در این جلسات همه صاحبنظران هر دو جناح شرکت میکردند و درباره همه مسائل مهم مانند برنامه سوم، لوایح مهمی که مطرح میشد، ترکیب کابینه و... بحث میکردیم و وقتی در آن جلسه به تصمیم میرسیدیم میتوانستیم در صحن مجلس به راحتی به یک رأی قاطع برسیم. چرا که با صاحبنظران هر دو جناح به یک تصمیم مشترک رسیده بودیم. این کار نشانگر منش من است. من همیشه با افراط مخالف بودهام و همیشه در خط اعتدال و میانهروی بودهام و فراجناحی اندیشیدهام و با هر دو جناح رابطه نزدیک و خوب داشتهام.
همانطور که گفتید من عضو جامعه روحانیت مبارزم اما شاید با برخی از چهرههای روحانیون مبارز صمیمیتر باشم. در دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی هم از هر دو جناح استفاده میکردم و هیچوقت هم در کار کردن با آنها مشکل نداشتم و در آینده هم به همین شیوه عمل خواهم کرد و اعتقاد راسخ دارم که حل معضلات کشور با فکر جمعی، انسجام و وحدت ملی و اقدام ملی میسرتر است تا با تفکر و اقدام جناحی.
بزرگترین موانع بر سر راه عملی شدن چنین تفکر فراجناحی را چه میدانید چرا که در سه دهه اخیر به غیر از دولت آقای هاشمی هیچوقت ما شاهد دولتی با چنین ویژگیها نبودهایم و همیشه تعویضهای اتوبوسی و تغییر وزیر تا آبدارچی با عوض شدن دولتها حاکم بوده است.
بر سر راه تحقق آنچه من گفتم دو مانع بزرگ وجود دارد؛ یکی تفکر حذفی است و دیگری میدانداری افراطیون دوجناح. در واقع برخی فکر میکنند میشود جناح مقابل را حذف کرد. این تفکر بسیار خطرناک و از نظر من کاملا نادرست است. حذف رقیب حتی اگر امکانپذیر باشد -که از نظر من نیست- به نفع کشور نخواهد بود. رقیب و منتقد خوب در عالم سیاست نعمت بزرگی است چرا که اگر رقیب نداشته باشیم نمیتوانیم سیاستهای خود را سالم به پیش ببریم.
ما نیازمند منتقدانی هستیم که برنامهای در مقابل برنامههای ما ارائه دهند و نکات جدیدی به آنها بیفزایند اما برخی فکر میکنند با حذف رقیب کشور راحتتر و بهتر اداره میشود و کارها سریعتر پیش میرود در حالی که این فکر کاملا اشتباه است و اشتباه بودن آن هم به اثبات رسیده. اگر در عرصه عمل ما رقیبمان را حذف کنیم طولی نمیکشد که جناح خودمان دچار شکاف و انشعاب میشود. ما باید با این نوع اندیشه مقابله و نادرستی آن را تبیین کنیم. نکته دوم افراطیون دوجناح هستند.
افراطیون همیشه و در همه وقت مانع کار درست بودهاند. ممکن است طرف مقابل ایرادی داشته باشد. افراطیون بلافاصله آن را تبدیل به کفر و خیانت و بریدگی و وابستگی به خارج میکنند در حالی که تند قضاوت کردن، متهم کردن طرف مقابل، نکات مثبت را فراموش کردن و نقاط منفی را بزرگ جلوه دادن نه اخلاقی است و نه داخل قواعد سیاسی میگنجد. قاعده سیاست این است که ما هم خوبیهای طرف را ببینیم، هم نقصهای او را و باید بهگونهای رفتار کنیم که از نقاط قوت او استفاده کنیم.
من «تعویضهای اتوبوسی» را که به آن اشاره کردید اصلا نمیپسندم و عمیقا اعتقاد دارم دولتی میتواند موفق باشد که شایستهسالار باشد. اشکال ندارد در راس دولت فردی از یک جناح خاص باشد اما حتما باید اندیشهاش فراجناحی و معطوف به اداره کشور باشد و از همه افرادی که اهل فکر و نظرند استفاده کند. اگر امروز در جامعه ما عدهای از نخبگان و مدیران منزوی شدهاند به دلیل نبود چنین تفکری در میان دولتمردان ما است و این اتفاق اصلا به نفع کشور و حتی جناح حاکم هم نخواهد بود.
