یک روز در «ماه عسل»؛ از اتهام مدال به خودکشی عاشقانه تا داستان «پسرخاله» علیخانی
امسال، سال «ماه عسل» است. در کنار رقبای نمایشی پربییندهای مثل «پایتخت»، ماه عسل یکی از اتفاقات تصویری مهم امسال تلویزیون را رقم میزند. حاشیهها بالا گرفته است و «مردم معمولی» همچنان قهرمانان اصلی احسان علیخانی و تیم سختکوشش هستند.
به گزارش زرین نامه؛ قدم گذاشتن به پشت صحنه یکی از جنجالترین برنامههای تاریخ معاصر تلویزیون ایران تجربه جالبی است. جایی که هیاهوها و جنجالها و آشفتگیهای مطرح شده رسانهها، جای خودش را به آرامش اطمیناندهندهای میدهد. در تاریخ تلویزیون ایران بسیار کم اتفاق افتاده است که یک برنامه گفتگو محور به این درجه از محبوبیت و شهرت رسیده باشد؛ اما «ماه عسل» با هدایت آدمی به نام احسان علیخانی، حالا دیگر یکی از سرفصلهای مهم ده ساله اخیر تلویزیون ایران است.
«ماه عسلی» که امسال با جنجالها و حاشیههای بیسابقهای مواجه شد و به طرزباورنکردنیای در مرکز توجه افکار عمومی و رسانهها قرار گرفت.
سالها پیش از اینکه برنامه ای به نام «ماه عسل» به تلویزیون ایران بیاید، آدمهای غیرعادی که عنوان کارشناس، مدیر، دارنده مدال و... برایشان سنگینی میکرد، روبروی ما ایرانیها مینشستند و شنیدن توصیهها و افتخارآفرینیهای آنها، اتفاق معمول و روزمره و دیگر خستهکننده تلویزیون بود و حالا بعد از گذشت 10 سال از حضور «ماه عسل» در سفرههای افطار ایرانیها، آمدن آدمهایی معمولی، از جنس آدمهای پیرامون، تبدیل به اتفاقی روتین و همچنان دوستداشتنی شده است.
احسان علیخانی، مرد شماره یک «ماه عسل» برنامههای جدی و پرمخاطباش را با اجرا در «جذر و مد» آغاز و سپس با اجرا و تهیه کنندگی در «ماه عسل» ادامه دادو حالا چند سال است که «ماه عسل» یکی از برنامههای بی رقیب و پرمخاطب تلویزیون بوده است.
«ماه عسل» با هویتی مستقل 30 روز ماه مبارک رمضان هر شب ساعت 19:10 با گروهی متشکل از عوامل جوان و هر روز سوژهای متفاوت را دنبال میکند. فرشید شکیبا، مدیر روابط عمومی «ماه عسل» دروازه ورود هر خبرنگاری برای رفتن به پشت صحنه این برنامه است و غروب روز گذشته، 15 تیر ماه نوبت به تسنیم رسید تا راهی پشت صحنه «ماه عسل» شود به سراغ عواملی برود که هیچگاه در برابر دوربین دیده نمیشدند. هوا گرم است و همه روزه.
طبق نشانیای که داده شده بود، سالن شماره 2 استودیوی ضبط این برنامه است. یک واحد سیار پخش زنده شبکه 3 در آنجا مستقر شده و همه گروه پخش با جدیت و تلاش تمام مشغول کارند. در تمام ثانیههای حضور در ساعتهای ضبط، تمام عوامل پشت صحنه در تکاپوی شدید دیده میشوند، هر کدام با نهایت دقت و سلیقه درگیر مسئولیت پذیرفته شده خود هستند و این تصور به ذهن میآید که شاید امروز اصلا برای لحظهای هم امکان گفتوگو نداشته باشند. احتمالاً سوله سمت چپ محل اصلی این گزارش خواهد بود؛ دو نفر با کت و شلوارهای مشکی، چیزی شبیه بادیگارد اما درواقع به عنوان کمیته استقبال جلوی درب ایستادهاند و با روی خوش از مهمانان استقبال می کنند.
