تکنیک «دروغ بزرگ» از کجا آب میخورد؟
ماهی گرفتن از آب گلآلود حوادث و اتفاقات داخلی یک کشور توسط قدرتطلبان جهان، یکی از ابزارهایی است که هم نفوذ رسانهها را چندین برابر کرده و هم پای کشورهای استعمارگر را به کشورهای دیگر باز کرده است. استفاده از «دروغ بزرگ» یکی از این تکنیکهای قدیمی رسانهای است که ریشه تاریخی دارد و هنوز هم در بین رسانههای بزرگ جهان مقبولیت دارد.
به گزارش زرین نامه به نقل از فارس؛ در دنیای امروز، رسانهها و اعتماد به اخبار آنها، میتواند تا حد زیادی خط و مشی دولتها را نیز تعیین کند. ماهی گرفتن از آب گل آلود حوادث و اتفاقات داخلی یک کشور توسط قدرت طلبان جهان، یکی از ابزارهایی است که هم نفوذ رسانه ها را چندین برابر کرده و هم پای کشورهای استعمارگر را به کشورهای دیگر باز کرده است.یکی از ابزارهای رسانهها این است که با ایجاد یک شایعه و یا «دروغ بزرگ» به اهداف و مقاصد خود دست پیدا میکنند، البته این دروغ باید به حدی بزرگ باشد که هم تعجبآور باشد و هم بتواند مردم را تحتتأثیر قرار دهد. در دنیای خبر و رسانه یک شایعه هر چند هم که نادرست باشد و دروغ بزرگ و مشخصی باشد، اما باز هم میتواند تأثیر خودش را گذاشته و عدهای را برای رد کردن آن و یا اثبات اشتباه بودن موضوع درگیر کند.
استفاده از روش «دروغ بزرگ» یکی از آن تکنیک های قدیمی رسانهایست که ریشه تاریخی دارد و هنوز هم در بین رسانههای بزرگ جهان مقبولیت دارد. عباس اصلانی کارشناس امور بین الملل؛ در گفتگو با خبرنگار رسانه خبرگزاری فارس درباره روشهای رسانهها برای عملیات روانی و پیگیری اهداف و مقاصد سیاسی دولتها توضیح میدهد.
پروپاگاندا، ابزار رسانهها برای انتقال هدفمند اطلاعات
ارائه اخبار غلط به شیوه «دروغ بزرگ» که در رسانهها استفاده میشود، همان پروپاگاندا است. ریچارد وینسنت آلن یک سیاستمدار آمریکاییست. او یکی از افرادی است که به این موضوع پرداخته که مطالب و اطلاعات با هدف جهتدهی و انحراف افکارعمومی برای رسیدن به یک هدف سیاسی انجام میشود. پروپاگاندا سابقه طولانی دارد. سال 1914 زمانی که جهان درگیر جنگ جهانی اول و دوم بود، موضوع پروپاگاندا نمود پیدا کرد و در ابعاد و شکلهای مختلف نظیر کاریکاتور، نقاشی، نوشته یا شعار و تبلیغات منتشر میشد. در جنگ جهانی، سربازان ژاپن و آلمان به صورت موش و هیولا به تصویر کشیده میشدند که این موضوع یکی از مصداقهای استفاده از پروپاگاندای رسانهای بوده است.
موضوع پروپاگاندا در انتخابات هم استفاده میشد و در مبارزات سیاسی داخلی هم یکی از وسایل بهرهوری قدرت ها محسوب میشد اما استفاده از آن در جنگهای نظامی به اوج رسید، البته پروپاگاندا فقط در موضوع جنگهای نظامی کاربرد ندارد، چرا که در جنگهای اقتصادی، سیاسی و فرهنگی هم از این تکنیک رسانهای استفاده میشود. اما در سال 1914 و با شروع جنگهای جهانی استفاده از این شیوه رسانهای رواج بیشتری پیدا کرد.