اما الا ن دوره، دوره رادیکالهاست. با اندیشه اعتدالی و فراجناحی چگونه میخواهید به میدان رقابت وارد شوید؟
رادیکالها هستند و فعالیت هم خواهند کرد. برای هو و جنجال و تخریب و بزرگ کردن نقاط ضعف و پوشاندن نقاط قوت هم ابزار کافی در دست دارند. اما در مجموع فکر میکنم که اکثریت قاطع مردم ما از افراطیون خسته شدهاند. آنها در این سالها با تمام وجود ثمره افراطکاری را در زندگیشان لمس کردهاند و دیدهاند که با افراطگری کشور به خوبی اداره نمیشود. بسیاری از مشکلات امروز مردم ما، ثمره افراطگریهاای است که با منش اعتدالی محال بود ایجاد شود.
مردم ما در سالهای اخیر مشکلات زیادی را تحمل کردهاند و دریافتهاند که فضای افراطی، منافع ملی و آرامش جامعه را مخدوش کرده است. دعواها و بداخلاقیها و چنگ به صورت هم انداختن چیزی نیست که اکثریت قاطع مردم ما آن را بپسندند. بنابراین شرایط برای بروز یک تفکر اعتدالی فراهم است.
طي هشت سال گذشته انتقادهای زیادی به دولت شده است، انتقاداتی که برخی درستند و برخی هم نه. اما آنچه غیرقابل انکار است این است که دولت بعد از آقای احمدینژاد وارث تمامی تخریبهایی است که این 8 سال صورت گرفته است. شما با چه پتانسیل و توانی فکر میکنید میتوانید با این مشکلات روبهرو شوید؟
من فکر میکنم ما منابع انسانی بسیار خوبی در کشور داریم. صاحبنظران و مدیران بسیار لایقی در کشور ما - از هر دو جناح - هستند. یکی از مهمترین دلایلی که دولت فعلی را با مشکل مواجه کرده عدم استفاده از همین صاحبنظران و مدیران است، یعنی اگر این دولت از افراد صاحب فکر استفاده میکرد شاید امروز با خیلی از این مشکلات مواجه نبودیم. از طرف دیگر این دولت در برخی موارد به قانون و به اسناد فرادستی توجه نکرد، در حالی که هر دولتی که سر کار میآید باید قانونگرا و مجری قانون باشد و بداند اسناد بالادستی بالاتر از تصمیمات دولت است.
فکر میکنم با وجود همه مشکلاتی که کشور امروز با آنها مواجه است (مشکلات سیاسی، اقتصادی، خارجی و اجتماعی) ما میتوانیم مشکلات را پشت سر بگذاریم. البته این کار بسیار سخت است چرا که ساختن خیلی سختتر از تخریب است اما آنقدر منابع مادی و انسانی در کشور ما وجود دارد که بتوانیم ویرانیها را آباد و بر مشکلات غلبه کنیم. زمانبر خواهد بود اما یک دولت شایستهسالار که به نظرات صاحبنظران توجه کند در همان سال اول میتواند تحولاتی ایجاد کند که امید به آینده، امید به آرامش و ثبات به جامعه برگردد.
با نگاهی به فرجام روسای جمهور گذشته شاید بتوانیم این حکم کلی را بدهیم که آنها آینده نامشخص و مبهمی در پیش رو دارند. هراسی ندارید از نشستن بر مسندی که اینقدر لغزان است؟
در این دوره بیشتر از آنکه به فکر 4یا 8 سال بعدی باشیم باید به همان روزی که دولت را تحویل میگیریم فکر کنیم. با این همه به اعتقاد من عشقی که انسان به کشور و نظام و میهن و مردمش دارد همه مشکلات را بر فرد هموار میکند. از طرف دیگر اگر تکیه ما به نیروهای کارشناس باشد و خودمحور نباشیم و کارشناسمحور باشیم مشکلات قابل حل است. اگر کسی برای رضای خدا و کشور و ملتش آماده فداکاری باشد باید این سختیها را هم بپذیرد برای اینکه هدف مهمتر از این حرفهاست.
