تحریم و خرابکاری‌ها نتوانسته مسیر پیشرفت هسته‌ای ایران را عوض کند

زرین نامه: یک اندیشکده با نفوذ آمریکایی در گزارشی درباره راهبردهای آمریکا برای رسیدگی به چالش هسته‌ای ایران اعتراف می‌کند که همه فشارها و تحریم‌ها و حتی اقدامات خرابکارانه نیز نتوانسته مسیر پیشرفت هسته‌ای ایران را تغییر دهد.


به گزارش زرین نامه به نقل از فارس، در گزارش اندیشکده رند با عنوان «بازداشتن ایران، راهبردهای رسیدگی به چالش هسته‌ای ایران» به قلم «رابرت جی. ریردون» آمده است: بعید است تهدید ناشی از زرادخانه هسته‌ای اسرائیل نقش مهمی در تصمیم‌سازی‌ هسته‌ای ایران بازی کرده باشد. سلاح‌های هسته‌ای اسرائیل به درد لفاظی‌های تهران خورده است. ایران از این سلاح‌ها به عنوان نشانه «معیار دوگانه‌ای» که غرب در قبال برنامه هسته‌ای صلح آمیز ایران دارد و سکوت آن در قبال تسلیحات هسته‌ای اسرائیل استفاده می‌کند.

* ایران نگرانی چندانی از زرادخانه هسته‌ای اسرائیل ندارد

به هر حال، این لفاظی‌ها نشانه نگرانی واقعی ایران از زرادخانه هسته‌ای اسرائیل نیست. رابطه ایران با اسرائیل تا زمان وقوع انقلاب، یعنی سال‌ها بعد از دستیابی اسرائیل به سلاح هسته‌ای، خصمانه نبود. ایران حتی در توسعه موشک‌های اسرائیلی «جریکو 2» پیشنهاد همکاری به اسرائیل داده بود. این موشک‌ها دارای قابلیت حمل و پرتاب تسلیحات هسته‌ای هستند. در حقیقت، یکی از کارشناسان حوزه ایران بعد از تحقیقات فراوان درباره بیانیه‌های رسمی ایران این‌گونه نتیجه گرفته است که اسرائیل از نظر هسته‌ای چندان تأمل برانگیز نیست و رهبران ایران «بیش از اندازه از انحصار هسته‌ای اسرائیل [در خاورمیانه] نگران نیستند.»

اگر چه امنیت می‌تواند عامل مهمی در تصمیم‌سازی هسته‌ای ایران باشد، اما این امر برای توضیح رفتار کنونی ایران نه کافی و نه حتی ضروری است. احتمالاً انگیزه اساسی احیای تلاش‌های هسته‌ای ایران در دهه 1980 به خاطر تهدیداتی بوده که از سوی عراق تحت حاکمیت صدام حسین وجود داشته است. به هر حال و حتی بعد از این که این تهدید به طور کلی از پیش روی ایران برداشته شد، برنامه این کشور ادامه پیدا کرد و نخستین و اصلی‌ترین تهدید ایران از سال 2003 به بعد، ایالات متحده آمریکا بوده است.

* از نظر ایران خطر پیگیری تسلیحات هسته‌ای می‌تواند زیادتر از نداشتن آن باشد

اگر چه تسلیحات هسته‌ای می‌توانند امنیت نظام ایران را به حد قابل توجهی تقویت کنند و بقای کشور را در برابر حمله احتمالی آمریکا تضمین کنند اما معلوم نیست ایران به این تسلیحات هسته‌ای به چشم عامل و تدبیر برای بازدارندگی دربرابر ایالات متحده نگاه می‌کند یا خیر. در حقیقت پیگیری تسلیحات هسته‌ای در مقایسه با خودداری از توسعه آن‌ها، می‌تواند نظام ایران را در خطر بزرگ‌تری قرار دهد چرا که پیگیری چنین تسلیحاتی به نوعی دعوت به حملات پیشگیرانه، متحد کردن دشمنان ایران حول یک موضع و سوق دادن همسایگان عرب به هم‌پیمانی نزدیک‌تر با ایالات متحده و منزوی کردن بیشتر ایران باشد.

* ارایه تضمین امنیتی به ایران به تنهایی راه حل مسئله هسته‌ای ایران نیست

در نتیجه، آمریکا باید با تردید به این ایده بنگرد که ارایه تضمین امنیتی به تنهایی می‌تواند بحران هسته‌ای ایران را حل و فصل کند. ارایه تضمین‌ها ممکن است وسیله‌ای مفید برای رسیدگی به برنامه هسته‌ای ایران باشد اما این تضمین‌ها زمانی کارآمد خواهند بود که انگیزه‌های سیاست داخلی مطلوب را در تهران ایجاد کنند و حمایت بین‌المللی را از سیاست‌های آمریکا در زمینه منع گسترش هسته‌ای به همراه داشته باشند.