تولد پروپاگاندای رسانهای در دوران باستان
ریشه و تاریخچه استفاده از پروپاگاندا به دوران باستان میرسد. در این دوران، تجمعاتی که توسط مردم صورت میگرفت، مکان مناسبی برای ایجاد پروپاگاندا بود و این تجمعات ابزارهای مختلف برای رسیدن به مقصود گروههای سیاسی استفاده میشد. اما آنچه بیشتر مطرح میشود، به قرن بیستم بازمیگردد که دوران جنگ سرد بین آمریکا و اتحاد جماهیر شوروی بود. در این دوران این دو کشور علیه هم تبلیغات سنگینی داشتند که البته آمریکا از پروپاگاندا بیشتر برای جهتدهی افکارعمومی استفاده میکرد. به این ترتیب هم سربازان برای جنگهای نظامی قانع میشدند که طرفدار کشورشان باشند و وارد جنگ شوند و هم با استفاده از پروپاگاندا آمار کشورهای متحد با خود را بیشتر میکردند.
دروغ بزرگ فقط محدود به رسانههای رسمی نیست
یکی از بزرگترین اشتباهاتی که درباره دروغ بزرگ وجود دارد این است که مردم فقط آن را محدود به رسانههای رسمی میدانند، در حالی که این تکنیک عملیات روانی فقط محدود به رسانههای رسمی نیست و همه رسانههای غیررسمی و نوین و حتی شبکههای اجتماعی را شامل میشود، حتی آنچه که امروزه به عنوان فیکنیوز در بین مردم شناخته شده است، یکی از ابزارها و کانالهایی است که میتواند در رشد و ایجاد «دروغ بزرگ» فعال باشد. رسانهها، شبکههای اجتماعی و حتی تبلیغات، بازیهای کامپیوتری، نمایشنامهها و اشعار هم میتوانند به پروپاگاندای رسانهای کمک کنند.
موسیقی یکی از ابزار قدرتمند پروپاگاندا است
شاید این موضوع جالب باشد که میتوان موسیقی را نیز یکی از ابزارهایی دانست که در راستای پروپاگاندا از آن استفاده میشود. به عنوان مثال؛ افرادی که میخواستند از مکزیک به آمریکا مهاجرت کنند، یک موسیقی خاص به نام لابستیا را زمزمه میکردند که مضمون این موسیقی این بود گریبان افرادی که به آمریکا مهاجرت میکنند را فقر و بدبختی میگیرد، لذا میتوان گفت موسیقی، کاریکاتور و حتی کارتون هم از ابزارهایی است که میتواند در این زمینه فعال باشد و به طورکلی هر مسیر ارتباطیای قابلیت فعالیت در حوزه پروپاگاندا را دارد.
پروژه براندازی در کوبا با ارائه یک شبکه اجتماعی
سال 2009 در کوبا وضعیت اتصال اینترنت مطلوب نبود و آمریکاییها که سازمان USAID به عنوان بازوی کمکهای خارجی برای خود درنظر گرفته بودند وارد کار شده و با چندین واسطه، یک شبکهای مانند توئیتر را برای ارتباطات بین مردم کوبا ایجاد کردهاند. این شبکه که زومئو نام داشت، از طریق USAID با هدف براندازی حکومت کوبا ایجاد شد. این شبکه ارتباط بین مردم را به صورت رایگان ایجاد کرده بود و دسترسی ارائه پیامهای انبوه را نیز داده بود تا افراد بتوانند با استفاده از این بستر، اطلاعات مورد نیاز و خواسته آمریکا را بین مردم منتشر کنند.
چارهاندیشی آمریکا برای کاهش محبوبیتش در خاورمیانه
یکی دیگر از مواردی که رسانه به داد حکومتها رسید، جنگی بود که آمریکا در خاورمیانه آغاز کرد. زمانی که ایالات متحده به بهانه مبارزه با تروریسم به خاورمیانه حمله کرد، طبق نظرسنجیها مشخص شد که به واسطه این حملات و بمبارانها محبوبیت آمریکا در بین مردم منطقه کاهش پیدا کرده است، به همین دلیل وزارت امورخارجه آمریکا کمپینی را ایجاد کرد که در حدود 5 میلیون دلار برای آن هزینه کرد تا افکارعمومی جهان عرب تحتتأثیر قرار دهد. یکی از کارهایی که در این زمینه انجام شد، انتشار مجله HI مگزین بود که این مجله به عربی منتشر میشد و حتی به صراحت در مورد مسائل سیاسی صحبت نمیکرد و بیشتر مسائل اجتماعی و فرهنگی را شامل میشد، اما هدفش این بود که نگرش منفی نسبت به آمریکاییها را تغییر دهد. در زمان توزیع این مجله، چند هزار نسخه از آن منتشر میشد که در برخی از موارد تا 95 درصد نسخهها به صورت رایگان منتشر میشد و این نشان از عزم آمریکا برای اصلاح نگرش عربزبانها داشت. این موضوعات تنها نمونههایی از پروپاگاندا و تکنیکهای عملیاتهای روانی بر روی مردم است.