ما نمیتوانیم نسبت به مشکلات کشور بیتفاوت باشیم. اینکه چند سال بعد درباره ما چگونه قضاوت میکنند باعث نمیشود که ما هدف مهمترمان را فراموش کنیم. من هر وقت احساس تکلیف کردهام وارد میدان عمل شدهام. در پرونده هستهای بر تمام مشکلات واقف بودم و با علم به تمام حرف و حدیثهای احتمالی وارد عرصه شدم و اکنون هم خوشحالم که قبول کردم چرا که در آن دوره توانستم فرصتی فراهم کنم که هم فناوری هستهای کامل شود و هم صلحآمیز بودن آن در مجامع بینالمللی اثبات شود و هم کشور را از خطر جنگ و تحریم و شورای امنیت نجات دهم.
اما من دریافتهام که اگر به درستی کار ایمان داشته باشیم عبور از مشکلات کار سختی نیست و هر کس که پا به این میدان میگذارد باید پیه این مشکلات را هم به تنش بمالد.
همانطور که شما هم بارها گفتهاید تصمیمگیری درباره سیاست خارجی و بحث هستهای به عهده مقام معظم رهبری است اما اخیرا برخی سیاستمداران غربی هر گونه توافقی با ایران را منوط به انتخابات ریاستجمهوری دانستهاند. دولتها در ایران بر پرونده هستهای چه تاثیری دارند؟
استراتژی برنامه هستهای به عهده مقام معظم رهبری و فرادولتی است اما در تاکتیکها و نحوه عمل و اجرا، دولتها بسیار تاثیرگذارند. در پایان دوره اصلاحات ما با همین مشکل مواجه شدیم، یعنی در بهار سال 1384 رفتیم که به توافق نهایی با سه کشور برسیم. با فرانسه و آلمان تقریبا به توافق رسیدیم اما انگلیسیها مانع شدند، با این استدلال که معلوم نیست دولت بعدی و ترکیب آن چه کسانی هستند و در دولت بعدی ممکن است حتی آقای روحانی مسوول پرونده نباشد و با همین استدلال هم مانع توافق شدند. همین فکر الان هم در ذهن غربیها وجود دارد چرا که دولتها بیتاثیر نیستند در مشکلاتی که ما امروز داریم. شیوه اجرا، نحوه عمل و تاکتیکهای اجرایی بسیار تأثیرگذار بوده است.
اصلیترین رقیبتان را در انتخابات چه کسی میدانید؟
من واقعاً علاقه دارم در برابر رقبای قوی قرار بگیرم. رقیب قوی انتخابات را پرشور میکند. هنوز تصمیمگیری گروهها نهایی نشده است اما خود من به رقابت با رقبای قوی علاقهمندم.
امکان پیروزی خودتان را زیاد میدانید؟
اگر اعلام کاندیداتوری کنم به این معناست که احتمال پیروزیام را زیاد میدانم در غیر این صورت وارد صحنه نمیشدم./مشرق
اما شاید بسیاری از ایرانیان و حتی جمع گستردهای از مردمانی که او را به عنوان رئیس جمهورشان انتخاب کردند از نظرات و دیدگاه های گذشته او اطلاع دقیقی نداشته باشند. در ادامه به بازخوانی برخی دیدگاه های منتخب مردم ایران در روزها و سال های گذشته می پردازیم.
حسن روحانی در اولین ماه سال و در آستانه رقابت های انتخاباتی 92 طی مصاحبهای با روزنامه اعتماد از شخصیت فراجناحی و مستقل خود سخن گفت. او خود را در حال آماده شدن برای ورود به صحنه انتخابات می دید، سخنانی در خصوص اصلی ترین رقبایش به زبان آورد و از افراطیونی سخن گفت که با در دست گرفتن قوه مجریه تمام کابینه را بدون در نظر گرفتن منافع ملی تعویض می کردند.