از آنجایی که انگیزه‌های ایران برای برنامه هسته‌ای این کشور به خاطر وجود تهدیدات امنیتی خارجی نیست، تضمین‌ها به تنهایی نمی‌توانند تهران را به تغییر مسیر متقاعد کنند. به همین ترتیب،‌از آن جایی که زرادخانه هسته‌ای اسرائیل بعید است نفوذ چندانی در تصمیمات هسته‌ای ایران داشته باشد، آمریکا نباید ایجاد خاورمیانه عاری از تسلیحات هسته‌ای را به عنوان مشوقی برای ترغیب ایران به برآورده کردن خواسته‌ها، دنبال کند.

* ایران خود را در احاطه رقبای منطقه‌ای و آمریکا می‌بیند

تصمیم‌سازی ایران در این موضوع نه تنها به خاطر وجود تهدیدات خارجی بلکه به خاطر فرصت‌ توسعه نفوذ منطقه‌ای و معرفی خود به عنوان قدرت برتر منطقه‌ای است. تمایل ایران برای سلطه منطقه‌ای ریشه در ملی‌گرایی ایرانی‌ها و ایدئولوژی انقلابی کشور و تصور نخبگان کشور به جایگاه واقعی ایران در دنیا دارد.

ایران به عنوان کشوری پارسی با مسلمانان شیعه مذهب در منطقه‌ای که اکثریت آن را اعراب سنی‌ مذهب تشکیل می‌دهند، هم‌پیمان طبیعی در منطقه ندارد و از مدت‌ها قبل برای نفوذ و قدرت منطقه‌ای با همسایگان خود در رقابت بوده است. این امر در مورد عربستان سعودی نیز صدق می‌کند، ریاض نیز تمایل به سلطه منطقه‌ای دارد. به خصوص از سال 2003 به بعد ایران با نفوذ منطقه‌ای آمریکا و احتمال حضور دائمی آن در منطقه مواجه بوده است. این عوامل به نوعی حس احاطه شدن راهبردی در ایران ایجاد کرده است.

* دستاوردهای ایران در منطقه نقش منطقه‌ای آمریکا را کاهش می‌دهد

تلاش‌های ایران برای توسعه نفوذ منطقه‌ایش تا حدودی واکنش به ترس این کشور از احاطه شدن در منطقه بوده است. ایران تلاش دارد نفوذ خود را در سه حوزه تقویت کند: خود را به عنوان قدرت سرآمد خلیج فارس معرفی کند، ایدئولوژی انقلابی و نفوذ سیاسی خود را در سراسر منطقه بالاخص در کشورهای همسایه عضو شورای همکاری خلیج فارس و عراق توسعه دهد و قدرت اسرائیل – اگر نگوییم موجودیت آن – را از طریق نایبان منطقه‌ای خود مانند حزب‌الله لبنان و جنبش حماس، به چالش بکشد. پیگیری این اهداف ایران را به مناقشه مستقیم با ایالات متحده آمریکا سوق داده چرا که کامیابی‌های ایران می‌تواند با کاهش نقش منطقه‌ای ایالات متحده آمریکا همراه باشد.

* در زمان جنگ ایران و عراق کشورهای حاشیه خلیج فارس حامی صدام بودند

ایران به شدت با حضور آمریکا در خلیج فارس مخالف است و بطور مداوم بر ضرورت خروج نیروهای آمریکا از خلیج فارس و ایجاد یک نظم امنیتی منطقه‌ای در کنار کشورهای خلیج فارسی با محوریت ایران تاکید می‌کند. این تمایلات، تنش‌هایی با کشورهای خلیج فارسی و آمریکا ایجاد می‌کند، آمریکایی مدت‌ها است بر این منطقه سلطه داشته و ناوگان پنجم آن در این منطقه مستقر امنیت خلیج فارس را همچون یکی از دریاچه‌های آمریکا حفظ می‌کند.

رابطه ایران با کشورهای حوزه خلیج فارس از زمان جنگ ایران و عراق پرتنش بوده در طول این جنگ این کشورهای حاشیه خلیج فارس از بغداد حمایت کردند. یکی از راه‌هایی که ایران به وسیله آن تلاش کرده تا نفوذ خود را در میان این کشورها افزایش دهد گرایش به سمت اکثریت جمعیت شیعه این کشور (مثلا در مورد بحرین، اکثریت جمعیت آن را شیعیان تشکیل می‌دهند) بوده است. گر چه توانایی ایران برای اقدامات سیاسی براندازانه اندک است اما حکام این کشورها ایران را به عنوان تهدیدی برای مشروعیت و ثبات سیاسی خود می‌‌بینند. این تنش‌ها اخیراً به واسطه تظاهرات و قیام شیعیان در بحرین افزایش پیدا کرده است.

