«جانشین یابی و جانشین سازی خواص» کار نیمه تمام مردم بعد از 9دی
تنها راه عبور از فتنه «جانشین یابی و جانشین سازی خواص» توسط خود مردم است تا به مرور زمان این جماعت مردود و توبه شکسته، مرجعیت فکری، اعتقادی، سیاسی و فرهنگی خود را در جامعه از دست بدهند.
به گزارش زرین نامه به نقل از گلستان ما؛ انقلاب اسلامی در عمر 37 ساله خود با بحران هایی زیادی رو به رو بوده که هر کدام در جای خود نیاز به تامل و بررسی جداگانه دارد اما در این بین جنس « فتنه 88» با دیگر فتنه ها تفاوت دارد و در نوع خود اصلا قابل مقایسه با بحران هایی چون استعفای دولت موقت، عزل آیت الله منتظری، حادثه 18 تیر 78و... نیست.
حجم و گستره فتنه 88 به حدی بود که تا 8 ماه کل کشور و حتی منطقه را تحت تاثیر مستقیم خود قرار داد و به اذعان یکی از کارشناسان غربی تمام جنگ های مخملی صورت گرفته در جهان، مقدمه ای بوده است برای آزمایش این سلاح بر روی نظام جمهوری اسلامی ایران!
هر چقدر که فتنه88 در نوع خود تازه، گسترده و غیر قابل پیش بینی بود در همان سطح پادزهر آن یعنی راهپیمایی 9دی هم در نوع خود عجیب، گسترده، بکر و بدیع بود که هیچ ناظری چه موافق و چه مخالف حتی احتمال وقوع آن را هم تصور نمی کرد.
حماسه 9دی اگرچه بساط فتنه 88 را جمع و سران فتنه را در کنج خانه هایشان زمین گیر کرد اما ساده انگارانه است اگر باور کنیم فتنه تمام شده است و پیاده نظام فتنه، هنوز در پازل فتنه گران بازی نمی کنند.
انقلاب 9 دی بصیرتی الهی بود که دفعتا بر قلب ملت ایران نازل شد تا با آن بلای فتنه از سرملت ایران رفع شود اما بعد از دفع سیاسی نیاز به تفصیل و تبیین تدریجی حادثه الهی 9دی بود تا به موازات آن، فتنه از لحاظ فرهنگی هم دفع شود که متاسفانه از این کار غفلت شد.
خواسته ی مردم در 9دی چه بود؟
این بود که سران فتنه و فتنه گران از ارکان تصمیم گیری کشور کنار گذاشته شوند اما آیا تمام فتنه توسط سران فتنه ایجاد و هدایت شده بود که با کنار گذاشتن آنها آتش فتنه خاموش شود؟ نه در این بین خواص و بزرگانی هم بودند که با سکوت زبانی و عملی خود نقش کاتالیزور فتنه را بازی کردند و به آن رسمیت بخشیدند.
این جماعت بعد از حصر ابدی سران فتنه، در پست های کلیدی خود باقی ماندند و کسی هم به این سوال در مورد آنها پاسخ نداد که خواصی که ید طولایی در انقلابی گری داشتند و جزو مقامات بلند پایه نظام بودند؛ چه شد که در تور فتنه گران گیر افتادند و حالا که این اتفاق افتاده، برای درمان آنها چه باید کرد؟
آیا همه درد آنها شبهه تقلب در انتخابات بود که با رفع این شبهه مشکل آنها حل شود؟ آیا آنها با ریاست جمهوری احمدی نژاد مشکل داشتند که با کنار رفتن او خیالشان راحت شود؛ یا نه درد ها و بیماری های دیگری در درون آنها وجود داشت که فتنه تنها پوشش و بهانه ای برای ابراز آنها بود.
این خواص فتنه زده، بعد از حماسه 9دی همچون بیمارانی رها شده بودند که اگرچه در ظاهر حالشان خوب به نظر می رسید اما در باطن هنوز بدنشان آلوده به ویروس فتنه بود و کسی باید آنها را درمان می کرد.
