کدام پیامبر به پیامبر نقاش معروف است؟

یکی از کسانی كه دعوی نبوت كرده و در زمن قدیم به عنوان پیامبر شناخته می‌شده است، مانی معروف به پیامبر نقاش است. و چون کتب دینی وی حاوی نگاره های متعددی بود وی را نقاش دانسته اند و او را پیامبر نقاش نامیده اند.

به گزارش زرین نامه؛  همانطور که شنیده اید ما بیش در طول تاریخ بیش از صد و بیست و چهار هزار پیامبر داشتیم که تنها پنج تن از آن‌ها دارای شریعت و دین خاص بودند و مابقی پیامبران در جهت ترویج دین و شریعت آنان برگزیده می‌شدند.

در این مطلب ما سعی کردیم به زندگی مانی نقاش و پاسخ به این سوال که " کدام پیامبر به پیامبر نقاش معروف است؟ "، بپردازیم . پس با مشروح همراه باشید.

کدام پیامبر به پیامبر نقاش معروف بود؟

زندگینامه مانی معروف به پیامبر نقاش

مشهور است که مانی بن فاتک به سال 216 میلادی در قریه ای در ناحیه بابل زاده شد. پدرش پتگ نام داشت، او را از مردمان ناحیه همدان دانسته اند و گویند که مادرش مریم از خاندان اشراف بود. وی پیام آور آئینی بود که سالیان کهن در ایران زمین و قسمتهایی از اروپا و از شرق تا چین گسترش پیدا کرده بود و از آئین وی با نام ماندایی(مانویت) یاد میشود.

بسیاری او را به اشتباه پیامبر دوم زرتشتیان میخوانند، در حالی که او دارای مکتب جدا گانه ای بود. هرچند که او از بسیاری از عقاید و افکار زرتشت استفاده میکرد، مانی به خدای زرتشتیان یعنی اهورا مزدا اعتقاد داشت و همچنین دنیا را همچون زرتشتیان بر پایه نیکی (اهورا مزدا) و بد (انگره مینو) میدید. ولی باید بدانیم که او در برخی از موارد تفاوت های بسیاری با زرتشت و آئین مزدیسنا داشت و آیینش تلفیقی از این دو دین و مسیحیت و بودائیسم داشت.

این آیین روزگاری از غرب چین تا اسپانیا پیروانی داشت ولی امروزه کاملا منقرض شده است. در ایران مانی را نقاش و صورتگر خوانده و قهرمان داستانها و تشبیهات شاعرانه دانسته اند.

کدام پیامبر به پیامبر نقاش معروف بود؟

نوجوانی تا بعثت

جوانی مانی در میان مغتسله سپری شد و اغلب دربارهٔ اعمال ایشان در مباحثه و مخالفت بود. به ویژه آنکه وی سود تغسیل دادن غذا را برای کمینه کردن اثرات سو آن بر روی تن و ساخت مواد زاید، به چالش می‌کشید. از همین روی، وی نشان داد که تن را نمی‌توان با آب طهارت داد. در نوشته‌های مانی طهارت و خلوص تنی که عیسی بدان اشاره می‌کند در دانستن تمیز و تفکیک نور از ظلمت و حیات از ممات است. مخالفانش به وی تهمت ضد مسیح بودن و پیامبر دروغین زدند. انجمنی از بزرگان تشکیل شد و از پاتک مؤاخذه کردند که چرا مانی از پیروی آداب سرباز می زند.

پاتک گفت بروید و از خود مانی بپرسید. مانی در پاسخ گفت که تعلیمات آنها منطبق بر آنچه عیسی گفته نیست. از الخسای، سرفرقه مغتسله نقل قول کرد که در مکاشفه ای صدای آب را شنیده که می‌نالیده‌ است از غسل‌های مدام که آزارش می‌دهند، زمین می‌گفته که شخم آزار می رساندش و نان می‌گفته پخته شدن آزارش می‌دهد. ازین رو غسل و شخم را متوقف کرده و پیروانش را دستور داده نان نپزند.

بعثت در ۲۴ سالگی

مانی تا ۱۲ سال مکاشفاتش را پنهان نگاه داشت آنگاه که به ۲۴ سالگی رسید التوم به او گفت که زمان ابلاغ و اعلان رسیده تا انجیل راستین اعلام شود. این مکاشفه در کدکس اینچنین نوشته شده‌ است: هنگامیکه مانی ۲۴ ساله بود و در همان سال که اردشیر بر هترا تاخت و شاپور تاج شاهی بر سر نهاد در ماه برموده و روز هشتم ماه قمری، خداوند او را مأمور ساخت. روزی که مانی رسالت خود را آشکار ساخت را ابن ندیم همان روز تاجگذاری شاپور در یکشنبه اول نیسان وقتی خورشید در برج حمل بود و در سال ۵۵۱ سلوکی مطابق با ۱۲ آوریل ۲۴۰ میلادی می‌نویسد.

