علوم انسانی مبتنی بر مادی گری زمینه ساز ترویج شکاکیت در مبانی دینی است
زرین نامه: نماینده مردم گلستان در مجلس خبرگان رهبری گفت: بسیاری از علوم انسانی مبتنی بر فلسفه هایی است که مبانی آنها مادی گری و بی اعتقادی به تعالیم الهی و اسلامی است و آموزش این علوم موجب بی اعتقادی به تعالیم اسلامی شده و باعث ترویج شکاکیت و تردید در مبانی دینی و اعتقادی خواهد شد.
به گزارش زرین نامه؛ متن سخنان آیت الله عبدالهادی حسینی شاهرودی در چهاردهمین اجلاسيه رسمی مجلس خبرگان رهبري دوره چهارم با موضوع«علـوم انسانی و حوزه هاي علميه».
الحمد لله ربّ العالمین و صلّی الله علی محمّد سیّد المرسلین و علی آله الطیّبین الطاهرین
« رَبِّ اشْرَحْ لي صَدْري وَ يَسِّرْ لي أَمْري وَ احْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِساني»
حضرت امام صادق(ع)می فرماید:إِذَا بَلَغَ الْغُلَامُ ثَلَاثَ سِنِينَ يُقَالُ لَهُ سَبْعَ مَرَّاتٍ قُلْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ ثُمَّ يُتْرَكُ حَتَّى يَتِمَّ لَهُ ثَلَاثُ سِنِينَ وَ سَبْعَةُ أَشْهُرٍ وَ عِشْرُونَ يَوْماً فَيُقَالُ لَهُ قُلْ مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ(ص) سَبْعَ مَرَّاتٍ وَ يُتْرَكُ حَتَّى يَتِمَّ لَهُ أَرْبَعُ سِنِينَ ثُمَّ يُقَالُ لَهُ سَبْعَ مَرَّاتٍ قُلْ صَلَّى اللَّهُ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ ثُمَّ يُتْرَكُ حَتَّى يَتِمَّ لَهُ خَمْسُ سِنِينَ ثُمَّ يُقَالُ لَهُ أَيُّهُمَا يَمِينُكَ وَ أَيَّهُمَا شِمَالُكَ فَإِذَا عَرَفَ ذَلِكَ حُوِّلَ وَجْهُهُ إِلَى الْقِبْلَةِ وَ يُقَالُ لَهُ اسْجُدْ ثُمَّ يُتْرَكُ حَتَّى يَتِمَّ لَهُ سِتُّ سِنِينَ فَإِذَا تَمَّ لَهُ سِتُّ سِنِينَ صَلَّى وَ عُلِّمَ الرُّكُوعَ وَ السُّجُودَ حَتَّى يَتِمَّ لَهُ سَبْعُ سِنِينَ فَإِذَا تَمَّ لَهُ سَبْعُ سِنِينَ قِيلَ لَهُ اغْسِلْ وَجْهَكَ وَ كَفَّيْكَ فَإِذَا غَسَلَهُمَا قِيلَ لَهُ صَلِّ ثُمَّ يُتْرَكُ حَتَّى يَتِمَّ لَهُ تِسْعٌ فَإِذَا تَمَّتْ لَهُ عُلِّمَ الْوُضُوءَ وَ ضُرِبَ عَلَيْهِ وَ عُلِّمَ الصَّلَاةَ وَ ضُرِبَ عَلَيْهَا فَإِذَا تَعَلَّمَ الْوُضُوءَ وَ الصَّلَاةَ غَفَرَ اللَّهُ لِوَالِدَيْهِ.
سال ها دل طلب جام جم از ما می کرد *وآنچه خود داشت زبیگانه تمنی می کرد
گوهری کز صدف کون و مکان بیرون بود *طلب از گمشدگان لب دریا می کرد
مسئله ای که در بعد علمی و دینی امروزه گریبانگیر انقلاب شده، مسئله علوم انسانی است.
مسائل، جامعه شناسی، مدیریت، هرمنوتیک، تاریخ شناسی و تحلیل تاریخ، اقتصاد، تربیت و اخلاق و غیره.