بعد از ورود از درب سوله سمت راست دو اتاق مهمان و گریم و سمت چپ دو اتاق مخصوص پذیرایی است. روبرو هم پشت یک پارتیشن بزرگ صحنه اصلی این داستان پرماجرا قرار دارد. مهمانانی که در اتاق مهمان هستند، هم مثل سایر عوامل روزه هستند و ساعاتی تا افطار باقی مانده است و پذیرایی از آنها چیزی بیشتر از خوش و بش نخواهد بود.
از پارتیشن که عبور میکنیم، با فضایی کاملا متفاوت روبرو میشویم. فضا با محیط بیرون کاملا فرق دارد؛ کرین و نور و طراحی دکور کاملا چشمانمان را میچرخاند و دم و دستگاه عظیم علیخانی و تیمش، کمی فضا را سنگین کرده است.
تصاویر جذاب شروع و پایان برنامه، حالا در فاصله چند متری است و تفاوت آن با تصاویر تلویزیونی کاملا احساس میشود.
دلمان میخواست که خیلی سریع دوربین را در بیآوریم و حسابی از آن حال و هوا عکس بگیریم که محافظه کاری دوستان زیاد بود و به ما این اجازه را نمیداد که سرخود کاری انجام دهیم.
سیاهنمایی، اتهام بیرحمانهای به «ماه عسل» است
محمد پیوندی از اعضای گروه مستند است که با حامد میر فتاحی و محسن نجفی کار میکند، فرشید شکیبا معرفیاش میکند. پیوندی با اینکه سرش شلوغ است برای چند دقیقه وقتش را خالی کرد و کنار واحد سیار اتاق فرمان چند دقیقهای گفتگو کرد:" کار ما یک کار گروهی است و همه سوژهها را دست جمعی انتخاب میکنیم"
آنقدر حاشیهها و انتقادها و جنجالها درباره «ماه عسل» بالا گرفته است که بدون مقدمه میروم سراغ اصل ماجرا: آقای پیوندی، میگویند «ماه عسل» سیاهنمایی میکند؟
مشخص است که پیوندی از اولین سوال صریح ما جا خورده است. سوال را برمیگرداند و میگوید: شما چی فکر میکنید؟ خودتون فکر میکنید سیاه نمایی است؟ و بعد ادامه داد: این برچسب بیرحمانهای است. ما روایتگر قصهایم، فقط همین. یکی از دلایل اقبال به برنامه ماه عسل هم همین است که سبک نوینی از قصه پردازی را انجام میدهد. روایتی که حتی یک کلمه هم از قصه ما کم نمیکند. مردم هم به همین اعتماد کردهاند.مردمی که رازهایشان را به کسی نمیگفتند و حالا به ما اعتماد کردهاند و حرف میزنند و قصههایشان را میگویند.و هر قصهای دو وجه دارد؛هم تلخ است هم شیرین و نمیشود تلخیها را پنهان کرد و شیرینیها را افزون کرد.
مردم «صداقت» دیدند و «اعتماد» کردند
میپرسم: آقای پیوندی، این اعتمادی که میگویید معمولا در رسانههای ایرانی خیلی کم اتفاق میافتد؛ این اتفاق بزرگی است. فکر میکنید چگونه و چرا به وجود آورده است و پیوندی از چیزی به نام «صداقت» حرف میزند: ما به این اعتماد میبالیم و منظور از این «ما» هم سازندهها هستند و هم بینندهها. جوی به وجود آمده است که مردم صداقت سازندهها را دیدهاند و صداقتشان را به میدان آوردهاند. دیدهاند که جایی پیدا شده است که میشود بیواسطه دردودل کرد.
از مخالفان «ماه عسل» گفتیم؛ آدمهایی که امسال ظاهرا زیاد شدهاند و بیشتر بروز پیدا میکنند و پیوندی صریح گفت: به قاطعیت میگویم که طرفداران «ماه عسل» خیلی بیشتر از مخالفانش است.اما موافقان حالشان با دیدن برنامه خوب است و حال کسی را بد نمیکنند و دربارهاش حرف نمیزنند.
تنها دلیل موفقیت ما این است که میتوانیم قصهها را خوب انتخاب کنیم
از پیوندی میخواهیم حرفهای آخرش را هم بشنویم و او میگوید: همچنان معتقدم که بینندگان یک برنامه بزرگترین قاضی آن برنامه هستند.ما اعتقادمان این است که سوژه ها و روایت آنها دست ما نیست. داستانها خودشان جوش میخورند و جلو میروند.و تنها دلیل موفقیت ما این است که میتوانیم قصهها را خوب انتخاب کنیم. وجود و اجرای احسان هم درواقع از همین زاویه موثر است.احسان خودش آدم قصه پردازی است و نشان داده که وجودش در روایت قصه ها خیلی کمک کرده. برای همین هم نمیخواست شما گزارش پشت صحنه بگیرید.چون نمیخواست برای قصه ها نقطه بگذارد و جواب مخاطبش رو بعد از برنامه هم بدهد.