* ایران از جریانات شیعی برای به چالش کشیدن نفوذ آمریکا در منطقه بهره می‌گیرد

ایران تلاش کرده موقعیت آمریکا در عراق را تخریب کرده و از شیعیان عراقی حمایت کند تا سیاست عراق را با خود همراه سازد. به هر حال، این تمایلات با نگرانی‌های ایران درباره این که عراق احتمال دارد درگیر بحران‌های داخلی بزرگ‌تر شود و این امر منجر به ایجاد بی‌ثباتی در مرزهای ایران شود، شکل متعادل‌تری یافته است. از این رو تلاش ایران بر این بوده که توازن دقیقی میان ارتقاء همراهی گروه‌های شیعی با ایران و به چالش کشیدن نفوذ آمریکا در عراق ایجاد کرده و ضمن این که از هر اقدامی که به اعتقاد ایران می‌تواند بی‌ثباتی سیاسی ایجاد کند، خودداری کند.

از زمان انقلاب ایران، ایران موضع محکمی علیه اسرائیل اتخاذ کرده است. ایران تنها کشور خاورمیانه‌ای است که به وضوح حق موجودیت اسرائیل را انکار کرده است. گذشته از لفاظی‌های تند و زهرآگین، ایران حمایت اساسی از سازمان‌های ضداسرائیلی مانند حزب‌الله و حماس و جهاد اسلامی ارایه کرده است. گروه‌ شیعی حزب‌الله از مهم‌ترین نایبان مهم ایران در منطقه به شمار می‌رود. ایران بر رابطه خود با سوریه به عنوان اهرم نفوذ در مشرق‌ زمین استفاده می‌کند.

* ایران خود را طلایه‌دار حرکت‌های ضدآمریکایی و ضداسرائیلی منطقه نشان داده است

مخالفت ایران با اسرائیل هم ریشه در دشمنی ایدئولوژیکی دارد و هم ریشه در تمایل تهران برای بهره‌گیری از مناقشه فلسطین و اسرائیل برای کسب حمایت مردمی در میان اعراب سنی‌ مذهب و تضعیف دولت‌های عربی. ایران با نشان دادن این امر که طلایه‌دار احساسات ضدآمریکا و ضداسرائیلی در منطقه است، می‌تواند حمایت منطقه‌ای را کسب کرده و ضمن این که بر آن دسته از دولت‌های عربی که تمایل ندارند موضع مشابهی اتخاذ کنند یا دست از روابط امنیتی خود با آمریکا بردارند، فشار وارد کند.

ایران شاید برنامه هسته‌ای خود را به عنوان راهی برای پیشبرد این اهداف راهبردی منطقه‌ای می‌بیند. برخی از این اهداف ممکن است تنها جنبه نمادین داشته باشند: از جمله این که ایران احتمالاً از برنامه هسته‌ای خود به عنوان سمبل مقاومت در برابر آمریکا و اسرائیل و راهی برای کسب حمایت در داخل منطقه یاد می‌کند. به هر حال، آمریکا و اسرائیل و کشورهای حاشیه خلیج فارس نیز در عین حال نگران این امر هستند که ایران احتمال دارد سلاح‌های هسته‌ای خود را به عنوان سپری برای سیاست‌های تندتر در منطقه استفاده کند. نگرانی آن‌ها در این است که ایران ممکن است به این جمع‌بندی – چه درست و چه غلط – برسد که دستیابی به توان بازدارندگی هسته‌ای به آن اجازه ورود به تهدیدات و تعدی نظامی و با احتمال بیشتر، حمایت با مصونیت‌ از نایبین منطقه‌ای خود می‌دهد. این امر می‌تواند به تعمیم نفوذ ایران و احتمال بیشتر به بی‌ثباتی منطقه‌ای و جنگ احتمالی سوق دهد.

* آمریکا بر موضوع خرابکاری در برنامه هسته‌ای ایران تکیه کرده است

سیاست‌گذاری کنونی ایران در قبال موضوع هسته‌ای بر اساس همه اهرم‌هایی بنا شده که در اختیار آمریکا است، اهرم‌‌های نظامی، اقتصادی و دیپلماتیک. در حوزه نظامی، آمریکا بطور فعالانه‌ای بر تعهدات خود برای دفاع از هم‌پیمانان منطقه‌ای تأکید کرده و از طریق همکاری‌های نظامی و فروش تسلیحاتی به این کشورها ابزار لازم برای دفاع از خود و مقابله با ایران داده است. آمریکا در عین حال حضور قوی نظامی خود را در منطقه حفظ کرده و اگر بخواهد می‌تواند از قدرت نظامی خود برای انجام حملات هوایی علیه اهداف هسته‌ای ایران استفاده کند. در حالی که مقامات آمریکا گفته‌اند ترجیح می‌دهند از چنین امری جلوگیری کنند، آمریکا به طور مرتب بر آمادگی خود در استفاده از قوای نظامی برای حفاظت از منافع خود در صورت لزوم تأکید کرده‌ است. صرفه‌نظر از قوای نظامی متعارف و معمولی خود، آمریکا بر عملیات ویژه علیه برنامه هسته‌ای ایران، از جمله خرابکاری تکیه کرده است.

