زرین نامه: این سوالاتی است که مدعیان دموکراسی و انتخابات آزاد هیچ گاه بدان پاسخ نخواهند داد و رای مردم را وقتی دارای ارزش می دانند که هم نظر آنها باشند در غیر این صورت مردم به توده تبدیل شده و منتخب مردم متهم به عوامگرایی و پوپولیسم میشود!
به گزارش پایگاه خبری تحلیلی زرین نامه؛ یکی از تمهیداتی که در ایام انتخابات در همه ممالک توسط اشخاص و احزاب و … جهت جلب آرای مردم صورت می گیرد «شعارهای انتخاباتی» میباشد که در اغلب جوامع، تأثیر بسزایی در نتیجه نهایی انتخابات دارد. کشور ما نیز از این قاعده مستثنی نیست. اما نکته جالب توجه و تعجب در کشور ما این است که بعد از انتخابات، گروهها و احزابی که مورد اقبال یا ادبار ملت قرار گرفتهاند، با غفلت یا تغافل از این امر، دچار نوعی خود فراموشی تاریخی نیز میشوند. متأسفانه این نکته بعد از انتخابات ۹۲ نزد برخی از مدعیان اعتدال و اصلاحات، به وفور یافت می شود. بدین سبب با دعاوی غیر واقع اظهار نظر میکنند.
از هنگامی که آقای دکتر روحانی در انتخابات پیروز شد برخی گروههای ورشکسته سیاسی که بارها مردم در انتخاباتهای گوناگون به آنها نه گفته بودند سعی کردند رای مردم را به نفع خود مصادره کنند و حتی پیروزی آقای روحانی را حاصل تلاشهای خود بدانند این در حالی بود که کاندیدای اختصاصی آنها در نظرسنجیها بیش از هفت در صد رای نداشت!
«اعتدال» اصلیترین شعار دولت یازدهم است که از همان روزهای ابتدایی دولت، برخی دلسوزان به آقای رییس جمهور تاکید نمودند که بایستی هر چه سریعتر از این شعار ابهامزدایی نماید و تعریف و تحدید مشخصی از آن به جامعه ارائه دهد تا بلایی که بر اصلاحات آمد به اعتدال نیز سرایت نکند. بلایی که از براندازان لندننشین تا بیت فلان عالم را در دایره اصلاحطلبی جای میداد!
این عدم تعریف، سبب شده برخی عناصر شاخص و تابلودار افراطگرایی، در سکوت صاحبان اصلی شعار اعتدال، مدعی اعتدالگرایی شوند و برای اعتدال خط و نشان بکشند!
اظهارات آقای سید محمدرضا خاتمی نایب رییس مجلس ششم و دبیر کل حزب منحله مشارکت در نوشتار «اعتدال در مقام خط صفر» (ماهنامه مهرنامه. مرداد ماه ۹۲٫شماره۳۰،ص۸۰) را به نظر باید در همین راستا ارزیابی کرد.
ایشان بیان داشته است: «به نظر من،جایگاه اعتدال را باید در مشی نیروها و فعالان سیاسی دید…اگر مردم به آقای روحانی و شعار اعتدال رأی دادند، در حقیقت یک «نه» افراط گرایی حاکم {بود}…افراط گرایی همان شیوه و رفتار دولت نهم و دهم و همه حامیان خرد و کلان آن بود که می بینیم چه بر سر سیاست، اقتصاد و فرهنگ کشور آورد… بنابراین اعتدال از نظر من یعنی بازگشت به اصلاحات. ….یعنی پرهیز از رادیکالیسم سیاسی و ماجراجویی و دشمن تراشی در عرصه جهانی. … یعنی حاکمیت بدون کم و کسر قانون اساسی… و در میان اصلاح طلبان افراط و تفریط به معنای خاص آن را نمیبیینم…. در این جریان سیاسی چیزی به نام افراط تفریط نداریم….باید باندهای قدرت شناخته شده و ناشناخته شده،جریانهای خودسرو نیروهای قانون گریز سیاسی را از این تعریف کنار گذاشت».
نکته متبادر به ذهن آن است که وجه افراط گرایی دولت نهم و دهم چیست؟ به بیان دقیقتر، تعریف (definition) افراطگرایی چیست؟ و چگونه میتوان عملکرد یک شخصیت یا گروه را افراطی ارزیابی کرد؟
«افراط گرایی»در کلام ایشان، به لحاظ تصوری، مفهوم مبهمی است. این تصور همچون همه تصورات دیگر، باید یا جزو بدیهیات تصوری باشد تا نیازمند تعریف نباشد یا جزو تصورات کسبی باشد که در این صورت قطعا نیازمند تعریف خواهد بود. بی شک مفهوم «افراط گرایی» جزو بدیهیات تصوریه نیست و به علاوه، از آنجا که تعریف حدی (definition essentielle) در بیشتر یا همه موارد امکان ندارد، باید به تعریف رسمی definition descriptive)) بسنده کینم، ولی ایشان تعریف به رسم هم ارایه نکردهاند.
