بعید می دانم استاندار خبری از دل تنگ خبرنگاران داشته باشد و گرنه دل تنگی خبرنگاران را دست مايه نقد قرار نمی دهد
زماني که استاندار تنها با يک سري افراد محدود جلسه مي گذارد و پاي حرف هايشان مي نشيند، بازهم همان عده اي که گفته مي شود 400 نفر هستند، دل آزرده نمي شوند چون مي دانند دغدغه هاي مديريتي تان اجازه شنيدن صحبت هاي همه را نمي دهد.
به گزارش زرین نامه؛ فریده ستایشگر خبرنگار باسابقه گلستانی که در روزنامه خراسان فعالیت می کند طی مطلبی در خصوص روز خبرنگارنوشته است :
تقويم هم چنان ورق مي خورد و روزها از پس هم مي گذرند، 17 مردادماه امسال هم گذشت و خاطراتي چه خوب و چه بد در ذهن ها بر جاي گذاشت.
اين روز هم در کارنامه مديران فرهنگ و ارشاد و البته استانداري به ثبت رسيد، خيلي ها تصور مي کردند نسيم تدبير که به عقيده آنها با تغيير مديرکل فرهنگ و ارشاد وزيدن گرفته و اميد در دل هايشان زنده شده است، مسئولان حداقل يک روز را که به نام آنهاست، سنگ تمام که نه اما بهتر از قبل برگزار مي کنند اما انگار اين کار شدني نيست....
خبرنگاران و اهالي رسانه، هم دل تنگ دارند و هم دل هايشان به تنگ آمده، دل ها به تنگ آمده از نامهرباني ها، بي مهري ها، فقدان برنامه هاي آموزشي، از عدم توجه به مسائل و مشکلات صنفي خبرنگاران و ده ها درد و رنج ديگر. بعيد مي دانم استاندار خبري از دل تنگ خبرنگاران داشته باشد و گرنه دل تنگي خبرنگاران را دست مايه نقد قرار نمي دهد.
خبرنگاران هيچگاه از دل تنگي هايش ننوشتند که بخواهيم به آنها خرده و به باد نقدش بگيريم، هر آنچه که تا به امروز خبرنگاران نگارشگري کرده اند، براي مردم و در راه انجام رسالت شان بوده است.
استاندار از خبرنگاران مي خواهد جنبه داشته باشند، بازهم بعيد مي دانم قشري با جنبه تر و شايد اغراق نکنم پوست کلفت تر از خبرنگاران را بتوان پيدا کرد، زماني که ماه ها به دنبال گرفتن يک وقت مصاحبه با مديران هستند و هردفعه جواب سر بالا مي شنوند، جنبه دارند و نمي رنجند، آنجا که به خبرنگاران اعتنايي ندارند و کمترين ارزش را براي کار رسانه ها قائل اند باز هم کسي نمي رنجد هرچند دلش مي گيرد.
زماني که استاندار تنها با يک سري افراد محدود جلسه مي گذارد و پاي حرف هايشان مي نشيند، بازهم همان عده اي که گفته مي شود 400 نفر هستند، دل آزرده نمي شوند چون مي دانند دغدغه هاي مديريتي تان اجازه شنيدن صحبت هاي همه را نمي دهد.
اما کاش استاندار هم دلش مانند خبرنگاران به تنگ مي آمد. آقاي دکتر، صحبت هاي دوستانمان را که به نمايندگي از مجموعه اي خبرنگاران سخن گفته بودند مانند سميه قدمنان، احسان مکتبي، هادي علمدار و ... را هم نقد مي کند و مدعي است وجود ندارد دستگاهي که براي عرضه خود به جامعه، به خبرنگار بها دهد.
اما آقاي استاندار آيا مي دانيد که خيلي از همکاران ما به دليل همان دغدغه هايي که گفته مي شود بايد خودمان حلش کنيم و صنفي است، مانند بيمه، مسکن، يک درآمد بخور و نمير و ... جوهر قلم هايشان را مي فروشند؟ آقاي استاندار آيا مي دانيد فلان دستگاه يا فلان مدير، تنها زماني که مي خواهد طرحي افتتاح کند شماره خبرنگار را از دفترچه تلفن خاک خورده روابط عمومي اش پيدا مي کند و مي گيرد اما در 360 و اندي روز ديگر خبرنگار اگر پاشنه در اتاق آن مدير را از جاي در بياورد بازهم نمي تواند به محضرش شرفياب شود؟
بيم دارم که اگر به اين نوشتن ادامه دهم، افرادي تصور کنند من و همکاران خبرنگارم از روي دل تنگي مي نويسيم.
از تجليل خبرنگاران تا کارت اعتباري که شارژ ندارد هم بايد گفت، هرچند در اين اوضاع نا به سامان اقتصادي خبرنگاران چشمداشتي به هبه هاي مسئولان ندارند. از بين خبرنگاران استان از 20 پيشکسوت و فعال عرصه رسانه با هدايايي که استاندار تقديم کرده بود، تجليل شد هرچند استاندار براي حرفه اي بودن خبرنگاران سخنان زيادي داشت. در ليست تجليل شدگان ربابه کابلي از خبرگزاري شبستان، فريده ستايشگر از روزنامه خراسان و زهرا خورشيدکلايي از خبرگزاري مهر و دوستاني ديگر هم قرار داشتند.
به هر ترتيب، نمي خواهم سخن به درازا بکشد اما اميد داشتيم تغييرات و جلساتي که به عنوان هم انديشي با نهادهاي صنفي خبرنگاران و رسانه ها برگزار شده بود خروجي اش، آني باشد که رضايت اکثريت را به همراه بياورد. امسال البته فرهنگ و ارشاد آموزش را هم به همايش فرمايشي سال هاي قبل اضافه کرد که اگرچه دير اما بسيار سودمند بوده است. اين اتفاق را به فال نيک مي گيريم و اميدواريم دوستاني که از زودرنجي خبرنگاران گلايه دارند از قلم تيز آنها زود نرنجند./ گلستان ما
انتهای پیام /
ارسال دیدگاه