*** در ادامه به بازخوانی بخشهایی از این مصاحبه که در تاریخ 18 فروردین 92 منتشر شده است، می پردازیم؛
*برخی از تحلیلگران معتقدند که به دلیل ماهیت انتخابات سال 88 و سیر مسائل سیاسی در 8 سال اخیر و ویژگیهای دولت فعلی انتخابات پیش رو انتخاباتی متفاوت است، شما چه فکر میکنید؟ به عنوان رجل سیاسی که از ابتدای انقلاب در عرصه سیاست فعال بودهاید فکر میکنید همچنان صندوق رای منازعات سیاسی را برطرف میکند بیآنکه نگاه حذفی غلبه پیدا کند؟
من فکر میکنم فضای انتخابات در مجموع میتواند فضای رقابتی و پرشوری باشد. البته ممکن است در ذهن برخی افراد شبهاتی وجود داشته باشد اما با توجه به نکاتی که مسوولان در زمینه انتخابات گفتهاند و خواهند گفت و همچنین سخنانی که مقام معظم رهبری در مشهد داشتهاند بسیاری از نکات مبهم و مورد بحث رفع شده است. در کل من فضای انتخابات را فضای خوبی میبینم و همچنان صندوق رای را در رقابتهای جناحی تعیینکننده میدانم. حالا این رقابت بین دو جناح باشد یا فراتر از آن، به هر حال صندوق انتخابات تعیینکننده است.
*فکر میکنید چند گروه سیاسی در انتخابات شرکت کنند؟ همان رقابت قدیمی میان اصولگرایان و اصلاحطلبان است یا اینکه دولت خود به مثابه یک جناح به میدان میآید؟
در حال حاضر فضا بهگونهای نیست که تنها کاندیداهایی از دو جناح به صورت سنتی به میدان بیایند بلکه فضا مقداری بازتر و دایره رقابت وسیعتر خواهد بود. احتمال حضور کاندیدایی از جانب دولت هم وجود دارد. تا به امروز اینکه چه کسانی چهرههای اصلی و فعال خواهند بود تا حدودی مبهم است اما به نظر من هر مقدار رقابت شدیدتر باشد حضور مردم بیشتر خواهد بود. این رقابت بین هر دسته و گروهی باشد فرقی ندارد. مهم این است که افراد شرکتکننده به فکر یک انتخابات رقابتی سالم باشند نه به فکر ایجاد سر و صدای سیاسی. این سر و صداها در شرایط فعلی اساسا نمیتواند مفید باشد. اما اگر افرادی با افکار مشخصی هستند که میتوانند افکار مختلف مورد قبول جامعه را نمایندگی کنند باید در صحنه حاضر شوند.
نکاتی که فرمودید وضعیت ایدهآل برای هر انتخاباتی است اما در فضای واقعی سیاست ایران نشانههای بروز چنین انتخاباتی خیلی کم است؛ اختلافات میان گروههای سیاسی و ماهیت کسانی که دست بالا را دارند و غلبه نگرش حذفی در سالهای اخیر بهگونهای است که احتمالا ایجاد انتخاباتی شبیه آنچه شما میگویید را کم میکند.
به هر حال ایدهآل این است که ما به فکر سر و صدا و منافع فردی و گروهی نباشیم. شرایط کشور، فشارهای داخلی و خارجی همگی باعث میشود که ما به فکر منافع ملی باشیم و آنچه به نفع مردم ماست این است که نمایندگان مبین خواستهها و افکارشان در انتخابات حضور پیدا کنند و در نهایت رای مردم تعیینکننده مسیری باشد که آینده کشور باید در آن مسیر حرکت کنند.
در جایی گفته بودید اگر به این نتیجه برسید که میتوانید مشکلات کشور را حل کنید وارد عرصه انتخابات میشوید الان در نوروز 92 به این نتیجه رسیدهاید؟
من هنوز بر سر همان حرفم هستم، یعنی اگر احساس کنم که میتوانم مشکلات کشور را حل کنم در انتخابات حضور پیدا میکنم. در این زمینه مدتها تامل و مشورت کردهام. تصمیم بر این حضور، یک تصمیم فردی نیست، حاصل مشورت با بسیاری از دوستان و بزرگان و نخبگان و احزابی است که آمادگی دارند در کنار من باشند و اصرار دارند تا من در صحنه حضور پیدا کنم. بنابراین با شور و مشورت با آنها این کار را خواهم کرد و انشاءالله به زودی تصمیم خودم را اعلام خواهم کرد.