بخش عظیمی از دانشجویان ما به علوم انسانی می پردازند.علومی که در خارج، توسط غربی ها شکل گرفته و آنان طبق نظر خود، این مطالب را به اثبات رسانیده و تدوین نموده اند و سپس ترجمه شده و در دانشگاه های ما، به جوانان ما تدریس می شود و بعضاً اساتید آنها، نیز در خارج تحصیل کرده ها و معتقد به فرآیند این علوم می باشند.
این علوم هرگز نمی توانند در راستای عقاید و اهداف اسلام و انقلاب اسلامی قرار گیرند.
به عنوان نمونه:
با اطلاع شما بزرگواران می رسانم در جلسه درس عمومی که توسط یکی از ارگان های علمی قم تشکیل شده بود، یکی از اساتید محترم مسئله ای را به عنوان یک نظریه علمی ثابت شده، اعلام می کند:
بدینگونه: «کودک را تا سن ده سالگی نباید با مسائل ماورائی آشنا نمود.»
نتیجه ای، صدرصد ضد اسلام، در حالیکه در تعالیم اسلام از بدو تولد، در گوش کودک، خداشناسی مطرح می شود و سپس مرتب بر آن تاکید شده تا در سن نُه سالگی، امام صادق(ع) می فرماید: ... فاذا تمت، له علم الوضوء و ضرب عليه و امر بالصلاة و ضرب عليها فاذا تعلم الوضوء و الصلاة غفر الله لوالديه انشاء الله.
قابل ذکر است طبق اظهارات بعض اساتید متعهد: همه درس آموختگان دانشگاه،این نتایج علمی را می پذیرند وگرچهبعضاً بر اساس ایمان خانوادگی بر خلاف آن، تعبد شرعی می نمایند.
ولی اکثراً تعبد را از دست داده و به نتایج علمی غربی،معتقد می شوند.
البته گاهاً اگر نتایج علوم انسانی غربی با آموزه های اسلامی مطابقت نمایند، آن را پذیرا می شوند، ولی نه بر اساس تعبد شرعی؟
شخصاً در جلسه ای حضور داشتم که یک نفر از حوزویان اظهار نمود که ما متعبد به فرامین و آموزه های فقهی هستیم و به فرآورده های علوم انسانی کاری نداریم.
اینجا بود که یکی از دانشگاه رفته ها -که اهل نماز هم بود-، به شکل محکم در مقابل ایستاده و اظهار نمود که مسائل بسیاری داریم که به شکل علمی و قطعی به اثبات رسیده و شما چگونه می توانید فرآیندهای قطعی علم را نادیده بگیرید.
خود اینجانب در گردهمایی هم اندیشی علمی، طی سخنرانی اظهار نمودم که یک مسلمان محقق در علوم انسانی، هرگاه مشاهده نماید که فرآیند علوم انسانی، مخالف فرآیندهای علوم دینی(فقه اسلامی) گردیده، خواهد دانست که حلقه مفقوده و پازل گمشده ای وجود دارد که لازم است به تحقیق ادامه داده تا حلقه و پازل گمشده را یافته و فرآیند علم را با آموزه های فقه هماهنگ نماید.
اینجا بود که یکی از حاضرین اعتراض کرد، بدینگونه که متقابلاً اگر نتیجه علمی قطعی وجود داشته، لازم است در آموزه های دینی تجدید نظر کرد!
در جواب معترض گفتم: اتفاقاً فقهای ما در مسائل علمی و فقه اسلامی بسیار سخاوتمندتر از این برخورد می کنند که گاه با اعتراض یک فرد معمولی نیز در فتوای فقهی خود به تجدید نظر می پردازند.
البته این مسئله فقه است، ولی اگر واقع اسلام را مدنظر قرار دهیم، حتماً لازم است در مسئله علمی به تحقیق بیشتر بپردازیم.
به مسئله تربیت از نظر غربی اشاره شده و در رابطه با مبحث اخلاق، نیز حتماً لازم است بدانیم که «اگزیستانسیالیسم غربی» و اتباع ژان پل سارتر.
اخلاق را به شکل وارونه تفسیر می کنند و آن را تابعی از انتخاب خود فرد می دانند.
اینها همه نظریه های جدید مطرح هستند که پس کهنه شدن مکاتب «فروید و داروین و ماکیاولی،» به عرصه آمده و ادعای هماوردی با مکتب اصیل و واقعی و فقاهت اسلامی را دارند.