استفاده رسانههای غیررسمی از تکنیکهای عملیات روانی
موضوع پروپاگاندا و استفاده از این تکنیکها فقط شامل رسانههای رسمی نیست و رسانههای غیررسمی نیز توسط دولتها برای این قضیه بسیج میشوند. به عنوان مثال؛ سال گذشته نیویورک تایمز گزارشی را منتشر کرد که براساس آن مشخص شد مردم عربستان از رباتها و ترولهای توئیتر بیشتر استفاده میکنند. همانطور که میدانید، این رباتها در توئیتر برای تحتتأثیر قرار دادن مخاطبان و کاربران استفاده میشود و منبع آن آمریکا است. عمدتاً این رباتها برای سوق دادن افکارعمومی و حساس کردن آنها نسبت به ایران استفاده میشود تا به این ترتیب چهره منفی از ایران نمایش داده شده و این کشور تخریب شود.
گل به خودی نیویورک تایمز در جریان حمله به عراق
سال 2008 روزنامه آمریکایی نیویورک تایمز طی گزارش 10 صفحهای این موضوع را مطرح کرد که حمله آمریکا در سال 2003 به بهانه سلاح کشتارجمعی، بدون برنامهریزی نبوده است و پیش از انجام آن، تعداد زیادی از تحلیلگران و کارشناسان و متخصصان موضوع را تحلیل کرده و به دنبال این بودند تا اذهان عمومی را برای جنگ نظامی آماده کنند؛ یعنی یک رسانه آمریکایی افشا کرد که پنتاگون زمینهسازی برای آغاز جنگ عراق داشته است.
چرا «دروغ بزرگ»؟
یکی از ابزارهای رسانهها این است که با ایجاد یک شایعه و یا دروغ بزرگ، به اهداف و مقاصد خود دست پیدا میکنند، البته این دروغ باید به حدی بزرگ باشد که هم تعجبآور باشد و هم بتواند مردم را تحتتأثیر قرار دهد. در دنیای خبر و رسانه یک شایعه هر چند هم که نادرست باشد و دروغ بزرگ و مشخصی باشد، اما باز هم میتواند تأثیر خودش را گذاشته و عدهای را برای رد کردن آن و یا اثبات اشتباه بودن موضوع درگیر کند.
انتشار دروغ بزرگ یا ارائه اطلاعات یکسویه که همه ابعاد ماجرا را شامل میشود و یا ارائه اخباری که راست و دروغ آن مخلوط شده است، از جمله تکنیکهایی است که در رسانهها استفاده میشود. این موضوع در حوزههای مختلف اتفاق میافتد، اما وقتی نام ایران مطرح میشود، رسانههای مختلف استانداردهای رسانهای را کمتر رعایت میکنند و حتی بسیاری از رسانهها زیر این استانداردها زده و گزارشها و مطالبی را منتشر میکنند که صحت ندارد.
همانطور که تمامی افراد آشنا به رسانه میدانند، در دنیای اخبار باید خبر یا گزارشی توسط خبرگزاریها و منابع خبری منتشر شود که هم دسترسی به منابع داشته باشد و هم این اطمینان وجود داشته باشد که خبر موثق و مورد اطمینان است. برخی از رسانهها گزارشهایی را درباره ایران منتشر میکنند که حتی در کشور ما خبرنگار هم ندارند و این باورپذیری به آنچه آنها ادعا میکنند را سخت میکند، چرا که دسترسی به شاهد عینی از مباحث مهمی است که در خبر باید رعایت شود.
چطور ندیده گزارش کنیم؟
یکی از اقداماتی که توسط رسانههای خارجی انجام میشود، این است که با وجود آنکه خبرنگاری در ایران ندارند، طوری اخبار را منتشر میکنند که انگار در آن منطقه حضور دارند. وقتی شاهد عینی وجود ندارد و دسترسیهای درستی هم به اتفاقات داخلی ندارند، چطور میتوان به گزارشهای آنها اعتماد کرد. در برخی از موارد هم به شکل عجیبی گزارشهایی از این رسانهها منتشر می شود که با استفاده از تکنیک مخلوط کردن راست و دروغ، به دنبال اعتمادسازی هستند تا افکارعمومی و جامعه جهانی را تحتتأثیر قرار دهند. اینگونه رسانهها گویی آموزش میدهند که چطور اتفاقی را ندیده، درباره آن گزارش دهیم.