در آن صورت شما کاندیدای کدام جریان هستید؟ با توجه به عضویت شما در جامعه روحانیت مبارز که یک تشکل اصولگراست باید شما را اصولگرا بدانیم اما عملکرد و مواضع سیاسیتان بهگونهای بوده که نمیتوانیم شما را غیر اصلاحطلب بدانیم. خودتان بگویید شما کدام جناح را نمایندگی میکنید؟
من از روز اول که فعالیت سیاسیام را آغاز کردهام ملی فکر کردهام. همواره فکرم فراجناحی بوده و عملکرد من در مجلس، شورای امنیت، مجمع تشخیص و مرکز تحقیقات مؤید این سخن من است. همواره فکر من این بوده که برای اداره کشور حضور همه نیروهای شایسته لازم است.
برای روشن شدن پاسخ سؤال شما مثالی میزنم: در مجلس شورای اسلامی همیشه دو فراکسیون اقلیت و اکثریت فعال بوده که به تناسب دوران این فراکسیونها میان دو جناح مختلف دست به دست شده است. من از مجلس دوم جلسهای داشتم و اداره میکردم که به فراکسیون عقلا معروف شده بود. در این جلسات همه صاحبنظران هر دو جناح شرکت میکردند و درباره همه مسائل مهم مانند برنامه سوم، لوایح مهمی که مطرح میشد، ترکیب کابینه و... بحث میکردیم و وقتی در آن جلسه به تصمیم میرسیدیم میتوانستیم در صحن مجلس به راحتی به یک رأی قاطع برسیم. چرا که با صاحبنظران هر دو جناح به یک تصمیم مشترک رسیده بودیم. این کار نشانگر منش من است. من همیشه با افراط مخالف بودهام و همیشه در خط اعتدال و میانهروی بودهام و فراجناحی اندیشیدهام و با هر دو جناح رابطه نزدیک و خوب داشتهام.
همانطور که گفتید من عضو جامعه روحانیت مبارزم اما شاید با برخی از چهرههای روحانیون مبارز صمیمیتر باشم. در دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی هم از هر دو جناح استفاده میکردم و هیچوقت هم در کار کردن با آنها مشکل نداشتم و در آینده هم به همین شیوه عمل خواهم کرد و اعتقاد راسخ دارم که حل معضلات کشور با فکر جمعی، انسجام و وحدت ملی و اقدام ملی میسرتر است تا با تفکر و اقدام جناحی.
بزرگترین موانع بر سر راه عملی شدن چنین تفکر فراجناحی را چه میدانید چرا که در سه دهه اخیر به غیر از دولت آقای هاشمی هیچوقت ما شاهد دولتی با چنین ویژگیها نبودهایم و همیشه تعویضهای اتوبوسی و تغییر وزیر تا آبدارچی با عوض شدن دولتها حاکم بوده است.
بر سر راه تحقق آنچه من گفتم دو مانع بزرگ وجود دارد؛ یکی تفکر حذفی است و دیگری میدانداری افراطیون دوجناح. در واقع برخی فکر میکنند میشود جناح مقابل را حذف کرد. این تفکر بسیار خطرناک و از نظر من کاملا نادرست است. حذف رقیب حتی اگر امکانپذیر باشد -که از نظر من نیست- به نفع کشور نخواهد بود. رقیب و منتقد خوب در عالم سیاست نعمت بزرگی است چرا که اگر رقیب نداشته باشیم نمیتوانیم سیاستهای خود را سالم به پیش ببریم.
ما نیازمند منتقدانی هستیم که برنامهای در مقابل برنامههای ما ارائه دهند و نکات جدیدی به آنها بیفزایند اما برخی فکر میکنند با حذف رقیب کشور راحتتر و بهتر اداره میشود و کارها سریعتر پیش میرود در حالی که این فکر کاملا اشتباه است و اشتباه بودن آن هم به اثبات رسیده. اگر در عرصه عمل ما رقیبمان را حذف کنیم طولی نمیکشد که جناح خودمان دچار شکاف و انشعاب میشود. ما باید با این نوع اندیشه مقابله و نادرستی آن را تبیین کنیم. نکته دوم افراطیون دوجناح هستند.