از کنار واحد سیار برگشتیم به لبه باغچه؛ برنامه شروع شده بود و قبل از شروع برنامه چراغهای سالن را خاموش کرده بودند و درها را بسته بوند و برخی عوامل پشت صحنه که دیگر پشت درهای بسته مانده بوند کنار ما جلوی LCD نشستند و برنامه را هرچند نزدیک اما از تلویزیون میدیدند. مهمان برنامه که یک جوان مشهدی بود شروع به صحبت کرده بود و همچنان دکور برنامه ذهن ما را مشغول کرده بود؛ که فرشید شکیبا ما را به پیمان قانع معرفی کرد؛ پیمان قانع ده سال است با احسان علیخانی کار میکند و بعد از آمدنش از خارج از کشور برکت و شروع کارش را زدن غرفهای در نمایشگاه « أین فاطمیون» میداند، با لبخندی دلنشین و برخوردی گرم از تجربیاتش در این سالها گفت: از «جذر و مد» تا «کوله پشتی» و «ماه عسل» با احسان هستم و طراحی صحنه تمام برنامه های عیلخانی را به عهده داشتم.
ماجرای «پسر خاله احسان علیخانی»
ماجرای دکور «ماه عسل» ظاهرا ماجرای جالبی دارد. قانع ماجرای دکور را اینگونه برایمان تعریف میکند: اولین بار که اسم برنامه «ماه عسل» مطرح شد، من دنبال یک دکور خاص بودم؛ آن موقع برنامههای هنگام افطار در تلویزیون سابقه زیادی نداشت و «ماه عسل» از اولین برنامههایی بود که در این وقت خاص پخش میشد. وقتی اسم برنامه مطرح شد من یاد مسجد پیغمبر افتادم و با خودم گفتم این مسجد در حد یک پادشاه آسمانی هست و دلم میخواست که صحنه «ماه عسل» هم این شکلی باشد. به خاطر همین دنبال کریستال و رنگ آبی فیروزهای رفتم و بازخوردهای خوبی هم از آن دکور گرفتم. اما به اعتقاد من، همه چیز باید از نیرویی بالاتر و معنوی هدایت شود تا کار رقم بخورد.در حالی که هر کدام از وسایل دکور رو از جاهای مختلفی خریدیم اما من اعتقاد دارم که تطبیق این وسایل با خدا بود تا این همخوانی عجیب بین رنگ ها و عناصر ایجاد شود.
اما ماجرای دکور امسال «ماه عسل» با حاشیههای هم همراه بوده است. از قانع درباره تغییر دکور امسال میپرسیم و میگوید: زمانی که احسان علیخانی خواست به سمت قصه پردازی برود، ایده ما این شد که سِن اجرا بیشتر شبیه یک سِن تئاتر باشد و از همانجا روال طراحی دکور تغییر پیدا کرد تا بالاخره رسید به سن امسال.
قانع دکور و سن امسال را یک فرزند خلف و پخته میداند که بعد سالها سنگین و جا افتاده شده است: امسال خیلی حرفا زده شد درباره اینکه، این دکور اقتباس از دکورهای خارجی بوده، برخلاف دوستان من از این حرفا خوشحال شدم که شاید متوجه شویم که چرا همیشه ما فکر میکنیم که خودمان یک همچین چیزهایی نداریم و خودمون را دست کم میگیریم. امسال قرار براین نبود که دکور ما این شکلی باشد. مثل همیشه دقیقه 90 ایده دکور ماه عسل 94 در ذهن من شکل گرفت. تمام تلاش من این بود که امسال نشان دهم که رنگ مشکی به معنای سیاهی و تاریکی نیست و این یعنی خلاء؛ و در هنر، خلاء برای خودش حرفی دارد. این تاریکیای نیست که برای روشن شدنش لامپ روشن شده باشد.