و مرتباً یکی بعد از دیگری تجدید شده و به میدان آمده و خودنمائی می نماید.
هر دم از این باغ بَری می رسد * تازه تر از تازه تری می رسد
ذکر این نمونه ها برای این است که اهمیت مسئله را منظور نموده و خطر گریبانگیر بدنه جامعه را از این رهگذر بدانیم و سعی و کوشش در رفع آن بنمائیم.
آری، اینکه می بینیم بارها و بارها رهبر معظم انقلاب درباره علوم انسانی تذکر داده اند. به عقیده اینجانب از همین مسئله ریشه گرفته است.
پيرو اقدام اخیراً رهبر معظم انقلاب، به تشکیل گروهی با نام«الگوی اسلامی ایرانی پيشرفت» ضمن جلسه ای که ايشان به بازدید حضرت آیت الله العظمی حاج سید محمد شاهرودی، تشریف آورده بودند با ایشان دو موضوع را مطرح نمودم:
اول: اینکه چند گروه در قم مدعی کار کردن در این زمینه هستند، ولی متاسفانه به شکل جزیره ای و غیر مرتبط فعالیت می کنند و چنانچه اینها با هم هماهنگ شوند، مفیدتر خواهد شد.
دوم: اینکه علوم انسانی در غرب به جائی رسیده و اکنون به کشورهای اسلامی صادر شده است. فلسفه نیز در یونان مراحلی را طی نموده بود ولی علمای ما آن را از غرب گرفته و از آن فلسفه اسلامی و علم خداشناسی ساخته اند.
به همین گونه علوم اسلامی را نیز لازم است، حوزه علمیه از غرب گرفته و با تحقیق و تفصیل و نقض و ابرام آن را تکمیل نماید.
رهبر معظم انقلاب فرمودند:«حقيقت اين است كه در كار حوزه نميخواهم دخالت كنم و خودِ حوزه بايد تصمیم گیری نماید.»
ولی درباره مسئله دوم فرمودند:«اين حرف خيلي حرف درست و اساسي است.»
ايشان در ادامه گفتند:«فلسفهي ارسطو که به دست مسلمانان، رسید خيلي غني¬تر شد.»
شیخ الرئیس بر فلسفه یونان، بابی اضافه نموده اند که نزد یونانیان اصلاً مطرح نبوده است. لذا اگر این علوم به حوزه ها بیاید، طلاب ما با ویژگی طلبگی با توجه به دقت علمی و حوصله بحث و(اخذ و عطائی) که دارند، به خوبی می توانند ساخت و ساز داشته و این علوم را تکمیل نمایند.
اکنون فضولتاً در برابر شخصیت های علمی و فرهنگی و رؤسای حوزه های علمیه سخن می گویم:
آیا برای اصلاح علوم انسانی و اسلامی نمودن آنها باید از دانشگاه ها کمک بگیریم یا از مسؤلین کشوری یا از شورای عالی انقلاب فرهنگی؟
خود بزرگواران تصور فرمایند:«قضایا قیاساتها معها» هرگز چنین توقعی درست نیست!
این مسئله را،حوزه باید حل و فصل کند،آن هم نه در یک ماه و یک سال؟ولی باید به سمت و سوی برود.
سال ها دل طلب جام جم از ما می کرد * آنچه خود داشت زبیگانه تمنی می کرد
گوهری کز صدف کون و مکان بیرون بود * طلب از گمشدگان لب دریا می کرد
با بعض بزرگان حوزه در این زمینه صحبت کردم، متاسفانه قولی ندادند و آنگاه با حضرت آیت الله مقتدائی به عنوان ریاست مرکز مدیریت حوزه علمیه صحبت کردم و ایشان قول داده و موافقت نمودند که در صورت آمادگی، فعالیت علمی فرهیختگان، وجوه لازم را تامین نمایند.
بعداً هم به منظور تاکید، نامه ای نیز نوشتم و اکنون از ریاست محترم فعلی جداً توقع دارم، این موضوع را پيگيري نمايند.
طلاب فرهیخته را در چند گروه لازم و ممکن مجتمع نموده تا با ورود به هر بخش از علوم انسانی- با تمام ویژگی های علمی و بدون تعبد- آن را بازسازی نمایند.
