علتهای پیشرفت و سقوط جوامع از دیدگاه حضرت علی(ع)
عبدالواحد تمیمی در کتاب "غرر الحکم و دررالکلم" که مجموعه عظیمی از گفتارهای حضرت علی بن ابی طالب(ع) را در بر دارد، با اشاره به سخنان امیرالمومنین حضرت علی(ع) در نهجالبلاغه در بخشی از کتاب آورده است که حضرت علی (ع) علل پیشرفت یک امت و نشانههای سقوط آن را اینگونه مطرح میکند؛ «یَس...
به گزارش زرین نامه ؛ عبدالواحد تمیمی در کتاب "غرر الحکم و دررالکلم" که مجموعه عظیمی از گفتارهای حضرت علی بن ابی طالب(ع) را در بر دارد، با اشاره به سخنان امیرالمومنین حضرت علی(ع) در نهجالبلاغه در بخشی از کتاب آورده است که حضرت علی (ع) علل پیشرفت یک امت و نشانههای سقوط آن را اینگونه مطرح میکند؛ «یَستَدلُّ عَلی ادبارالدُّول بِأَربع؛ تَضییع الأُصول وَ التَمسُّک بِالفُروع وَ تَقدیم الأراذِل وَ تأخیر الاَفاضِل؛ "غرر الحکم، ص ۳۴۲" دولتها و جوامع زمانی به انحطاط گرایش پیدا میکنند که اصول ارزشی از بین برود و نیرنگ به عنوان اصل ارزشی مورد قبول قرار گیرد، فرومایهگان سمتها و مسئولیتها را به عهده گیرند و کسانی که فاضلند منزوی شوند. »
بنابراین اگر انسان با مطالعه دریافت اصول ارزشی در جامعه تضییع شده و تباه گردیده و نیرنگ و غرور و فریب جای آن را گرفته و همچنین اگر پستهای حساس جامعه در اختیار فرومایگان قرار گرفته و انسانهای فاضل و شریف از تصدی آن مشاغل محرومند، میتواند استدلال کند که آن جامعه به سوی سقوط و انحطاط میرود و اگر یافت که اصول ارزشی بر ارکان جامعه حاکم است، صداقت و امانت داری و تلاش و کوشش و عدالت و آزادی در آن جامعه برجسته است وانسانهای شریف و فاضل مسئولیتهای گوناگون را به عهده دارند آن جامعه پیشرفت خواهد کرد.
بر همین اساس در گفتوگویی که با حجتالاسلام والمسلمین عبدالقاسم طاهری، کارشناس نهجالبلاغه داشتیم وی با اشاره به اینکه در نهجالبلاغه علل وعوامل متعددی برای سقوط و پیشرفت یک جامعه بیان شده است اظهار کرد: حضرت علی(ع) در نهجالبلاغه دوازده عامل برای پیشرفت جامعه و ۳۵ عامل برای انحطاط و سقوط جامعه مطرح میکند.
وی در ابتدا با اشاره به عوامل پیشرفت و تعالی در جامعه اظهار کرد: از جمله آنها بحث وحدت، همبستگی و هماهنگی مردم با یکدیگر است که حضرت علی (ع) در خطبه ۱۹۲ اولین عامل پیشرفت جامعه را وحدت و همدلی در بین افراد مطرح میکند. عامل دوم پیشرفت از دیدگاه حضرت برخورداری از رهبر آگاه و لایق و بصیر است که حضرت در خطبه ۱۰۸ نهجالبلاغه به این موضوع اشاره داشته است. سومین عامل که بسیار نقش مهمی دارد رعایت حقوق متقابل رهبران جامعه به خصوص رهبر اصلی جامعه و مردم است که در خطبههای ۳۴، ۱۶۹و ۲۱۶ به این عوامل اشاره شده است. چهارمین عامل پرهیز از اختلاف و تفرقه است که اگر جامعه به این امر دچار شود به سقوط و تباهی کشیده میشود و حضرت در خطبه پنجم و ۱۹۲ به این موضوع اشاره داشتهاند.