افراطیون همیشه و در همه وقت مانع کار درست بودهاند. ممکن است طرف مقابل ایرادی داشته باشد. افراطیون بلافاصله آن را تبدیل به کفر و خیانت و بریدگی و وابستگی به خارج میکنند در حالی که تند قضاوت کردن، متهم کردن طرف مقابل، نکات مثبت را فراموش کردن و نقاط منفی را بزرگ جلوه دادن نه اخلاقی است و نه داخل قواعد سیاسی میگنجد. قاعده سیاست این است که ما هم خوبیهای طرف را ببینیم، هم نقصهای او را و باید بهگونهای رفتار کنیم که از نقاط قوت او استفاده کنیم.
من «تعویضهای اتوبوسی» را که به آن اشاره کردید اصلا نمیپسندم و عمیقا اعتقاد دارم دولتی میتواند موفق باشد که شایستهسالار باشد. اشکال ندارد در راس دولت فردی از یک جناح خاص باشد اما حتما باید اندیشهاش فراجناحی و معطوف به اداره کشور باشد و از همه افرادی که اهل فکر و نظرند استفاده کند. اگر امروز در جامعه ما عدهای از نخبگان و مدیران منزوی شدهاند به دلیل نبود چنین تفکری در میان دولتمردان ما است و این اتفاق اصلا به نفع کشور و حتی جناح حاکم هم نخواهد بود.
اما الا ن دوره، دوره رادیکالهاست. با اندیشه اعتدالی و فراجناحی چگونه میخواهید به میدان رقابت وارد شوید؟
رادیکالها هستند و فعالیت هم خواهند کرد. برای هو و جنجال و تخریب و بزرگ کردن نقاط ضعف و پوشاندن نقاط قوت هم ابزار کافی در دست دارند. اما در مجموع فکر میکنم که اکثریت قاطع مردم ما از افراطیون خسته شدهاند. آنها در این سالها با تمام وجود ثمره افراطکاری را در زندگیشان لمس کردهاند و دیدهاند که با افراطگری کشور به خوبی اداره نمیشود. بسیاری از مشکلات امروز مردم ما، ثمره افراطگریهاای است که با منش اعتدالی محال بود ایجاد شود.
مردم ما در سالهای اخیر مشکلات زیادی را تحمل کردهاند و دریافتهاند که فضای افراطی، منافع ملی و آرامش جامعه را مخدوش کرده است. دعواها و بداخلاقیها و چنگ به صورت هم انداختن چیزی نیست که اکثریت قاطع مردم ما آن را بپسندند. بنابراین شرایط برای بروز یک تفکر اعتدالی فراهم است.
طي هشت سال گذشته انتقادهای زیادی به دولت شده است، انتقاداتی که برخی درستند و برخی هم نه. اما آنچه غیرقابل انکار است این است که دولت بعد از آقای احمدینژاد وارث تمامی تخریبهایی است که این 8 سال صورت گرفته است. شما با چه پتانسیل و توانی فکر میکنید میتوانید با این مشکلات روبهرو شوید؟
من فکر میکنم ما منابع انسانی بسیار خوبی در کشور داریم. صاحبنظران و مدیران بسیار لایقی در کشور ما - از هر دو جناح - هستند. یکی از مهمترین دلایلی که دولت فعلی را با مشکل مواجه کرده عدم استفاده از همین صاحبنظران و مدیران است، یعنی اگر این دولت از افراد صاحب فکر استفاده میکرد شاید امروز با خیلی از این مشکلات مواجه نبودیم. از طرف دیگر این دولت در برخی موارد به قانون و به اسناد فرادستی توجه نکرد، در حالی که هر دولتی که سر کار میآید باید قانونگرا و مجری قانون باشد و بداند اسناد بالادستی بالاتر از تصمیمات دولت است.
فکر میکنم با وجود همه مشکلاتی که کشور امروز با آنها مواجه است (مشکلات سیاسی، اقتصادی، خارجی و اجتماعی) ما میتوانیم مشکلات را پشت سر بگذاریم. البته این کار بسیار سخت است چرا که ساختن خیلی سختتر از تخریب است اما آنقدر منابع مادی و انسانی در کشور ما وجود دارد که بتوانیم ویرانیها را آباد و بر مشکلات غلبه کنیم. زمانبر خواهد بود اما یک دولت شایستهسالار که به نظرات صاحبنظران توجه کند در همان سال اول میتواند تحولاتی ایجاد کند که امید به آینده، امید به آرامش و ثبات به جامعه برگردد.