درد فتنه گران فرهنگی بود نه سیاسی !
اما نه خودشان به فکر توبه و اصلاح یا تغییر عقایدشان افتادند و نه گروه های فتنه یاب که هر روز فتنه جدیدی کشف می کردند! متوجه بودند که درد این جماعت فرهنگی است نه سیاسی! بنابراین فتنه این بار در شکل و ظاهری جدید به صورت « فتنه ساکتین» رخ نمایی کرد.
رگه های این فتنه خاموش و نوظهور به وضوح در حوادث سیاسی و اجتماعی بعد از فتنه سال 88 قابل مشاهده است. آنها در ادامه بی بصیرتی خود قصد داشتند ریاست یکی از مهم ترین تشکیلات نظام را دوباره در اختیار یکی از سران فتنه قرار دهند که خوشبختانه نقشه آنها به سرانجام نرسید.
این جماعت هنوز امضای برجام خشک نشده و جزئیات خسارت بار آن منتشر نشده، از آن به عنوان پیروزی هسته ای یاد کردند تا نشان دهند یک عالم دینی هم می تواند به خاطر حمایت از هم قبیله ای هایش، شرط تقوا را کنار بگذارد و در حیطه ای که تخصصش نیست؛ اظهار نظر صریح کند.
متاسفانه این رهروان ولایت سکوت در نتیجه بی تدبیری و سهل انگاری عده ای نقاط حساس و کلیدی مجلس را فتح کردند تا بر همگان ثابت شود وقتی حقیقت 9دی که همان «جانشین سازی خواص» است؛ تبیین و تفسیر نشود فتنه بعدی به دست خود اصولگرا ها اتفاق می افتد تا هم به وزرایی که در فتنه 88 نقش کلیدی داشتند رای اعتماد داده شود و هم علی رغم هشدارهای مکرر رهبری مبنی بر دریچه نفوذ بودن برجام، این طرح با اندک اعتراض و اصلاحی در 20 دقیقه تصویب شود!
کارهایی که بعد از 9 دی انجام نشد
بعد از حماسه 9دی اندک انتظاری که از این جماعت می رفت این بود که به خواسته ی مردم تن دهند و مواضعشان را اصلاح کننند و یا نه اگر هنوز بر عهد خود باقی هستند حداقل جایشان را به افراد شایسته تر از خود واگذار می کردند تا دوباره مفسده ای از جانب آنها به ملت وارد نشود.
اما شرایط سیاسی کشور نشان می دهد نه این عاشقان انقلاب اسلامی اروپا و آمریکا، قصد ترک مسند را دارند و نه از احزاب و جریانات سیاسی کشور می توان انتظار داشت به علت رفاقت، رودربایستی، شخصیت زدگی و منافع جناحی، جانشینانی را برای این افراد غیرشایسته پیدا کنند و این همان فتنه و خطر بزرگی است که در دهه ی پیشرو انقلاب اسلامی را تهدید می کند.
البته این فتنه، فتنه جدیدی نیست بلکه همان فتنه88 است که به لایه های عمیقتر خود فرو رفته است و تنها راه عبور از آن «جانشین یابی و جانشین سازی خواص» توسط خود مردم است تا به مرور زمان این جماعت مردود و توبه شکسته، مرجعیت فکری، اعتقادی، سیاسی و فرهنگی خود را در جامعه از دست بدهند.
البته این «جانشین یابی و جانشین سازی» به این معنی نیست که کسی از قطار انقلاب پیاده یا کنار گذاشته شود بلکه قرار است هدایت قطار انقلاب از دست نااهلان گرفته و به دست شایستگان سپرده شود تا این قطار به ریل اصلی خود باز گردد و همه ذیل انقلاب اسلامی به سمت «تمدن نوین اسلامی» حرکت کنیم نه «تمدن سنتی اسلامی» یا «تمدن اسلامی اروپا و امریکا"
نویسنده : علیرضا رضایی کارشناس ارشد مطالعات منطقه ای از گلستان
ارسال دیدگاه