آخرین حرف قانع برایمان جالب بود: خیلی خوشحالم که جزء کسانی هستم که همیشه روی دکورهایم اسم میگذارم. اسم این دکور را «پسر خاله احسان علیخانی» گذاشتهام. چون همان قدر که مردم و کسانی که برنامه را دوست دارند، منتظر احسان علیخانی هستند شوق دیدن دکور را هم دارند. بنابراین میشود گفت که مردم هر شب احسان را در کنار پسرخالهش میبینند.
در داخل دکوری که قانع طراحیاش کرده است، برنامه به نیمههای خود رسیده است سوژه امروز هم مثل روزهای پیش حرفهای ناگفتهای برای گفتن دارد و تلخی و شیرینیهایی. همینطور که به تلویزیونی که روبرویمان است نگاه میکنیم، مدیر شبکه و گروهی از عوامل هم نشسته اند و به برنامه نگاه میکنند, خانمی با دقت نشسته و برنامه را نگاه میکند؛ مریم نوابی نژاد است. کسی که در کنار احسان علیخانی مهمانها و سوژه های سی شب ماه عسل را پیدا میکند و به آنها میپردازد.
مریم نوابی نژاد از حضورش در کار خبر میگوید: "از خیلی سال پیش در کار خبر در حوزه اجتماعی بودم، اما نمیگویم از چه سالی که سنم معلوم نشود، دبیر سرویس بودم و کار خبر انجام دادم و دقیقا همانجا هم همینکارها رو میکردم. یه مدت صفحه اجتماعی جام جم را در دست داشتم و بخاطر جذابیت موضوعی که انتخاب کرده بودیم که نوشتن و پول گرفتن پایان نامه بود؛ در یک سال تیراژ کار 40 هزار تا بالا رفت و هنوز هم آقای مقدم و اساتید این خاطره رکورد یک ساله و نیمه را به خاطر دارند.تا سال 88 که با آقای علیخانی آشنا شدم و برای اولین سوژهها، مرتضی مهرزاد که قد بلندترین پسر ایران بود یا انجمن کوچولوها را آوردیم و آنجا بود که معلوم شد که این گفتگوها چهقدر برای مردم جذاب است."
قهرمانان «ماه عسل»، «مردم» عادی و معمولی هستند
نوابینژاد دست روی نقطهای میگذارد که برگ برنده «ماه عسل» در تمام این سالها بوده است: قهرمانان «ماه عسل»، «مردم» عادی و معمولی هستند. او میگوید: مردم همیشه یا مدیران و کارشناسان را میدیدند و یا قهرمانهای غیرعادی و قصه خود مردم در چنین فضای گفتگویی، بسیار کم بود.البته حالا که ما داریم این کار را انجام میدهیم میگوییم که شاید حق داشتند که به سراغ این سوژهها نمیرفتند، بس که این کار سخت است و ریزهکاری دارد.
برگ برنده دیگر «ماه عسل»، یعنی گستردگی سوژهها در سراسر جغرافیای ایران
از نوابینژاد درباره تعدد سوژهها و برگ برنده دیگر «ماه عسل»، یعنی گستردگی سوژهها در سراسر جغرافیای ایران پرسیدیم و او گفت: باور کنید که گروه ما کلا ده نفر هم نمیشوند؛ با آقای علیخانی مینشینیم و روی موضوع صحبت میکنیم و بعد از مشورت با جامعه شناس یا کارشناس برای تهیه مستند اقدام میکنیم.خدا را شکر آقای علیخانی و پیوندی به داستان نویسی مشرف هستند و خود من هم کتابم در این زمینه در حال چاپ است و این مساله خیلی به ما کمک میکند.
نوابینژاد معتقد است: «ماه عسل» یک موجود پویا و زندهاست و نمیشود انتظار داشت که فقط با یک فرمان، آن را پیش برد.یک سری کنش و واکنش است که اتفاق میافتد و بخاطر همین هم است که مورد اقبال قرار گرفته است. «ماه عسل» ایستا نیست.