وی ادامه داد: پنجمین عامل پیشرفت جامعه امانت داری مردم است که حضرت در خطبههای ۲۵ و ۱۹۹ به این موضوع اشاره دارند. ششمین عامل پیشرفت جامعه بحث سازندگی اجتماعی است؛ به این معنی که تمام مردم باید در پیشرفت و ساختار جامعه سهیم باشند نه اینکه یک عده بسازند و یک عده استفاده کنند که در خطبه ۲۵ این موضوع اشاره شده است. هفتمین عامل پیشرفت آگاهی از نقشههای دشمن است که مقام معظم رهبری در این مدت بارها بر این موضوع تاکید داشتهاند که دشمن و نقشههای دشمن را باید بشناسیم که به سمت هدف متعالی حرکت کنیم و حضرت علی (ع) در خطبه ۶ نهجالبلاغه به این موضوع مهم پرداخته است؛ آگاهی از این امر میتواند جامعه را به سمت تعالی بکشاند. هشتمین عامل پیشرفت انجام مسئولیت اجتماعی است که حضرت در خطبه ۱۶۷ به این مطلب اشاره داشته است و میفرمایید:" تمام مردم در برابر همه اجزا و ساحتهای اجتماع مسئول هستید حتی نسبت به خانهها، حیوانات و ... اجتماع مسئول هستند. "عامل نهم استقامت و پایداری جامعه است که حضرت در خطبههای ۱۷۶ و ۱۹۲ به این موضوع پرداخته است. دهمین عامل تدبیر در حالات مومنین گذشته است یعنی اینکه ببینیم در تاریخ چه گذشته حضرت در خطبه ۱۹۲ به این مهم اشاره داشته است. حضرت علی (ع) در حدیثی میفرمایند:" در احوال مومنین تدبیر کنید تا پیشرفت کنید."
این کارشناس نهجالبلاغه در ادامه افزود : یازدهمین عامل پیشرفت و تعالی جامعه این است که پس از تدبر در تاریخ از آنها عبرت آموزی داشته باشیم و حضرت در خطبه ۱۹۲ به این موضوع اشاره داشته است و دوازدهمین عامل پیشرفت که شاید امروز معنایی سیاسی داشته باشد اما هدف ما معنی سیاسی به معنی اصلاح طلبی و اصولگرایی نیست؛ این است که حضرت در خطبه ۱۳۱ میفرمایند: من مسئولیت قبول نکردم مگر جاهای خراب جامعه را بخواهم اصلاح کنم اما نه اصلاح طلبی و اصولگرایی به معنی سیاسی امروزی آن بلکه به معنی اینکه اصلاح جامعه را باید مورد نظر داشته باشیم.
طاهری در ادامه به دلایل انحطاط و سقوط جامعه از دیدگاه حضرت علی(ع) پرداخت و گفت:اولین عامل و مهمترین عامل انحطاط جامعه جنگ و خونریزی است(خطبه ۱۰۱، ۲۶)، دومین عامل عدم ارتباط مردم با یکدیگر مثل دوران جاهلیت (خطبه ۲۶)، عامل سوم بتپرستی چه به شکل قدیم چه به شکل جدید آن (خطبه ۲۶)، چهارم عامل گناه و فساد زدگی هر جامعهای که روبه فساد برود تباه میشود، پنجمین عامل ترک جهاد با دشمن (خطبههای ۲۷، ۹۷ و۱۸۰)، عامل ششم حیلهگری برخی خیال میکنند که حیلهگری کار خوبی است و باعث پیشرفت آنها میشود در حالی که این رفتار یکی از عوامل سقوط در جامعه است. هفتمین عامل سقوط هواپرستی است یعنی اینکه همه به سمت امیال خود حرکت کنند و به فکر خدا و مردم جامعه نباشند(خطبه ۵۰)، هشتمین عامل بدعت گذاری در جامعه است که حضرت در (خطبه ۵۰) به این مهم اشاره داشته است. نهمین عامل التقاطگرایی یعنی مخلوط کردن حق و باطل (خطبه ۵۰) إِنَّمَا بَدْءُ وُقُوعِ الْفِتَنِ أَهْوَاءٌ تُتَّبَعُ وَ أَحْکَامٌ تُبْتَدَعُ یُخَالَفُ فِیهَا کِتَابُ اللَّهِ وَ یَتَوَلَّی عَلَیْهَا رِجَالٌ رِجَالًا عَلَی غَیْرِ دِینِ اللَّهِ فَلَوْ أَنَّ الْبَاطِلَ خَلَصَ مِنْ مِزَاجِ الْحَقِّ لَمْ یَخْفَ عَلَی الْمُرْتَادِینَ وَ لَوْ أَنَّ الْحَقَّ خَلَصَ مِنْ لَبْسِ الْبَاطِلِ انْقَطَعَتْ عَنْهُ أَلْسُنُ الْمُعَانِدِینَ وَ لَکِنْ یُؤْخَذُ مِنْ هَذَا ضِغْثٌ وَ مِنْ هَذَا ضِغْثٌ فَیُمْزَجَانِ فَهُنَالِکَ یَسْتَوْلِی الشَّیْطَانُ عَلَی أَوْلِیَائِهِ وَ یَنْجُو الَّذِینَ سَبَقَتْ لَهُمْ مِنَ اللَّهِ الْحُسْنی.
او گفت: دهمین عامل سقوط مسخ ارزشها است که اگر در جامعه از بین برود عامل سقوط جامعه است (خطبه ۱۰۸و ۴۱ حکمت ۱۰۲ و ۴۶۸)، یازدهمین عامل سقوط دوری کردن و فاصله گرفتن از دین و مذهب (خطبه ۸۸، ۱۵۶، ۱۹۲)، دوازدهمین عامل بیتوجهی به خیر خواهی رهبران الهی(خطبه ۳۵)، سیزدهین عامل بیتفاوتی در برابر مسئولیت و وظایفی که بر عهده افراد است (خطبه ۱۰۸، ۲۷، ۶۷، ۱۸۰ ) چهاردهمین عامل کفران نعمت است (خطبه ۸۸).