«دروغ های بزرگ» اهرم فشار ایران برای مقاصد سیاسی
یکی از بیشترین کلیدواژههایی که آمریکا از آن استفاده میکند ایران است و کشورهای متحد آمریکا نیز از فشار علیه ایران استفاده میکنند و میخواهند ایران همچنان به طور یکطرفه در توافق برجام بماند. برای رسیدن به این مقصود، از اهرمهای فشار زیادی استفاده میکنند که استفاده از ابزارهایی نظیر تحریمهای اقتصادی و سیاسی از این موارد است. ارائه گزارشهایی بر مبنای چنین دروغهایی و انتشار اخبار بدون سند و اعتبار از ایران، موجب میشود حتی خبرنگاران غربی هم سیاستمداران ما را به چالش کشیده و آنها را زیر سؤال ببرند. این یکی از دیگر ابزارهایی است که برای فشار آوردن به ایران استفاده میشود.
هدف رسانهها از انتشار دروغ بزرگ چیست؟
بسیاری از رسانهها در دنیا فعالیت میکنند که سعی دارند وجه مستقل و حرفهای از خودشان نشان دهند، اما باید این موضوع را بررسی کرد که این رسانهها متعلق به کدام کشور هستند. در حالی که سعی رسانهها بر مستقل نشان دادنشان است تا بتوانند مخاطب بیشتری جذب کنند و اعتباری برای خودشان بخرند؛ این نکته باید یادآوری شود رسانه مستقل کامل در دنیا وجود ندارد و نهایتاً همه این رسانهها به یک نهادی وابسته هستند.
زمانی که تحریمها علیه ایران زیاد شده بود، رویترز با ارائه یک گزارشی سعی کرد راههایی را که ایران برای دور زدن تحریمها استفاده میکند منتشر کند و با لو دادن این راهها، چاره ایران برای دور زدن تحریم را از کشور ما بگیرد که تا حدودی موفق هم شد و در حوزه دارویی و غذایی و واردات مواد اولیه اساسی، مشکلاتی برای کشور به وجود آمد. این اقدام رویترز قابل تأمل است، چرا که اگر رسانهای ادعای بیطرفی، استقلال و حرفهای بودن دارد، چرا باید گزارشی را منتشر کند که یک دستاورد و هدف سیاسی را دنبال میکند؟
انتشار شایعات برای دستیابی به مقاصد سیاسی
برخی اوقات گزارشها و شایعاتی که راست و دروغ را با هم آمیخته کرده منتشر میشود، اما استفاده از تکنیک «دروغ بزرگ» موجب میشود که این امکان برای دولتها و نظامها وجود نداشته باشد تا از دروغ بزرگ پرده بردارند، به دلیل آنکه برخی از این دروغها قابلیت ارزیابی توسط افکارعمومی را ندارد و یا آنقدر موضوع محرمانه است که راستیآزمایی آن امکانپذیر نیست.
یکی دیگر از مواردی که در استفاده از تکنیک «دروغ بزرگ» رسانهها را برای رسیدن به اهدافشان کمک میکند، این است که این دروغها قابل اندازهگیری نیستند و رسانهها به راحتی میتوانند آن دروغ را وارد اذهان عمومی کرده و به اهداف خود برسند. برای برخی از این دروغها و شایعهها حتی اگر دولت بخواهد شفافسازی کند، شاید ابزار لازم وجود نداشته باشد.
شفافسازی تنها راه جلوگیری از پراکنده شدن شایعات
از جمله راههایی که برای جلوگیری از انتشار شایعات و مقابله با تکنیک «دروغ بزرگ» وجود دارد این است که ارتباط مناسب با مخاطبان وجود داشته باشد و پیش از اینکه موضوع و بهانهای به دست رسانهها داده شود، اطلاعرسانی مناسب انجام شود تا جایی برای شایعهپراکنی باقی نماند. البته شاید این تلاشها نتواند به طورکلی ریشه «دروغ بزرگ» را خشک کند، ولی مهم این است که زمینه بروز آن را کاهش داده و میزان باورپذیری آن دروغ را در ذهن مردم کم میکند.
انتهای پیام/
ارسال دیدگاه