نقد اساسی دیگر بر این نوشتار، آن است که متودولوژی ایشان در کیفیت مصداق یابی مفاهیم کلی (universel) نا مشخص است. یعنی بر فرض مشخص بودن مفهوم تصوری «افراط گرایی»، با چه شیوهای، مصادیق خارجی آن تشخیص داده می شود؟ میدانیم که به لحاظ منطقی، درمورد تصورات، علاوه بر ارایه تعریف، باید ملاک و معیاری نیز برای مصداقیابی ارایه شود. ملاک ایشان برای تشخیص مصادیق مورد نظرشان چیست؟
باید مشخص گردد کدام عملکرد دولت قبل مصداق افراط گرایی است؟ آیا آقای خاتمی شعارهای انقلابی مانند سادهزیستی و مردمداری و سیاست خارجی فعال را افراطگرایی میداند یا منظور ایشان غیر این موارد است و به مواردی مانند حاشیهسازیهای دولت قبل اشاره دارد که اگر چنین است باید گفت اتفاقا یکی از نقاط ضعف دولت دهم شباهت برخی مواضع آن با اصلاحطلبان بود (مانند مخالفت با گشت ارشاد، مخالفت با تفکیک جنسیتی در دانشگاهها، تاکید بیش از حد به ایرانگرایی و…) که در نهایت به ضرر آن هم تمام شد.
مضافا اینکه ایشان به گونهای از وضعیت پیش آمده بر سر فرهنگ، اقتصاد و سیاست و سیاست خارجی دولت پیشین سخن میگویند که گویی در دوران دولت، مجلس و شورای شهری که در ید قدرت بلامنازع اصلاح طلبان بود، کشور را از هر حیث بهشت برین ساخته بودند!!
بهتر بود ایشان قبل از تحریر این نوشتار اگر حافظه تاریخی شان یاری نمیکند لااقل سری به آرشیو رسانههای دوران تصدی اصلاحطلبان میزدند و بعد از آن از روی انصاف دست به قلم می شدند.
بعنوان نمونه سال ۸۵ بیش از ۴ میلیارد و ۱۷۳ میلیون دلار بنزین از ۱۶ کشور جهان وارد کردیم وحال آنکه توجیه آقای مهندس زنگنه که سالیان سال در دولت سازندگی و اصلاحات در کسوت وزارت حضور داشتند، این چنین توجیه میکنند که تولید بنزین برای ایران صرفه اقتصادی ندارد. و همان بهتر که وارد کنیم. (رسالت،سه شنبه،۱/۳/۸۶ ص۸)
نرخ بیکاری در سال ۸۳ برابر بود با ۳/۱۲درصد بود که در سال ۸۵به ۳/۱۰ درصد رسید. یادر سال ۸۳ مجموعا ۵۸۵۰ میلیارد تومان فعالیت عمرانی صورت گرفت، ودر سال ۸۵با ۲۵درصد افزایش به ۱۳۸۰میلیارد تومان رسید. یا واردات ۴/۳۵ میلیارد دلار در سال ۸۳ به ۴/۴۱ در سال ۸۵ افزایش یافت. (کیهان،شنبه۵/۳/۸۶،ص۱۴)
یا برداشت از حساب ذخیره ارزی تلخ ترین انتقاد وزیر دولت اصلاحات آقای جهانگیری نبود. (رسالت،دوشنبه۳۱/۵/۸۴) یا چاپ بی سابقه اسکناس از زمان مظفرالدین شاه به بعد در دولت اصلاحات اتفاق نیفتاد. (رسالت، سهشنبه، ۱۸/۵/۸۴، ص۴). مگر نه اینکه آقای محمد هاشمی عضو ارشد کارگزاران سازندگی به صراحت از بیبرنامه بودن دولت اصلاحات سخن میگوید. (رسالت، چهارشنبه، ۹/۳/۸۶، ص۳) مگر نه اینکه پرداخت ۹۰۰ برابری مالیات شرکت نفت نسبت به دولت اصلاحات دردولت آقای احمدینژاد اتفاق افتاد. (کیهان، پنجشنبه،۱۰ /۳/۸۶، ص۴)
از سوی دیگر در عرصه سیاست خارجی در همین دوران اصلاحات که داعیهدار گفتگوی تمدنها بود، ایران «محور شرارت» نام گرفت. در همین دوران بود که بنابر اظهار نظر دیپلمات پر سابقه سیاست خارجی جناب آقای محمدرضا باقری، دولت اصلاحات وادادگی را تعامل سازنده معنا می کرد (ویژهنامه بررسی سیاست خارجی.شهریور۸۹ص۱۶)
از سوی دیگر نابسامانی فرهنگی و القای هزاران شبهه درعرصه اعتقادات دینی، توهین به امام حسین(ع)، زیر سوال بردن جهاد و شهادت و رزمندگان دفاع مقدس، توهین به امام زمان(عج)، توهین به مراجع تقلید و امام راحل(ره)، یا تشبیه قرآن با مطالب مبتذل «میلان کوندرا» نویسنده فرانسوی، توسط وزیر فرهنگ دولت اصلاحات، حضور اصلاحطلبان سرشناس در کنفرانس ننگین برلین، خود کاشف از وضعیت فرهنگی حاکم در دوران اصلاحات است. (ر.ک. هفتهنامه پرتو، ش ۲۸۲، ص۵). در همین دوران بود که مطبوعات کشور پایگاه دشمن شده بود! و هزاران مورد موهن و هتاکی در روزنامهها، فیلمها و سخنرانیهای دوران اصلاحات که به نظر آقای خاتمی لابد مصداق اعتدال است!