* هدف از تحریم‌های اقتصادی نفوذ بر روند تصمیم‌سازی ایرانی‌ها است

از نظر اقتصادی،‌ آمریکا تحریم‌های سخت و یکجانبه‌ای را علیه ایران تدوین کرده و توانسته تحریم‌های فزاینده و سختی را در شورای امنیت سازمان ملل به دست آورد. تحریم‌های مالی و تجاری آمریکا تمایل شرکت‌های خارجی به تجارت در ایران یا با منافع مالی ایرانی را تضعیف کرده است. آمریکا همچنین تحریم‌هایی فرامرزی تدوین کرده که می‌توانند شرکت‌های متعلق به کشور ثالثی را که با ایران داد و ستد داشته، جریمه کنند. این موارد تدابیری قهری هستند که تلاش دارند در تصمیم‌سازی‌های ایرانیان اعمال نفوذ کنند. هدف از این تحریم‌ها ممانعت از دستیابی ایران به مواد، منابع، مساعدت‌ها و کمک‌های مالی لازم برای ادامه اهداف هسته‌ای خود است.

* تحریم‌ها و اقدامات خرابکارانه نتوانسته مسیر پیشرفت هسته‌ای ایران را معکوس کند

از نظر دیپلماتیک، آمریکا در کنار چهار کشور دیگر عضو دائم شورای امنیت سازمان ملل و آلمان (گروه 1+5) قرار گرفته تا راهکار دیپلماتیکی برای موضوع هسته‌ای ایران پیدا کند. این تلاش‌ها شامل ارایه بسته مشوق‌های مثبت به ایران در ازای برآورده کرده خواسته‌ها در مورد فعالیت‌های هسته‌ای این کشور است. موضع گروه 1+5 این است که ایران باید فعالیت‌های چرخه حساس سوخت هسته‌ای خود را تا تازمانی تعلیق کند که بتواند به جامعه بین‌الملل نشان دهد که برنامه هسته‌ای آن صلح آمیز است. این گروه آماده پیشنهاد بسته مشو‌ق‌هایی است که همکاری‌های هسته‌ای، تضمین‌های امنیتی و برداشتن تحریم‌ها و توسعه تجارت و برقراری تماس‌های دیپلماتیک را شامل می‌شوند. مذاکره درباره این بسته بستگی به تعلیق غنی‌سازی اورانیوم از سوی ایران دارد.

تا ژانویه 2012، این تلاش‌ها ناموفق بوده‌اند و ایران همچنان به پیشبرد برنامه هسته‌ای خود ادامه می‌دهد. اگر چه تحریم‌ها و تلاش‌های خرابکارانه سرعت پیشرفت ایران را کند کرده اما نتوانسته مسیر آن را معکوس کند. تهران همچنان به چهار قطع‌نامه‌ای که از سوی شورای امنیت سازمان ملل صادر شده، بی توجه است. ایران در عین حال تن به اصرارهایی نمی‌دهد که برای تعلیق برنامه غنی‌سازی اورانیوم انجام می‌شود و در نهایت هر پیشنهادی که از سوی گروه 1+5 ارایه شده را رد کرده است.

فصل حاضر از این گزارش به بررسی گزینه‌های متعدد سیاستی آمریکا در قبال موضوع هسته‌ای ایران می‌پردازد. بخش اول از این فصل گزارش ارایه کننده چارچوبی تحلیلی برای هدایت ارزیابی‌های سیاستی است. این چارچوب ابزارهای سیاست خارجی را به دو بعد تقسیم بندی می‌کند. ماهیت ابزار سیاستی آمریکا (نظامی، اقتصادی و دیپلماتیک) و مکانیزم عمل (به عنوان عامل نفوذ و عامل زور). بخش‌های بعدی از این فصل نیز به ارایه سرفصل‌های گزینه‌های پیش روی آمریکا و هزینه‌های، فواید و امکان موفقیت این گزینه‌ها پرداخته است.

نظرات
هنوز هیچ دیدگاهی ثبت نشده است اولین نظر را شما ثبت کنید
ثبت دیدگاه

ارسال دیدگاه