علماي ما، عین فلسفه را از غرب اخذ نموده و بدون استفاده از تعبد آن را بازسازی کرده و از آن فلسفه اسلامی و علم خداشناسی ساخته و به جامعه جهانی عرضه کرده اند.«مسئله با علم کلام خلط نشود.»
تاکیداً می گویم در صورتی که بودجه لازم تامین شود،و فرهیختگان در فعالیت این برنامه شرکت نمایند، حتماً منتج نتیجه خواهد بود.ولی اگر مرتباً بنشینیم و درد دل کنیم یا انتقاد نماییم، ره به جایی نخواهیم برد؟
بعضاً تصور می کنند که مثلاً عهدنامه امیر المومنین(ع) به مالک اشتر نخعی و روایات دیگری در این زمینه را می توان به شکل کامل به عنوان علوم انسانی اسلامی عرضه نمود.
حقیقت اینکه به جز بخشي از فقره عهدنامه که در نفس عهدنامه نقش علمی دارند. اين فرمان و سائر روایات ما، دستورالعمل های شرعی، واحکام تعبدیه هستند که از باب لطف الهی در آنچه عقل رجال به آن نمی رسد«لا تبلغه عقول الرجال»به آن عمل خواهیم کرد.
متقابلاً غربی ها و درس آموختگان آنها ادعا دارند که توسط دانش و استدلال و تجربه و آمار و سایر اصول علمی به این نتایج رسیده است. و هرگز طریق تعبد را نخواهند پذیرفت.
اگر هم در صورت عقیده خانوادگی، به اصول اسلامی احکام،آن را بپذیرند؛ حتماً به معنی صرف نظر کردن از معلومات انباشته خود و اتخاذ راه تعبد خواهد بود.
در جشنواره بين المللي فارابي، ويژه تحقيقات علوم انساني و اسلامي، تا حدودي به اين مسئله پرداخته و توضيح دادم كه کلیه احکام دین، مبتنی بر مصالح و مفاسد است که «ملاک ها و حکمت شریعت» نامیده شده است.و غربي ها مدعي دستيابي به همين ملاك ها هستند، ولي راه و مسير نامناسبي را انتخاب نموده اند.
همین مسائل را با یکی از برادران، که طلبه ای فاضل است، در میان گذاشتم.
سخنی که در پاسخ من گفت، بسیار امیدوار کننده بود. وی گفت: به اتفاق بعض اساتید در موسسه امام خمینی(قده) به مسئله فلسفه تاریخ(هرمنوتیک)پرداختیم.
«پس از اینکه این علم توسط (شلایرماخر) و هم قطارانش به روش جدید مطرح شد، گمان می رفت که وسیله ای در جهت تضعیف مبانی فهم متون دینی فراهم شده است. ولی ما با دقت در مبانی و اندیشه های اندیشمندان (هرمنوتیک) خلاف آن را دریافتیم. بنابراین تصمیم گرفتیم قبل از آنکه مورد سوء استفاده افراد مغرض یا جاهل قرار بگیرد، آن را در حوزه علمیه نقد و بررسی نموده و از نکات درست آن استفاده کرده و نقاط غلط آن را نقد کنیم و سپس این نقدها و استفاده ها را در اختیار عموم قرار دهیم.»
ایشان دو کتاب با عنوان «نقد و بررسي مباني هرمنوتيکي شلايرماخر» و «هرمنوتيک و منطق فهم حديث» را به صورت درسنامه آموزشی تهیه و آماده عرضه نموده اند.
گیرم که ایشان اشتباه کرده و برنامه آنها ناموفق باشد ولی راهی را که انتخاب نموده اند، اساسی و بسیار درست است.
ضمن دعای خیر برای مسؤلین عالی حوزه علمیه قم و سایر حوزه های مقدسه، توقع مي رود كه گرچه اين مسئله سی و چهار سال به تاخير افتاده، بيش از اين، ناديده نمانده، و زیر نظر آن بزرگواران گام موثري در اين زمينه برداشته شود. ومن الله التّوفیق و علیه التّکلان
سید عبدالهادی حسینی شاهرودی
ارسال دیدگاه