همچنین شایسته است ایشان و هممسلکان ایشان پاسخ دهند رای مردم در سال ۱۳۸۴ «نه» به چیزی بود؟ رای مردم در شورای شهر دوم و سوم، انتخابات مجلس هفتم و هشتم و همچنین رای قاطع مردم در انتخابات دهم ریاست جمهوری «نه» به چه چیزی بود؟
در تیرماه سال ۱۳۸۴ آن زمان که روزنامه اصلاح طلب شرق با بزرگترین قلم تیتر زد «افراط نه اعتدال آری» و مردم به آقای احمدینژاد رای دادند پیام این رای چه بود؟
این سوالاتی است که مدعیان دموکراسی و انتخابات آزاد هیچ گاه بدان پاسخ نخواهند داد و رای مردم را وقتی دارای ارزش می دانند که هم نظر آنها باشند در غیر این صورت مردم به توده تبدیل شده و منتخب مردم متهم به عوامگرایی و پوپولیسم میشود!
در ادامه اظهارات عجیب و تعجبآور ایشان پیرامون اجرای بیکم و کاست قانون اساسی است که در نهایت معتقدند «اعتدال» یعنی «اصلاحات» که فیالمثل «مرغ پخته را خنده آید»
اگر ایشان واقعا معتقد به اجرای قانون اساسی هستند، خوب است در مورد پیرامون غائله کوی دانشگاه (که با همکاری وزارت کشور و وزارت علوم دولت اصلاحات و همراهی روزنامههای زنجیره ای رخ داد)، تحصن غیر قانونی و دشمن شاد کن نمایندگان به سرکردگی آقای خاتمی و حزب مشارکت در صحن علنی مجلس ششم، اقدامات نمایندگان اصلاحطلب در روز حکم حکومتی در مورد لغو قانون مطبوعات… چه توجیه و استدلالی دارند؟ آیا رفتار خود را عین قانون میپندارند؟ یا فقط از رقیب سیاسی توقع قانونگرایی دارند؟
اگر ایشان حقیقتا معتقد به اجرای قانون اساسی هستند، رفتار فتنهگران و هم حزبیها و هم مسلکان سیاسی خود را سال ۸۸ چگونه توجیه میکنند؟ برخورد مشمئز کننده جناح خود را با حضور ۴۰ میلیونی ملت و منتخب ۵/۲۴ میلیونی آن چگونه ارزیابی میکنند؟ آیا اردوکشیهای خیابانی، ادعای تقلب و تجاوز، کشتهسازی وسایر اتنفاقاتی که توسط قشر وسیعی از اصلاحطلبان اتفاق افتاد و بخشی از اصلاحطلبان با بیان یا بنان یا رفتار و سکوتشان در راستای اهداف ساختار شکنان عمل کردند، از نظر ایشان مصداق اجرای قانون اساسی است؟ بیانیههای حزب تندروی مشارکت و سازمان مجاهدین در آن ایام مصداق قانونگرایی است؟
خوب است ایشان در مورد عملکرد اعضای حزب منحله خویش مانند خانم فاطمه حقیقتجو، آقایان رجبعلی مزروعی، مصطفی تاجزاده و اصلاحطلبانی مانند علی افشاری، عطاء الله مهاجرانی، فریبا داوودی مهاجر، اکبر گنجی، محسن کدیور و … توضیحاتی ارائه دهند تا مشخص شود در اردوگاه اصلاح طلبان و به خصوص حزب منحله مشارکت افراط و تفریط، خودسری و مخالفت با قانون اساسی وجود دارد یا خیر!
ادعای ایشان مبنی بر اینکه «در میان اصلاحطلبان افراط و تفریط به معنای خاص آن را نمیبیینم…. در این جریان سیاسی چیزی به نام افراط تفریط نداریم» خود نیز از اموری است که از تعجب، گویی به آدمی با ضرس قاطع بگوید «ماست سیاه» است!
براستی ایشان عملکرد شورای شهر اول تهران، رفتار اصلاح طلبان با آقای هاشمی رفسنجانی در مجلس ششم و تحصن نمایندگان را چگونه تفسیر میکنند؟
به جاست رییس جمهور محترم و مشاوران و اطرافیان ایشان هر چه سریعتر حد و مرز اعتدال را مشخص نمایند تا این گونه افراطیون و فتنه گران داعیه دار اعتدال نگردند که فاقد الشی لایعطی الشی!
تریبون مستضعفین- محمد مقصودعلی
ارسال دیدگاه