دو تن از پیروانش :شمعون و زاکو و پدرش با او همراه بودند. او چنین موعظه کرد که فارقلیط ظهور کرده‌است و او همان فارقلیط و خاتم پیامبران است. (بیرونی) مانی حقایق دین خود را نخست بر پدر و پیران خاندان خویش آشکار کرد

روزهای واپسین حبس

در زندان مانی به پیروانش تسلی و تذکره داد و موعظه‌های وداعش در روایات پارسی و پارتی میانه و قبطی ثبت شده‌اند. او همچنین به نگهبان زندان دستورهایی داد. از کسانی که به دستورها و تذکره‌ها و پیشگویی‌هایی استادشان گوش کردند، مار امو و مار اوزی نامشان آورده شده‌است. امو کسی است که توسط او آخرین رسالهٔ مانی «مهر دیب» (حرف مهر) به بیرون فرستاده شد و امو سه روز پیش از وفات مانی او را ترک کرد. مار اوزی تا لحظه آخر در کنار مانی بود از شنبه تا دوشنبه. سه روز آخر زندگی مانی به‌ طور مبسوط شرح داده شده‌ است. مانی مرگ قریب الوقوعش را پیش بینی کرد و حتی اشتیاق آن را داشت. دو گونه گزارش از مرگ مانی وجود دارد گروهی مرگ او را در زندان می‌داند و گروه دیگر از اعدام او خبر می‌دهند.

نظریه مرگ در زندان

گزارش شده‌است که مانی ۲۶ روز در زندان در انتظار فرمان اعدام شاهنشاه ایران بهرام اول، بود و در دوشنبه چهارم ماه آدار مطابق با ۲ مارس ۲۷۴ (چهارم شهریور) یا ۲۶ فوریه ۲۷۷ درگذشت. برخی می گویند مانی در زندان جان سپرد و اعدامی در کار نبود. مانی را پاسبانی زنجیر کرده بود و در آخر زنجیر را از گلویش باز کرد. هر چند برخی علت مرگ را تنگ‌ تر کردن زنجیرها بر او دانسته‌اند.

رسم متداولی بود که به مانی اجازه داده شود تا نزدیکانش را ملاقات کند. سه بانو از پیروان مانی به نام بنک، دینک و نوشاک در زندان در خدمت او بودند و بعد از آنکه جان سپرد پلک‌هایش را بستند. مار اوزی روایت کرده‌است که استاد را تا کرهٔ آسمانها همراه کرد روان جاودانهٔ او به اقلیم روشنایی صعود کرد. مأموران ابتدای امر به فوت مانی شک کردند و آزمایش‌های پزشکی کردند و آزمونی با آتش ترتیب دادند تا مطمئن شوند که او مرده‌است.

نظریه اعدام : بردارکشیدن مانی نگارگری شاهنامه

ابن ندیم و بیرونی و اکتا ارکلای شرح اعدام مانی را می‌دهند. مرگ او را با کندن پوست یا بریدن سر وی ذکر می‌کنند. اطلاعات از دوران آخر زندگی او، فقط محدود به چند روز آخر است. مانی را بهرام اول در حدود ۲۷۳ میلادی دستگیر کرد. بهرام دستور می‌دهد مانی را بکشند و پوست او را به کاه انباشته کنند و بر یکی از دروازه‌های شهر گندی‌شاپور آویزان کنند و همچنین دستور می‌دهد پیروان او را از ایرانشهر برانند.

نظریه اعدام : مثله کردن و دفن

زاندرمان با رد نظریه اعدام، مثله کردن پیکر مانی را تأیید می‌کند و می‌نویسد که اینکار برای آن انجام شد تا مرگ مانی بصورت اعدام در نظر بیاید. سپس سر از تن او جدا کردند و سر جدا شده را به دروازه شهر آویختند. اثیمار یکی از حواریون مانی، کالبد تکه‌ تکه شده را در خانه اش نگهداری می‌کرد و سپس باقیمانده جسد را پیروانش در تیسفون به خاک سپردند.

چرا پیامبر نقاش؟

اصولا مانی به حرفه نقاشی اشتغال نداشت و بیشتر داعیه طبابت داشت و خود را پزشک معرفی می کرد، ولی او مفاهیم ایدئولوژیک آئین خویش را به صورت پرده های نقاشی به تصویر می کشید تا از این طریق درک آن برای تمام عوام ممکن باشد مشهور ترین کتاب مانی آردهنگ که در فارسی ارتنگ و ارژنگ خوانده می شود، سراسر تصویری است.

مانی تمام اساطیر مانوی، داستان آفرینش و اصول اعتقادی آیین خود را در این کتاب به تصویر کشیده است. از این رو بود که چون کتب دینی وی حاوی نگاره های متعددی بود وی را نقاش دانسته اند و او را پیامبر نقاش نامیده اند.

پیروان مانی

پیروان مانی پس از او مانویت را تبلیغ کردند و حتی آن را به قسمت‌هایی از اروپا و چین گسترش دادند. بیشتر مانویان در آسیای میانه بودند. این آیین بشر ساخته بر اثر فشار زردشتیان و مسیحیان ضعیف شد و پس از چندی با استقبال مردم از اسلام تقریبا از میان رفت.

انتهای پیام/

نظرات
هنوز هیچ دیدگاهی ثبت نشده است اولین نظر را شما ثبت کنید
ثبت دیدگاه

ارسال دیدگاه