با نگاهی به فرجام روسای جمهور گذشته شاید بتوانیم این حکم کلی را بدهیم که آنها آینده نامشخص و مبهمی در پیش رو دارند. هراسی ندارید از نشستن بر مسندی که اینقدر لغزان است؟
در این دوره بیشتر از آنکه به فکر 4یا 8 سال بعدی باشیم باید به همان روزی که دولت را تحویل میگیریم فکر کنیم. با این همه به اعتقاد من عشقی که انسان به کشور و نظام و میهن و مردمش دارد همه مشکلات را بر فرد هموار میکند. از طرف دیگر اگر تکیه ما به نیروهای کارشناس باشد و خودمحور نباشیم و کارشناسمحور باشیم مشکلات قابل حل است. اگر کسی برای رضای خدا و کشور و ملتش آماده فداکاری باشد باید این سختیها را هم بپذیرد برای اینکه هدف مهمتر از این حرفهاست.
ما نمیتوانیم نسبت به مشکلات کشور بیتفاوت باشیم. اینکه چند سال بعد درباره ما چگونه قضاوت میکنند باعث نمیشود که ما هدف مهمترمان را فراموش کنیم. من هر وقت احساس تکلیف کردهام وارد میدان عمل شدهام. در پرونده هستهای بر تمام مشکلات واقف بودم و با علم به تمام حرف و حدیثهای احتمالی وارد عرصه شدم و اکنون هم خوشحالم که قبول کردم چرا که در آن دوره توانستم فرصتی فراهم کنم که هم فناوری هستهای کامل شود و هم صلحآمیز بودن آن در مجامع بینالمللی اثبات شود و هم کشور را از خطر جنگ و تحریم و شورای امنیت نجات دهم.
اما من دریافتهام که اگر به درستی کار ایمان داشته باشیم عبور از مشکلات کار سختی نیست و هر کس که پا به این میدان میگذارد باید پیه این مشکلات را هم به تنش بمالد.
همانطور که شما هم بارها گفتهاید تصمیمگیری درباره سیاست خارجی و بحث هستهای به عهده مقام معظم رهبری است اما اخیرا برخی سیاستمداران غربی هر گونه توافقی با ایران را منوط به انتخابات ریاستجمهوری دانستهاند. دولتها در ایران بر پرونده هستهای چه تاثیری دارند؟
استراتژی برنامه هستهای به عهده مقام معظم رهبری و فرادولتی است اما در تاکتیکها و نحوه عمل و اجرا، دولتها بسیار تاثیرگذارند. در پایان دوره اصلاحات ما با همین مشکل مواجه شدیم، یعنی در بهار سال 1384 رفتیم که به توافق نهایی با سه کشور برسیم. با فرانسه و آلمان تقریبا به توافق رسیدیم اما انگلیسیها مانع شدند، با این استدلال که معلوم نیست دولت بعدی و ترکیب آن چه کسانی هستند و در دولت بعدی ممکن است حتی آقای روحانی مسوول پرونده نباشد و با همین استدلال هم مانع توافق شدند. همین فکر الان هم در ذهن غربیها وجود دارد چرا که دولتها بیتاثیر نیستند در مشکلاتی که ما امروز داریم. شیوه اجرا، نحوه عمل و تاکتیکهای اجرایی بسیار تأثیرگذار بوده است.
اصلیترین رقیبتان را در انتخابات چه کسی میدانید؟
من واقعاً علاقه دارم در برابر رقبای قوی قرار بگیرم. رقیب قوی انتخابات را پرشور میکند. هنوز تصمیمگیری گروهها نهایی نشده است اما خود من به رقابت با رقبای قوی علاقهمندم.
امکان پیروزی خودتان را زیاد میدانید؟
اگر اعلام کاندیداتوری کنم به این معناست که احتمال پیروزیام را زیاد میدانم در غیر این صورت وارد صحنه نمیشدم./مشرق
ارسال دیدگاه