حاشیهها انگار قبل از «ماه عسل» با آن شروع میشود
و ما پرسیدیم: و برای همین اینقدر حاشیه دارد؟ و نوابی نژاد پاسخ داد: ما بدون اشتباه نیستیم، انتقادات درست را هم قبول میکنیم؛ اما واقعا تا به حال انتقاد سالم ندیدهایم. درصد اشتباهات ما خیلی کم بوده است. حاشیهها انگار قبل از شروع «ماه عسل» با آن شروع میشود. این برنامهای اجتماعی است که همه را درگیر میکند و طبیعی است که همه دربارهاش نظر داشته باشند. اما خیلی از این اظهارنظرها درست نیست. ما را متهم میکنند که فقط بخش خوب قصه را نشان میدهیم، حالا این دفعه یک نفر را آوردیم و طرف تلخ قصه را نشان دادیم و باز هم چیز دیگری گفتند.
ما کسی را به اثبات خودکشی برای عشق تشویق نکردیم و به کسی هم مدال ندادیم
اشاره نوابینژاد به اولین برنامه «ماه عسل» است. برنامهای که با دعوت از جوانی که به خاطر عشق خودکشی کرده بود بسیار جنجالی شد. نوابینژاد در این باره گفت: الان متاسفانه درصد کثیری از جوانهای ما دست به اثبات عشق نابالغانه میزنند و این در حال تبدیل شدن به مساله فراگیری است. ما کسی را به این کار تشویق نکردیم و به کسی هم مدال ندادیم. آن پسر هم خودش پشیمان بود. اما ما اعتقادمان این بود که جوانان ما در این تب و تاب عشق، باید واکنش جامعه را هم بییند و ما از عکس العمل مردم خیلی خوشحالیم چون الان اگر کسی بخواهد این کار را انجام دهد، دیگر همه به او نگاه مثبتی ندارد.
نوابینژاد البته معقد است که همه انتقادها هم بیجا نیست و به خاطر یکسری نظرها، دایره افراد موردنظر خود را به بالای 18 سال تغییر دادهاند: امسال هم یک سبک جدیدتری وارد کار کردیم و چند تا موضوع را با یک نخ به هم ارتباط دادیم.
حالا دیگر صدای تیتراژ مشهور پایانی «ماه عسل» شنیده میشود. این یعنی اینکه ورود به سوله آزاد میشود و شکیبا برای مهمان شدن افطار دعوتمان میکند. «ماه عسلیها» جمعی ساده اما دلنشین و دوستانه دارند. حالا دیگر تقریبا تمام افراد پشت میز نشسته اند و افطار میکنند. اما هنوز جای چند نفر بین گروه خالیست؛ احسان علیخانی و محمد پیوندی و تصویربرداران و مهمانان؛ هنوز پشت درهای بسته صحنه ماه عسل هستند و گفتگو میکنند.
بعد از چند دقیقه به داخل صحنه میرویم، حالا دیگر گفتگوهای پشت صحنه هم تمام شده است و احسان علیخانی، مشهورترین چهره امسال ماه رمضان تلویزیون ایران که چشمهایش خستگی یکسالهاش را نشان میدهد در حال گفتگو با مدیرگروه اجتماعی شبکه است. او هنوز افطار نکرده اما وقتی ما را در سالن میبیند تعجب میکند که چرا هنوز در اتاق پذیرایی نیستیم و چندین بار از ما میپرسد که افطار کردهایم یا نه؛ تا مطمئن میشود که ما پذیرایی شدهایم. از تسنیم میپرسد و سر صحبت باز میشود.
احسان علیخانی و مدیر گروه اجتماعی شبکه، و بقیه گروه «ماه عسل» از انتقادهای بیرحمانه ای که معتقدند نقد نیست، ناراحت بودند و همه یک صدا تمایل به شنیدن نقدهایی سازنده به دور از رفتاری منافق گونه و یا حاشیه سازی دارند و از تمامی رسانهها میخواهند که به حواشی نا صحیح دامن نزنند.
از اذان مغرب خیلی گذشته بود و احسان علیخانی هنوز چیزی نخورده بود و در جواب مهمانان که میخواستند با او عکس بگیرند لبخندی زد و آنها را همراهی کرد.
دیروز یکی از مهمانان برنامه کسی بود که جوانی را در مقابل جوان از دست رفته خانوادهاش بخشیده بود؛ وامروز مادری هست که هرگز نمیتواند کسانی را ببخشد که جوانش را با دستانی بسته و چشمانی باز زیر خاک بردند؛ مادری که جوانش را در جواب هزاران جوان دیگر داد...
گزارش از: مهسا فرزان
منبع: تسنیم
انتهای پیام/م
ارسال دیدگاه