این کارشناس نهجالبلاغه ادامه داد: پانزدهمین عامل بیتفاوتی در برابر قانون شکنی است(خطبه ۱۰۶) یعنی افراد در برابر هر کسی که قانون شکنی میکند هیچ سخنی بر زبان نیاورند. شانزدهمین عامل واگذاری قدرت و حکومت به ناصالحان(خطبه ۱۰۶) یعنی اینکه مثلا افراد در انتخابات افرادی را انتخاب کنند که شایستگی ندارند بلکه براساس فامیلی، گروه، قومی و حزب و جناح به افراد رای بدهند این باعث میشود که افراد لایق بر سر کار نیایند و جامعه دچار انحطاط شود. هفدهمین عامل مهجور کردن قرآن یعنی فاصله انداختن بین مردم و قرآن است (خطبه ۱۴۷، حکمت ۳۹۶) حضرت خبر میدهد زمانی میآید که مردم از قرآن فاصله میگیرند، هجدهمین عامل دنیا زدگی که راجعبه این موضوع در نهجالبلاغه حرف زیاد است (خطبه ۳۴، ۱۱۳، ۲۱۰ و نامه ۷۸)، نوزدهمین عامل زشتی درون و بدگمانی به دیگران (خطبه ۱۱۳)، بیستمین عامل گرایش به ضد ارزشها(خطبه ۱۳۳و حکمت ۱۰۲) مثل اینکه سخاوت ارزش است و بخل ضد ارزش و جای این دو در جامعه با یکدیگر عوض شود. عامل بیستو یکم در انحطاط جامعه فتنه انگیزی است که بیشترین نگرانی حضرت بر سر همین موضوع بود(خطبه ۱۵۱، ۸۹، ۱۶۴، ۱۰۱)، تفرقه و جدایی (خطبه ۱۹۲، ۲۵، ۲۷، ۱۲۷، ۱۴۶)، یاری نکردن حق؛ امروز در جامعه شاهد این موضوع هستیم که برخی خرده میگیرند که چرا از فلسطین و لبنان و ... دفاع میکنید در حالی که حضرت در (خطبه ۱۶۶) به این موضوع تاکید داشتهاند و دروی کردن از این امر را یکی از عوامل انحطاط و سقوط عنوان کردهاند.
وی گفت: بیستو چهارمین عامل پیروی از رهبران ناصالح است که خیلی در این مورد مطلب است (خطبه ۶۲، ۳۴، ۳، ۹۳، ۹۷، ۱۰۱، ۱۵۱ و نامه یک)، رویگردانی از خداوند در (خطبه ۱۷۵ ) به این امر اشاره شده است و عمل نکردن به احکام خداوند، پیروی نکردن از رهبران الهی(خطبه ۳۹، ۲۵، ۳۴، ۹۷، ۱۳۹، ۱۸۰، ۲۸۰، ۱۹۲، ۱۶۶ و نامه ۶۲) اگر رهبران پاک و پاکیزه در جامعه باشد و مردم از آن پیروی نکنند عامل انحطاط جامعه را فراهم کردهاند. تکبر و فخر فروشی، پیروی از مستکبران(خطبه ۱۹۲)، گناه زدگی، عامل بعدی غفلت زدگی و غافل بودن مردم از حقایق و مسائل پیرامون (خطبه ۳۴، ۱۷۵)، ترک امر به معروف و نهی از منکر یکی دیگر از عوامل است. (خطبه ۱۹۲، حکمت ۳۷۴ و۳۷۵) ضعف و سستی عامل دیگر سقوط (خطبه ۱۸۰ و حکمت ۲۶۱) مستی و غرور نعمت (خطبه۱۸۷)، گروه گرایی وحزب زدگی به قدری جناح و حزب حاکم شود که حقبهحق دار نرسد افراد حق را رها کرده و درگیر حزب و دسته شوند (خطبه ۱۹۲، ۱۰، ۲۲) بازگشت به روشهای جاهلیت(خطبه ۱۵۳، ۱۹۲ و نامه ۱۵۲)، اجرا نکردن احکام و حدود الهی(خطبه ۱۹۲)، بیتوجهی به حقوق دیگران(نامه۷۲) بیتفاوتی دانشمندان جامعه(حکمت ۲۸۳، ۲۷۳، ۲۷۲ خطبه ۲۳۳ ) و آخرین عامل از دیگاه حضرت علی (ع) بخل ثروتمندان است.اینها عوامل سقوط و انحطاط جامعه است.
منبع:ایسنا
انتهای پیام/
ارسال دیدگاه